شیعیان! دیگر هوای نینوا دارد، حسین

شیعیان! دیگر هوای نینوا دارد، حسین روی دل با کاروان کربلا دارد، حسین از حریم کعبهی جدّش به اشکی شُست، دست مروه پشت سر نهاد، امّا صفا دارد، حسین میبرد در کربلا، هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از اینها حُرمت کوی منا دارد، حسین پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست […]
گِرد حرم، طواف همی کرد چون خلیل

گِرد حرم، طواف همی کرد چون خلیل گسترده پر به زیر، پی شاه، جبرئیل فارغ شد از طواف و چنین گفت با حرم کای کعبهی معظّم و ای خانهی جلیل! باشد کنون به گِرد توام، آخرین طواف کز عمر من به جای نمانده است، جز قلیل بار امانت است، سر من، به […]
دگر چه باغ و درختی ؟بهار، اگر برود

دگر چه باغ و درختی ؟بهار، اگر برود چه بهره از دل دیوانه؟ یار، اگر برود حجاز بر قد سرو که تکیه خواهد کرد؟ به سوی دشت طف، آن کوهسار اگر برود مگر به معجزه، زمزم نخشکد از گریه مراد این همه چشم انتظار، اگر برود چگونه ماه به گرد زمین، طواف […]
خوشا آن کس! که امشب در کنار کعبه، جا دارد

خوشا آن کس! که امشب در کنار کعبه، جا دارد به سر، شور و به دل، نور و به لب، ذکر خدا دارد همه در مکه جمع و کاروانی خارج از مکه ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجادارد؟ امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش برای حجّ خون، عزم دیار کربلا دارد […]
به عزم کربلا عشّاق، بربستند محملها

به عزم کربلا عشّاق، بربستند محملها «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها» قرار جان لیلا، جای در محمل گرفت اما «ز تاب جعد مشکینش، چه خون افتاد در دلها!» بگفتا رهرو عشقم، چه باک از کشته گردیدن؟ «که سالک بیخبر نبْوَد ز راه و رسم منزلها» «شب تاریک وبیم موج […]
نسیمی میوزد غمناک از صحرا به محملها

نسیمی میوزد غمناک از صحرا به محملها که یکسر آل طه را، فتاده غصه در دلها شتابان سوی قربانگاه عازم، عاشقان حق ز بهر قتلشان از کین، کمر بستند باطلها زمین کربلا پُر شد ز خون ریزان، عجب آن است به سرعت مینمایند عاشقانش، طی منزلها رَود این قافله، سوی عراق و […]