كاسه ى زهر است نمى نوشم…

روزى در جريان مشروطيت، مرحوم آخوند خراسانى خواست درس را شروع كند، يك نفر بلند شد و گفت در تبريز خون ريزى شده است. بنا شد دسته جمعى به منزل آقا سيد محمّد كاظم يزدى ـ رحمه اللّه ـ بروند: بعضى هم كه مى خواستند فرار كنند، گفتند: از هر كوچه اى رفتيم، ديديم چماق به دستى ايستاده است  و […]

اختلاف ما در كُبريات نبود!

بعد از جريان مشروطه و روى كار آمدن آن، از مرحوم آقا سيّد محمّد كاظم يزدى سؤال شد كه مخالفين شما چطورند؟ فرمود: مخالفت ما با آنها در كبريات نبود، نزاع موضوعى و صُغْرَوى بود. منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد

آن ها آينده را مى ديدند و ما از گذشته خبر نداريم!

درباره ى آقايى كه كرامت هاى بسيار از او نقل مى كردند، گفته اند:در مسافرتى وقتى به نزديك اصفهان رسيد، شب بود و هوا تاريك، فرمود:من در اين شهر بسترهاى فحشا مى بينم. صبح شد، وارد شهر شدند، فرمود: وقت سحر بساط عيش فلان و فلان را مى ديدم. تا اين كه داخل شهر رفتند و… آرى، آنها آينده را […]

در آخرالزمان اهل بلاد همديگر را مى  بينند

آقايى نقل مى  كرد كه در روايتى در تفسير صافى آمده است: « در آخرالزمان اهل بلاد همديگر را از دور مى  بينند. » ر.ك: بحار الانوار، ج 52، ص 336؛ خرائج، ج 2، ص 840؛ كافى، ج 8، ص 240، منتخب الانوار، ص200. ما از بعضى كه اهل اطلاع بودند، سؤال كرديم، گفتند: با […]

كشتن علما بعد از مشروطيّت در ايران

رؤساى مشروطه حتّى روحانيون با نفوذ را يكى پس از ديگرى كشتند، همان هايى را كه توسط آنها ديگران را كشته بودند! حتّى سيّدعبداللّه  بهبهانى ـ رحمه اللّه  ـ را بدتر از شيخ فضل اللّه  نورى ـ رحمه اللّه ـ كشتند، و هم چنين بقيه  ى روحانيّون و امثال مرحوم مدرّس را بعد از آن كشتند، به […]

سفارش  هاى رضاشاه به فيصل

در همان اوايل سلطنت پهلوى كه فيصل (پادشاه عراق) به ايران آمد، زمانى كه با رضاخان در درشكه سوار بودند و به سر مرز مى  رفتند، رضاشاه به فيصل گفت: من با دو چيز بر اوضاع مردم، مسلّط شدم: 1ـ با خلع سلاح عشاير و قبايل. 2ـ با گرفتن نفوذ روحانيّت از مردم. آرى، با […]

بقاى مذهب به بقاى طلاّب است

خوشا به حال كسانى كه بفهمند انجام كار آخرتى سخت است. طلاّب بايد از هر فرصت و فراغت استفاده كنند و سعى كنند درس بخوانند قبل از آن كه روزى بيايد كه ديگر نتوانند به تحصيل خود ادامه دهند. طلاب بايد بدانند كه وقت گذشته، هر كس در ايام فراغت درس خواند، خواند، وگرنه اگر […]

اوضاع نابسامان طلاّب در رژيم پهلوى

فشار و اختناق بر علما و روحانيّون حوزه ى علميّه ى قم در زمان رضا خان پهلوى به جايى رسيده بود كه اگر پاسبانى در مدرسه ى فيضيّه پيدا مى شد، طلاّب از در و ديوارها به بالاى بام ها فرار مى كردند، و يا براى درس و مباحثه اوّل صبح به باغهاى اطراف قم مى رفتند و مخفى مى شدند، تا كسى […]

اوّلاً به تو چه ربطى دارد؟

وزير فرهنگ(وزير آموزش و پرورش.) در زمان پهلوى براى من(محتمل است حضرت استاد ـ مدّظلّه ـ اين سخن را از قول مرحوم آيت اللّه بروجردى نقل فرموده باشند.) پيغام فرستاد كه شماها( روحانيّون و طلاّب و علما.) براى چه در قم جمع شده ايد؟ اصلاً گويا براى اين دسته كارى قايل نبود! در جواب گفتم: اوّلاً […]

حاجتم اين است كه كسى را به دنبال من نفرستى

كناره  گيرى از اداره  ى امور اجتماعى مردم به نفع آخرت اهل علم است.(منظور دخالت روحانيون به طور مستقيم در اداره  ى امور غير فرهنگى و تبليغى و دينى است، از قبيل جمع آورى كمك  هاى مردمى، توزيع ارزاق عمومى، تعديل قيمت كالا و بازار، مديريت و يا راه اندازى كارخانجات، نظارت در كميت و […]

واقعا شيعه چه رجالى داشت!

كار نجف اشرف در زمينه  ى كمبود علم و بركت وجود علما و مجتهدين به جايى رسيده كه معلوم نيست چند نفر ـ به تعداد انگشتان دست ـ در آن  جا باشند. سابقا آقايى در جواب شخصى كه پرسيد: فلانى مجتهد است يا خير؟ فرمود: چه مى گويى؟ از در و ديوار نجف مجتهد مى بارد. در […]

لزوم مطالعه ى كتاب هاى مفيد از اوّل تا آخر

كتابفروشى در قم مى  گفت: شيخ على قمى نامى بود كه هر چند گاهى مى آمد و كتابى از من مى گرفت و پس از مدّتى بر مى گرداند و مى گفت: از اول تا آخر مطالعه كردم، و كارش همين بود. سپس حضرت استاد ـ مدّظلّه ـ فرمودند: چه خوب است وقتى تشخيص داديم كتابى نافع […]