ضرورت وجود نبى بر اساس قاعده لطف

ضرورت وجود پيامبراز دو منظر قابل بررسى است: 1. نياز انسان؛ 2. وجوب لطف الهى.
فلاسفه و متكلّمان، در معناى وجوب ارسال رسولان، نظريّههايى ارائه كردهاند؛ و بر اين نظريهها، نقدها و اشكالاتى نيز مطرح شده است. در نظر فلاسفه، وجوب به معناى ضرورت وجود و عدم انفكاك از ذات خداوند است، و لطف و كرم از صفات ذات محسوب مىشود. هرچند متكلّمان براى اثبات وجوب ارسال رسل، بر حسن و قبح عقلى تأكيد مىكنند و اين به معناى ضرورت و لزوم فلسفى نيست، ولى برخى بر آن عقيدهاند كه وجوب در نظر متكلّمان، همان معناى فلسفى را دارد.
قاعده لطف از نظر متكلّمان بزرگ شيعه همچون شيخ مفيد و خواجه طوسى نقد و بررسى شده و اشكالات مربوط به نظر حكما و فلاسفه با استناد به آيات و روايات تبيين شده است.
وجوب ارسال رسل برمبناى عدل الهى نيز مورد بررسى قرار گرفته است.
عصمت خاتم پيامبران در نگاه برخى از مفسّران

براساس آيات و روايات، عصمت پيامبران و محبّتهاى الهى از ضرورتهاى هدايت است. برخى از مفسّران، ذيل آيه (سَنُقْرِئُکَ فَلاَ تَنْسَى) مطالبى را ذكر كردهاند كه با عصمت پيامبر 9 منافات دارد ازجمله نگرانى پيامبر از فراموش كردن وحى و نگرانى و اضطراب ايشان در زمان آغاز بعثت.
با توجّه به مفهوم و حقيقت وحى براساس آيات قرآن و اعطاى معرفت و هدايت به واسطه روح قدسى از طرف خداوند، پيامبران در دريافت و ابلاغ وحى، از هرگونه خطا و لغزش و ترديد مصون مىباشند.
برخى از مفسّران، پيامبر 9 را در دريافت وحى و در ابلاغ وحى از القاى شيطان در امان نمىدانند و افسانه غرانيق كه طبرى مطرح كرده است، براساس همين اعتقاد به لغزش در ابلاغ وحى است.
آيتالله ملكى ميانجى در تفسير مناهج البيان، پس از نقل و نقد برخى از اقوال مفسّران ذيل آيه، تفسير صحيح آيه را بيان مىكند.
معنا و فلسفه ختم نبوّت

يكى از مسائلى كه امروزه در جامعه ما مطرح است، مسئله ختم نبوّت بهوسيله پيامبر اسلام 9 است. يكى از نظريّات مطرح شده در موضوع فلسفه ختم نبوّت، اين است كه بشر ديگر نيازى به راهنمايان الهى ندارد.
در اين مقاله دو نقد بر اين نظريّه وارد شده و سپس معناى اصطلاحى نبوّت و امامت بررسى شده و از دو جهت، مورد توجّه قرار داده شدهاند :
اوّل اينكه «حقيقت و ماهيّت نبوّت و امامت چيست و چه تفاوتهايى با هم دارند؟»
دوم اينكه «چه تفاوتهايى در آثار نبوّت و امامت وجود دارد؟»
سپس با در نظر گرفتن هريك از اين دو نظر، فلسفه و معناى ختم نبوّت بيان شده است.
هفت نكته درباره نبوّت و امامت

نگارنده از چند ديدگاه در باب نبوّت و امامت سخن مىگويد : نارسايى بشر در كسب فيض الهى؛ مستقلّات عقليّه مبناى قبول دين؛ تفاوت درجات انسانها؛ برهان امكان اشرف؛ عبوديّت كامل و عبد كامل. پيوند ميان عقل و نقل در اين گفتار، قابل توجّه است.اين گفتار، برگرفته از درس گفتارهاى شيخ محمود حلبى خراسانى در سال 1383 قمرى است.
تبيين مباحثى از توحيد در پرتو معارف اهل بيت

نويسنده در اين مقاله، سلسله مقالات «توحيد از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه» را ـ كه در شمارههاى 4 و 5 و 6 سفينه منتشر شد ـ بررسى و واكاوى كرده است.
امكان معرفت خدا، عدم سنخيّت خالق و مخلوق، اشتراك لفظى و قرابت برخى از ديدگاههاى نويسنده مقالات ياد شده با فلاسفه، محورهاى اصلى نوشتار حاضر است.
بررسى پديده وحى و شبهات پيرامون آن

از زمان نزول قرآن در موضوع وحى شبهههايى مطرح و براساس معيارهاى دروندينى و برون دينى پاسخهايى نيز ارائه شده است.
ارتباط ميان انسان به عنوان مادّه سفلى با عالم عُليا، نوع اين ارتباط به لحاظ قالب الفاظ و قالب معنا، سنخ القاى آن بر پيامبران الهى و به صورت خاصّى بر پيامبر خاتم 9، تجربى بودن پديده وحى و قابليّت بسط و گسترش آن، معانى متعدّد وحى و يا كاربردهاى متعدّد از يكمعنى واحد براى وحى از جمله شبهاتى است كه به صورت پرسشى مطرح، و تنى چند از اساتيد دانشگاه پاسخ دادهاند.
در خصوص پيامبر خاتم 9 الفاظ و معانى قرآن، هر دو از جانب خداوند بر قلب رسول اكرم 9 نازل شده و پيامبر 9 براى بازگو كردن عين الفاظ نازل شده شتاب مىكردهاند. در قرآن تصريحاتى به نزول لفظى و معنايى وجود دارد.
قول ثقيل، تحدّى قرآن نيز از مباحث مطرح شده مىباشد.
نگاهى به كتاب «خورشيد تابان در علم قرآن»

خورشيد تابان در علم قرآن كتابى است كه در سال 1389 ه .ش بهوسيله انتشارات ولايت، در مشهد مقدّس، به بازار كتاب عرضه شده است. نويسنده آن آيتالله شيخ على محدّث خراسانى است كه در سال 1276 ه .ش به دنيا آمده و از محضر بزرگانى چون ميرزا عبدالجواد اديب نيشابورى (اديب اوّل) و ميرزا محمّدباقر مدرّس رضوى و حكيم شهيدى و سيّد ابوالحسن اصفهانى و آقا ضياءالدين عراقى استفادههاى فراوان برده است. امّا در ميان استادان او نام علّامه ميرزا مهدى اصفهانى درخشندگى خاصّى دارد كه وى حدود بيست و پنج سال، از محضر آن بزرگوار سود جسته و توشه اندوخته است. و پُر واضح است كه بر هر كس نفسِ حياتبخش آن يگانه دوران خورده كيمياى عشق يافته و مس وجودش زر گشته است.
ابنتيميّه و انكار «مجاز» در قرآن

در ادبيّات و اصول فقه، نشان داده شدهاست كه الفاظ براى رساندن معانى، به دو شكل استعمال مىشوند: حقيقى و مجازى. عموم دانشمندان مسلمان اين تقسيمبندى را قبول كردهاند و استعمال مجاز در قرآن كريم را نيز پذيرفتهاند. در برابر، گروهى از عالمان مسلمان با استعمال مجاز در قرآن، مخالفت كردهاند و گروه سوم، تقسيمبندى الفاظ را به حقيقت و مجاز، از اساس، باطل دانستهاند. ابنتيميه در شمار گروه سوم است. در اين نوشتار، پس از يادكرد تعريف حقيقت و مجاز و بررسى قول مشهور در اين باره، ادلّه موافقان اين تقسيمبندى و آمدن مجاز در قرآن، نقل و تحليل شده و سپس، اشكالات عمومى مخالفان و پاسخ آنها آورده شده و پس از آن، اهمّ اشكالات ابنتيميه بهتفصيل، تبيين و نقد شده است.
معيار توثيق و تضعيف نزد رجاليون عامّه

نگارنده در اين گفتار، مبانى توثيق و تضعيف راويان در كتابهاى حديثى اهل تسنن را نقد و بررسى كرده و نشان داده كه اين مبانى، از نظر علمى استوار نيست، بلكه مبتنى بر تعصّب و يك جانبهنگرى است. همچنين گاهى قانونهاى كلّى خود را زير پا مىگذارند. بررسى و نقد جرح و تعديلهاى شمسالدين ذهبى و ابنحجر عسقلانى، فضلبن روزبهان و ابنجوزى پايانبخش اين گفتار است.
كمالات ماورايى و سنّت الاهى

اثبات كمالات ماورايى بندگان برگزيده الاهى (اعمّ از پيامبران و غير آنان) براساس قرآن، محور اصلى اين گفتار است. بررسى مفهوم «فرابشرى» از ديدگاه عرضى و عقلى و تاريخى، نظام اصطفا در ميان انسانها و اشياء و زمانها و مكانها، اعجاز و كرامت با ذكر نمونههاى آن مثل حضرت موسى و عزير و يونس و داوود و سليمان و عيسى و مريم و مادر موسى و پيامبر اكرم 6 عناوين ديگر اين گفتار است.
سيماى امام على (علیه السلام) در قصيده عينيّه شاعر اهل سنّت، عبدالباقى العمرى

امام علىبن ابىطالب 7 شخصيّتى است بىنظير كه شاعران بسيارى از مذاهب گوناگون، زبان به مدح ايشان گشودهاند. شاعران اهل سنّت نيز از اين امر مستثنا نبودهاند و شخصيّت والاى حضرت على 7 نه تنها شيعيان را به ستايش واداشته، بلكه دانشمندان و بزرگان غير شيعه نيز، آنگاه كه گوشههايى از عظمت آن حضرت را درك كردهاند، در برابر عظمت شخصيّت ايشان سر تعظيم فرود آوردهاند.
در اين مقاله، سعى شده تا با بررسى قصيده عينيّه شاعر اهل سنّت، عبدالباقى العمرى، دورنمايى از چهره تابناك امام على 7 را به نمايش بگذاريم و ديدگاه عمرى و ميزان معرفت وى را نسبت به امام اوّل مسلمانان با الهام از قرآن كريم و حديث شريف بكاويم.
بررسى تحليلى انتشارات علمى توليدشده در حوزه اسلام

هدف از پژوهش حاضر، بررسى توليدات علمى در حوزه اسلام، در سطح جهان است. اين پژوهش با استفاده از روش علمسنجى انجام شده است و شاخصهايى را براى ارزيابى و سنجش ميزان اطّلاعات توليد شده در زمينههاى گوناگون و در كشورهاى مختلف، در اختيار پژوهشيان قرار مىدهد. در اين مقاله، با استفاده از شيوههاى علمسنجى، ميزان انتشارات علمى توليد شده در حوزههاى اسلام در پايگاه Web of Scienceطى سالهاى 1978ـ2010 مطالعه و تحليل شد و تمامى پيشينهها در حيطههاى موضوع، زبان، كشور، نويسنده، سال انتشار، نوع مدرك، مجلّه و موسّسه و دانشگاهها تجزيه و تحليل گرديد. آن گاه كلّيه پيشينهها براى ترسيم ساختار علم به نرم افزار Hist Citeوارد شد و 30 مقاله اوّل حوزه مورد بررسى در
WOSانتخاب و به وسيله نرمافزار فوق، تجزيه و تحليل شدند. يافتههاى پژوهش نشان داد كه در مجموع 93 كشور در نگارش مدارك حوزه موضوعى اسلام در سطح جهانى، نقش داشتهاند كه از اين ميان، كشورهاى ايالات متّحده آمريكا، انگلستان، كانادا در رتبههاى اوّل تا سوم و ايران در مرتبه هفدهم قرار دارند. همچنين، مشخّص شد كه 83% از مدارك به زبان انگليسى است. 2224 مؤسّسه توليدكننده متون علمى اسلاماند كه عمدتآ امريكايى و انگليسىاند. يافتهها نشان داد كه 53% عناوين منتشر شده در قالب نقد كتاب بوده است و پس از آن، مقالات (6/37%) قرار داشتهاند. از مجلّات برتر در زمينه اسلام، مىتوان به ترتيب، به مجلّه بينالمللى مطالعات خاورميانه، جهان اسلام و مجلّه خاورميانه اشاره كرد. از لحاظ كمّى سالهاى 2008 و 2009 بيشترين مدارك را در خود جاى دادهاند و اين امر استقبال بيشتر جامعه علمى از مقولههاى مورد پژوهش را نويد مىدهد.