بررسی سلفی گری در شبه قاره هند

تاریخ اهل حدیث و سلفی گری در شبه قاره به دوران قبل از شاه ولی الله دهلوی متوفی(1176ق) بر میگردد.ولی الله توجه و عنایت ویژه ای به علوم قرآن و سنت به عنوان دو منبع اساسی مبذول داشتند و سعی و تلاش فراوانی علیه تقلید به خرج دادند. ایشان مطالعه حدیث را که پیش از این در قرن دهم توسط عبدالحق دهلوی در هند احیاء کرده بود نیروی تازه بخشید. دهلوی نتوانست تمام آلایش هایی را که پیوندی با اسلام نداشت مانند توهمات متصوفین و سائر بدعات رایج آن دوران را به طور کلی بزداید. بعد از رحلت شاه ولی الله فرزند عبدالعزیز دهلوی(1746-1824م) و نوه شاه اسماعیل(1781-1831) افکار او را ادامه دادند مولوی عبدالعزیز در همان حال که به شدت موضع ضد شیعی پدرش را حفظ کرد،در مقام رئیس محدثان هند فتوی خود را درباره جهاد علیه انگلیس صادر و اعلام کرد.و در عرصه جهاد و تبلیغ و دعوت گام گذاشتند و حرکت هایی را در نشر تعالیم اسلام برداشتند. بعد از کشته شدن اسماعیل دهلوی در نبرد(بالاکوت) هدف ایشان به صورت حزبی با اهداف و اصول و منهج خاص ادامه پیدا کرد تا اینکه شیخ محدث،نذیر حسین دهلوی متوفی 132 وارد عرصه دعوت و تبلیغ شد.او به مدت شصت سال تدریس علوم و معارف شرعی را در مدرسه جامعه نذیر حسین که به نام خودش بود ادامه داد ایشان در نشر و گسترش دعوت سلفی در حوزه بسیار وسیع در شبه قاره تلاش کرد. همچنین روحانی سلفی معروف نواب صدیق حسن خان بهوپالی موفی 1357 نیز نقش زیادی را در گسترش و تقویت نهضت اهل حدیث ایفا نمود. نامبرده یک تشکل علمی ای از علماء سلفی را بنا نهاده که به تالیف،ترجمه،و تدریس علوم اسلامی پرداخت و با هزینه شخصی خود به چاپ و توزیع کتب ویژه ای را مبذول داشت-از جمله مقابله با تهدیدهای زمان و گسترش دعوت میان فرزندان مسلمان بر اساس روش طی شده به تصویب رساندند و در همان سال جمعیتی تحت عنوان(کنفرانس اهل حدیث سرتاسر هند) زیر سرپرستی علامه ثناءالله امر تسری را بنا نهادند علامه ثناءالله بنیان افکن فتنه قادیانی است و در شبه قاره هند بعدا اسم این کنفرانس به جمعیت اهل حدیث هند تغییر یافت. در سال 1947 م سال تقسیم شبه قاره به هند و پاکستان- طرفداران جمعیت اهل حدیث در دو کشور تقسیم شدند و برای مدت کوتاهی حرکت و فعالیت جمعیت به سستی گرایید- چون آنها بزرگترین موسسه آموزش خود را در دارالحدیث رحمانی دهلی از دست دادند. در ادامه نهضت جماعت اهل حدیث مورد نکوهش و ملامت در هند قرار گرفتند و به مزدوری وهابی ها و ملک عبدالعزیز آل سعود متهم شدند- زیرا همیشه مورد حمایت ملک عبداللعزیز بودند.دعوت محمدبن عبدالوهاب هم زمانی وارد شبه قاره شد که استعمار انگلیس سلطه خود را در تمام مناطق هند گسترش می داد- علماء اهل حدیث تنها کسانی بودند که دعوت محمدین عبدالوهاب را حمایت می کردند این حمایت از ناحیه علماء اهل حدیث زمانی انجام گرفت که به مجرد منسوب شدن به وهابی شخص را می کشتند و واژه وهابی به عنوان ناسزا و دشنام به کار می رفت. اگر بگوییم شبه قاره هند پیشکسوت کشورهایی بود که صدای مخالف با این نهضت از میان آنها بلند شد و بدترین دشنام ها را متوجه شخصیت محمدبن عبدالوهاب کرد سخنی به گزاف نگفته ایم. در نتیجه این عملکرد-رویکرد هند – رویکردی بسیار خشن و منفی علیه دعوت و نهضت محمدین عبدالوهاب بود بحث و مناظرات بسیار حادی میان مخالفان و حامیان دعوت محمدبن عبدالوهاب شکل گرفت. علاوه بر اینها –احزاب دینی متعددی و معروفی در آن روزگار شبه قاره هند وجود داشت که در رد و نفی نهضت محمدبن عبدالوهاب نقش ایفا کردند که عبارت است از:جماهت البریلویه،علماء دیوبند،جماعه الشیعه- ما در این نوشتار سعی و تلاش می کنیم به بیان مخالف و موافق این حرکت بپردازیم.

آیا «جماعت تبلیغ» را می توان گروهی در خدمت اهداف وهابیت دانست؟!

جماعت تبلیغی، از پر نفوذترین و فراگیر ترین جنبش های اسلامی معاصر است که. در 1305ش/ 1926 توسط مولانا محمد الیاس (متوفی 1323ش/1944) بنیان گذاری شد. این جنبش به منظور تبلیغ اسلام، از منطقه ای به نام میوات در نزدیکی دهلی کار خود را آغاز و بتدریج در سراسر هند و بعدها شبه قاره و حتی سایر کشورها گسترش یافت، به گونه ای که امروزه درجهان شناخته شده است. در این نوشتار، با توجه به اهمیت روش ها و نحوه عملکرد این گروه مهم تبلیغی اهل سنت، ابتدا به تفصیل در خصوص مؤسس، اصول کاری، ساختار اجرایی و. .. این جماعت سخن گفته شده و در پایان، به این پرسش پاسخ داده می شود که آیا این گروه، در خدمت اهداف تبلیغی وهابیت می باشد. جماعت تبلیغی همانند بسیاری از جنبش ها و حرکت های مسلمانان هند در دوران استعمار انگلیس، ریشه در حرکت اصلاح طلبانه و احیاگرانه شاه ولی الله دهلوی دارد که هم زمان با آغاز سقوط قدرت سیاسی مسلمانان در هندوستان ظهور کرد. پس از آنکه انگلیسیها قیام مردم هند را که متأثر از حرکت پیروان شاه ولی الله بود، در 1273/1857 سرکوب کردند، اغلب علمای مسلمان از مبارزه مستقیم با استعمار دست کشیدند و به رفع انحطاط داخلی پرداختند؛ از جمله محمد قاسم نانوتوی مکتب مذهبی دئوبند را در 1284 تأسیس کرد و به دنبال آن، شبکه ای از مدارس مذهبی زیر نظر علمای این مکتب در بسیاری از مناطق هندوستان به وجود آمد.

انتقادهای محمد زاهد الکوثری بر شاه ولی الله دهلوی

کوثری معتقد است که شاه ولی الله دهلوی قدمهایی را برای ترویج علم حدیث در هند آغاز کرد، اما اشتباهاتی را مرتکب شد. ایشان تا زمانی که در هند تحصیل می کرد، در اعتقادات و فقه پیرو حنفیان پیشین بود، اما از زمانی که به حجاز سفر کرد و حلقه شاگردان شیخ ابوطاهر بن ابراهیم کورانی شافعی درآمد، از راه صحیح حنفیان خارج شد و در توحید ازدیدگاه صحیح استادش در هند شيخ احمد بن عبد الأحد سرهندى معروف به امام ربّانى ( توحید شهودی ) متمایل به وحدت وجود از طریق نظریه تجلی گردید. کوثری می گوید که این نظریه منجر به اتحاد و حلول می شود و این دیدگاه در نزد اندیشمندان باطل است.

جریان شناسی سلفی گری

سلفی گری از جمله باورهای نوظهور و تاثیر گذار بخش عظیمی از جهان اسلام است که در سراسر جهان در حال رشد و نمو است که در برخی مناطق به صورت جنبش های سیاسی و اجتماعی ظاهر شده و بر سرنوشت جهان اسلام تاثیر فراوانی نهاده است.در این پایان نامه ضمن اشاره به مفهوم شناسی سلفی گری ،روش برخورد سلفیه با مسائل دینی معاصر تبیین و آبشخور اصلی تفکر سلفیان ،مبانی احمد بن حنبل و شاگردان وی دانسته شده است.در ادامه با توجه به این که ابن تیمیه به تبعیت از آموزه های اهل حدیث با عقل در ستیز بود و به ظاهر شرعی تمسک می جست و حربه تکفیر را در رد مخالفان خود در قرن هشتم به کار برد،وی را باید پایه گذار نهضت سلفی گری معرفی کرد.رساله مدعی است که جریان عقل ستیز در عصر حاضر در وهابیت و شاخه های سلفی گری احیاء شده و این جریان به رد مطلق دستاوردهای بشری به عنوان بدعت می پردازد. در ادامه ،سلفیه به عنوان مکتبی معرفی شده که مبتنی بر بازگشت به سیره و اندیشه ای است که به حدیث شناخته می شود،هم چنین تشبیه و تجسیم از ارکان و مبانی زیر بنایی این جریان به شمار آمده و اخذ به ظواهر آیات و روایات و نفی هرگونه تفسیر و تاویل،حدیث گرایی افراطی ،تقلید محض از رفتار و اعمال سلف،گریز از نو آوری و اجتهاد از مهمترین ویژگی های این مکتب شناخته شده است.در این تحقیق ،سلفیه به چهار گرایش عمده شامل :سلفیه اصلی،سلفیه معتدل،سلفیه طرفدار آلبانی،سلفیه سیاسی – جهادی تقسیم شده که از میان آن ها سلفیه سیاسی – جهادی توانسته است به یک سازمان قدرتمند با سازمان دهی منظم در بسیاری از کشور های اسلامی،هسته های فعال تشکیل دهد که بارز ترین آن القاعده و طالبان هستند. در ادامه به مبانی معرفت شناسی و معنا شناسی سلفی گرایان پرداخته و مخالفت با هر گونه تاویل،انکار مجردات و صحت خبر واحد در اعتقادات به عنوان مبانی سلفیان معرفی شده است.در پایان ادعای وهابیان در مصادره کردن اصطلاح (سلفیه) برای خود،به چالش کشیده شده و ضمن بدعت خواندن مذهب نو ظهور سلفی ،به پیامد های زیان بار جریان سلفی گری معاصر اشاره شده است.