غدیریه وفایی شوشتری

ملّافتحالله شوشتري، متخلّص به «وفايي» و مشهور به «وفايي شوشتري»، عالم و شاعر، در سال 1243 ه . ق در شوشتر به دنيا آمد. پدرش ملّا حسن نام داشت و از دوستان شيخ جعفر شوشتري (رضوان الله تعالی علیه) بود.
«وفايي» مدّتي از عمر خود را به رياضات شرعيه گذراند و پس از تکميل کارهاي خويش در مسافرتي به مکّه و مدينه، توفيق زيارت بيتالله الحرام و زيارت حضرت رسول مکرّم(ص) را پيدا کرد.
از آن جا عازم هندوستان شد و از هند به سوي عراق حرکت کرد. پس از عراق به زادگاهش شوشتر بازگشت تا اين كه توفيق، رفيق راهش شد و قصد مشهد مقدّس كرد و سالها در سايهي مهرباني امام هشتم(ع) عمر گذراند.
در علم رياضي، علوم غريبه، علم جفر، علم قلب اجسام، اکسير و کيميا يد طولايي داشت و خطّ نسخ و نستعليق را به خوبي مينوشت.
«ديوان وفايي شوشتري» با تصحيحهاي گوناگون در سالهاي مختلف و توسّط ناشران مختلف چاپ شده است و امّا آثار ديگر وي:
1 – الجبر و الاختيار؛
2 – سراج المحتاج؛
3 – شهاب ثاقب؛
4 – اطباق الذّهب.
در سال 1303 ه . ق (به نقلي 1304 ه . ق) در ماه رجب از دنيا رفت و در نجف اشرف به خاک سپرده شده است.
راجع به ديوان او اين مطلب را هم بيفزاييم كه در دو چاپ از چاپهاي مختلف «ديوان وفايي شوشتري»، اشعار شاعر ديگري از شوشتر نيز ضميمه شده است؛ به اين ترتيب:
1 – تصحیح به اهتمام مهدي آصفي كه شامل بخشي از اشعار میرزا عبدالرّسول مدّاح شوشتري است. انتشارات جمهوري ناشر اين كتاب است.
2 – چاپ انتشارات حقبين، حاوي بخشي از اشعار شباب شوشتري است.
اینک متن قصیده البتّه با حذف دو بیت امّا پيش از آن توجّه كنيد كه در اين شعر، الف زايدي در پايان قوافي ديده ميشود. يكي از انواع الف، همين نوع است كه در گذشته گاهي استفاه ميشده و در معني اثري نداشته است و به كلمه فخامت ميداده كه الف فخامت نام گرفته است.
غدیریه فرخنده ساوجی

«فرخنده ساوجی» که گویا نام کوچکش با تخلّص وی یکی بوده، از بانوان سخن¬پرداز قرن 13 و 14 هـ ق است.
ایشان در حدود سال 1299 هـ ش (مطابق با 1339 هـ ق) در همان روستای عبداللهآباد در شهر ساوه چشم به گیتی گشوده است.
سال درگذشت او نیز مانند سال تولّدش در اکثر تذکره¬ها نیامده و در حالی که 1311 هـ ش درست است. یعنی حدود 80 سال عمر کرد.
پیکرش را در شهر مقدّس قم، در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، مسجد بالاسر در جنب مقبره¬ی پدر و همسرش به خاك سپرده¬اند.
دیوان فرخنده ساوجی، شامل سروده¬هایی که از او در دست بوده یک بار در سال 1307 هـ ش منتشر شده و اخیراً به کوشش خسرو امیرحسینی در سال 1394 منتشر شده است. تصحیحی هم این جانب (جواد هاشمی «تربت») آماده ی چاپ دارم تا نمیدانم تا در چه زماني منتشر شود.
گویا با گذشت بیش از 80 سال از چاپ پیشین، هنوز از باقی اشعار او اطّلاعی در دست نیست و بسیار محتمل است که از بین رفته باشد.
شعر زیر مخمّسی است در باب غدیر از فرخنده ساوجی که متأسّفانه فاقد تخلّص است. این غدیریه در کتب ذیل نیز آمده است:
• گنجینه¬ی عرفان، حسین قربانی اردبیلی، ص 1 ـ 410 (کامل).
• گل¬بانگ غدیر، محمّدمهدی بهداروند، ص 5 ـ 84 (کامل).
• غدیریه¬های شعر فارسی، محمّد صحّتی سردرودی، ص 71 ـ 569 (با حذف یک بند).
غدیریه غافل مازندراني

غافل مازندرانی از شعرای کمآشنا و قصيدهسراي شيعي در قرن 13 و 14 است. نامش محمّد صادق و شهرتش آقاجان و لقبش حضورعلي و تخلّصش «غافل» است.
اصلش طبرستاني و اصالتش مازندراني ولي در تهران متولّد شد. تاريخ ولادتش تخميني حدود سال 1247 ه ق است. نه از سال دقيق فوتش باخبريم و نه از محلّ دفنش؛ فقط ميتوانيم بگوييم تا سال 1310 ه ق را درك كرده و يا احتمال بدهيم كه در نجف اشرف مدفون باشد.
دیوان اشعار او چند بار چاپ شده است: یک بار در هند و باقی در تهران امّا گفتنی است که کاملترین چاپ دیوانش به تصحيح مهدي آصفي و جواد هاشمي «تربت» در سال 1391 منتشر و در سال 1395 نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شد.
يكي از مزاياي اين تصحیح نسبت به چاپهاي قبلي، افزوده داشتن قصيدهي 88 بيتی در ولادت باسعادت حضرت امام زمان7 با مطلع ذيل است (مأخذ نقل اين قصیده، تذكرهي انجمن قدس، اثرِ عبرت ناييني است):
دلا! تن را رها كن، فكر جان كن
علاج درد جان ناتوان كن
در این مجال و مقال، بنا داریم تا قصيدهي ذيل که از اشعار علوي اوست و كمتر ديده شده را تقديم کنیم؛ اگر همهي شعر را نميخوانيد، فرصت خواندن اين دو بيت را از دست ندهید:
چه حاجت وصف تيغش؟ زآنكه از اوّل نمودستي
ز لاي «لا فتي»، نفيِ وجودِ مردِ ميدانش
***
«سَلُوني» گفتنش فضلي نبود، ار گفت در منبر
غرض ميخواست آموزد «سَلُوني» را به سلمانش
و اینک متن قصیده:
غدیریه عنقای یزدی

در پیشینهي ادب فارسي بعضاً شعرايي يافت ميشوند كه هیچ اطّلاعی از زندگي آنان در دست نيست. فقط شعري از آن شاعر باقي مانده و بس. نه سال تولّد و نه سال درگذشت و نه مدفن و نه ديوان.
يكي از اين شاعران، «عنقاي يزدي» است كه قصيدهاي غديريه از او سراغ داريم و بس.
براي اين نوشته طبيعتاً به دو اثر گرانسنگ سري زديم تا بلكه ردّ و نشاني از او بيابيم كه بي حاصل بود:
• تذكرهي شعراي يزد: عبّاس فتوحي يزدي؛ قطع وزيري.
• دانشنامهي مشاهير يزد (3 جلد): ميرزا محمّد كاظميني، قطع رحلي.
پس مأخذ و منبع اين شعر از كجاست؟
حاج مهدي آصفي كه از ذاكران و مدّاحان معاصر ماست؛ در دو تأليف خود اين شعر را آوردهاند و در صحبت حضوري با ايشان، معلوم شد كه مأخذ قصيده، بياض يكي از مدّاحان دهههاي قبل به نام مرحوم حاج حسن محمّدي دولابي بوده؛ مدّاحي زحمتكش با محفوظاتي بسيار بالا و با صدايي خاص كه ضمناً كتاب «گلستان سخن» را به يادگار از خود گذاشت.
و امّا آن دو كتاب كه اين قصيده امروزه در آن چاپ شده است:
• نوادر يا سفينهي شمشيري: تهران، انتشارات جمهوري، سال 1373، ص 52 ـ 54.
• غدير در آيينهي شعر فارسي: تهران، انتشارات منير، سال 1393، ص 58 ـ 60.
اينك متن قصيده كه طبيعتاً در فضاي مجازي تا به امروز نبوده است:
غدیریه عمّان سامانی

عمّان ساماني از شعراي مشهور ولايي است كه اشعارش متعدّد چاپ شده است. البتّه منظومهي معروف عاشورايي او با نام «گنجينهي اسرار» بيشتر به زيور طبع آراسته شده ولي اين منظومه، تمام ديوان او نيست. او علاوه بر اين مثنوي مشهور، معراجنامه، قصيده، غزل و رباعي هم دارد.
«ديوان عمّان ساماني» به تصحيح مهدي آصفي و جواد هاشمي «تربت»، مشتمل بر تمام موارد فوق توسّط انتشارات جمهوري به بازار كتاب راه يافته است. اثر مذكور با ديوان وحدت کرمانشاهي و سفينهي آصفي در همان مجلّد توأم است. اين اثر را میتوان کاملترین چاپ «عمّان» دانست (و البتّه کاملترین چاپ «وحدت»). از ديگر محاسن تصحيح فوق، داشتن فهرستی از «عمّان»های منتشر شده است.
ميرزا نورالله ساماني متخلّص به «عمّان» در شب شنبه 19 ذيحجّه، سال 1259 ه . ق در سامان از توابع چهارمحال و بختياري ديده به جهان گشود.
خاندان او، خاندان شعر و ادب بودند. پدرش ميرزا عبدالله متخلّص به «ذرّه» و پدربزرگش ميرزا عبدالوهّاب متخلّص به «قطره» از شاعران آن زمانند. عموها، برادران، فرزند و حتّي نوهي او نيز از طبع شعر بهرهمند بودهاند.
آثار او را ميتوان به ترتيب برشمرد:
1. گنجينة الاسرار 2. معراجنامه 3. ديوان قصايد و غزلیّات 4. مخزن الدّرر يا سفينة الدّرر 5. سه رساله 6. نامهاي به برادر.
تاريخ درگذشت او را 12 شوّال سال 1322 ه . ق نقل کردهاند. جنازهي او به نجف اشرف منتقل و در وادي السّلام به خاک سپرده شد.
اينك متن قصيهي غديريّهي او (ص 193 ـ 197)؛
درآمدی بر نهج البلاغه – جلسه هجدهم

حجت الاسلام کاشانی روز جمعه مورخ 03 شهریور 1396 در ادامه سلسله جلسات «درآمدی بر نهج البلاغه» به موضوع «نفاق – حکمت 45 نهج البلاغه» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
غدیریه طرب اصفهاني (2)

میرزا ابوالقاسم محمّدنصیر متخلّص به «طرب» از شاعران قرن 13 و 14 است. او را هم طرب اصفهانی ميخوانند و هم طرب شيرازي.
پدر طرب، هماي شيرازي نيز از شعراي مطرح بود و فرزند طرب، استاد جلالالدّين همايي متخلّص به سنا نيز در شعر و سخن و فقه داراي جايگاه ويژه بود. عنقا و سها دو برادر اويند كه هر دو از طبع شعر برخوردار بودند.
جناب طرب در سال 1276 ق متولّد و در سال 1330 ق در اصفهان بدرود حيات گفت و در صحن امامزاده احمد، در جوار مزار پدرش، به خاک سپرده شد.
دیوان طرب اصفهانی دو جلد است که به اهتمام پسرش جلالالدّين همايي، تنظیم و تدوین شده است. در جلد دوم دیوان مذکور، اشعار دو برادر طرب یعنی عنقا و سها نیز ضمیمه است. جلد نخست در سال ۱۳۴۲ و جلد دوم در سال 1343 توسّط انتشارات فروغی منتشر شده است. الآن این مغازه که در خیابان جمهوری واقع است به كت و شلواری تبدیل شده. یكی از دوستانم اخیراً دو جلد دیوان طرب را به مبلغ پانصد هزار تومان خریداری کرده است. چرا؟ چون كمیاب است؛ دیگر چاپ نمیشود؛ كسی حاضر به سرمایه گذاری برای آن نیست؛ مردم، شوق یا توان خرید ندارند. به هر حال افسوس و دوصد افسوس!!!…
آیا برای بچّه هیأتیها همین یك بیت از «طرب» بس نیست:
روز ازل چون زدند قرعهی مردی
قرعه درآمد به نام حضرت عبّاس
هماي شيرازي يعني پدر طرب، غديريّهاي دارد با اين مطلع:
حبّذا! نوبهار و عید غدیر
که قرین شد ز کردگار قدیر
طرب هم در همین بحر و با همین قافیه دو شعر دارد كه گويا به استقبال از پدرش سروده است؛ غدیریّهي زير، یکی از آن دو شعر است که میبينيد.
غدیریه طرب اصفهاني (1)

میرزا ابوالقاسم محمّدنصیر متخلّص به «طرب» از شاعران قرن 13 و 14 است. او را هم طرب اصفهانی ميخوانند و هم طرب شيرازي.
پدر طرب، هماي شيرازي نيز از شعراي مطرح بود و فرزند طرب، استاد جلالالدّين همايي متخلّص به سنا نيز در شعر و سخن و فقه داراي جايگاه ويژه بود. عنقا و سها دو برادر اويند كه هر دو از طبع شعر برخوردار بودند.
جناب طرب در سال 1276 ق متولّد و در سال 1330 ق در اصفهان بدرود حيات گفت و در صحن امامزاده احمد، در جوار مزار پدرش، به خاک سپرده شد.
دیوان طرب اصفهانی دو جلد است که به اهتمام پسرش جلالالدّين همايي، تنظیم و تدوین شده است. در جلد دوم دیوان مذکور، اشعار دو برادر طرب یعنی عنقا و سها نیز ضمیمه است. جلد نخست در سال ۱۳۴۲ و جلد دوم در سال 1343 توسّط انتشارات فروغی منتشر شده است. الآن این مغازه که در خیابان جمهوری واقع است به كت و شلواری تبدیل شده. یكی از دوستانم اخیراً دو جلد دیوان طرب را به مبلغ پانصد هزار تومان خریداری کرده است. چرا؟ چون كمیاب است؛ دیگر چاپ نمیشود؛ كسی حاضر به سرمایه گذاری برای آن نیست؛ مردم، شوق یا توان خرید ندارند. به هر حال افسوس و دوصد افسوس!!!…
آیا برای بچّه هیأتیها همین یك بیت از «طرب» بس نیست.
هماي شيرازي يعني پدر طرب، غديريّهاي دارد با اين مطلع:
حبّذا! نوبهار و عید غدیر
که قرین شد ز کردگار قدیر
طرب هم در همین بحر و با همین قافیه دو شعر دارد كه گويا به استقبال از پدرش سروده است؛ غدیریّهي زير، یکی از آن دو شعر است که میبينيد.
غدیریه طایی شمیرانی

در روزگار ما خطّهي شميران دو شاعر از يك خانواده به جامعهی ادبی و ولايي تحویل داد. مصطفي و مرتضي نام این دو برادر و طايي شميراني نام خانوادگيشان بود که به ترتیب «طايي» و «بسيط» را به عنوان تخلّص برگزيدند.
این نوشتار نگاهی به زندگی مرتضی طایی شمیرانی دارد: او در سال 1298 ه . ش در کاشانک نياوران از توابع شميران در خانوادهاي مذهبي به دنيا آمد. پدرش، علياکبر نام داشت و از اخيار و محترمان شميران بود. او پس از اتمام تحصيلات ابتدايي، شغل درودگري (نجّاري) را برگزيد و اوّلين اشعارش را در هنگام کار سرود.
کلامش در غزل، يادآور سبک هندي بود و به شعر «صائب»، «حافظ» و «سعدي» علاقه داشت. مدايح و مناقب حضرات ائمّهي طاهرين علیهم السلام در آثار او فراوان به چشم ميآيد.
«ديوان طايي شميراني» در سه جلد چاپ شده است؛ حشمت الله مقصودي و غلامرضا واحدي (به ترتيب) در جلد اوّل و آخر نقش داشتهاند. تلفيق اين سه در يك مجلّد كاري بس شايسته و بايسته است.
سرانجام اين شيرينسخن خطّهي شميران در شب عيد غدير مطابق با 5/2/1376 ه . ش در سنّ 78 سالگي از دنيا رخت بربست و در بهشت زهرا سلام الله علیها قطعهي 70، رديف 4، شمارهي 30 به خاك سپرده شد.
گفتني است برادر ايشان، و داراي اثري با نام «آواي بسيط» بود. او که در آذر ماه 1394 مصادف با ايّام اربعين حسيني بدرود حيات گفت، در بهشت زهرا سلام الله علیها قطعهي 76، رديف 1، شمارهي 27 به خاك سپرده شد.
این قصیده را طايي شمیرانی به اقتفاي سروش اصفهاني گفته شده است (ج 2، ص 326 ـ 327).
غدیریه صبوری خراسانی

ديوان ملک الشعّرا صبوري خراساني از دواويني است كه يك بار (گوييا در سال 1342) به دست چاپ سپرده شده و طبيعي است كه با گذشت بيش از 50 سال تشنهي چاپ مجدّد باشد.
محمّدکاظم صبوري متخلّص به «صبوري»، متولّد 1259 ه . ق فرزند حاج محمّدباقر و پدر ملک الشّعراي بهار است.
نسبش به احمد صبوري کاشاني که معلّم عبّاس ميرزاي نايب السّلطنه بوده و در يکي از جنگهاي ايران و روس به شهادت رسيده، ميرسد.
در زمان نيابت توليت ميرزا سعيدخان که اوّل نوروز هر سال از آستانهي حضرت امام رضا علیه السلام خلعتي براي شاه فرستاده ميشد، «صبوري» قصيدهاي در مدح ناصرالدّين شاه سروده و همراه خلعت عازم تهران شد. از شاه تقاضاي لقب کرد و شاه نيز او را در 1294 ه . ق لقب ملک الشّعرايي آستان قدس داد.
«ديوان حاج ميرزا محمّدکاظم ملک الشعّرا صبوري» به تحشيه و تصحيح فرزند کوچکش، محمّد ملکزاده (برادر کوچک ملک الشّعرا بهار) به چاپ رسيده است.
«صبوري» پس از شصت و دو سال زندگي به بيماري وبا مبتلا شد و در سال 1322 ه . ق درگذشت و در حرم نوراني و ملكوتي حضرت ثامن الحجج علیه السلام، صحن انقلاب (عتيق) به خاک سپرده شد.
اينك يكي از غديريّههاي او را كه در دنياي مجازي به صورت ناقص آمده و ابياتي از لابهلاي آن جسته و گريخته حذف شده را ملاحظه کنید.
غدیریه صابر همدانی

اسدالله صنيعيان متخلّص به «صابر»، فرزند محمّدهادي در سال 1282 ه . ش در شهر همدان متولّد شد.
تحصيلات ابتدايي را در همان جا به پايان رسانيد و در سنّ 17 سالگي شروع به شعر گفتن کرد. در سال 1303 ه . ش براي اوّلين بار به تهران آمد و پس از دو ماه توقّف به زيارت حضرت ثامن الائمّه علیهم السلام مشرّف شد و در اين سفرِ يک ماه و نيمه، در اکثر محافل ادبي مشهد حضور يافت. پس از آن به تهران بازگشت و در وزارت جنگ مشغول به کار شد.
او كه در انجمنهاي ادبي «ايران»، «حکيم نظامي» و «فرهنگ»، عضويت داشت، در شعر از سبک هندي پيروي ميكرد. وي اهل شبزندهداري بود و اغلب اشعار خود را در شبها ميسرود و تا آخر عمر، مجرّد زيست.
صابر در روز عيد فطر سال 1375 ه . ق (22 ارديبهشت 1335 ه . ش) دار فاني را به سوي ديار باقي ترك گفت، در امامزاده عبدالله چهره بر خاك شهر ري نهاد. اميد که سنگ قبر خوشخطّ فرسودهاش به سنگ مزاري ارزندهتر تبديل شود.
از طبع سرشار و مضمونياب او، «ديوان صابر همداني» به يادگار مانده كه به كوشش و مقدّمهي کيوان سميعي منتشر شده است. امروزه دیوان او به راحتی یافت نمی شود. باشد که شاهد تجدید چاپ دیوان وی به همراه یکی دو شعری که در دیوانش نیست باشیم.
شعر زیر قصیده ای است در باب غدیر که به ذکر مصائب قمر بنی هاشم علیه السّلام می انجامد و در دیوانش آمده است.
جستاری در کاربرد «امیرالمؤمنین» در فرهنگ و تمدن اسلامی

در مطالعات تمدنی اسلام، «امیرالمؤمنین» یکی از واژههای پرکاربرد و مهم است و عموماً بر کسی اطلاق میشود که رهبری سیاسی جامعه اسلامی را بر عهده دارد، اما آیا در وضع اولیه به همین معنا بود یا تغییری در آن رخداده؛ آیا دارای مصداق معینی بوده یا درگذر زمان و تابع نیاز جامعه اسلامی پدید آمده است، همیشه مباحثی را به خود معطوف داشته است. این مقاله با رویکردی علمی و جدای از نگرههای عقیدتی بر آن است تا جایگاه آن را درگذر زمان بهاجمال نشان دهد با این فرضیه که بهرغم دینی بودن منشأ آن، در عهد حاکمیت اسلامی معنای سیاسی یافته که حتی از سوی امامان نیز مورد استناد و تأیید قرارگرفته است، چنانکه بهزودی در معنای سومی نیز بهکاررفته است، اما همه اینها با یکدیگر قرابت مفهومی دارند.