توصیف کعبه و مدح حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) : صائب تبريزي

میرزا محمّدعلی «صائب تبریزی» از شاعران بزرگ شيعي در قرن 11 است. او در یک جمله «تبریزی المولد و اصفهانی الموطن و المدفن» است.
وي به استناد گفته‌ی استاد محمّد قهرمان «در حدود سال 1000 هجری در تبریز زاده شد». تاریخ صحیح درگذشت او را باید یکی از دو سال 1086 یا 1087 دانست؛ با تحقیق مبسوطی که در کتاب «مجموعه اشعار ولایی و آیینی صائب تبریزی» مندرج است، سال 1087 پذیرفته‌تر خواهد بود.
قصيده‌ي ذيل كه از اشعار علوي اوست و به برخي كتب جمع‌آوري راه يافته تقديم مي‌شود؛ اگر همه‌ي شعر را نمي‌خوانيد به اين دو بيت و اين دو نكته توجّه كنيد:
صائب تبريزي خطاب به بيت‌الله الحرام می‌گويد: اي كعبه! هيچ تعريفي براي تو سزاوارتر از اين نمي‌بينم كه بگويم زادگاه حضرت علي عليه‌السّلام هستي:
هيچ تعريفي تو را زين بِه نميدانم که شد
در تو پيدا، گوهر پاک «اميرالمؤمنين»
به استناد روايات از جمله کلام حضرت امام صادق عليه‌السّلام، لقب اميرالمؤمنين، مختصّ حضرت عليّ بن ابيطالب عليهماالسّلام است و بس؛ لذا هيچ کس ـ نه قبل از او و نه پس از او ـ سزاوار نيست به اين نام ناميده شود و اين اعتقاد شيعه به زيبايي در شعر اين شاعر شيعي نمودار شده است.
چون لباسِ کعبه بر اندامِ بت، زيبنده نيست
جز تو بر شخص دگر، نام «اميرالمؤمنين»

اینک متن قصیده:

غدیریه شفایی اصفهانی

شرف الدّين حسن، شفايي اصفهاني ملكالشّعرا و استاد شاعران عهد خود به ويژه صائب تبريزي است. القاب ملكالشّعرا و ممتاز ايران، از شاه عبّاس به او رسيده است.
تاريخ تولّد او در تذكرهها ذكر نشده ولي گلچين معاني در كتاب «شهر آشوب در شعر فارسي» ولادتش را به سال 956 نوشته است. صاحب «عرفات العاشقين» كه معاصر با «شفايي» نيز بوده، مينويسد: «در سندي 1023 تخميناً 57 سال از حيات وي گذشته باشد…» كه بنا به اين سند، تاريخ ولادتش در حدود سال 966 هـ.ق بايد بوده باشد.
اجداد او نيز از علما و حكماي معروف اصفهان بودهاند. آن چه از فحواي كلامش استنباط ميشود، اين است كه علاوه بر طبّ و مقدّمات صرف و نحو عربي، در فقه، اصول، معارف اسلامي و نيز فلسفه و حكمت، نجوم، هيأت و علم مابعدالطّبيعه تحصيلاتي داشته و دانشها آموخته است.
ديوان شفايي به تصحيح، مقدّمه و تعليقات دكتر لطفعلي بنان از آثار ارزندهي ادبي است.
اگر چه سال درگذشت وي را اسكندربيگ منشي تركمان، صاحب «عالم آراي عبّاسي»، 1038 هـ.ق نگاشته امّا ملّاعرشي در مادّهتاريخ فوت «شفايي»، مصراعي آورده كه با عدد 1037 مطابقت دارد: «به شاه دين شفايي داد جان را».
مدفن او را هم كربلاي معلّا ثبت و ضبط كردهاند و هم در قبرستان شاهمير حمزه اصفهان.
قصیده‌اي به رديف ناخن دارد در مدح حضرت اميرالمؤمنين عليّ بن ابي‌طالب كه مي‌خوانيد؛

غدیریه هماي شيرازي

محمّدرضا قلي‌خان متخلّص به «هما» و شهره به «هماي شيرازي»، فرزند بديع‌خان، در سال 1176 ه‍ . ش (1212 ه‍ . ق) در شيراز ولادت يافت.
او از آغاز، منصب سرکردگي قوم خود را داشت ولي در بيست سالگي تحوّلي در وي ايجاد مي‌شود که به همين سبب رهسپار نجف اشرف مي‌شود و قريب به هجده سال از محضر استادان آن ديار استفاده مي‌کند كه فخرالشّيعه، محمّدحسن صاحب‌جواهر يكي از آنان است. او پس از نجف، راهي سرزمين هند مي‌شود و بعد از مدّتي به زادگاه خود شيراز باز مي‌گردد.
شعر و ادب شاخصه‌ي خاندان اوست؛ آن چنان كه از وي، سه پسر به يادگار مانده که تمامي شاعرند: «عنقا»، «سها» و «طرب». ناگفته نماند كه جلال‌الدّين همايي «سنا»، فرزند «طرب اصفهاني» و نوه‌ي «هماي شيرازي» است.
سرانجام «هما» در سال 1252 ه‍ . ش درگذشت و در امام‌زاده احمد(ع) در اصفهان، رخ در نقاب خاک کشيد.
«ديوان هماي شيرازي» يا «شکرستان» در دو جلد به كوشش احمد كرمي و توسّط انتشارات «ما» منتشر شده است كه كم و بيش در بازار نشر ديده مي‌شود.
اشعار فرزندانش هم با عنوان «ديوان طرب اصفهاني»، باز در دو جلد است كه در دومين جلد آن، شاهد گزيده اشعار «عنقا» و «سها» نيز خواهيم بود كه در بازار نشر به راحتي به دست نمي‌آيد.
بگذريم؛ این غدیریّه، یکی از اشعار ولایی اوست که می‌بينيد. گفتني است كه طرب (پسر هما)، دو غدیریّه با همین بحر و همین قافیه دارد و مي‌توان گفت به استقبال از پدرش هماي شيرازي رفته است. البتّه شعر زير اشاره به تقارن بهار و غدير دارد كه خواهيد خواند؛ مزيّت ديگر اين شعر، تبريك عيد به محضر مولاي انس و جان، حضرت صاحب العصر و الزّمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّريف) است (ديوان هماي شيرازي، ج1، ص 176 ـ 178)؛

درآمدی بر نهج البلاغه – جلسه نوزدهم

حجت الاسلام کاشانی روز جمعه مورخ 10 شهریور 1396 در ادامه سلسله جلسات «درآمدی بر نهج البلاغه» به موضوع «انبیاء علیهم السلام در نهج البلاغه – بمناسبت عید قربان» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.

غدیریه هاشمي رضوي (سراج)

سيّدعبّاس فرزند نصرالله رضوي ملقّب به «سراج» و متخلّص به «هاشمي» به سال 1276 ه‍ . ش در قريه‌ي سرآسيا كه جزء بلوك شانديز، بخش شش مشهد مي‌باشد، به عالم پاي گذاشت.
وي از پانزده سالگي شروع به شعر گفتن كرد و در سرودن، طبعي روان و سرشار داشت. طبعش بيش‌تر به سرودن مراثي و مصائب حضرت سيّدالشّهدا(ع) و نوحه‌هاي سينه‌زني و عزاداري رغبت داشت. از اشعار مراثي او تأثّر و خلوص عقيده حس مي‌شود. البتّه در مدايح اهل بيت(ع) نيز آثاري دارد.
آثارش در 6 جلد (گاه در قطع رقعي و گاه وزيري) منتشر شده است: جلد سوم «گلزار كربلا» نام دارد و پنج جلد ديگر «گلزار هاشمي».
يادآور مي‌شويم جلد سوم، علاوه بر قصايد و پنديّات، شامل شصت بند تضمين سروش اصفهاني است و جلد آخر هم مختصّ ياد امام زمان(عج) است. به اميد تلفيق مناسب اين شش جلد در يک مجلّد.
«هاشمي» يا «سراج» در روز شنبه 13 ذيقعدۀ الحرام 1395 ه‍ . ق مطابق با 1352 ه‍ . ش درگذشت و در زادگاهش، قريه‌ي سرآسياب (شانديز) به خاک سپرده شد.
اينك غديريّه‌ي او كه طبيعتاً پيش از اين در دنياي مجازي يافت نمي‌شد (نقل از دیوان گلزار هاشمی، ج 4):

غدیریه هاتف اصفهانی

سيّد احمد هاتف اصفهاني از چهره هاي شاخص ادبي در دوره ي افشاريه و زنديه است كه بيشتر شهرتش را وامدار ترجيع بند توحيديه ي خويش با بيت ترجيع ذيل است:
كه يكي هست و هيچ نيست جز او
وحـدهُ لـا الـه الّـا هـو
هاتف در نيمهي نخست قرن 12 در اصفهان چشم به جهان گشود و گويا اواخر عمر را در شهر مقدّس قم سپري كرد و در جوار كريمهي اهل بيت:مدفون شد. سال وفات او را 1198 هـ. ق نوشتهاند.
ميراث شاعري از «هاتف اصفهاني» به دو فرزندش، يك پسر و يك دختر به ارث رسيد. يكي سيّد محمّد متخلّص به «سحاب اصفهاني» كه داراي ديوان شعري است و ديگري بيگم متخلّص به «رشحه» كه طبع لطيفي داشته است.
ديوان هاتف اصفهاني بارها به چاپ رسيده است. ناشران گوناگوني در سال‌هاي مختلف به چاپ آن مبادرت ورزيده‌اند. اين ديوان، نخستين بار در سال 1317 هـ.ق با چاپ سنگي انتشار يافته و پس از آن در خارج از كشور حتّي در اروپا نيز به زيور طبع آراسته شده است. ديوان وي در ايتاليا شهرت به سزايي دارد. حتّي در شوروي نيز ميتوان شاهد آثار وي بود. ضمناً افشين عاطفي با مقابله‌ي چند نسخه در سال 1394 اين ديوان را مجدّد منتشر كرد.
غدیریّه:
شعر زير يك قصيده‌ي 62 بيتی است که دو بار هم تجدید مطلع شده (اگر چه در چاپ اخير به تصحيح وحيد دستگردي (انتشارات نگاه) به صورت سه شعر مجزّا شماره خورده كه خطاي چاپي است نه خطاي مصحّح).
نكته:
دوازده بيت ابتداي اين شعر، تشبيب است با موضوع طلوع خورشيد كه طبق نام‌گذاري قدما آن را طلوعيّه مي‌خوانيم و گريز آن در دو بيت به مدح و منقبت حضرت علي عليه السّلام است؛ بلافاصله تشبيب ديگري شروع مي‌شود با موضوع بهار و نوروز كه به غدير مي‌انجامد و مي‌دانيم كه بين غدير و نوروز نيز ارتباط تنگاتنگي است.
بنابراين به نظر حقير، تلّقي كردن اين 62 بيت به عنوان يك شعر واحد، آن هم در دوره‌هاي پيشين (نه امروزه) چندان با ساختار قصيده جور درنمي‌آيد و نامتناسب است. به نظر مي‌رسد كه متن شعر، دو شعر باشد: يكي 12 بيت اوّل كه يك قصيده‌ي مجزّاست (تشبيب دارد و گريز يا تخلّص) و البتّه شايد ناقص چون مدحش خيلي كم است. باقي شعر باز يك قصيده‌ي مجزّا با 50 بيت كه يک بار تجديد مطلع شده است.
با اين همه به رسم امانت، همان‌گون نقل مي‌كنيم كه نقل كرده‌اند؛