روي کردي هدف شناختي به نهضت عاشورا

به دنبال بررسي ديدگاههاي گوناگوني که پيرامون نهضت عاشورا ارائه شده است، يک جستجوگر دقيق، در مي يابد که پاره اي از آنها به خاطر ذهنيت هاي غايت شناختي است که نويسنده ي مقاله به اهم آنها اشاره نموده، در مورد هر کدام توضيح و سپس نقدي ارائه ميدهد:
معرفی کتاب کتابشناسي تاريخي امام حسين علیه السلام

نويسنده در پيشگفتار کتاب، ميگويد: «در آغاز اين پژوهش، ميپنداشتم که در حدود 200، 300 کتاب مهم درباره امام حسين (ع) وجود دارد، و گزينش صد کتاب مهم از ميان آنها مشکل است. اما در هنگام پژوهش، دريافتم که اساساً يافتن صد کتاب مهم در اين باره، مشکل است. به ديگر سخن، به سختي ميتوان صد کتاب مهم درباره امام حسين (ع) يافت. نتيجه اينکه، ما در اين باره و درباره بسياري ديگر از موضوعات، دچار «فقر اطلاعات» و «غناي انتشارات» هستيم».
معرفي كتاب «لؤلؤ و مرجان: در شرط پلة اول و دوم منبر روضه خوانان»

به بهانة انتشار مجدد كتاب لؤلؤ و مرجان اثر محدث نوري (ره) و با توجه به موضوع كلي مقالات اين شماره از فصلنامه، به معرفي اين كتاب پرداختيم. تجديد چاپ اين كتاب در يكصدمين سالگرد مؤلف فرهيختة آن، در پي چاپهاي مكرر قبلي، نشان از اهميت ويژهاي است كه جامعة پژوهشگران و مبلغان شيعه براي اين اثر قائل است.
معرفی کتاب عاشورا پژوهی

عاشورا پژوهي با رويکردي به تحريف شناسي تاريخ امام حسين (ع)نوشته محمد صحتي سردرودي
اين کتاب را انتشارات خادم الرضا (ع) در سال 1384 , در 552 صفحه به چاپ رسانده است. اين کتاب ششمين کتابي است که نويسنده در اين حوزه به رشته تحرير در اورده است. کتابهاي ديگري چون : سيماي کربلا ، حريم حريت ، چهل حديث کربلا ، شهيد فاتح در آيينه انديشه، مقتل الحسين (ع) به روايت شيخ صدوق و تحريف شناسي عاشورا وتاريخ امام حسين (ع) از آثار قبلي نويسنده است.
بررسی متن زیارت عاشورا و صحت انتساب آن به دوران پایانی عصر امویان

زیارت عاشورا یکی از زیارت با اهمیت و ارزش در بین شیعه است که دارای مضامین مهمی است. اما برخی این ایراد را وارد کرده اند که این زیارت اصالت ندارد و امکان نقل چنین سخنانی آن هم در قرون اولیه که شیعیان اکثرا در تقیه بودند، وجود ندارد.
در این نوشتار، به بررسی اصالت متنی این نوشتار و تناسب آن با زمان گذشته پرداخته شده است.
مهم ترین و مشهورترین دیدگاه ها در باره فلسفه قیام کربلا(بخش اول)

تحلیلگر تاریخ عاشورا در مورد انگیزه قیام کربلا اگر بخواهد به تحلیلی نسبتا جامع و صحیحی دست یابد و منصفانه داوری کرده و از آسیب های فکری به نتایج درستی برسد لازم است اولاً شناخت لازم در باره آن حضرت پیداکرده و سنخیّتی بین خود و رهبر نهضت ایجاد کند تاروح و رفتار امام حسین (ع) را با جان و دل لمس کند وثانیادر بررسی ابعاد و زوایای قیام کربلا ،شخصیت امام حسین (ع) را به مثابه امام معصوم و کسی که اطاعتش واجب است دانسته و به آن عنایت داشته باشد .
مشهورترین دیدگاه ها ی اندیشمندان مسلمان پیرامون فلسفه قیام امام حسین (ع) عبارتند از:1-دیدگاه و برداشت دنیاگرانه :یعنی قیام برای طلب قدرت و بدست آوردن حکومت و ریاست دنیوی که از سه جهت قابل خدشه است ،اولا وجود عصمت درحضرت مانع از هرنوع پلیدی (پلیدی دنیا پرستی و ریاست طلبی ) است ،ثانیا حضرت باید برای مغلوب کردن دشمن از هر وسیله و هر گونه دروغ و حیله و تزویر استفاده می کرد و هرگز از پیروزی ظاهری دشمن سخن نمی گفت تا لشگر را از اطراف خود پراکنده نسازد حال آنکه حضرت از آغاز تا پایان قیام سخن از شهادت می زند و پایان کار خود را شهادت و اسارت اهل بیت اعلام می دارد ،ثالثا با توجه به بصیرت نافذ امام(ع) از تحریف حوادث کربلا و اهداف آن ، ایشان همواره انگیزه قیام خویش را طلب اصلاح در امت جدشان و امر به معروف و نهی از منکر اعلام می کردند .2- نگرش عارفانه وصوفیانه :که عاشورا را میدانی برای سلوک سالکان و امام حسین (ع) را قطب عارفان و مرشد سالکان و اصحاب او را مریدان و رهپویان وصال دانسته است. اشکال این نظریه دریک سو نگربودن آن است یعنی تولّی ،اما از تبرّی و محکوم کردن یزیدیان خبری نیست و قابل نقد و خدشه است . 3-بینش مسیحیانه یا کلیسایی : همان آموزه نجات ،یعنی امام حسین (ع) قیام کرد تا خود را فدای امت جدّش کند و دوستان اهل بیت (ع)را که مرتکب گناهانی شده اند در قیامت شفاعت نماید . اشکال این نظریه ناشی از ارائه تصویر وارونه ازمسئله شفاعت است حال آنکه برخورداری از شفاعت ائمه و انبیا و اولیا شروطی دارد لذا چنین باوری منجر به مسخ کلی اهداف این نهضت می شود یعنی ترویج نوعی اباحه گری که با اقامه ماتم بر سید الشّهدا (ع) راه برای ارتکاب هر گناه و خلافی باز است حال آنکه هدف ،نگاه داشتن اساس اسلام است تا مردم با تاسّی به آن امام بیشتر پایبند به برپایی فرائص و حدود الهی باشند.
خطبه هاى امام عليه السلام در مكّه مكرّمه

براى پژوهشگر ژرف انديش باور اين موضوع كه امام حسین عليه السلام در مدت حدود 125 روز حضور در مكه آن هم همزمان با موسم حج، در محافل مكه جز اين دو خطبه را نخوانده باشد بسيار دشوار است. با آن كه طبق روايت هاى تاريخى مردم نزد آن حضرت گرد مى آمدند و از […]
عاشورا حتماً میآیم

علی ارادت و علاقهی خاصی به مراسم عزاداری اباعبدالله (علیه السّلام) داشت. در اوایل محرم سال 1359 از جبهه نامه نوشته بود که به هر طریق که باشد، روز عاشورا خودم را به مراسم روضهخوانی و نوحهسرایی امام حسین (علیه السّلام) میرسانم. روز عاشورا شد، یک دفعه دیدم که با همان لباس خاکی بسیجی و […]
تو کیستی؟ شده غلتان به خاک وخون بدنی

تو کیستی؟ شده غلتان به خاک وخون بدنی تنی جدا ز سری و سری جدا زتنی تو کیستی؟ بدن قطعه قطعه ای که از او نمانده هیچ که دوزند بهر او کفنی به جسم پاک برادر سرود زینب زار مگر توای تن غلتان به خون! حسین منی؟ کدام دست به زیر دل شتر بربست دو […]
فاش ار فلک، بر آن تن بی سرگریستی

فاش ار فلک، بر آن تن بی سرگریستی ز آنروز تا به دامن محشر گریستی زاشک ستاره، دیدهی گردون تهی شدی بروی بقدر زخم تنش،گر گریستی ای کاش چون فلک بدی اعضا، تمام چشم! تا بهر نور چشم پیمبر گریستی کشتند و از نشان از مسلمانی، ای دریغ! آن را که از غمش، دل کافر […]
می وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه

می وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه می کند انگار خورشيدی ظهور از قتلگاه برگ ريزان است و پاييزان، درين توفان رنگ کاروانی می کند گويا عبور از قتلگاه می رود اين کاروان بی آنکه همراهی کند دود اسپند ازخيام، عطر بخور از قتلگاه بال دربال کبوترها ، کدامين آفتاب؟ می […]
زينب چو ديد پيكري اندر ميان خون

زينب چو ديد پيكري اندر ميان خون چون آسمان و زخم تن از انجمش، فزون بي حد جراحتي، نتوان گفتنش كه چند پامال پيكري، نتوان ديدنش كه چون خنجر در او نشسته، چو شهپر كه در هما پيكان در او دميده، چو مژگان كه از جفون گفت: اين به خون طپيده نباشد، […]
مادر! بیا به حال حسینت، نظاره کن

مادر! بیا به حال حسینت، نظاره کن یک دم نظر بر این بدن پاره پاره کن زخم تنش اگر چه بُوَد بی حساب لیک با چشم دل، نگاه بر این ماه پاره کن مادر! بیا و مرهمی آور ز راه مهر درمانِ زخم های فزون از ستاره کن اطفال بی قرار و […]
ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم!

ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم! آیا تویی برادر من؟ نیست باورم با آنکه در جوار تو یک عمر بوده ام نشناسمت کنون که تو هستی برادرم پامال جور و دست خوش کینه ام ببین ای کشتی نجات، گذشت آب از سرم عمرمنی که از کف من رفته ای و من […]