تقابل دونظريه شورا و دموکراسی با امامت

مقام امامت مقامی الهی وآسمانی است که حقیقت شناخت آن در ذهن هیچ بشری نمی گنجد وکسی را یارای فهم آن نیست. این در حالی است که برخی افراد در اثر عدم شناخت صحیح امامت در اندیشه شیعی شبهاتی در ذهنشان خطورکرده است. منشأ و خاستگاه آن شبهه از طرفی عدم تأمل و دقت در آیات و روایات، و از طرفی تطبیق دادن این مقام الهی با مقامات و نظام های بشری می نمایاند. یکی از این شبهات، بحث کارکرد و نقش دموکراسی و شورا در تعیین امام است که طرفداران این دو نظریه با توجه به خلط نمودن معنای امامت و حکومت و یکسان سازی معنای این دو ـ به جهت اینکه این دو هماره نمود و مظهر دخالت و مشارکت و تأثیرگذاری آحاد مردم بر قدرت سیاسی بوده اند ـ به ناسازگاری امامت و دموکراسی حکم کرده اند. نگارنده در این مقاله برآن است که ابتدا دموکراسی و شورا را در دو بخش به صورت مجزّا، مورد واکاوی قرارداده و اقسام و مستندات آن را توصیف نماید و سپس با تحلیل، این دو نظریه را نقد و به چالش بکشاند.
پديدارشناسى درتقابل باتاريخى نگرى مطالعه موردى [موضوع] امامت – محمد اويس ريفيودين ترجمه : گروه بررسى مطالعات امامت پژوهى در غرب انگليسى زبان

این مقاله تلاش می کند تا نشان دهد که نمی توان رویکردهای پدیدارشناسانه را با رویکرد تاریخی نگر و گزارش های پوزیتیویستی از تاریخ تطبیق داد و در همین راستا به مطالعة موردی امامت پرداخته است.
همچنین ادعای میرچا الیاده را مبنی بر این که می توان میان این دو رویکرد سازگاری ایجاد کرد، مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
مهرورزى به اهل بيت علیه السلام از ديدگاه قرآن و سنّت : نگاهى به تفسير آيه مودت

امامت پيشوايان معصوم علیه السلام از دو محور قابل اثبات است: قرآن و روايات معتبر.
آيه مودت و رواياتى كه در ذيل تفسير اين آيه آمده به روشنى امامت و ولايت عامه اهل بيت علیهم السلام را ثابت می كند. این نوشتار با توجه به اين آيه و رواياتى كه از طريق اهل سنت نقل شده، مباحث خود را در چهار محور؛ 1ـ ذوى القربى كيانند؟ 2ـ بررسى روايات مربوطه؛ 3ـ رد شبهه های مخالفان؛ 4ـ دلالت آيه بر امامت؛ ارائه می كند و به پژوهش در تفسیر آیه مودت بر اساس منابع اهل سنت می پردازد.
معرفی کتاب « تقريب المعارف »

تقریب المعارف عنوان کتابی است که أبوالصلاح، تقی بن نجم حلبی (374ـ447ق)،1 متکلّم و فقیه زبردست امامی در سدة چهارم و پنجم هجری، نگاشته است. وی از شاگردان برجستة سید مرتضی علم الهدى رحمه الله (355 ـ436ق)2 بوده و از شیخ طوسی رحمه الله (385 ـ460ق)3 نیز بهره مند گشته است؛ اگرچه نباید شاگردی اش در محضر شیخ طوسی زیاد بوده باشد.4
از دیگر آثارِ برجای ماندة وی ـ که بیشتر در دانش کلام و فقه امامی بوده ـ می توان به الکافي في التکلیف و البرهان على ثبوت الإیمان5 اشاره کرد؛ اما از سایر آثارش جز نامِ آنها نشانِ دیگری نیست. این آثار عبارتند از: البدایة ، تدبیر الصحة ، التلخیص، شبه الملاحدة ، شرح الذخیرة ، العمدة ، مختصر الفرائض الشرعیّة ، المرشد إلى طريق التعبّد، مسألة الشافیة و مسألة الکافیة .
مُحدث

از ميان موضوعات متعددي كه اسلام سني را از اسلام شيعي جدا ميسازند، مرجعيت [علمي و ديني] اساسی ترین مسأله است. در حالي كه نخستین شكاف در جامعه اسلامي ماهيتي عمدتاً سياسي داشت، رفتهرفته مؤلفههاي مذهبي و اعتقادي بر مبادلات خشن دو طرف سايه افكند. موضع اصلي شيعه در آن تبادلات جدلي اين بود كه مرجعيت مطلق، پس از وفات محمد[ صلی الله علیه وآله وسلم ]، نه به اجماع علما رسيد و نه به اجماع تمام جامعه؛ بلكه به امامان[علیهم السلام] تعلق يافت؛ كساني كه به سبب شرافتِ تبار و شايستگي فردي، توسط خدا و رسولش برای راهبری جامعه انتخاب شدهاند.
علم امامان علمی که شب و روز به امام می رسد

علمی که امامان به میراث بردهاند تمام احکام شرعی، تمام وقایع گذشته و آینده ـ تا آخرالزمان ـ و هویت مؤمنان و کافران را شامل میشود؛ اما به نظر مىآيد که شیعه یا امامان ایشان باز هم احساس میکردند که توانايىهای امامان به اندازة كافى تبیین نشده است. برای ایشان پرسشهایی مطرح میگردید: امام چگونه به پرسشهای دینی ناشى از مجموعة رویدادها و شرایطی که قبلاً هرگز روی ندادهاند، پاسخ مىدهد؟ او چگونه از رویدادهای در حال بروز و شرایط متغیر ـ در حالی که روی میدهند یا قبل از آنکه روی دهند ـ آگاه میگردد؟ آيا پیامبر نيز تمام اين جزئیات مربوط به زندگی روزمره در آینده را مىدانست؟ گفته شده است که امام در چنین مواردی باید علم و پاسخهای خود را آن گونه که موقعیت ايجاب میكند (برحسب موقعيت و نياز) مستقیماً از خدا دریافت کند. اين انديشه كه علم لاینقطع از سوی خدا به امامان انتقال مییابد، سرانجام، به موضوعى مهم در تفکر شیعی تبدیل گردید.
منابع علم امام در قرآن

بنابر اعتقاد شیعه مرجعیت دینی و علمی پس از پیامبر تنها در اختیار ائمه علیهم السلام است. مهم ترین سؤالی که در اینجا مطرح می شود چرایی و دلیل این گفتار و ادعاست. مکتب تشیع با توجه به نقش امام پس از پیامبر خاتم ـ که نقش هدایت گستردة است ـ امام را دارای ارتباط و آگاهی از منابع عظیم الهی می داند و دانش او را فراتر از علم عادی، دارای مجاری و مبادی غیبی و لدنی برمی شمارد. قرآن و روایات، بر اثبات دیدگاه اتصال علم امام به خداوند سبحان دلالت می کنند. سرچشمه و منابع علم امام گسترده و متعدد هستند؛ از مهم ترین آن ها می توان به قرآن، روح القدس، جامعة مصحف فاطمه علیهم السلام ، صحف و کتب انبیا، عمود نور، الف باب، تحدیث (نقر و نکت) و اسم اعظم اشاره کرد.
مطابق رهنمود آیات و روایات، علم به احکام شریعت و نیز علم به قرآن توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به ائمه اطهار علیهم السلام منتقل گردیده است؛ لذا نقش امام نسبت به این علوم، تبیینی و تفسیری است؛ یعنی امام شاخصی برای رفع اختلافات و ارائه و تبیین علوم انتقالی از پیامبر است.
امام علاوه بر جایگاه کمال بخشی و تحقق بخشیدنِ استمرار ختم نبوت، نقش هدایت خاص یا همان امامت به معنای ویژۀ آن را هم برعهده دارد و جایگاه و شأن هدایتی مخصوص امام، اقتضای علم و آگاهی مناسب با آن را می نماید. روایات، ارتباط با ملائکه و طرق دیگر مجاری علم امام را در همین راستا تبیین نموده اند. مسائلی مانند شهود و عرضۀ اعمال به امام و خبررسانی روزانه ای که آیات و روایات بر آن تاکید می کنند، از مصادیق جریان این هدایت و نقش امام در آن هستند.
اهمیت تبلیغ محبت امام حسن علیه السلام

برگرفته از کتاب « الطبقات الکبری» جزء 1 ص 259 و 260
علم غيب پيامبر و امام از نگاه متکلمين و فلاسفه

از جمله رویکردهایی که آموزه ها و مفاهیم دینی با آن ها سنجیده می شود دو رویکرد کلامی و فلسفی است که هر کدام با چند روش و نگرش و با پیش فرض ها و مبانی خاص به مسائل و مفاهیم دینی می نگرند. مقاله پیش رو با توجه به حجم خود، موضوع علم غیب پیامبر و امام راـ که از آموزه های ویژه شیعه به شمار می رود ـ با عنایت به اندیشه چهره های شاخص هریک از مکاتب فلسفی و کلامی مشهور بررسی کرده و به اختصار برآیند نظر هریک را در غیب دانی پیامبر و امام و حد و حدود آن مبتنی بر مبانی و پیش فرض ها، برشمرده و حاصل مباحث را به صورت فشرده آورده است.
قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن

این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکردی تفسیری به بررسی قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن میپردازد. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که میتواند مبنایی برای باورهای شیعی در بحث قلمرو علوم ائمه علیهم السلام باشد. نتیجه پژوهش حاضر این است که خداوند به پیامبران خود، در قلمروهای مختلف علوم مانند علوم طبیعی، حوادث گذشته و آینده، ملکوت آسمانها و زمین، امور پنهان از حواس و… دانشهای ویژهای بر حسب مصلحت عطا کرده است. بخش دوم این پژوهش نشان می دهد که این علوم ویژه، اختصاص به پیامبران نداشته و غیر پیامبران مانند: لقمان، طالوت، ذوالقرنین، مریم و… نیز بر حسب اراده و مصلحت خداوند از علوم ویژه در قلمروهای یاد شده برخوردار بودهاند. بنابراین، باور به گستردگی قلمرو علوم برگزیدگان خداوند، غلوّ نیست و در صورتی که با دلایل معتبر چنین علومی برای امامان اهلبیت علیهم السلام اثبات شود، قابل پذیرش و دارای پشتوانه قرآنی است.
وظايف امت در برابر امام

در مقاله پیش رو دلایل نقلی مهم ترین وظایفی که در برابر معصومین علیهم السلام باید رعایت گردد، به شیوه برهانی بررسی می شود؛ وظایفی مانند: معرفت، اطاعت، تسلیم، شکر، دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان امام، نصرت، احیای امامت اهل بیت علیهم السلام ، دعا و انتظار ظهور. معرفت امام شرط حصول ایمان، اعتقاد و عمل است. و این معرفت را می توان مقدمه ای واجب برای شناخت خداوند و رسول، حکمت خلقت، اساس اسلام و حصول به عبودیت خداوند دانست.
اطاعت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم همان اطاعت خداست و اطاعت امام به اطاعت خداوند متصل است. ولایت تکوینی و تشریعی امام از مصادیق اطاعت می باشند. ایمان واقعی با تسلیم نسبت به امام تعریف می شود و عدم تسلیم مساوی با شرک است و یکی از آثار تسلیم، بیعت با امام است. نصرت امام در یاری دین خداست که ثمره آن غلبه ناپذیری شخص یاری کننده است. کسی که امر امامت اهل بیت علیهم السلام را زنده کند و یا زنده نگه دارد، مشمول رحمت بی پایان الهی خواهد شد. دعا برای حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به مقتضای کلام خداوند، موجب استجابت بهتر دعاست. انتظار فرج امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف براى مؤمنان با سازندگى و نیل به كمال همراه است؛
گزارشی از کتاب اثبات ولايت

امامت الهی مقام و منزلتی والاست که از سوی خداوند سبحان به برخی از انبیا و بندگان برگزیده عطا شده است. به همین دلیل از نظر شیعه، امامت، پیوندی ناگسستنی با توحید دارد؛ به این معنا که انسان با نظر به حقیقت خود و با توجه به فقر ذاتیاش می یابد که آفریننده و قیّومی دارد و عبدی مملوک است. همچنین به نور عقل می یابد که بنده در برابر آفریدگارش شأنی جز بندگی و اطاعت محض ندارد و در مقابل نباید از احدی غیر مالک خویش یا کسی که مالکش تعیین کرده فرمان بَرَد؛ به این ترتیب «توحید در ولایت» تحقق می یابد.