شهادت عبّاس بن علی علیه السلام 10

شیخ مفید گفته است: عبّاس بن علی (ع) را در همانجا که کشته شد، سر راه غاضریه، همانجا که هم اکنون قبر اوست دفن کردند. قال المفید: وَ دَفَنُوا الْعَبَّاسَ بْنَ عَلِيٍّ (ع) فِي مَوْضِعِهِ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ عَلَى طَرِيقِ الْغَاضِرِيَّةِ حَيْثُ قَبْرُهُ الْآنَ.[1] [1]– الارشاد: 243.
شهادت عبّاس بن علی علیه السلام 2

شیخ مفید گفته است: آن گروه بر حسین بن علی (ع) حمله آوردند و بر سپاه او چیره گشتند. تشنگی بر آن حضرت غلبه کرد. سوار بر اسب شد و آهنگ فرات کرد، در حالی که برادرش عبّاس هم پیش روی او بود. سپاه ابن سعد ملعون راه را بر او بستند. مردی از بنی […]
شهادت عبدالله بن مسلم علیه السلام 3

به گفتهی شیخ مفید: سپس مردی از سپاه عمر سعد به نام عمرو بن صبیح به سوی عبدالله بن مسلم تیر افکند. عبدالله دست خود را بر پیشانیاش نهاد تا از آن مراقبت کند. تیر به دستش نشست و به پیشانیاش رسید و دست و پیشانی را به هم دوخت و او نتوانست آن را […]
خطبه امام حسین علیه السلام هنگام رویارویی با آنان

شیخ مفید گوید: امام اسب خود را خواست. سوار شد و با صدای بلند فریاد زد (در حالی که بیشترشان میشنیدند): ای اهل عراق، ای مردم! سخنم را بشنوید و شتاب نکنید تا موعظهای شایسته کنم و عذر آمدنم را بگویم. اگر انصاف به خرج دادید، بدین وسیله کامیابترید، وگرنه «تصمیم خود را بگیرید و […]
بی میلی امام حسین علیه السلام به آغاز جنگ

شیخ مفید از امام زین العابدین (ع) روایت میکند: دشمنان آمدند و اطراف خیمهگاه امام به جولان پرداختند. خندق پر از آتش مشتعل را دیدند. شمر با صدای بلند فریاد زد: ای حسین! قبل از قیامت دچار آتش شدهای. امام پرسید: او کیست؟ گویا شمر بن ذی الجوشن است. گفتند: آری. امام فرمود: ای پسر […]
ورود به نینوا

شیخ مفید گوید: چون صبح شد، امام حسین (ع) فرود آمد و نماز صبح خواند. دوباره سوار شد و با یاران خود سمت راست را پیش گرفت. میخواست یاران خود را از سپاه حرّ جدا کند، حرّ نیز میآمد و امام و یارانش را مانع میشد و میخواست آنان را به سمت کوفه برگرداند، آنان […]
دیدار با بعضی بزرگان عرب 1

شیخ مفید گوید: امام از بطن العقبه که میگذشت فرود آمد. پیرمردی از بنی عکرمه به نام عمرو بن لوذان با او دیدار کرد و از آن حضرت پرسید: کجا میروی؟ فرمود: کوفه. پیرمرد از حضرت خواست که برگردد و گفت: به خدا که جز بر نیزهها و شمشیرها وارد نمیشوی. اینان که نامه برایت […]
خبر شهادت مسلم بن عقیل

شیخ مفید از قول عبد الله بن سلیمان و منذر بن مشمعل چنین نقل میکند: چون از حج فارغ شدیم، اندیشهای جز رسیدن به حسین (ع) در راه نداشتیم تا ببینیم کار او به کجا میکشد. با شترهای خود شتابان آمدیم و در «زرود» به وی رسیدیم. چون نزدیک او شدیم، مردی از کوفیان را […]
دیدار با عبد الله عدوی 1

شیخ مفید گوید: حسین (ع) از حاجز به سمت کوفه به راه افتاد. به آبی از آبهای عرب رسید. آنجا با عبد الله بن مطیع عدوی که آنجا فرود آمده بود دیدار کرد. وی چون امام را دید، گفت: پدر و مادرم به فدایت! اینجا چرا آمدهای؟ و او را فرود آورد. امام حسین (ع) […]
بیرون آمدن امام از مکّه 2

شیخ مفید گوید: چون حسین (ع) خواست به سوی عراق برود، خانۀ خدا و بین صفا و مروه را طواف کرد، از احرام بیرون آمد و آن را عمره قرار داد. چون از بیم آنکه او را در مکّه دستگیر کنند و نزد یزید بفرستند، نتوانست حج را به پایان ببرد. همراه خانواده، فرزندان و […]
ابتلای هانی و قیام مسلم

شیخ مفید گوید: هانی بن عروه از سوی عبیدالله بر جان خویش بیمناک شد. حضور در مجلسِ او را قطع کرد و خود را به مریضی زد. ابن زیاد به اطرافیانش گفت: چرا هانی را نمیبینم؟ گفتند: بیمار است. گفت: اگر خبر داشتم به عیادتش میرفتم. محمّد بن اشعث و چند نفر دیگر را فرا […]
رفتن مسلم به خانهی هانی 1

شیخ مفید گوید: چون مسلم بن عقیل شنید که عبیدالله به کوفه آمده و سخن گفته و تهدید کرده و از سران قول همکاری گرفته است، از خانهی مختار به خانهی هانی بن عروه رفت. شیعیان مخفیانه به خانهی هانی رفت و آمد میکردند و یکدیگر را به کتمان توصیه میکردند. ابن زیاد، غلامش معقل […]