جایگاه تبرک از نظر آیات و روایات

از آن جا که تبرک جستن به انبیا و صالحان و اماکن و مشاهد مقدسه و نیز آثار منسوب به آنان، از سوی وهابیان به شدت مورد انکار قرار گرفته است و آنان این گونه اعمال را از مصادیق شرک، کفر و بدعت میپندارند، در این تحقیق به مسأله تبرک و جایگاه آن در آیات قرآن مجید و روایات شیعه و سنی پرداخته شده و با استناد به آیات و روایات، نظریه وهابیت در مورد شرک بودن وحرمت تبرک، که این نظریه، خود نوعی بدعت آشکارا در دین مبین اسلام است، رد شده است. در این پژوهش، روش کار کتابخانهای بوده و آثار مختلف علمای شیعه و به خصوص علمای اهل سنّت مورد بررسی قرار گرفته که بسیاری از این منابع دست اول بوده است. نتایج بررسی ها نشان داد که مشروعیت تبرک از دیدگاه عقل و شرع پذیرفته شده است؛ چرا که نه عقل مانع از آن است که انسان موحد و مؤمن، با اعتقاد خالص به توحید به مقدسات این عالم تبرک بجوید و نه در آیات و روایات دلیلی وجود دارد که مشروعیت آن را خدشهدار کند.
تَبَرُّک (2)

تبرک به معنای درخواست خیر و برکت از خداوند، از طریق یک موجود مبارک میباشد. خداوند متعال در برخی از اشخاص و زمانها و مکانها برکت قرار داده است (مانند: لیله القدر، بیت الله الحرام، انبیای الهی). لذا مردم می توانند از این خیری که خداوند در برخی اشخاص و مکانها قرار داده استفاده کنند در قرآن نیز بر تبرک به پیراهن حضرت یوسف اشاره شده است، صحابه در زمان حیات پیامبر خدا(ص) به ایشان تبرک می جستند، و بعد از رحلت ایشان به قبر ایشان و آثار باقیمانده از ایشان تبرک می جستند. با استفاده از ادله جواز تبرک می توان گفت، تبرک به هر یک از اولیای الهی جایز است. اما وهابیت با این مساله مقابله کرده و آن را بر خلاف روش قرآن و صحابه، شرک تلقی میکنند.
تبرک (1)

تبرُّک، برکت جستن از خداوند، پیامبران، امامان و اولیا و آثار آنان. گذشته از مستندبودن این عمل به شواهد قرآنی و احادیث و سنّت نبوی و نیز سیرة ائمه علیهم السلام، اعتقاد بدان بر اساس مبانی کلامی و روان شناختی قابل تبیین است. همچنین در غالب ادیان اینگونه اعمال رایج است، برای نمونه می توان به برکت جستن از بزرگان دینی در دین یهود و مراسم عشاء ربانی در مسیحیت اشاره کرد. انسان در عملِ برکت جستن سعی دارد به واسطه آثار برکت بخش، از فیض و قدرت الاهی بهره مند شود. برکت عطیه ای الاهی است که بر انسان و طبیعت و اشیا نزول می یابد و عبارت است از احسان و منفعتی مادّی یا معنوی که از رحمت الاهی نشأت می گیرد. بدینسان در نحوه تحقق آن می توان گفت انتقال قدرتی است مقدّس و مؤثر که از جهان فوق طبیعت صادر می شود و کیفیتی نو به متعلَّق آن می بخشد.
تبرک و جایگاه آن از دیدگاه فریقین

نکته اول: معنای تبرک در اصطلاح ،طلب و درخواست برکت و زیادی از خداوند ،از طریق حقیقت ها، شخصیت ها و چیزهایی است که خداوند برای آنها امتیاز و مقام خاص قرار داده ،مانند بوسیدن یا لمس کردن دست پیامبر ،قبر و منبر آن حضرت ،در و دیوار مسجد الحرام یا مسجد النبی … نکته دوم: دیدگاه علما و دانشمندان اسلامی را به سه گروه تقسیم گروه تقسیم کردیم: 1.دیدگاه دانشمندان شیعه 2.دیدگاه دانشمندان اهل سنت 3.دیدگاه دانشمندان سلفیه و وهابیون بیان داشتیم که علمای شیعه بر جائز و پسندیده بودن تبرک قائلند و احدی از آنها تبرک جستن را منع نکرده است. در مقام بیان دیدگاه دانشمندان اهل سنت نیز اقوال بسیاری را بر جائز بودن تبرک به قبر و سایر متعلقات پیامبر اکرم بیان کردیم،گرچه بعضی قائل به کراهت مسح قبر پیامبر و بوسیدن شده بودند،که جهت آن را خلاف ادب بودن نزدیک شدن به قبر پیامبر دانسته بودند. در این میان جمعی که پیرو تفکرات محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه اند،به مخالفت پرداخته اند. آنها بین تبرک جستن در زمان حیات رسول الله و تبرک جستن پس از رحلت،فرق گذاشته ،تبرک جستن پس از رحلت حضرت را منع کرده و غیر جائز شمرده ،آن را شرک ،بدعت و غلو دانسته اند. نکته سوم:در مقام رد دیدگاه سلفیه و وهابیون ،بیان ادله جواز تبرک و جایگاه تبرک جستن بین مسلمانان (شیعه و اهل سنت) به مباحث ذیل پرداختیم؛ 1.بیان جایگاه تبرک در ادیان پیشین و امت های قبلی و جواز آن به استناد آیات قرآن. 2.جایگاه تبرک در زمان حیات پیامبر صل الله علیه و آله نه تنها صحابه از وجود و جسم مبارک رسول خدا تبرک می جستند،بلکه خود حضرت به تبرک جستن به جسم و متعلقات شان امر فرمود. 3.بیان جایگاه تبرک پس از رحلت پیامبر بین مسلمانان(اعم از صحابه و تابعین) که آنها به متعلقات باقی مانده حضرت (مو،لباس ،کفش ،ظروف ،منبر و …) تبرک می جستند،و خود را به قبر رسول خدا می مالیدند و بوسه می زدند.نیز به مکان هایی که حضرت در آن جا نماز به پا داشته بود،تبرک می جستند. 4.جایگاه تبرک نزد اهل بیت تبرک جستن اهل بیت به قبر پیامبر،قبر امیرالمومنین ،پرده کعبه ،قبر امام حسن و تربت حضرت ،نیز قطعه سنگی که در خانه خضرت فاطمه زهرا بود. 5.جایگاه تبرک بین مسلمانان گفته شد که صحابه حتی از یکدیدگر تبرک می جستند و به لحاظ جایگاه ویژه ای که برخی دارا بودند ،مورد تبرک دیگران قرار می گرتند ،مثلا کسی که با رسول خدا مصافحه کرده یود،دست او را به همین جهت می بوسیدند ،یا آن که خاک قبرشان را مثل خاک سعیدبن عباده به عنوان تبرک و شفا بر می داشتند. نسبت به قبور علما نیز با کمال احترام و ادب برخورد می کردند و از قبورشان تبرک می جستند ،مثل تبرک جستن از قبر بخاری . پیروان ابن تیمیه هنگام وفات او،از آب غسلش تبرک می جستند. خلاصه : با توجه به تمامی مباحث مطرح شده باید گفت : تبرک جستن نه تنها مربوط به زمان رسول الله علیه السلام نیست بلکه طبق آیات و شواهد قرآنی – نظیر جریان تبرک یعقوب به پیراهن یوسف و تبرک بنی اسرائیل به تابوت – بین ادیان و امت های پیشین نیز بوده ،تبرک جستن به انبیاء ،اولیاء ،صالحان و متعلقاتشان به یک جریان تبدیل شده ،که پیش از عصر رسول الله صل الله علیه و در زمان ایشان و پس از رحلت حضرت تاکنون این جریان زنده بوده،مورد سفارش انبیاء نبی گرامی اسلام صل الله علیه و آله، ائمه معصومین علیه السلام ،صحابه و تابعین،و تمامی مسلمانان نیز بوده است. مخالف بودن جمعیت اندکی تندرو که با تمامی امور با تعصب برخورد کرده و موجبات بی حرمتی به مسلمانان را فراهم می کنند. تاثیری در جریان همیشه جاری (تبرک) نداشته و ندارد. مشروعیت و استحباب تبرک جستن به آثار انبیاء، اولیا و صالحان حتی پس از مرگشان ثابت است و هیچ گونه منافاتی با توحید در عبادت ندارد.
تبرک و استشفا به آثار اولیا

وهابیان تبرک به آثار اولیا را شرک می دانند و کسی را که محراب و منبر پیامبر را ببوسد مشرک می خوانند، هر چند در آن به هیچ نوع الوهیت معتقد نباشد. باید از آنان پرسید: درباره پیراهن یوسف چه می گویند که گفت: “اِذْهَبُوا بِقَمِیصی هذا فَألْقُوُه عَلی وَجْهِ أبی یأتِ بَصِیراً”؛[1] “پیراهن مرا ببرید و بر دیدگان پدرم بیفکنید، او بینایی خود را باز می یابد”. در این مقاله موضوع تبرک و دیدگاه وهابیان در مورد تبرک مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تبرک جستن به قبور

از جمله اموری که وهابیت در آن با مسلمانان مخالف بوده تبرک جستن، بوسیدن و دست مالیدن به قبور است. آنها کسانی که این امور را انجام می دهند کافر و مشرک می پندارند. در این مقاله توضیحاتی پیرامون دیدگاه وهابیت در تبرک جستن به قبور و نقد دیدگاه آنان بیان خواهد شد.
تبرک از دیدگاه علمای اهل سنت

یکی از وظایف مهم مسلمان این است که عقیده و اعتقادش را خالص نموده و از هرگونه شرک و بدعت بری و پیراسته باشد. یکی از مسائلی که لازم است بحث شود «تبرک و برکت طلب نمودن» از غیر خداوند است که گاهی متأسفانه در اثر عدم آگاهی و یا بی توجهی مسلمانان گرفتار افراط و تفریط شده و از مسیر حق خارج می شوند و بنابراین در این مقاله بر آن شدیم مقداری در این باره منابع دینی را جستجو نموده و عقیده حق را در این زمینه ارائه کنیم. ان شاءالله.
بررسی شبهات وهابیت (2) تبرک

یکی از اعتقاداتی که تقریبا همه مسلمانان به آن معتقد بوده و آن را قبول دارند تبرک است. تبرک در لغت به معنای زیادت و رشد و سعادت است. در زمان پیامبر نیز این امر جاری بود و مردم به روشهای گوناگون از وجود پیامبر متبرک می شدند. تنها فرقه ای که تبرک را قبول ندارد فرقه وهابیت است که ادله نیز برای این اعتقاد خود دارند. در ادامه به برخی شبهات وهابیت در مورد تبرک پرداخته و بیان خواهد شد.
التبرک فی العقل و النقل

بررسی شبهات تبرک جستن به غیر خدا میباشد. در این رساله نخست ادله عقلی، نقلی و فطری تبرک جستن به غیر خدا بیان شده سپس شبهات مربوط به آن پاسخ داده میشود. نگارنده ضمن بررسی معنای برکت و منشأ آن به سراغ برخی از آیات رفته و مکانهای مبارک، زمانها، اسامیو کتابهای مبارک در قرآن را معرفی نموده است. وی در ادامه تبرک جستن پیامبر اسلام به وحی، برخی از آثار را بیان نموده و جواز تبرک جستن به آثار مبارک از جمله قبر پیامبر(ص) و تبرک جستن به صالحلن درگاه خداوند را اثبات مینماید و دلایل عقلی و نقلی این مسأله را بیان میکند. ردّ مغالطات و شبهات ابن تیمیه و شرک دانستن تبرک و حرمت آن از دیگر زوایای مورد بحث در این رساله است.
اسلام؛ تبرک؛ وهابیت

تبرک از مسائلی است که از ناحیه وهابیان به شدت انکار شده است و آن را از مصادیق شرک شمرده اند و با کسانی که قصد تبرک جستن از آثار انبیاء و صالحان را داشته باشند، مقابله و مبارزه می کنند.
نقدی برعقاید وهابیت (توسل، شفاعت)

وهابیت با تعریف خاصی که در مورد عبادت و شرک دارند، توسل کردن به اولیای الهی را در برخی موارد عبادت و شرک تلقی میکنند. در این مقاله با بررسی مفهوم شرک و عبادت، و با تقسیم توسل به اقسام هشتگانه، ادله وهابیت بر عدم جواز و گاهی شرک بودن توسل مورد بررسی قرار گرفته است، و حکم هر یک از اقسام توسل با ادله قرآنی و روایی تبیین شده است.
نقد مبانی قرآن شناختی وهابیت درباره شفاعت

شفاعت به معنای خواهشگری و میانجی گری و درخواست عفو و بخشایش است و شفاعت طلبی درخواست فرد پایین از فرد عالی جهت پا در میانی نزد خدای تعالی است. شفاعت کبری عبارت است از شفاعت پیامبر در روز قیامت برای شروع دادگاه الهی و شفاعت صغری ،شفاعت شافعان برای قلم عفو کشیدن پروردگار بر گناهان است.شفاعت در قرآن در آیات متعددی ذکر شده است که برخی از آیات شفاعت را نفی می کنند برخی مشروط می دانند،برخی حق مختص خدا قلمداد می کنند و برخی آیات ستمگران را از شفاعت محروم می دارد. در اصل شفاعت اشکالاتی وارد شده است که شیعه به روشنی به آنان پاسخ می گوید مانند اعتقاد به شفاعت مایه جرات بر گناه می شود یا با شفاعت میان بندگان تبعیض برقرار می شود یا این که شفاعت یک نوع پارتی بازی است. فلسفه شفاعت یک مساله تربیتی قوی است که به موجب آن شخص از گذشته سیاه خود ناامید نمی شود و پیوند معنوی خویش را با شافع برقرار می کند و سعی می کند شرایط تحصیل شفاعت را کسب کند. شرط اصلی پذیرفتن شفاعت ایمان داشتن فرد است. دلائل جواز درخواست شفاعت بر این قرار است یکی این که درخواست شفاعت همان درخواست دعاست و دیگری این که درخواست دعا امری مستحب است علی رغم این که آیات قرآن به روشنی پیرامون شفاعت بحث کرده است ولی فرقه ای به نام وهابیت شفاعت طلبی از پیامبر را امری حرام دانسته و شفاعت خواه را مشرک و مهدور الدم معرفی می کند.اما باز هم شیعه ساکت ننشسته و به روشنی پاسخ آنها را می دهد یکی از آن پاسخ ها این است: خدا در قرآن به پیامبر خود می فرماید :اگر آنان(یعنی گنه کاران) هنگامی که بر خویش ستم کردند پیش تو آمدند و از خدا طلب آمرزش کردند و پیامبرش نیز برای آنان طلب آمرزش می کرد خدا را توبه پذیر و رحیم می یافتند. این آیه نشان می دهد که درخواست دعا یا همان شفاعت از پیامبر امری شدنی است و هیچ گونه حرمتی در آن نیست.
نقد دیدگاه وهابیت درباره شفاعت از منظر علامه طباطبایی

موضوع این پژوهش، تبیین دفاع علامه طباطبایی از برخی شبهه های وهابیت به اعتقادات شیعه میباشد. این پژوهش در سه فصل تدوین یافته است و در آن، اشکالاتی را که فرقه وهابیت به اعتقاد شیعه در مورد شفاعت پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت مینماید و آن را نوعی شرک قلمداد میکند بیان شده و در پی آن، پاسخهای علامه طباطبایی به این شبهه ها را آورده است. نویسنده ادله ایشان مبنی بر امکان شفاعت و عدم منافات اعتقاد آن با توحید را نیز منعکس کرده است. فصل اول، طبق روال پایان نامهها، به تبیین کلیات اختصاص یافته و مفاهیم توحید، عبادت، وهابیت، شفاعت و شرک بیان شده است. وی در فصل دوم برخی از دلایل وهابیان مبنی بر کفر و شرک خواندن اعتقاد شیعیان به شفاعت را مطرح و مورد نقّادی قرار داده است. در ادامه، این تفکر وهابیان که شفاعت تنها از آن خداوند متعال است و هرگونه درخواست از غیر خدا شرک میباشد را مطرح کرده است. به اعتقاد نویسنده، منافاتی بین درخواست از خدا برای قراردادن شفاعت برای پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) به عنوان دعا و عبادت خداوند وجود ندارد. وی سپس دلایل وهابیت در مورد منافات درخواست شفاعت از غیر خدا با توحید عبادی را مورد نقد قرارداده است. نویسنده در این راستا دیدگاههای وهابیان در تفسیر مسأله شفاعت به عنوان اعتقاد به تصرف تکوینی و کرامت برخی از واسطهها مانند پیامبر اسلام و ائمه(ع) و توسل به ایشان و حاضر شدن بر قبور آنان برای طلب شفاعت و شفا و سایر حاجات مادی و معنوی و شرک خواندن این امور از سوی آنان را ذکر کرده و در پایان، این دیدگاهها را از منظر علامه طباطبایی نقد کرده است. در مقام نقد یک شبهه، نقد درست ادله آن سبب تزلزل شدن شبهه میشود که فصل سوم عهدهدار این بحث است. نویسنده دراین فصل ادله عقلی و نقلی وهابیت در مورد عدم امکان شفاعت از غیر خدا از منظر علامه طباطبایی را به نقد کشیده است و سپس ادله شفاعت برخی از اولیای الهی به اذن خداوند را از منظری قرآنی تبیین کرده و ائمه(ع) و شخص پیامبر اسلام(ص) به عنوان واسطههای فیض الهی از طرف خداوند را مأذون به انجام برخی از امور از جمله شفاعت دانسته است که این مسأله از نظر علامه هیچ منافاتی با توحید ندارد.
طلب شفاعت از اولیای خدا

“شفاعت” از ماده “شفع” به معنای جفت، در مقابل “وتر” به معنای طاق، گرفته شده است. علت این که به وساطت شخص برای نجات گنهکار شفاعت گفته می شود، این است که مقام و موقعیت شفاعت کننده و نیروی تأثیر او، با عوامل نجاتی که در وجود شفاعت شونده هست (هر چند کم واندک باشد) به ضمیمه و کمک هم، موجب خلاص شخص گنه کار می گردند. یکی از نقاط اختلاف وهابیها با دیگر فرقه های اسلامی این است که می گویند هرگز حق نداریم در این جهان از آنان طلب شفاعت کنیم. در این مقاله به بررسی موضوع شفاعت و نظرات وهابیون در این مورد پرداخته خواهد شد.