سيماي حضرت علي(ع) در قرآن

سيصد آيه از قرآن درباره علي(ع) و مدح او نازل شده است؛ ما در اين مجموعه فقط به حدود سي آيه اشاره كردهايم و بنابراين بوده كه آيات روشنتر را گزينش نموده و به شأن نزول آنها اشاره كنيم.
امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن كريم

بحث از ظهور پر بركت حضرت حجت(عج)، با استناد به آيات قرآنى، به مقدمهاى كوتاه نياز دارد.
اگر ما خواسته باشيم اين مسأله را از صريح آيات به دست آوريم، شايد خواستهاى بى مورد باشد. اساساً پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله از روز اول اين تذكر را به عامه مسلمانان داد و فرمود: قرآن داراى ظهر است و بطن؛
«ما من القرآن آية الاولها ظهر و بطن(21)».
اين حديث از متواترات است، يعنى كتب حديثى اهل سنت و شيعه اتفاق دارند اين حديث از پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله صادر شده است.
قرآن و جلوههاي عزّت و آزادگي در نهضت امام حسين علیه السلام

واژه «عزّت» و بزرگ منشي در فرهنگ واژه شناسان به معني عزيز، دوست داشتني، گرامي، نيرومند، بي نظير1، كمياب، ناياب،2 ارجمند، ارجدار، سخت، گران و دشوار، انجام ناشدني، غيرقابل نفوذ و شكست ناپذير آمده،3 و نيز وصف و حالتي است كه اگر در دنياي وجود انسان راه يافت و فرد، جامعه و تشكيلاتي به آن گوهر گرانبها و زندگي ساز آراسته گرديد، آن حالت اجازه مقهور شدن و تن سپردن به ذلّت و فرومايگي را به او نميدهد، و وي را در برابر مشكلات، موانع رشد، دشواري هاي طاقت فرسا، دشمنان ددمنش، فراز و نشيبهاي تند و سخت و انواع وسوسه ها و دمدمه هاي ويران گر و لغزاننده، شكست ناپذير و بيمه ميسازد.
احتجاج امام على علیه السلام به آيه ولايت

إنّما وليّكم اللّه و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون.اگر اين آيه درباره حضرت على(ع) نازل شده بود و مقصود امامت آن حضرت بود، بر ايشان واجب بود كه اين مسئله را آشكارا اعلام و در منازعات سياسى به آن احتجاج كند كه در اين مقاله در صدد بررسى اين مسئله از منابع فريقين مى باشيم.
شيوههاي كافران در مبارزه با پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم

كفّار در مبارزه با پيامبر صلي الله عليه و آله شيوههاي گوناگوني را به كار ميگرفتند. براي پي بردن به اين شيوهها از آيات قرآن استفاده ميشود تا بهتر متوجه شويم كه كفار چه شيوههاي را در پيش گرفتهاند.
اوصاف و ويژگىهاى «غيرخودى ها» در منظر قرآن

از جمله روشهاى ارزشمند و كارامد قرآن در جهت تربيت درست انسانها و نجات بشر از ضلالت و گمراهى، توجه دادن آنان به وجود دشمنان و شيوه برخورد آنان در عرصههاى گوناگون زندگى است. به ديگر سخن، يكى از اقدامات شايسته قرآن در جهت هدايت افراد و جوامع بشرى به سوى پروردگار كريم اين است كه آنان را از وجود دشمنان گوناگون مطلّع سازد تا فكر نكنند هيچ آفت و مانعى آنان را در اين جهت تهديد نمىكند؛ و به اصطلاح، همگان «خودى» محسوب مىگردند و از وجود «غيرخودى ها» خبرى نيست.
اَصحاب لِواء: پرچمداران مشركان در جنگ بدر واُحُد

برخى از مفسران در ذيل آيه «اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ البُكمُ الَّذينَ لا يَعقِلون» (انفال/8،22) از اصحاب لواء ياد كردهاند[1] كه در جنگهاى بزرگ زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) پرچمدارى مشركان را برعهده داشتهاند. اينان از تيره بنى*عبدالدّاربن قصىبنكلاب بودند كه مانند ديگر تيرههاى قريش در مخالفت و دشمنى با پيامبر(صلى الله عليه وآله)و اسلام مىكوشيدند، ازاينرو در قرآن بدترين جنبندگان خوانده شدهاند.
اَصحاب قَليب: مشركان مدفون در چاه بدر

قَليب در لغت به معناى چاهى است كه دهانه آن سنگ چين نشده[67] و اصحاب قليب به آن دسته از سران قريش گفته مىشود كه در جنگ بدر* بهدست مسلمانان كشته شده و در چاه بدر مدفونشدند.
مؤمنان و منافقان

«والذین جاؤا من بعدهم یقولون ربنا اغفرلنا ولاخواننا الذین سبقونا بالایمان ولاتجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ربنا انک رؤف رحیم .» (1)
«(هم چنین) کسانی که بعد از آنها [بعد از مهاجران و انصار] آمدند و میگویند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینهای نسبتبه مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی!» .
یهودیان و منافقان

«الم تر الی الذین نافقوا یقولون لاخوانهم الذین کفروا من اهل الکتابلئن اخرجتم لنخرجن معکم و لانطیع فیکم احدا ابدا و ان قوتلتم لننصرنکم و اللهیشهد انهم لکاذبون لئن اخرجوا لایخرجون معهم و لئن قوتلوا لاینصرونهم و لئننصروهم لیولن الادبار ثم لاینصرون لانتم اشد رهبه فی صدورهم من الله ذلک بانهمقوم لایفقهون لایقاتلونکم جمیعا الا فی قری محصنه او من وراء جدر باسهمبینهم شدید تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی ذلک بانهم قوم لایعقلون». (1)
يهود و پيامبر(1)

بشر براي تكامل خود نياز به راهنما دارد، لذا خداوند متعال پيامبراني را برايهدايت بشر در طول تاريخ برگزيده است، تا آنان را به سعادت برسانند. حضرت موسي(ع) هم به همين دليل مبعوث شد، اما پيروان او در طولتاريخ براي سود دنيوي خود اين دين را تغيير داده و تحريف كردند، حتييهوديان با آنكه نشانههاي پيامبر اكرم (ص) را در تورات خوانده بودند و منتظر ظهور او بودند، ولي بعد از بعثت دست به كارشكني زدند، چون آرمانها و دستورات اسلام با منافع دنيوي آنها مخالف بود. با مروري بر عملكرد يهود در عصر نبوي، ميتوان به حوزههاي كارشكني يهود عليه پيامبراكرم(ص)، علل و پيامدهاي اين كارشكني پي برد.
يهود و پيامبر(2)

يهوديان در زمينه اعتقادي هم مشكلاتي ايجاد كردند، مثلا، يهوديان يكي ازعلل سرگرداني خود را يكتا پرستي خود ميدانند، اما يهود عصر پيامبر بهعلت لجاجت و دشمني با پيامبر، اساس دين خود را فراموش كردند و بهشرك تمايل پيدا كردند.