در پرتو قرآن به انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

بيش از 120 آيه قرآن(1) براساس روايات معتبر به وجود نازنين حضرت امام مهدي عليهالسلام و ويژگيهاي آن شخصيت باعظمت و همچنين قيام و انقلاب جهاني آن حضرت، اشاره كرده است؛ و ما در اين مختصر برآنيم تا نمونهاي از آن آيات نوراني را همراه با ديدگاههاي معصومين عليهمالسلام به عاشقان حضرتش تقديم داريم.
تفسیر امام حسن علیه السلام از نگاه بزرگان

برجستهترین محققی که به شیوه و مضامین تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) انتقادهای مفصلی دارد، مرحوم محمد جواد بلاغی صاحب تفسیر آلاءالرحمن است. بر اساس بررسیهای وی این تفسیر به لحاظ روش تبیین مطالب، نگارش ادبی و سبک و سیاق روایتهای آن، ضعف و کاستیهای غیر قابل اغماضی دارد و از این جهت به کلام امام معصوم (علیه السلام) شباهتی ندارد و نمیتوان آن را به امام یازدهم منتسب کرد. مرحوم بلاغی برخی مباحث کتاب را ارزیابی و تناقض و آشفتگیهای کتاب را مشخص کرده است.1 عدهای نیز به سخنان بلاغی انتقاد کرده و گفتهاند که این لغزشها در عبارت راویان تفسیر است و نه متن روایات و با توجه به اینکه آنان عربزبان نبودهاند آشفتگیهای نقلهای آنان طبیعی به نظر میرسد. همچنین استنساخ متعدد از کتاب در قرون متوالی و اشتباه کاتبان و کمی سواد برخی محررّان، میتواند در متن و محتوای کلمات تغییرات آشکاری پدید آورد.2
تفسیر قرآن در کلام امام

قرآن کریم در اندیشه، گفتار و کردار پیامبر اعظم و اهل بیت او، تجسم و عینیت تمام یافته و سیره کریمانه و سخنان حکیمانه آنان، مستقیم یا غیر مستقیم، روشنگر کتاب الهی در ابعاد گوناگون آن است. یکی از رسالتهای مهم امامان معصوم، تبیین احکام و تفسیر قرآن بود. میراث قرآنی ارزشمندی که از حضرت امام هادی(ع) باقی مانده است، از ذخایر عظیم تفسیری معصومان(ع) است.
در این مقاله تفسیر برخی ایات را از منظر ایشان میآوریم. اما ابتدا به یکی از مباحث فکری و عقیدتی دوران امام هادی(ع) اشاره میکنیم. به گفته محققان، بحث در باب مخلوق بودن قرآن، از اواخر حکومت بنیامیه آغاز شد و نخستین بار، جعد بن درهم، معلم مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی، این بحث را مطرح کرد. او این فکر را از ابان بن سمعان و ابان نیز از طالوت بن اعصم یهودی فرا گرفته بود.[1]. گروه معتزله نیز که در مسائل عقیدتی کندوکاو عقلی بیش از حدی میکردند و این بحث ر در صفات خدا مطرح ساخته بودند، با قدیم بودن قرآن که اشاعره و اهل حدیث از آن جانبداری میکردند، به مخالفت برخاستند.
در زمان امام هادی(ع) سختگیریها و اصرار معتزله بر روی مخلوق بودن قرآن، سبب نفرت مردم از آنان شد و متوکل عباسی خود جانب اهل حدیث (اشاعره) را گرفت و مسئله معروف به «محنة القرآن» را خاتمه داد، ولی بحث همچنان رونق داشت و تا مدتها در جامعه اسلامی مطرح بود.[2] امام هادی(ع) مصلحت را سکوت در برابر این بحث و جدال فکری دید و مسلمانان را از چنین مباحث بیهودهای برحذر داشت. ایشان در پاسخ یکی از شیعیان بغداد نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ما و تو را از دچار شدن به این فتنه حفظ کند که در این صورت بزرگترین نعمت را بر ما ارزانی داشته است، و گر نه هلاکت و گمراهی است. به نظر ما بحث و جدال درباره قرآن ( که مخلوق است یا قدیم؟) بدعتی است که سؤال کننده و جواب دهنده در آن شریکاند؛ زیرا پرسش کننده دنبال چیزی است که سزاوار او نیست و پاسخ دهنده نیز بیجهت خود را به زحمت و مشقت میافکند که بیرون از توان او است. خالق، جز خدا نیست و به جز او همه مخلوقاند. قرآن نیز کلام خداست و از پیش خود اسمی برای آن قرار مده که از گمراهان خواهی گشت. خداوند ما و تو را از مصادیق سخن خود قرار دهد که میفرماید: متقیان کسانی هستند که در نهان از خدای خویش میترسند و از روز جزا بیمناکاند».[3]
امام جواد علیه السلام پاسدار حریم وحی

حضرت امام محمدتقی علیهالسلام در دهم ماه رجب سال 195 .ق در مدینه منوّره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت رضا علیهالسلام و مادر ارجمندش بانویی مصری تبار به نام سبیکه میباشد. ریحانه و خیزران از دیگر نامهای مادر امام جواد علیهالسلام است. حضرت رضا علیهالسلام در مورد منزلت فرزندش امام جواد علیهالسلام و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: من دارای پسری شدهام که همچون موسی علیهالسلام شکافنده دریاها[ی علم [است و همانند عیسی علیهالسلام مادری قدسیه و پاکیزه دارد.(1)
سيره قرآني امام رضا علیه السلام

نويسنده تفسير عياشي در تفسير خود از صفوان نقل ميكند: از امام رضا (عليه السلام) اجازه گرفتم تا محمد بن خالد به محضر او شرفياب شود. ضمناً به آن حضرت گفتم كه او دست از گفتههاي قبلي خود برداشته و اظهار ميدارد كه منظورم از اين ملاقات پيروي از امام است.
امام رضا (عليه السلام) فرمود: او را بياور. وقتي كه فرزند خالد بر امام وارد شد، اظهار داشت: فدايت شوم! بر گذشته پشيمانم و بر نفس خود ظلم كردم.
او به امام عرض كرد: من از گذشته خود استغفار ميكنم و دوست دارم عذر مرا بپذيري و گذشته مرا عفو كني .امام فرمود: آري، ميپذيرم؛ زيرا اگر نپذيرم، اين كار به معناي از بين بردن زحمات اين و يارانش است (و سپس به صفوان اشاره كرد) و همچنين اين كار مصداق گفته مخالفين است و خداوند به پيامبرش فرمود:
)فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي اْلأَمْر(؛[1] «به بركت رحمت الهي نرم و و مهربان شدي و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو پراكنده ميشدند».
سپس از حال پدرش پرسيد. پاسخ داد كه پدرم از دنيا رفته است. حضرت براي او نيز استغفار كرد.
منظور حضرت امام رضا (عليه السلام) اين بود كه اگر عذر تو را نپذيرم، گفتههاي صفوان دربارة ما از بين خواهد رفت و اين دستاويزي براي مخالفين ما نيز خواهد بود و خواهند گفت كه چرا امام شما عذر يك نفر را نپذيرفت.
امامت در نگره قرآنی امام کاظم علیه السلام

در این مقاله، زوایایی از امامت، در نگاه امام موسی بن جعفر علیهالسلام و با توجه به تفسیر آیاتی از قرآن کریم، تبیین میگردد و تفسیر قرآن کریم توسط ائمه اطهار علیهم السلام سلاحی برّنده در تبلیغ امامت معرفی می شود.
برخی از مباحث این نوشتار، چنین است: تفسیر قرآن، سلاحی برّنده در تبلیغ امامت، جایگاه امامت، امامت در عینیت جامعه، رحمت الهی بر مردم، امانت الهی، نعمت الهی، لزوم پیوند با امام، تحقق عینی رسالت در آینه ولایت، محوری استوار، مرجعیت دینی و علمی، مشعل های جاوید، امام و مسائل اقتصادی و… .
با امام صادق علیه السلام در سايه قرآن

مرحوم شيخ كلينى در اصول كافى بخشى را به مسائل حجت و دليلشيعيان اختصاص داده و در يكى از اخبار آن بخش چنين نقل كرده:
منصوربن حازم گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: خداوند بالاتراز آن است كه به وسيله مخلوقاتش شناخته شود بلكه اينمخلوقاتند كه به وسيله خدا شناخته مىگردند.
امام صادق(ع) فرمود: راست گفتى.
گفتم: كسى كه دانستبراى او پروردگارى است، پس سزاوار است كهبداند براى آن پروردگار رضا و سخطى است كه جز از راه وحى ورسول شناخته نمىگردند، پس اگر به كسى وحى نشد سزاوار است كهدستبه دامان رسولان خدا شود، پس اگر آنها را ملاقات كرد، خواهدديد كه آنها حجت هستند و پيروى از ايشان واجب.
آنگاه به امام صادق(ع) مىگويد كه از مردم در مورد حجتبعد ازرسول خدا(ص) پرسيدم. آنها گفتند: قرآن، ولى من به آنها تذكردادم كه قرآن بدون سرپرست و قيم كفايت نمىكند، چرا كه گروههاىمختلف از جمله مرجئه، قدريه و حتى زنادقه كه به قرآن ايمان همندارند براى سخن خويش به قرآن استدلال مىكنند و روى همين جهاتاست كه گفتم قرآن نياز به سرپرستى دارد كه هرچه در مورد آنبفرمايد حق باشد و در اين ميان كسانى چون ابن مسعود و عمر وحذيفه به عنوان سرپرست معرفى شدند اما من سوال كردم كه آياتمام قرآن را مىدانستند؟ در جواب گفتند:
خير، تنها على بود كه آگاه به تمام قرآن بود. من گفتم: پسشهادت مىدهم كه على(ع) قيم و سرپرست قرآن است و پيروى از اوواجب و پس از رسول خدا(ص) حجتبر مردم است و آنچه در موردقرآن ابراز عقيده كند حق است.
امام صادق(ع) پس از شنيدن سخنان او و استدلال زيبا و محكم وىاو را با گفتن «رحمك الله» ستود و دعايش كرد. (1)
سخنان جنابمنصور را ضميمه كنيد به فرمايش حضرت اميرالمومنين كهمىفرمايد:(ع) «اين قرآن جز خطوطى كه ميان دو جلد نگاشته شده،چيزى نيست، به زبان سخن نمىگويد، ناچار بايد ترجمانى داشتهباشد» (2)
در همين زمينه يكى از اصحاب امام صادق(ع) مىگويد:
شنيدم كه امام صادق(ع) مىفرمود: «نحن ولاه امر الله و خزنهعلم الله و عيبه وحى الله.» (ما ولى امر «امامت و خلافت»خدا و گنجينه علم خدا و صندوق وحى خدائيم) (3)
پدر گرامى آنحضرت، امام باقر نيز (ع)مىفرمايد: نحن تراجمه وحى الله» (مامترجمان وحى خدائيم.) (4)
هرچه مىخواهى در قرآن بجوى
در قرآن مىخوانيم: «و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكلشىء…» (5)
امام صادق(ع) مىفرمايد: «خداوند در قرآن هرچيزىرا بيان كرده است، به خدا سوگند آنچه كه مورد احتياج مردمبوده را كم نگذارده، تا كسى نگويد اگر فلان مطلب درستبود درقرآن نازل مىشد، آگاه باشيد همه نيازمنديهاى بشر را خدا در آننازل كردهاست.» (6) آرى، قرآن كتاب تربيت و آدم سازى است.
تمام آنچه براى رسيدن به تكامل و قرب الهى لازم است در قرآنآمده، باطن قرآن نيز ژرفائى دارد كه براى رسيدن بدان علماهلبيت لازم دارد و همچنين جزئيات احكام و مطالب مختلف در قرآناست كه همان علم خاندان وحى را مىطلبد.
امام صادق(ع) مىفرمايد:
«ما من امر يختلف فيه اثنان الا و له اصل فى كتاب الله عزوجلو لكن لا تبلغه عقول الرجال» (هيچ امرى نيست كه دو نفر در آناختلاف پيدا كنند مگر آنكه اصل و ضابطهاى در قرآن دارد و ليكنعقول مردم بدان نمىرسد.) (7)
در جاى ديگر امام فرمود: معناىاين روايت كه «هيچ آيهاى از قرآن نيست مگر آنكه ظهر و بطنىدارد»
اين است كه: ظهر قرآن تنزيل آن و بطن آن تاويلشمىباشد كه بخشى از آن سپرى گشته و بخش ديگر هنوز نيامده ومانند خورشيد جريان دارد، آنچه از تاويل آمده همان گونه كهشامل مردگان مىگردد، زندگان را نيز شامل مىشود و خداوندمىفرمايد:
«تاويل آن را جز راسخان در علم نمىدانند» و ما از تاويلآن آگاهيم. (8)
آن امام(ع) همچنين مىفرمايد: من به كتاب خداوندآگاهم و گوئى در كف دستم قرار دارد، در آن خبر آسمان و زمين وخبرهاى آينده و كنونى موجود است، خداوند مىفرمايد: «نزلناعليك الكتاب تبيانا لكل شىء» (9)
امام سجاد علیه السلام و روشهای تفسیری

رابطه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله با قرآن مجید، رابطهای عمیق و همه جانبه است . ارتباط میان آن دو به حدی قوی است که تفکیک آن دو، به منزله تباه ساختن آنان است . نه قرآن بدون اهلبیت، هدایتبخش است و نه وجود اهل بیتبدون قرآن امکانپذیر است .
رابطه قرآن و اهل بیت علیهم السلام از جهات مختلف شایان بررسی است و با رویکردهای متعدد قابل پیگیری خواهد بود . شاید مهمترین رویکرد تفسیر قرآن، تفسیر از منظر اهل بیت علیهم السلام باشد که خود دارای مباحثی خاص است . یکی از آن مباحث، درک روش تفسیری امامان علیهم السلام است که میتواند در راستای تفسیر قرآن و کشف ابزار آن مفید افتد . به همین جهت، در این مقاله به طور مختصر روشهای تفسیری امام سجاد علیه السلام را مورد بررسی قرار میدهیم .
درآمدی بر سيره قرآنی امام حسين علیه السلام

اهلبيت و بويژه امام حسين(ع) فرزندان پيامبر و شاگرد مكتب قرآناند پس چگونه گفتار و مواعظشان متكى به قرآن نباشد حركت و قيام حسينى از همان آغاز بر مبناى قرآن همراه بود. نه تنها ريشههاى اين حماسه را مىتوان با قرآن بدست آورد بلكه امام(ع) خود با استناد به آيات قرآن حركت خود را الهام گرفته از آن مىدانست كه نمونههايى از آن را ذكر مىكنيم.
شاره:
امام حسين(ع) گوهر تابناك و چراغ درخشانى است كه هماره بر تارك تاريخ درخشيده و خواهد درخشيد. طالبان هدايت و انسانهاى خسته از ظلم و تبعيض و ذلت و ستيزه، نامردمى و ناجوانمردى را به حق رهنمون ساخته و بيدار نموده است. عنصر جاودانهاى كه به يقين رمز ماندگاريش را در الهى بودنش بايد جُست. سيرهى ارجمندش را در قرآن بايد نگريست تا به حقيقتش يا شمهاى از حقيقتش دست يافت. امام حسين(ع) نه تنها شاگرد مكتب قرآن كه عِدْل و شريك قرآن است از اينروست كه در فرازى از زيارتنامهى شريفش مىخوانيم: «السَّلامُ عَلَيكَ يا شريكَ القُران؛(1) سلام بر تو اى شريك قرآن» و در حديث «ثقلين» نيز همدوشى امام به عنوان قرآن ناطق و قرآن به عنوان امام صامت گرديده است.
رسولُ اللَّه(ص) فرمودند: «انى تاركٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كتابَ اللَّه و عترَتى اهلَ بَيْتى فَأِنَّهُمَا لَنْ يَفتَرِقا حتَّى يَردِا عَلَىّ الحوض»(2) حال كه ائمه(ع) بطور عام و امام حسين(ع) به طور خاص چنين نسبت و خويشاوندى محكمى با قرآن دارند بايد تفسير قرآن را در آنان جُست كه در «وجود آنها كرامتها و فضيلتهاى قرآن و گنجهاى الهى نهفته است.» «فيِهْم كوائِمُ القرآن و هُمْ كُنوُز الرَّحمان»(3) در اين نوشتار بر آنيم كه فرازهايى از آيات نورانى قرآن را در سيرهى علمى و عملى آن امام همام جستجو كنيم و آيات اين كتاب صامت را با نور وجود اين پرتو درخشنده به نطق آوريم.
اگر چه ما را هرگز ياراى آن نيست كه عمق شخصيت آن درياى علم و معرفت و اخلاق و معنويت را بپيمايد ولى از باب عرض ارادات به پيشگاه آن شفيع روز محشر چند جملهاى را به تحرير در مىآوريم.
قرآن در نگاه امام حسن مجتبی علیه السلام

در كنار رفتارهاي قرآني امام حسن مجتبي عليه السلام، از ديدگاه هاي حضرت پيرامون قرآن هم نبايد غافل ماند. حسن بن علي عليهما السلام گاه از نقش راهنمايي قرآن سخن مي گويد، زماني از تفسير و شيوه ها و نبايدهايش سخن مي گويد. از تأثير آن در جلاي سينه ها، تأثيرش در قيامت و احوال مؤمنان و شرايط تمسّك به قرآن و… سخن دارد. گوشه هايي از اين بخش ها را مي خوانيم:
امام على عليه السلام پايه گذار علوم قرآنى

درباره علوم قرآنى, تعريفهاى گوناگونى ارائه شده است, زرقانى دراين باره مى نويسد:
(علوم قرآنى, دانشهاى مربوط به قرآن كريم است از جنبه نزول, ترتيب, كتابت, قراءت, تفسير, اعجاز, ناسخ و منسوخ و رفع شبهه ازاين كتاب الهى و علوم مانند آن. موضوع علوم قرآنى, قرآن كريم است.)1
دكتر صبحى صالح نيز در تعريفى نزديك به اين مضمون مى نويسد:
(علوم قرآنى عبارت از مجموعه مسائلى است كه درباره احوال قرآن كريم بحث مى كند. اين چگونگى ها از حيث نزول قرآن, تلفظ, كتابت, جمع و ترتيب آيات در مصاحف و تفسير و تبيين ويژگيها و اهداف كتاب الهى است.)2
بنابراين علوم قرآنى در مجموع, دانشهايى را شامل مى شود كه مباحث كلى شناخت قرآن را تبيين مى كنند و به گونه اى مى توانند پيش نياز تفسير و شناخت قرآن باشند.
زرقانى مى نويسد:
(اصطلاح علوم قرآنى به شكل امروزى در زمان پيامبر(ص) وجود نداشته است, گرچه رسول خدا(ص) و اصحاب او نسبت به معارف و دانشهاى قرآنى, آگاهى و احاطه داشته اند و آگاهى آنان به اين علوم, بيش از دانش علماى پس از خود بوده است. همه اين علوم در زمان پيامبر(ص) به شكل مدوّن جمع آورى نشده بود; زيرا اصحاب به تدوين و تأليف آنها نيازى نداشتند. رسول خدا(ص) معارف و دانشهاى قرآنى را براى اصحاب خود تبيين مى نمود و آنان با توجه به قدرت حافظه و فهم و درك فراوان خود, اين دانشها را بخوبى مى آموختند; ولى به شكل مدوّن آنها را جمع آورى نمى كردند.)3
اين سخن به اين معنى نيست كه احاديث و سخنان پيامبر(ص) و ديگر معصومان(ع) به هيچ روى تدوين نمى شده است; بلكه اقوال و افعال رسيده از اين بزرگواران در تأييد كتابت و تدوين حديث, مؤيد اين است كه حديث در زمان پيامبر(ص) و ديگر معصومان, نگاشته مى شده است. علاوه بر آن وجود صحيفه ها و كتابهاى حديثى گزارش شده از زمان رسول خدا(ص), تأييد ديگرى بر اين مدعاست.
از جمله اين صحيفه ها, مى توان به صحيفه على(ع) اشاره كرد كه رسول خدا(ص) آن را بر امام(ع) املا كرده بود. اين مجموعه حديثى به نامهاى (كتاب على(ع), (جَفر) و (جامعه) گزارش شده است. از ديگر نوشته ها و مجموعه هاى حديثى منتسب به على(ع), (كتاب السنن و القضايا و الاحكام) و (كتاب فى علوم القرآن) است4 كه در اين مجال بر آن هستيم تا كتاب اخير را مورد بررسى قرار دهيم.
فرزندان امام کاظم علیه السلام

این نوشتار موضوع فرزندان امام کاظم علیه السلام را مورد واکاوی قرار داده است.