آیا امیرالمؤمنین علیه‌السلام ابوبکر را برای خلافت سزاوار دانسته است؟

ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه‌اش روایتی را آورده است که در آن وجود مقدس امیرالمؤمنین در برابر حمایت‌های مغرضانه ابوسفیان موضع گرفته و در مقابل، از ابوبکر تعریف کرده و او را سزاوار خلافت دانسته است. در این گزاره سعی شده است تا شبهه تأیید ابوبکر از طرف امیرالمؤمنین ع پاسخ داده شود.

زمینه های تاریخی نگارش «الاحکام السلطانیه» از سوی ابن فرّاء

حسین بن فرّاء معروف به ابویعلی، از اساتید مکتب حنبلی در بغداد در اواخر خلافت القادر و القائم بود. پدر ابن فرّاء حنفی مذهب بود، اما بعد از مرگ پدرش تحت هدایت فقه حنبلی تربیت یافت و به این مذهب گروید. در زمان ابن فرّاء، آل بویه بر بغداد تسلط داشت و حتی القادر تنها با کوشش بهاءالدوله بویهی به خلافت رسید. در این دوره موقعیت و جایگاه خلافت به سبب تسلط آل بویه بر بغداد متزلزل شده بود، اما در زمان القادر و القائم اندکی بهبود یافت. شاید به همین علت القادر تصمیم گرفت تا با دعوت از برجستگان مذاهب فقهی اهل سنت، آنان را به تدوین فقه تشویق کند. از طرفی نهاد خلافت در رویارویی با نهاد سلطنت ضعیف شد. در چنین شرایطی ابن فرّاء کتابی در باره حکومت و تقویت خلافت نوشت. او در این کتاب سعی کرد نظریاتی در باره خلافت، وزارت و امامت ارائه کند و رابطه نهادهای وزارت و امارت را با خلافت خاطر نشان سازد تا شاید از این طریق بتواند نهاد خلافت را تقویت کند.

آیا امامت با خلافت تفاوت دارد؟

برخی عنوان کرده‌اند که امامت با خلافت فرق دارد و لذا اهل سنت با نص رسول الله مخالفت نكردند؛ بلكه به اقتضاي زمان ابوبكر را براي خلافت برگزيدند ولي امامت معنوي را متعلق به علي علیه‌السلام می‌دانستند. این شبهه بی پایه‌ایست که محققین پاسخ آن را ذکر کرده‌اند. برای دریافت پاسخ متن ذیل را مطالعه نمایید.

چگونگی بیعت با امام علی(علیه السّلام)

پس از قتل عثمان، اصلی­ترین عامل رسیدن امام علی(ع) به قدرت، بیعت مردم با ایشان بود که همواره یکی از موضوعات مهم قابل بحث در تاریخ صدر اسلام می­باشد.
نوشتار حاضر، به بررسی تطبیقی و مختصر از چگونگی بیعت با حضرت، براساس کتاب ارزش­مند نهج­البلاغه و منابع مهم تاریخ اسلام که در فاصله قرن سوم تا دهم هجری تألیف یافته­اند، پرداخته است تا در این خصوص، برخی از ابهام­های موجود را رفع کند و به سؤالات مرتبط با آن پاسخ دهد.

جنگ در دوره خلفا

کلود کائن، نویسنده این بخش از مدخل مفصّل حَرب (جنگ) در دائرةالمعارف اسلام، که بخشهاى دیگر آن به جنگ در ایران، عثمانى، هند، و مصر دوره ممالیک اختصاص یافته و با شمار زیادى ازمقالات مرتبط نظیر جهاد، جیش، حصار، دارالحرب، باروت و جز آنها تکمیل مى‏شود، به فن و هنر جنگ در عهد خلافت اسلامى (از آغاز تا پایان قرن هفتم هجرى) پرداخته است. او ضمن بررسى اجمالى تأثیرات ادبیات مربوط به هنر جنگ در تمدنهاى پیش از اسلام نظیر ایران، یونان و هند و انتقال تجربیات این تمدن‏ها به جهان اسلام، از عناصر مختلف مُقوّمِ ساختار یک جنگ کلاسیک، نظیر اعلان جنگ، بسیج و تجهیز نیروها (آماد)، فرماندهى، جاسوسى و ضد جاسوسى، مسأله تأمینِ روحیه جنگى، سازمان رزم، تسلیحات، تدارکات، پشتیبانى و لُجِستیک، مسائل سوق الجیشى، نحوه استقرار نیروها در اردوگاه و تأمین و مراقبت، نظامهاى تهاجم و دفاع (آفند و پدافند)، ضد حمله (پاتک)، کمین، محاصره، عقب نشینى تاکتیکى، غنایم و نحوه تقسیم آن، فتحنامه‏ها و جشنهاى پیروزى، نحوه برخورد با اسیران، همچنین متارکه جنگ و انعقاد قرارداد آتش بس، و سرانجام شیوه جنگ‏هاى نامنظم سخن گفته است.

جانشینى پیامبرصلى الله علیه وآله؛ انتقال کاریزما

پس از وفات پیامبرصلى الله علیه وآله، جانشینى ایشان مهم‏ترین مسأله‏ى مطرح در جامعه‏ى اسلامى بود. علاوه بر امام على‏علیه السلام – به عنوان چهره‏ى شاخص اهل بیت‏علیهم السلام – گروه‏ها و جریانات فکرى دیگرى مدعى دستیابى به خلافت بودند. آنان به منظور تحت‏الشعاع قرار دادن على‏علیه السلام در افکار عمومى، و شکستن انحصار جاذبه‏ى کاریزمایى او، به معرفى و تقویت نهاد کاریزمایى صحابه براى رقابت با اهل‏بیت‏علیهم السلام، در مرجعیت فکرى جامعه پرداختند. در بُعد فرهنگى از ابزارهایى چون سیاست منع حدیث، طرح عدالت و صحت اجتهاد صحابه، جعل حدیث و… بهره گرفتند؛ این جریان طى قرن‏هاى بعدى استمرار یافته، سازماندهى و تقویت شد.
در این مقاله این تلاش‏ها در قالب نظریه‏ى روزمرگى کاریزماى ماکس وبر، مورد بررسى قرار مى‏گیرد.

نگاهى به کتاب «خلافت اموى»

«خلافت اموى» عنوان کتابى است از عبدالامیر عبددیکسون که با ترجمه گیتى شگرى در سال 1381 توسط انتشارات طهورى روانه‏ى بازار کتاب گردیده است. این اثر، تحقیقى ژرف در زمینه‏ى تاریخ اسلام و یکى از پر آشوب‏ترین دوران آن؛ یعنى دوران حکومت عبدالملک مروان (خلافت 65 – 86ق) است و در مقایسه با بعضى آثارى که در زمینه‏ى تاریخ اسلام منتشر مى‏شود، بسیار دقیق و عالمانه نگارش یافته است مقاله حاضر به معرفى و نقد کتاب فوق اختصاص دارد.

استقرار و تحکیم خلافت در مدینه‏

پیامبر خداصلى الله علیه وآله پس از هجرت به مدینه توفیق یافت تا به یارى مهاجر و انصار دشمنان اسلام (مشرکان، منافقان و یهودیان) را به تسلیم در برابر حکومت اسلامى مدینه وادارد و دامنه‏ى اقتدار حکومت اسلامى را تقریباً بر همه‏ى جزیرة العرب بگسترد، اما در ماه‏هاى آخر زندگى با آشوب‏هاى اهل ردّه و مدّعیان پیامبرى روبه‏رو شد و هم در این احوال، به ملکوت اعلى پیوست. حکومت نوپاى اسلامىِ مدینه به یارى صحابه‏ى فداکار و به زعامت نخستین خلیفه، براى حراست از اسلام و تحکیم حکومت مدینه به پا خاست. این مقاله در سه محور (تجهیز جیش اسامه، ارتداد قبایل و فتوحات در خارج از مرزهاى جزیرة العرب) به تبیین این اقدامات مى‏پردازد.

ملاحظاتی چند در نظریه ی اهل سنت در باب خلافت

گیب، در مقاله حاضر، که هدف از آن بازخوانی نظریه اهل سنت در باب خلافت است، بر مبنای چهار نکته اساسی به بحث میپردازد:
1. در وهله نخست به مخالفت با نظر کسانی می پردازد که معتقدند ماوردی به تدوین نظریه ی نهایی اهل سنت در باب خلافت پرداخته است؛
2. به نظریه ی اشعریان در باب خلافت و سرنوشت این نظریه در پی تحولات مترتب بر آن می پردازد؛
3. جنبه های مختلف نظریه ی خلافت و نسبت آن با امامت را در امپراطوری عثمانی مورد بازبینی قرار می دهد؛
4. در آخر به بیان این نکته می پردازد که در جوامع اهل سنت، نظریه ی مقبول و عامی در خصوص خلافت وجود نداشته است.

اگر خلافت حق حضرت علی علیه السّلام بود، چگونه در ابتدا از پذیرش آن سرباز می زد؟

صاحب كتاب نهج البلاغه ـ كتاب معتبر شيعه ـ روايت مي كند كه علي از پذيرفتن خلافت كناره گيري كرد و گفت: دعوني والتمسوا غيري. مرا رها كنيد و كسي ديگر غير از من را بجوييد!. و اين بر باطل بودن مذهب شيعه دلالت مي كند. چون شيعه ها مي گويند كه علي از سوي خدا به خلافت و امامت منصوب گرديده است و خليفه شدن او فريضه اي بوده است كه به گفته شما ابوبكر به خاطر غصب اين حق او مورد بازخواست قرار مي گيرد پس اگر چنين است چگونه از پذيرفتن آن اباء مي ورزد؟! پاسخ این شبهه آن چنان دشوار نیست. در این وجیزه سعی در رفع شبهه نموده‌ایم.

مهرورزى به اهل بيت علیه السلام از ديدگاه قرآن و سنّت : نگاهى به تفسير آيه مودت

امامت پيشوايان معصوم علیه السلام از دو محور قابل اثبات است: قرآن و روايات معتبر.
آيه مودت و رواياتى كه در ذيل تفسير اين آيه آمده به روشنى امامت و ولايت عامه اهل بيت علیهم السلام را ثابت می كند. این نوشتار با توجه به اين آيه و رواياتى كه از طريق اهل سنت نقل شده، مباحث خود را در چهار محور؛ 1ـ ذوى القربى كيانند؟ 2ـ بررسى روايات مربوطه؛ 3ـ رد شبهه های مخالفان؛ 4ـ دلالت آيه بر امامت؛ ارائه می كند و به پژوهش در تفسیر آیه مودت بر اساس منابع اهل سنت می پردازد.