مروری بر احادیث معرفت خدا (1)

شمارى از روايات پيامبر و امامان معصوم‏عليهم السلام، راه معرفت خدا را منحصر در آن دانسته‏اند كه خدا، خودش را به بشر معرّفى كند. نويسنده، در اين گفتار، ابتدا چهارده حديث در اين موضوع نقل مى‏كند و به توضيح آنها مى‏پردازد. پس از آن، نُه نتيجه در بحث توحيد، از آن احاديث مى‏گيرد. آنگاه، به يك حديث مهمّ در اين باب – همراه با ترجمه و توضيح آن و كلام علامه طباطبايى – اشاره مى‏كند. در پايان، چهار حديث را كه ظاهراً با موضوع اصلى مقاله تعارض دارند، بررسى مى‏كند و نتيجه مى‏گيرد كه هيچ‏كدام از آنها با مدّعاى اصلى نويسنده – يعنى انحصار معرفت خدا به معرّفى خودش به بشر – تعارض ندارد.

دعا پیوند انسان با خدا

نگارنده در اين گفتار، دعا را از نظر بعضى دانشمندان لغت، آيةالله ميرزا مهدى اصفهانى و آيةالله ميرزا محمدباقر ملكى ميانجى معنا كرده است. سپس به اهميت دعا از ديدگاه قرآن و روايات اشاره مىكند، كه وسيله تقرب به درگاه خدا و يادآورى انسان به فقر و نيازمندى ذاتى او است. ارتباط دعا با گرفتارىها و شدايد، و پيوند دعا با بَداء ـ كه يكى از مهمترين آموزه هاى توحيد در قرآن و بيان ائمه اطهار: است ـ نيز مورد بحث قرار می گيرد.

معرفت و هدايت، فعل خداست ديدگاه هاى دانشمندان شيعه

آيا معرفت خداوند سبحان، نظرى و اكتسابى است يا بديهى و ضرورى؟ اين معرفت، فعل خداوند است يا محصول درك عقلى انسان؟ نگارنده در اين گفتار، پاسخ اين پرسشها را از سخنان بيست تن از عالمان شيعهى اماميّه استخراج كرده و به نقل و نقد و بررسى آنها پرداخته است. گفتار اين عالمان، به ترتيب زمانى ـ از قرن سوم تا پانزدهم هجرى قمرىـ مرتّب شده است. در اين مقاله، سخنان برخى از بزرگان شيعهى اماميّه مانند ابراهيم نوبختى، شيخ مفيد، سيّد مرتضى، شيخ طوسى، ابوالصّلاح حلبى، علّا مه حلّى، ابنميثم بحرانى، محقّق حلّى، شهيد اوّل، شهيد ثانى، ملّا صالح مازندرانى، شيخ مرتضى انصارى، آقا ضياء عراقى و آيت‌الله سيّد ابوالقاسم خويى مرور شده است.

مروری بر احادیث معرفت خدا (4)

نويسنده در اين گفتار، نظرات برخى از محدّثان، فقيهان و انديشمندان قرن پانزدهم شيعه را در باب احاديث معرفةالله، به ترتيب زمان، نقل و نقد و بررسى میكند. علاوه بر جمعى از عالمان معاصر مانند حضرات آيات وحيد خراسانى، صافى گلپايگانى، مكارم شيرازى و…
مصباح يزدى، ديدگاه هاى برخى ديگر از دانشمندان اخير مانند آيت‌الله شيخ محمّدباقر ملكى ميانجى، آيت‌الله شيخ حسنعلى مرواريد، شيخ على محدّث خراسانى و شيخ اسماعيل معتمد خراسانى نيز نقل و نقد و بررسى می شود. از آنجا كه اين مقاله در ادامه ى گفتارهاى ديگر نويسنده در شماره هاى 6 تا 9 سفينه آمده، در اين گفتار، تمام اقوالِ نقل شده در معناى معرفةالله بالله را در ضمن سه قول، خلاصه كرده است.

مروری بر احادیث معرف خدا (3)

نويسنده در اين گفتار، نظرات برخى از عالمان بزرگ شيعه را در باب احاديث معرفة الله، نقل و نقد و بررسى می كند: سيد حسن حسينى لواسانى، شيخ مجتبى قزوينى، مرتضى مطهرى، سيد محمد حسين طباطبايى، سيد هاشم حسينى تهرانى، شيخ على نمازى شاهرودى، ميرزا محمد حفيظى، ميرزا جواد تهرانى و استاد محمّدتقى جعفرى. اين گفتار، در ادامه گفتار پيشين نويسنده (در شماره 8 سفينه) مي‌آيد.

بررسی چند دیدگاه در باب صفات خدا

نويسنده در اين گفتار، سه بحث درباره صفات الهى مطرح مىكند و به نقد و بررسى آنها می پردازد: ديدگاه حكمت متعاليه، ديدگاه پيروان مولى رجبعلى تبريزى و قاضى سعيد قمى، ديدگاه متكلّمان. بحث دوم، حجمى نسبتآ مبسوط به خود اختصاص داده، و نويسنده مقاله در خلال آن، چندين روايت را مشروح و توضيح داده است.
به علاوه، در ضمن اين مقاله، برخى از گفتههاى عالمان ديگر همچون ملاصدرا، مولى رجبعلى تبريزى، قاضى سعيد قمى، شيخ محمد تقى آملى، شيخ محمدباقر ملكى ميانجى، ميرزا ابوالحسن شعرانى نقد و بررسى شده است.

مروری بر احادیث معرفت خدا (2)

نويسنده در اين گفتار، نظرات برخى از عالمان بزرگ شيعه را در باب احاديث معرفة الله، به ترتيب زمان نقل و نقد و بررسى مىكند: از ثقة الاسلام كلينى (متوفى 328 ق)تا ميرزا مهدى اصفهانى (متوفى 1365 ق). در ميان اين بزرگان، نامهايى درخشان همچون شيخ صدوق، خواجه نصيرالدين طوسى، شيخ بهايى، ملاصدرا، ملا صالح مازندرانى، علامه محمد باقر مجلسى، شيخ يوسف بحرانى، ملاهادى سبزوارى، سيد اسماعيل طبرسى نورى ديده می شود.

صفات خدا در قرآن و نهج البلاغه

نويسنده در اين گفتار، بحث صفات خدا را براساس قرآن (سوره اعراف، آيه 180) مطرح و پيرامون دو محور اساسى آن، گفت و گو مى‏كند: معناى اسماء حسنى و الحاد در اسماء خدا. پس از آن به توقيفيت اسماء حسنى مى‏پردازد و نظرات زمخشرى و احمدبن منير اسكندرى را مى‏آورد. سپس به تفصيل، كلام علامه سيد محمد حسين طباطبايى را نقل و نقد و بررسى مى‏كند. آنگاه چهار جمله از نهج‏البلاغه مى‏آورد كه توقيفيت اسماء را نشان مى‏دهد.

عصمت امامان و تقدیر الهی

آیا عصمت امامان و انبیاء براساس تقدیر الهی بوده است و یا این‌که مقام عصمت را با اختیار خود کسب کرده‌اند؟

همه چیز به دست اوست!

در برخی از آیات و روایات آمده است که عزت و ذلت همه مردم به خواست خدا است! آیا انسان در سرنوشت خود اختیار ندارد؟

اختیار انسان و علم خدا

رابطه اختیار انسان با اراده و علم الهی چگونه است؟ این‌که خدا همه چیز را از قبل می‌ داند و یا نمی‌ توان بر خلاف تقدیر کاری کرد مستلزم جبر نیست؟ قضای الهی چیست؟ اگر قضا به معنای اتمام کار باشد، چگونه با اختیار انسان سازگار است؟