بیرون آمدن زینب علیه السلام از خمیه

 سیّد بن طاووس گوید: راوی گوید: زینب از در خیمه بیرون آمد، در حالی که صدا می‌زد: وای برادرم! وای سرورم! وای خاندانم! کاش آسمان بر زمین فرود می‌آمد! کاش کوه‌ها از هم متلاشی می‌شدند. شمر فریاد زد: درباره‌ی این مرد منتظر چه هستید؟ از هر طرف بر امام حسین (ع) حمله‌ور شدند. زرعة بن […]

هجوم بر امام حسین علیه السلام 2

 خوارزمی گوید: سپس شمر فریاد زد: درباره‌ی او منتظر چه هستید؟ تیرها، نیزه‌ها و شمشیرها از هر سو آن حضرت را در میان گرفت. مردی به نام زرعة بن شریک، ضربت سختی بر حضرت زد. سنان بن انس هم تیری بر گلوی حضرت زد. صالح بن وهب نیر با نیزه، ضربت محکمی بر تهیگاه امام […]

هجوم بر امام حسین علیه السلام 1

خوارزمی گوید: سپس آن حضرت از جنگ ناتوان شد و سر جای خود ایستاد. هر یک از مردم که به طرف او می‌آمد (و او را در آن حال می‌دید) برمی‌گشت و خوش نداشت که دستش به خون او آغشته شود تا آن‌که مردی از طایفه‌ی کنده به نام مالک بن نسر آمد و با […]

امام حسین علیه السلام و مسلم بن رباح

ابن عساکر، با سند خویش از مسلم بن رباح، غلام حضرت علی (ع) نقل کرده است که: من با حسین (ع) در روز شهادتش بودم. تیری به صورت آن حضرت خورد. به من فرمود: ای مسلم! دستانت را به خون نزدیک کن. چنان کردم. چون دو دستم پر از خون شد، فرمود: آن را در […]

حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام 3

شیخ مفید گفته است: سپس امام حسین (ع) دست خود را به آستان الهی بلند کرد و گفت: خداوندا! اگر آنان را تا مدّت معینی بهره‌مند خواهی کرد، پس آنان را دچار تفرقه و تشتّت ساز. والیان را هرگز از آنان خشنود مکن. آنان دعوتمان کردند تا یاری‌مان کنند، سپس تجاوز کرده و ما را […]

حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام 2

سیّد بن طاووس گوید:  حرمله‌ی ملعون تیری افکند و او را در دامن عمویش حسین (ع) به شهادت رساند.      قال السیّد بن طاووس: فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ لعنه الله بِسَهْمٍ، فَذَبَحَهُ وَ هُوَ فِي حَجْرِ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ (ع).[1] [1]– اللهوف: 173، البحار 45: 53، اعیان الشّیعة 1: 609.