گزارش یک نشست علمی دربارۀ حدیث «مدینة العلم»، سلطانیۀ زنجان، جمعه 23 ربیع الآخر 710 هـ ق

اشاره
«نشست علمی» به معنای عام آن، همزاد تاریخ علم است؛ یعنی پیشرفت دانش بدون این گونه نشست ها هرگز قابل تصور نبوده و نیست؛ اما تهیۀ گزارش مکتوب از این نشست ها حکایت دیگر دارد. حتی امروز که دورۀ محوریت ارتباطات و اطلاعات است، بسیاری از نشست های علمی برگزار می شود که جز معدودی افراد، کسی از آن ها آگاه نمی گردد. البته نتایج این جلسات، در بیان و تحلیل دانشوران، خود را می نمایاند؛ اما گزارش نشست ها – به ویژه گزارش مکتوب – را حلاوتی دیگر است که بر اهل نظر پوشیده نیست. بگذریم از فواید خاص آن، ازجمله: دست یابی به تاریخ تطوّر دانش، پیشینۀبحث های آزاد و دیگر فوایدی که امروزه از آن ها تحت عنوان «مدیریت دانش» یاد می شود. شیرینی این گونه گزارش ها زمانی بیشتر می شود که گزارش مکتوب باشد، آن هم به دست یک گزارشگر دانشمند، به گونه ای که پس از گذشت بیش از هفت قرن، دست اول و تازه دستیاب شود؛ به گونه ای که با خواندن آن، حضور در شهری دانش خیز از سده های پیش را به خوبی احساس کنی.
گزارش های خواجه رشیدالدین فضل الله از مجالس علمی که در حضور سلطان محمد خدابنده در سلطانیۀ زنجان برپا می شد، بخشی از اسناد افتخار پیشین عالم اسلام است که تاکنون کمتر بدان اشاره شده است.
در میان جنبه های مختلف اهمیت این گزارش ها کافی است به زمان آن ها توجه شود: سدۀ هفتم و هشتم هجری/ چهاردهم میلادی، یعنی زمانی که اروپا در دورۀ ظلمت یا قرون وسطی به سر می برد و مالکان و زمامداران مطلق العنان دانش، ارباب کلیسا بودند، بدون اینکه امکان اعتراض یا حتی پرسشی از آن ها وجود می داشت.به این نکته بیفزاییم توجه و تأکید ویژۀ خدابنده، سلطان شیعه مذهبِ وقت ایران، به ثبت و ضبط مکتوب این رویدادهای علمی.
خوشبختانه نسخۀ اصل این گزارش ها به خط خواجه رشیدالدین باقی مانده که در سال 1371 شمسی به اهتمام دکتر رضا شعبانی تحت عنوان اسئله و اجوبۀ رشیدی توسط مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان به چاپ رسیده است. جلد اول چاپ عکسی (فاکسیمیلۀ) نسخۀ اصل خطی است؛ و جلد دوم، چاپ حروفی همان متون با حفظ ویژگی های املائی و انشائی اصل نسخه.
این مجموعۀگران بها، خود محور پژوهش های متعدد تواند بود که اهل نظر را بدین مهم فرامی خوانم.
در این فرصت به مناسبت فرارسیدن ایام آسمانی غدیر خم، بازنویس یکی از این سلسله گزارش ها که مربوط به حدیث مدینة العلم است، به پیشگاه پژوهشیان پیشکش می شود.[2]
این گزارش با همۀایجاز و اختصار، نکات مهمی در بر دارد که با خواندن به دست می آید.نیک می دانیم که در این مورد، کتاب های مفصل و معتبر فراوانی موجود است؛ مانند مجلد مدینة العلم از کتاب کم نظیر عبقات الانوار، یادگار ماندگار علامه میر حامد حسین؛ و به تبع آن تلخیص عربی آن توسط آیة الله سید علی میلانی تحت عنوان نفحات الازهار و ترجمۀ فارسی آن با عنوان خلاصۀ عبقات الانوار – مجلد مدینة العلم.[3]
رجوع به چنین منابعی، ایجاز این نوشتار را جبران می کند وپرسش های دیگر دربارۀ حدیث مدینة العلم را پاسخ می گوید.
لذت معنوی نشستن بر خوانی علمی که دانشوران مخلص در هفت سده پیش گسترده اند، گوارایتان باد!

چند نکته در معنای حدیث «امر به دعای فرج»

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیع شریف به یکی از نُوّاب اربعه می فرماید: «و أکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فإنّ ذلک فَرَجُکم».2 [2]
این نوشتار با توجه به چگونگی ترکیب نحوی عبارات حدیث، معانی مختلف آن را بیان می کند:

اهل سنت و حدیث سلسله الذهب

حدیث «سلسله الذهب» ـ منقول از امام رضا علیه السلام در جریان ورود تاریخی آن حضرت به نیشابور ـ در منابع شیعی با دلالت «حصن» نقل شده و از جایگاه و اعتبار ویژه ای نیز برخوردار است. اما این حدیث در منابع اهل سنت، گاه با دلالت «حصن» و گاه با دلالت «ایمان» نقل شده است که این امر، حاصل نگاه اهل سنت به حدیث «سلسله الذهب» است. این مقاله می کوشد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی به اسانید وطریق های حدیث «سلسله الذهب» در منابع اهل سنت و نیز دو نگاه متفاوت آنان به این حدیث، چهره واقع بینانه ای از نگاه اهل سنت به این حدیث شریف را ترسیم نماید. همچنین با نقد نگاهی که حدیث را منحصر در اباصلت هروی می داند، دو فرضیه تواتر حدیث سلسله الذهب و مستفیض بودن آن با دلالت حصن نزد اهل سنت ـ با تکیه بر منابع آنها و نقل بدون واسطه ـ اثبات می شود.

بررسی جایگاه اخبار طینت در میان معارف شیعه

این مقاله در صدد آنست که ثابت نماید بحث طینت ابعاد مختلفی دارد و تحقیق و بررسی و ارائه تحلیل و توجیه پیرامون اخبار طینت مستلزم آن است که به موضوعات مهم دیگری که پیوند عمیقی با این بحث دارد توجه گردد و تفسیر واضح و روشنی از آنها و ارتباط آنها با اخبار طینت ارائه گردد. در این مقاله پس از تبیین این نکته که این اخبار دارای موضوعات متنوّعی است، به ارتباط آن با مباحثی از جمله: عالم ذر، میثاق، خلقت نوری، سعادت و شقاوت، معاد، قضا و قدر، نفس و انتقال اعمال اشاره می­شود.

بایسته‌های پژوهشی در حوزه عدل خدا

بر طبق نصوص دینی، خدای متعالی در عرصه‌های آفرینش، ربوبیت، تشریع و قانون‌گذاری و حسابرسی و جزای اعمال در روز قیامت، بر پایه عدل و حکمت کامل رفتار می‌کند. در برخی منابع حدیثی عدل در کنار توحید پایه دین شمرده شده است: ان اساس الدین التوحید و العدل. (التوحید، ص96)

عدل، نه تنها مستقلاً به عنوان یکی از اصول دین مطرح است، که اثبات دیگر اصول دین یعنی نبوت، امامت و معاد نیز به توحید و عدل وابسته است. چنان که علامه حلی بر این مطلب تصریح کرده است: «بدون عدل، چیزی از ادیان، تمام و قابل اثبات نیست.» (نهج الحق و کشف الصدق، ص 72)

شاید بر همین مبنا بوده که متکلمان امامیه در دوره‌های مختلف، مباحث عدل را در انگاره‌ای وسیع مطرح می‌کردند و مباحث افعال الهی را در آن مندرج می‌ساختند. برای نمونه در معروف‌ترین متن کلامی ‌امامیه یعنی تجرید الاعتقاد (و پیرو آن کشف المراد) مباحث خداشناسی در سه فصل اثبات وجود خدا، صفات خدا و افعال خدا مطرح شده که فصل افعال الهی شامل مباحثی چون حسن و قبح عقلی، هدفمندی آفرینش، فاعلیت انسان و نفی جبر، اراده خدا و قضا و قدر، لطف و تکلیف است. طبق این رویکرد، عدل از حالت صفت الهی بودن بیرون رفته و حوزه گسترده‌تری را پوشش داده است. به نظر می‌رسد در برخی آثار متأخر به دلایلی همانند اعتباری شمردن حسن و قبح، مباحث عدل لاغرتر و ضعیف‌تر مطرح شده است. این امر و چالشهای پیش روی مقوله عدل، ضرورت مطالعه و مداقّه در حوزة عدل الهی را دو چندان می‌کند…

مبانی عدل (حسن و قبح عقلی و توحید افعالی)

نگارنده پس از اشاره­ای مختصر به تاریخچۀ حسن و قبح به این موضوع در بین مسلمانان پرداخته و با تأکید بر حسن و قبح عقلی، آرا و اقوال اندیشمندان مسلمان را در حسن و قبح آورده است. در ادامه به موضوع عدل الاهی و توحید افعالی در منظر متکلمان پرداخته و آراء اشاعره، معتزله و امامیه را آورده است. ایشان به بیان سه دیدگاه اشاعره و اعتقاد به جبر و اعتقاد معتزله به تفویض و همچنین عقیده و دیدگاه امامیه به «امر بین الامرین» پرداخته است.

«علم پیشین الهی و اختیار انسان»؛ آیه‌ ای برای تنزیه خداوند متعال

علم پیشین به افعال اختیاری دیگران، برای انسان ذاتاً ممتنع است؛ در حالی‌که برای خداوند، ثابت و قطعی است. این مطلب به روشنی تباین علم الهی با علوم بشری را به تصویر می‌کشد. همین تباین، پایة عجز بشر از شناخت علم خداوند با ابزارهای مخلوقی، و لزوم اکتفا به تنزیه در مورد آن است. امّا تنزیه محض، از سوی صدرائیان مورد ایرادات و اشکالاتی قرار گرفته، و خلاف ادلّة عقلی پنداشته شده است. در این مقاله، ابتدا به ‌صورت مختصر، مبنای خداشناسیِ تنزیهی تبیین می‌گردد و سپس به اشکالات وارد بر آن پرداخته می‌شود. در نهایت نیز مؤیّداتی بر بحث تنزیه، از روایات شریف بیان خواهد شد. باید توجه داشت که آگاهی ازلی خداوند از افعال اختیاریِ انسان، نه تنها پایه و اساس بحث حاضر است، بلکه در پاسخ‌گویی به اشکالات نیز، نقشی اساسی ایفا می‌کند؛ لذاست که این مهم، در جای‌جای مقالة حاضر، مورد اشاره و استناد قرار خواهد گرفت.

واکاوی نظریه اعیان ثابته نزد ابن عربی با روایات امامیه

مسئلة خلقت و چگونگی آن از مسائل پیچیده است که همیشه ذهن ‌اندیشمندان مقاله را به خود مشغول ساخته است؛ پیچیدگی مسئله زمانی مضاعف می‌شود که با مسئله علم الهی درآمیخته شود و سؤالاتی پدید آورد مثل اینکه آیا خدا قبل از خلقت به موجودات علم داشته است. پاسخ منفی منجر به پذیرش جهل در خداوند می‌شود و پاسخ مثبت پرسش جدیدی را پیش روی ما باز می‌کند که نحوه علم الهی به موجودات، پیش از خلقت چگونه بوده است؟ به عبارتی دیگر، نحوه تقرر معلومات در علم الهی چگونه بوده است؟ زیرا فرض اول را عقلا نمی‌توان پذیرفت؛ بنابراین باید درصدد تبیین فرض دوم بود.

عرفا و فلاسفه مسلمان هر یک به نوبه خود در صدد تبیین مسئله مذکور برآمده‌اند که حاصل این تلاش‌ها در نظریات علم اجمالی درعین کشف تفصیلی صدرالمتالهین، صور مرتسمه شیخ الرئیس ابن سینا، علم حضوری اشراقی شیخ اشراق سهروری، اعیان ثابته منسوب به شیخ اکبر ابن عربی نمایان شده است که به طور اجمالی در مقاله به آنها پرداخته شده است. ولی نگاه تفصیلی بر روی نظریه اعیان ثابته انجام شده است.

در نگاه شیعی هر کلامی‌ که از غیر معصوم صادر یا به معصوم منتسب نشود، خالی از لغزش نخواهد بود و کلام معصومین: یگانه مصداق کلام عاری از عیب می‌باشد. بنابراین کوشش نویسنده بر آن بوده که ابتدا دیدگاه اعیان ثابته را تبیین و پس از آن در پرتو احادیث، مورد تأمل دوباره قرار دهد. نتیجه این بازنگری دوباره با رویکرد روایی، کشف تعرضاتی مانند مسئله بداء، دعاء، حدوث عالم، خلقت بدون الگو، علم بلا معلوم با اعیان ثابته بوده است.

منبع‌شناسی بداء و موضوع‌های مرتبط با آن

«بداء» از ریشه «ب د و» به معنای آشکار شدن و ظاهر شدن است و در اصطلاح به معنای «تغییر دادن تقدیرات توسط خداوند، به سبب برخی وقایع و حوادث و شرایط خاص» می باشد. از آنجا که «بدا» یکی از موضوعات مهم کلام، و همچنان مسئله ای پرچالش است، نگارندگان در این گفتار، 98 کتاب را که بخشی از آن مربوط به بداء می‌شود، شناسانده‌اند همچنین 28 پایان‌نامه و 61 مقاله در این زمینه معرفی کرده‌اند. و پس از آن، 138 کتاب را که در باب موضوع‌های مرتبط با بداء (مانند: نسخ، قضا و قدر، ام الکتاب، لوح محو و اثبات، و…) نوشته شده، شناسانده‌اند. باشد که راه بر پژوهندگان آسان گردد.

ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی

ارتباط میان علم پیشین الهی با حریّت بندگان، موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته می­شود. نگارنده، ابتدا دیدگاه برخی از فیلسوفان مانند فارابی، ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا و نیز برخی از عرفا را مورد نظر قرار داده است و در ادامه بر آن است که از منظر فقاهت در متون دینی و از دریچه آثار مرحوم میرزای اصفهانی به پاسخ به این سوال برآید. بر این اساس ملاحظه می­شود که میرزای اصفهانی ضمن نقد دیدگاه فلاسفه و عرفا در این موضوع، الهام گرفته از نصوص دینی میان علم و اراده تفاوت نهاده و آنگاه کار علم را کشف کائنات و غیر کائنات و کار اراده را تعیّن به یکی از این دو سوی کشف شده می­داند و بدین طریق از علّت بودن علم برای افعال حذر شده و با قائل شدن دو نحوه علم برای خداوند تعالی و نیز بلامعلوم دانستنِ علم، در این موضوع به ارائه نظر پرداخته­اند.

عدل الهی و مسائل مربوط به آن در میراث تفسیری مدرسه امامیه بغداد

در طول سال‌های رشد و بالندگی علوم اسلامی، کلام و تفسیر هم همچون دیگر علوم اسلامی در مدارس مختلفی رشد یافته و کامل شده‌اند. از این میان مدرسه بغداد به ویژه در قرن چهارم و پنجم هجری به جهت حضور عالمانی چون شیخ مفید و شاگردانش شکوه خاصی دارد. در هم تنیدگی مذاهب اعتقادی مانند معتزله و اهل حدیث در آن روزگار بغداد، علیرغم تعاملات یا درگیری‌های اجتماعی، تأثیرات بسزایی بر مدرسه کلامی و تفسیری امامیه داشته است. یکی از مسائل کلامی و تفسیری عدل الهی، و از مسائل مربوط به آن جبر و اختیار است، که امامیه با معتزله و اهل حدیث دیدگاه کاملاً متفاوتی دارد. این تفاوت بر موضوعات جزئی‌تر مانند استناد افعال انسان به خود و اراده خدا و معاصی انسان تأثیر مستقیم داشته است، به گونه‌ای که امامیه قائل به اختیار انسان در راستای اراده و مشیت الهی شدند، و معتزله قائل به اختیار کامل انسان و نفی اراده الهی در افعال انسان گردیدند، و اهل حدیث نیز قائل به جبر هستند. این دو دیدگاه منجر به حصر قدرت الهی و یا بالعکس فاعل نبودن انسان در معاصی می‌شود. تأثیر مواجهه امامیه با این دو گروه به ویژه اهل حدیث، افزون بر آثار کلامی در آثار تفسیری این مدرسه، ذیل برخی از آیات بسیار مشهود است، به طوری که ناظر به دیدگاه جبریه، اقدام به پاسخ به شبهات کرده‌اند.

بررسی نامة امام هادی علیه السّلام7 به اهالی اهواز از دیدگاه روش‌شناسی کلامی

اهل بیت: ضمن ردّ اعتقاد به جبر و تفویض در افعال اختیاری انسان، دیدگاه خود را با عنوان امرً بین الامرین یا منزلة بین المنزلتین مطرح نموده‌اند. یکی از متون مکتوب در این زمینه، نامة گهربار امام هادی7 در پاسخ به پرسش‌های اهالی اهواز است که در متن آن، پس از بیان لزوم مراجعه به آموزه‌های ثقلین ، ضمن بهره‌گیری از آیات و روایات معصومین: و مثالهای ملموس، سه صورت موضوع (جبر، تفویض، و امر بین الامرین) طرح و تبیین شده است. در این پژوهش، نامة یاد شده از منظر روش‌شناسی کلامی ‌مورد بررسی قرار گرفته و علاوه بر توجه به مصادر و سند روایت، به ساختار نامه از دیدگاه روش‌شناسی کلامی ‌پرداخته و روش‌های استنباط و دفاع اعتقادی در کلام امام هادی: در حد امکان استخراج شده ‌است. در ضمن، محتوای نامه از جهت منابع نقلی مورد استفاده و اصول اخلاقی بکارگرفته ‌شده در آن واکاوی گردیده ‌است.