آموزه ها در حوزه تهذیب دینی

شیعه و اهل سنت در طول تاریخ به دنبال تهذیب دین از مجعولات بودند، تا آنجا كه به دوره اخير مربوط ميشود، اصليترين محورهاي تهذيبگرايي همان پنج محور تاريخي است: نفي آموزههاي فرانصي، نفي نصوص مجعول و محرف، نفي تورم علوم اسلامي، نفي تقليد و نفي ماوراگرايي. – در دورههای اخیر گروههایی برای تهذیب دینی با روشهای خود ظهور کردهاند از جمله در اهل سنت: جریان اصلاح طلبی و سلفی،جریان اخوان المسلمین، اندیشه مودودی و وهابیت ؛ هر کدام به دنبال تهذیب گرایی میباشند. در جوامع شیعی نیز دو رویکرد عقل گرایانه و نقل گرایانه در طول تاریخ برای تهذیب دین وجود داشته است. این مقاله به بررسی شاخصههای تهذیب دینی در هرکدام از اندیشههای مذکور میپردازد.
گفتمان امامت پيرامون غديردركلام الهي (قسمت دوم)

اشاره:
“فَبَشِّرْ عِبَادِي * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ” متن ذيل دومين بخش از مناظره “حق شناس” (برادر شيعه) و “حق جو” (برادر اهل سنت) پيرامون ولايت اميرالمؤمنين(ع) و آيات مربوط به حماسه غدير خم است كه تقديم ميشود
حق شناس: اكنون دربارة آياتي ديگر به بحث و مناظره مينشينيم: “يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ”1 و “الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي و…”2 لطفاً تفسير آيات فوق را ارائه فرماييد. و شأن نزول آن را بيان داريد.
حقجو: “هان اي پيامبر! آنچه را كه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ كن- كه اگر نكني، تبليغ رسالت نكردهاي؟” يعني، شرط رسالت اين نيست كه در اين صورت كوتاهي نمايي! “… خدا تورا از (شرّ) مردمان حفظ ميكند… “.
به پيغمبر قوت قلب ميبخشد كه هيچ آسيبي متوجه او و نهضتش نخواهد شد، و مسلّماً، موضوع، محتاج جسارت عظيمي بوده كه شخصي از گوشة عربستان ـ پس از روشن ساختن موضع خود در برابر اهل كتاب داخلي ـ جهان اهل كتاب را اين چنين مخاطب قرار دهد. خصوصاً آن كه ميدانيم در آن دوران مسيحيان (روم شرقي) لشكري تدارك ديده و از ناحية “تبوك” قصد حمله داشتند. “…همانا خدا كافران را هدايت نخواهد كرد”.
يعني، نه تنها خداوند تو را ـ اي پيامبر!ـ از شرّ حملات آنها حفظ ميكند، بلكه معاندان راه حق (آنان كه اسماً اهل كتابند ولي چيزي جز كفر در دل ندارند) را نيز به هيچ راه صلاحي رهنمون نخواهد شد. سپس مجدداً تأكيد مي نمايد كه: “بگو: اهل كتاب! بر هيچ پايه (و ارزشي) نباشيد، مگر به تورات و انجيل ـ و آنچه از پروردگارتان به شما نازل شده عمل كنيد!”، اين اصرار عجيب كه افراد، مدعي هر اعتقادي كه هستند، به اعتقاد خود عمل كنند، از خصوصيات اسلام است و در هيچ مكتبي نيست. هرگز كمونيستها به سرمايهداران نميگويند، حال كه كمونيست نيستند، لاأقل اصول سرمايهداري خود را محترم شمريد! و غير مسلمانان، مسلمانان را تشويق نميكنند تا قرآن خود را محترم دارند، بلكه اصرار ميورزند، به هر وسيلة ممكن آنها را نسبت به كتابشان بدبين سازند! و…(آري) هر آنچه از پروردگارت بر تو نازل گشته، سركشي و عناد بسياري از ايشان را بيافزايد ـ و تو افسوس ستم پيشگان را مخور”.
آيه جنبة پيشبيني دارد، ميفرمايد، مسلماً چنين بيپروا با اهل كتاب سخن گفتن و روشن و صريح انحرافاتشان را تذكر دادن، بيعكسالعمل نيست و سركشي و عناد فراوان از آنها خواهي ديد! ولي ناراحت مباش و غممخور ـ كه چرا اين مردم سخن حق را نميشنوند!
متأسفانه آنچه كردار بشر را ميسازد، اكثراً، تفكر و انصاف نيست، بلكه تعصّب و عداوتي است كه بابستگيهاي مادي توأم گشته است. سعي اديان اين است كه روحية انصاف را در انسان تقويت كرده، نيروي انديشة او را از اسارت تعصب و عادات رها سازند. و هم اينجاست كه شيطان وارد شده، با طرح مسائل مادي و نفساني، انديشه را در حجاب نفس ميبرد. بنابراين غصه خوردن بر احوال كساني كه در حكومت نفس رفتهاند و نميخواهند هيچ منطقي را بپذيرند، خود آزاري بينتيجه است و خدا نميخواهد اوقات پيامبران و مؤمنان با چنين غمهايي پر شود.
آشنایی بیشتر با مکتب – سلفیه

از آغاز قرن چهاردهم، مكتب «سلفيه» بر سر زبانها افتاد و گروهي آن را به عنوان «دين» و «مذهب» برگزيدند و خود را «سلفي» شناساندند. و امروزه برخي آن را به عنوان «روش فكري» براي رسيدن به حقيقت اسلام! بر مي گزينند. براي روشن شدن اين مسأله، لازم است با تاريخچة «سلفيه» و شيوة تفكر و روش استدلال آن ها در بحثهاي اعتقادي و فقهي بيشتر آشنا شويم.
اهل حدیث (2)

حدیث نبوی در میان مسلمانان جایگاه والایی دارد. پیامبر اکرم(ص) نیز به یاران خود سفارش میکردند تا برای حفظ سخنان آن حضرت آنها را بنویسند. عدهای از صحابه نیز چنین میکردند. بعد از وفات پیامبر اکرم(ص) نه تنها نوشتن و نقل احادیث ممنوع شد، بلکه برخی از احادیث نوشته شده توسط ابوبکر، سوزانده شد. با به قدرت رسیدن عمر بن عبد العزیز عدهای عهدهدار جمع آوری و نقل احادیث پیامبر(ص) شدند و به اهل حدیث مشهور شدند. سیر تاریخی اهل حدیث در این مقاله توضیح داده شده است.
اهل حدیث (1)

اهل حدیث (در برابر اصحاب رأی) فرقه ای از اهل سنت با اندیشه ظاهرگرایی و اکتفا به حدیث در فهم و استنباط شریعت، هستند. ایشان کسانی هستند که در گردآوری حدیث می کوشند و در استنباط احکام از نصوص بیرون نمی شوند و از قیاس می پرهیزند. این تعبیر بر محدثان حجاز، یاران مالک بن انس، یاران شافعی، سفیان ثوری، احمد حنبل و داود اصفهانی اطلاق می گردد. در این مقاله دانشنامه ای به تفصیل راجع به اصحاب حدیث بحث و بررسی صورت می گیرد.
اهل بیت از دیدگاه سلفیه

موضوع این تحقیق اهل بیت علیهم السلام از دیدگاه سلفیه می باشد که شامل یک مقدمه چهار بخش و یک خاتمه می باشد سعی شده در چینش مباحث سیری منطقی را رعایت شود بر این اساس ابتداء از مباحث لغوی شروع کرده به معانی لغوی و اصطلاحی اهل بیت علیهم السلام و موضوعات مربوط به آن اشاره کردم و در ادامه به مباحث حدیثی و فضائل مطرح در آن پرداخته ام توجه اساسی در این بخش به پنج تن آل عبا و مهدی منتظر می باشد،در بخش سوم نظر مفسران در باره اهل بیت با توجه به برخی آیات بحث کرده ام،در بخش آخر نظرات برخی علمای سلفیه در برخورد با اهل بیت علیهم السلام مباحث لازم را ذکر کرده ام و در آخر مطالبی را بعنوان خاتمه پایان رسانده ام.
اصحاب حدیث

اصحاب حدیث در معنای عام خود، عنوان گروهی از عالمان اسلامی است که در شیوهی خود برای احادیث و پیروی آن اعتنایی ویژه داشتهاند. اصحاب حدیث به معنای اعم، موضوعات مختلف دینی اعم از فقه، کلام و غیر آن را مورد بررسی قرار دادهاند، اما آنان بیش از هر چیز در تاریخ فرهنگ اسلامی به عنوان یکی از دو گرایش اصلی در فقه اهل سنت در سدههای نخستین در مقابل اهل رأی شهرت دارند. در این مقاله اهل حدیث و مذاهب اهل حدیث مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
ادعایی که درست انگاشتند نگاه و نقدی بر مسئله سهو النبی(ص)

حمد و سپاس بی کران ، خدایی را سزاست که آدمی را در برهوت جهل و بی خبری ، به خود وانگذاشت ، و برای راهنمایی وی در نشیب و فراز زندگی ، هدایت گرانی پاک و معصوم گماشت . و برترین درود و سلام الهی ، شایسته رهنمایان راهیافته ای است که با خلوص و امانت ، مسئولیت ابلاغ و تبیین پیام الهی را به عهده گرفته ، به لطف و تایید خداوندی نه در دریافت آن به خطا رفتند ، و نه هنگام ابلاغ آن ، افزایش و کاهشی پدید آوردند .
آدمی را یارای آن نیست که بدون بهره گیری از وحیی معصوم و بی خطا ، ره به سر منزل مقصود برد و طریق هدایت برگزیند . بنابراین ، هم چنان که بدون نبوت ، قافله بشریت به هدفی که از آفرینش او در نظر بوده است نمی رسد ، ابلاغ و تبیین احکام و مقررات الهی توسط رهنمایان غیر معصوم نیز ره به جایی نخواهد برد ، و بلکه خود موجب گمراهی خواهد شد . از این رو هیچ گاه در شرایع الهی مساله نبوت جدای از عصمت نبوده و دینداران نیز به برکت برخورداری از تعالیم پیامبران ، و درک فطری و عقلانی خویش ، نفی عصمت را به معنای انکار نبوت می شمرده اند . ( شریفی ، ص 20)
پاسخ گویی به شبهات مربوط به عصمت انبیاء ضرورت تحقیق در این زمینه را دوچندان نمود و در این تحقیق از گستره نامحدود عصمت انبیاء ، به بررسی عصمت از سهو و نسیان و به طور خاص عصمت پیامبر (ص) از سهو در عبادت ، اکتفا شده است .
ذکر این نکته ضروریست که منبع اصلی این پژوهش لوح فشرده معجم عقایدی می باشد .
اصحاب حدیث و سلفیه؛ تعریف و رابطه دو مفهوم

یکی از جریانهای فعال و نیرومند محافل علمی جامعه اسلامی در سده 2 و 3ق، جریان ظاهرگرای اصحاب حدیث بود. این گروه با عناوین مختلفی همچون اهل الحدیث، صاحب الحدیث و اصحاب الحدیث و اصحاب الاثر خوانده می شدند. جریانی که از سویی باید ریشه های فکری آن را در جمود و کوته نظری پاره ای از عالمان سده نخست جستجو کرد و از سویی دگر از تاثیرات آن بر شکل گیری مکتب پرنفوذ اشاعره در ابتدای سده 4ق و ظاهرگرایی ابن تیمیه و سلفیان در سده 8ق و وهابیت در دوران معاصر غافل نبود.
ردیه فقهای تونس بر اندیشه های محمد بن عبدالوهاب

برگرفته از کتاب «مجموعه مقالات و مطالعاتی در تاریخ و اندیشه وهابیت»
تأملی بر کشاکش های نهضت اصلاح گری متصوفه و وهابیت بر مناظره احمد بن إدریس

برگرفته از کتاب «مجموعه مقالات و مطالعاتی در تاریخ و اندیشه وهابیت»
عصمت پيامبر (ص) پيش از بعثت

بحثهايى عميق و گستردهاى كه پيرامون عصمت پيامبر (ص) پس از بعثت انجام گرفت، پيراستگى او را از خلاف و گناه كاملاً ثابت نمود.
گروهى از بدانديشان كه در صفحه زندگى پيامبر خاتم، نقطه سياهى نجستهاند، به فكر افتادهاند كه براى او پيش از بعثت نقطه ضعفى جستجو كنند تا شايد بتوانندعصمت او را در تمام دوران عمر متزلزل سازند.
و در اين مورد، آيات پنجگانهاى را دستاويز خود قرار داده و به مرام خود استدلال نمودهاند كه ما در اين جلد مجموع آيات مربوط به عصمت پيامبر را مورد بررسى قرار داديم، ولى شايسته است براى تكميل بحث اين پنج آيه را نيز كه همگى مربوط به زندگى وى پس از بعثت است مطرح نموده و مخالف را خلع سلاح كنيم اينك مجموع اين آيات به ترتيب مطرح مىگردند:
آيه يكم: «و وجدك ضالا فهدى» (الضحى – 6).
قرآن در سوره «الضحى» پيامبر (ص) را به عنوان يك فرد «ضال» معرفى مىكند و اين معرفى مربوط به دوران كودكى و جوانى او است، آنجا كه مىفرمايد:
«الم يجدك يتيماً فاوى و وجدك ضالا فهدى و وجدك عايلا فاغنى» (الضحى آيههاى 6 – 8): «آيا ترا يتيم نيافت و پناه داد وضال يافت و هدايت كرد تهى دست يافت و توانگر نمود.»
پيش داوران، لفظ «ضال» را به معنى گمراه در امور دينى تفسير كرده و آن را معادل «كفر»، «شرك»، و… مىدانند و مىگويند: پيامبر در مرحلهاى از عمر بر همين حالت بوده ولى در پرتو نعمت الهى، هدايت يافت و بر هدايت مردم گمارده شد.