عقل و وحی از منظر ملاصدرا و ابن تیمیه

تحقیقی در بیان دیدگاه ملاصدرا و ابن تیمیه پیرامون عقل و وحی و تلفیق آن دو است. رساله حاضر در ضمن چهار بخش به مباحث زیر پرداخته است : مفهوم‌شناسی عقل و وحی، تاریخچه رابطه عقل و وحی در اسلام، دیدگاه ملاصدرا و ابن تیمیه در مورد عقل و وحی. نویسنده در این تحقیق به این نتیجه رسیده است که اختلاف زیادی میان مبانی هر دو متفکر وجود دارد که شاخص‌ترین آن‌ها بیشتر در مسأله تأویل متون وحیانی و به کارگیری علوم عقلی در فهم کتاب و سنت و سنجشگری آموزه‌های وحیانی توسط عقل می‌باشد که ملاصدرا تأویل را تفسیر استکمالی دانسته و با مبانی که اتخاذ کرده است در عین قبول معنای ظاهری، دسترسی به باطن معنی را ممکن می‌داند، اما ابن تیمیه تأویل را چیزی جز تفسیر و بیان معنی نمی‌داند بدین جهت ابن تیمیه به نص‌گرایی محض گرایش دارد. نویسنده همچنین آورده است اثبات این‌که در تعبدیات به آموزه‌های وحیانی، صرف اطمینان کافی است بالاخص در مواردی که دسترسی به یقینیات ممکن نباشد، عمل به قطعیات در صورتی که با قطعیات حاصله از فهم نصوص وحیانی مخالفتی نداشته باشند، از باب این‌که عقل یکی از حجت‌های معتبر برای انسان است، کافی خواهد بود.

عقل نزد نحله‌های کلامی (شیعه، معتزله، اهل حدیث، سلفیه، ماتریدیه)

شناخت حدود ورود عقل در قلمرو دین، از مسائل مهم کلامی است، که متکلمان اسلامی نیز به صورت جدی، دیدگاه های خاص خود را در این زمینه ابراز کرده اند. مسأله اصلی پژوهش حاضر پیگیری این موضوع است که نقش عقل در فهم و اثبات آموزه‌های دینی چیست، و نحله‌های کلامی مسلمان مانند شیعه، اهل حدیث، معتزله، اشاعره، ماتریدیه، و سلفیه در این زمینه چه دیدگاهی دارند ؟ با توجه به گستردگی قلمرو تحقیق، از هر فرقه‌ای به دیدگاه یکی از برجسته‌ترین متکلمان آن اکتفا شده است. متکلمان و حکیمان، عقل را در معانی مختلفی استعمال کرده‌اند، از جمله: عقل غریزی، عاقل و معقول، تمامی علوم و معارف، آرای محموده، عقل نظری، عقل عملی، عقل جوهری، و موارد دیگر. معنای مورد نظر در این پژوهش، همان عقل نظری و عملی می‌باشد. اهل حدیث بر ظواهر متون دینی تأکید می‌ورزند، و متکلمین را به خاطر بهره‌گیری از عقل برای تفسیر متون دینی مذمت می‌کنند. معتزله پای عقل را در تمامی امور دینی به میان ‌کشیده، و قایل به استفاده حداکثری از عقل در مسایل دینی هستند. اما متکلمان شیعی رویکرد یکسانی نداشته اند، برخی استفاده کمتری از عقل کرده‌اند و برخی بیشتر؛ اما از مجموع آرای آن ها نوعی اعتدال و میانه روی در استفاده از عقل استنتاج می‌شود. اشاعره نقش عقل را بسیار کم‌رنگ کرده‌اند. ماتریدیه جزو موافقان دخالت عقل در مباحث کلامی هستند. سلفیه نیز به ظاهر‌گرایی اهل حدیث بسیار نزدیک می‌باشند. بر این اساس می توان گفت که به طور کلی نحله‌های کلامی اسلامی به دو گرایش موافق و مخالفِ دخالت عقل در قلمرو آموزه‌های دینی تقسیم می‌شوند. اهل حدیث و سلفیه از جمله مخالفان محسوب می‌شوند. اما موافقان دخالت عقل، خود از جهت میزان دخالت عقل، به گرایش‌های افراطی تا گرایش‌های حداقلی و معتدل، تقسیم می‌شوند. معتزله از موافقان افراطی عقل، اشاعره از موافقان حداقلی، و شیعه از موافقان معتدل به شمار می روند.

سیر تاریخی ظاهرنگری در آیات صفات

در این نوشتار، پس از نگاهی اجمالی به آیات صفات خبری خداوند، تفکر ظاهرنگری نسبت به آیات صفات، منشأ پیدایش و شکل گیری این تفکر، اوج و افول های آن در مقاطع مختلف تاریخ، پیامدها و آثار منفی آن در فرهنگ اعتقادی مسلمانان به تصویر کشیده شده است. از صاحب نظران و فرقه های کلامی و مذهبی که در پرورش اندیشه ظاهر نگری و انتساب صفات ظاهری انسان گونه به خداوند تلاش می ورزیدند، یاد می شود. از همفکران جریان ظاهرنگری که در بسترهای گوناگون تاریخی در جهت تعدیل دیدگاه های دیگر همسانان خود تلاش های لازم را به عمل می آورند، نیز سخن گفته شده است.

سلفیه و تقریب

امروزه سلفی‌گری یکی از جریان‌های فعال و پرطرف‌دار در جهان اسلام است و به‌ همین دلیل فعالیت‌ها و رویکردهای آنان نقش تأثیرگذاری در موفقیت یا شکست‌ تلاش‌های تقریبی دارد.با ظهور ابن تیمیه و تأکید آن بر درستی فهم اسلاف،مکتب‌ سلفیه پدیدار شد.سلفیه در طول تاریخ در نقاط مختلفی از جهان اسلام،طرف‌دارانی‌ پیدا کرد که هرچند در اصل سلفی‌گری مشترک بودند اما تفاوت‌هایی نیز با یکدیگر داشتند.این گرایش‌های سلفی را می‌توان چنین دسته‌بندی کرد:سلفیه اعتدالی زیدیه یمن، سلفیه تقریبی اخوان المسلمین مصر و سلفیه جهادی سید قطبی.با توجه به‌ گرایش‌های ضد تقریبی ابن تیمیه،شاید بسیاری تصور کنند که تمام سلفیان مخالف‌ تقریب‌اند؛اما تقریبا نیمی از سلفیان مدافع وحدت اسلامی‌اند.در یک سوی طیف، سلفیان وهابی تکفیری قرار دارند که بیشترین نقش را در ایجاد تفرقه دارند و در سوی‌ دیگر طیف گروهی از اخوان المسلمین مصر قرار گرفته‌اند که تقریب مذاهب در دستور کار خویش قرار داده‌اند.در مقاله حاضر ضمن معرفی گرایش‌های مختلف سلفی و اندیشه‌های آنان،میزان ضدیت و یا هماهنگی آنان با اهداف تقریبی بررسی می‌شود.

زمینه های فرهنگی و اجتماعی فرقه گرایی در صدر اسلام

برای تحلیل جریان‌های فرقه‌ای در طول تاریخ اسلام باید زمینه‌ها و موارد نخستین آن‌ را فهمید تا خلأ تاریخی بر پژوهش راه نبندد.هرچند غالب پژوهشگران شکل‌گیری‌ رسمی و تمایز فرقه‌های اسلامی به‌ویژه از نوع سیاسی را از زمان قتل عثمان می‌دانند، ولی برای شناخت این مهم باید به زمینه‌های فکری و حوادث و جریان‌های‌ تاریخی قبل از آن نیز توجه کرد؛چراکه جست‌وجو دربارهء علت پیدایی هرحادثهء سیاسی‌ و شناخت چگونگی و خاستگاه هرتفکری،بدون آگاهی از سلسله حوادث و جریانات‌ قبلی آن نتیجهء روشنی خواهد داشت.این نوشتار پس از گزارش و بررسی برخی‌ از ویژگی‌های عصر پیامبر(ص)،به مطالعهء ویژگی‌ها و اختلافات سیاسی و فکری در عصر صحابه و تابعان و چگونگی ظهور و بروز فرقه‌های اسلامی و محورهای کلامی‌ مورد اختلاف آنها می‌پردازد.پس از آن تأثیر اختلافات و تحولات سیاسی‌ را بر فرقه‌گرایی بررسی می‌کند و در پایان نیز فهرستی از مهم‌ترین محورهای‌ فکری اختلاف فرقه‌ها ارائه می‌کند.شاید در پرتو چنین مباحثی ارتباط سلسله‌وار حوادث فرهنگی و فکری و نیز مشابهت کشمکش‌های فکری و پیشینیان و معاصران‌ آشکارتر شود.

موعود در قرآن (8)

قل ارايتم ان اصبح ماؤكم غورا فمن ياتيكم بماء معين. (1)
بگو: اگر آب [سرزمين] شما فرو رود [و پنهان شود] چه كسى آب روان برايتان مى‏ آورد؟
در اين آيه خداوند خطاب به پيامبر اكرم، صلى‏ الله‏ عليه ‏و آله، مى ‏فرمايد: اى محمد! به اين كفار بگو: به من خبر دهيد اين آبى كه خداوند در چشمه‏ ها و نهرها براى شما قرار داده تا از منافع آن بهره‏مند شويد، اگر به گونه‏اى در زمين فرو رود كه دسترسى به آن ممكن نباشد، چه كسى است كه شما را به آب جارى رهنمون سازد؟

مبانی و روش تفسیر رضوی

از روایت های تفسیری اهل بیت از جمله روایت های تفسیری امام رضا علیه السلام چنین برمی آید که آن بزرگواران در صدد تعلیم مبانی و روش صحیح تفسیر قرآن کریم به پیروان خود بودند، تا در زمان غیبت نیز بتوانند با بهره گیری از این مبانی و روش صحیح تفسیری از قرآن کریم بهره برده، راه هدایت را از آن در هر زمان و شرایطی بیابند.

قرآن در سیره و سخن امام کاظم علیه السلام (2)

بسیاری از پرسشگران، سوالات خود را به گونه ای تنظیم و طرح می کنند که مطلب ندانسته ای را در زندگی خود به علم مفید تبدیل کنند، اما برخی دیگر نه تنها به دنبال پاسخ نیستند، بلکه قصدشان ریختن آبروی طرف مقابل است؛ گرچه آبروی خودشان هم در معرض خطر باشد. در دوران زندگی معصومان، به ویژه در زندگی امام موسی بن جعفر علیه السلام نمونه های فراوانی می بینیم که گاهیی سوالات دشمنان به این منظور بوده است. اما تاریخ گواه است که آنان در برابر پاسخ های کوبنده و دندان شکن حضرت کاظم علیه السلام به شدت سرافکنده و خجل گشته اند.

امام صادق (ع) در تفسير كشف الاسرار

قرآن پژوهان عامّه با رویکرد عامّی، گاهی به آراء تفسیری ائمة أهل البیت علیهم السلام نیز استدلال کرده و با نگاه مثبت آنها را ارزیابی نموده اند و امام صادق علیه السلام و آراء تفسیری وی به دلائل مختلف ـ از جمله فزونی گزارش های حدیثی از آن جناب توسط راویان فریقین ـ از رونق ویژه ای برخوردار است. از جمله تفاسیر، تفسیر کشف الأسرار وعدة الأبرار میبدی معروف به تفسیر خواجه عبدالله أنصاری نگارش قرن ششم است که در بیش از چهل و چهار مورد از آراء تفسیری امام صادق علیه السلام بهره گرفته و در بیشتر موارد آن را فصل الخطاب تفسیری آیه قرار داده است.