نقد مبانی قرآن شناختی وهابیت درباره شفاعت

شفاعت به معنای خواهشگری و میانجی گری و درخواست عفو و بخشایش است و شفاعت طلبی درخواست فرد پایین از فرد عالی جهت پا در میانی نزد خدای تعالی است. شفاعت کبری عبارت است از شفاعت پیامبر در روز قیامت برای شروع دادگاه الهی و شفاعت صغری ،شفاعت شافعان برای قلم عفو کشیدن پروردگار بر گناهان است.شفاعت در قرآن در آیات متعددی ذکر شده است که برخی از آیات شفاعت را نفی می کنند برخی مشروط می دانند،برخی حق مختص خدا قلمداد می کنند و برخی آیات ستمگران را از شفاعت محروم می دارد. در اصل شفاعت اشکالاتی وارد شده است که شیعه به روشنی به آنان پاسخ می گوید مانند اعتقاد به شفاعت مایه جرات بر گناه می شود یا با شفاعت میان بندگان تبعیض برقرار می شود یا این که شفاعت یک نوع پارتی بازی است. فلسفه شفاعت یک مساله تربیتی قوی است که به موجب آن شخص از گذشته سیاه خود ناامید نمی شود و پیوند معنوی خویش را با شافع برقرار می کند و سعی می کند شرایط تحصیل شفاعت را کسب کند. شرط اصلی پذیرفتن شفاعت ایمان داشتن فرد است. دلائل جواز درخواست شفاعت بر این قرار است یکی این که درخواست شفاعت همان درخواست دعاست و دیگری این که درخواست دعا امری مستحب است علی رغم این که آیات قرآن به روشنی پیرامون شفاعت بحث کرده است ولی فرقه ای به نام وهابیت شفاعت طلبی از پیامبر را امری حرام دانسته و شفاعت خواه را مشرک و مهدور الدم معرفی می کند.اما باز هم شیعه ساکت ننشسته و به روشنی پاسخ آنها را می دهد یکی از آن پاسخ ها این است: خدا در قرآن به پیامبر خود می فرماید :اگر آنان(یعنی گنه کاران) هنگامی که بر خویش ستم کردند پیش تو آمدند و از خدا طلب آمرزش کردند و پیامبرش نیز برای آنان طلب آمرزش می کرد خدا را توبه پذیر و رحیم می یافتند. این آیه نشان می دهد که درخواست دعا یا همان شفاعت از پیامبر امری شدنی است و هیچ گونه حرمتی در آن نیست.
نقد دیدگاه وهابیت درباره شفاعت از منظر علامه طباطبایی

موضوع این پژوهش، تبیین دفاع علامه طباطبایی از برخی شبهه های وهابیت به اعتقادات شیعه میباشد. این پژوهش در سه فصل تدوین یافته است و در آن، اشکالاتی را که فرقه وهابیت به اعتقاد شیعه در مورد شفاعت پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت مینماید و آن را نوعی شرک قلمداد میکند بیان شده و در پی آن، پاسخهای علامه طباطبایی به این شبهه ها را آورده است. نویسنده ادله ایشان مبنی بر امکان شفاعت و عدم منافات اعتقاد آن با توحید را نیز منعکس کرده است. فصل اول، طبق روال پایان نامهها، به تبیین کلیات اختصاص یافته و مفاهیم توحید، عبادت، وهابیت، شفاعت و شرک بیان شده است. وی در فصل دوم برخی از دلایل وهابیان مبنی بر کفر و شرک خواندن اعتقاد شیعیان به شفاعت را مطرح و مورد نقّادی قرار داده است. در ادامه، این تفکر وهابیان که شفاعت تنها از آن خداوند متعال است و هرگونه درخواست از غیر خدا شرک میباشد را مطرح کرده است. به اعتقاد نویسنده، منافاتی بین درخواست از خدا برای قراردادن شفاعت برای پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) به عنوان دعا و عبادت خداوند وجود ندارد. وی سپس دلایل وهابیت در مورد منافات درخواست شفاعت از غیر خدا با توحید عبادی را مورد نقد قرارداده است. نویسنده در این راستا دیدگاههای وهابیان در تفسیر مسأله شفاعت به عنوان اعتقاد به تصرف تکوینی و کرامت برخی از واسطهها مانند پیامبر اسلام و ائمه(ع) و توسل به ایشان و حاضر شدن بر قبور آنان برای طلب شفاعت و شفا و سایر حاجات مادی و معنوی و شرک خواندن این امور از سوی آنان را ذکر کرده و در پایان، این دیدگاهها را از منظر علامه طباطبایی نقد کرده است. در مقام نقد یک شبهه، نقد درست ادله آن سبب تزلزل شدن شبهه میشود که فصل سوم عهدهدار این بحث است. نویسنده دراین فصل ادله عقلی و نقلی وهابیت در مورد عدم امکان شفاعت از غیر خدا از منظر علامه طباطبایی را به نقد کشیده است و سپس ادله شفاعت برخی از اولیای الهی به اذن خداوند را از منظری قرآنی تبیین کرده و ائمه(ع) و شخص پیامبر اسلام(ص) به عنوان واسطههای فیض الهی از طرف خداوند را مأذون به انجام برخی از امور از جمله شفاعت دانسته است که این مسأله از نظر علامه هیچ منافاتی با توحید ندارد.
طلب شفاعت از اولیای خدا

“شفاعت” از ماده “شفع” به معنای جفت، در مقابل “وتر” به معنای طاق، گرفته شده است. علت این که به وساطت شخص برای نجات گنهکار شفاعت گفته می شود، این است که مقام و موقعیت شفاعت کننده و نیروی تأثیر او، با عوامل نجاتی که در وجود شفاعت شونده هست (هر چند کم واندک باشد) به ضمیمه و کمک هم، موجب خلاص شخص گنه کار می گردند. یکی از نقاط اختلاف وهابیها با دیگر فرقه های اسلامی این است که می گویند هرگز حق نداریم در این جهان از آنان طلب شفاعت کنیم. در این مقاله به بررسی موضوع شفاعت و نظرات وهابیون در این مورد پرداخته خواهد شد.
شفاعت

یکی از اعتقادات و باورهای قطعی دینی نزد مسلمانان مساله شفاعت است. وهابیان به دلیل تسلط نداشتن بر آیات قرآنی درباره ی مسأله ی کفر و ایمان و شرایط شفاعت کننده و شفاعت شونده، آن را با شرک اشتباه گرفته اند; به همین دلیل، مسلمانان معتقد به شفاعت را همانند بت پرستان جاهلی به شمار آورده اند. در مقاله حاضر توضیحاتی در مورد شفاعت و دیدگاه وهابیان در این زمنیه بیان خواهد شد.
شفاعت و جایگاه آن در کتاب خدا و احادیث

فصل اول : معنای شفاعت در این فصل شفاعت از نظر لغوی و اصطلاحی و اقسام آن بررسی و در انتها بحثی پیرامون فلسفه شفاعت خواهد آمد .شفاعت از نظر لغوی به معنی جفت در مقابل فرد است. و از نظر اصطلاحی درخواست گذشتن از گناهان و جرمهای بعضی از گناهکاران از خداوند متعال است. برای شفاعت اقسامی ذکر کرده اند که عبارتند از: 1- شفاعت تکوینی 2-شفاعت رهبری 3-شفاعت مغفرت 4- شفاعت به معنی گواهی بر اعمال فلسفه شفاعت این است که شفاعت عاملی است برای اصلاح افراد جامعه و روزنه امیدی برای اینکه افراد به تجدید نظر در خود بپردازد و خطاهای گذشته خود را جبران کنند، و در نتیجه جامعه اسلامی و انسانی اصلاح شود. در فصل 2 شفاعت را در آیات قرآنی مورد ملاحظه قرار داده ، ابتدا آیاتی که به ظاهر، نفی شفاعت از آنها به مشام می رسد، بررسی و سپس آیات مثبت شفاعت با توجه به تفاسیری که علما کرده اند مورد تحقیق قرار گرفته است. در فصل 3 شرایط شفاعت کنندگان بیان شده است و توضیح داده شده که کسانی قادر به شفاعتند، که خدا از دینشان راضی باشد، گواهی به حق بدهند و خدا به آنها اذن داده باشد و نیز کسانی از شفاعت بهره مند می شوند که با شفعاء سنخیتی ، که همان رابطه ایمانی باشد، داشته باشند. و گفته شده که چه کسانی از شفاعت محرومند(ستمگران – کافران – مشرکان – ناصبی ها و دشمنان اهل بیت …) از جمله محرومین از شفاعتند. و اشاره شد که شفاعت در آئینهای دیگر هم به نوعی مطرح است هر چند شفاعت صحیح همان است که قرآن معرفی می کند، که عقلا و حکما، نیز آنرا تایید و تصدیق می کنند. در فصل 4 شفاعت در کلام معصومین به روایت اهل سنت و شیعیان مورد پژوهش قرار گرفته و احادیث نیز به طریق هر مذهب جداگانه بیان گردیده است. و در فصل پنجم ایرادات و اشکالات وارده بر شفاعت و پاسخ آنها مطرح شد و در تمام موارد سعی شده که نظر دانشمندان علوم قرآنی و حدیث، با توجه به تفاسیر مختلفی که از اهل سنت و شیعه رسیده است، مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد، در خاتمه یک نتیجه گیری کلی از مباحث گذشته فهرست وار به عمل آمده است. باشد که این گام اندک مورد قبول خدا واقع شود و ما را توفیق دهد که با شافعان واقعی سنخیت و تناسب داشته باشیم.
جلسه اول نقد مقاله «نفی کینه ورزیهای مذهبی» اثر آقای ترکاشوند

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» روز دوازدهم تیر ماه سال 95 که در ماه مبارک رمضان بود بعد از گفتگوی تلفنی با جناب آقای ترکاشوند که نویسندهی مقالهی نفی کینهورزیهای مذهبی هستند با هم قرار گذاشته بودیم که در حوزهی علمیهی امام خمینی با هم گفتگویی داشته باشیم منتها ایشان پشیمان شدند و با من تماس […]
استعمار انگليس و حکومت شيعي اود (1722- 1856 م)

حکومت شيعي «اود» توسط يک ايراني به نام ميرمحمدامين ملقب به سعادت خان در سال 1722 ميلادي در منطقه اود هند تاسيس شد. جانشينان سعادت خان تا سال 1819 به صورت نمادين خود را نايب و نماينده امپراطوري مغول دهلي قلمداد مي کردند و عنوان نواب را برگزيده بودند؛ اما از اين سال تا 1857 به تشويق انگليسي ها، از عنوان پادشاه که به منزله اعلام استقلال از امپراطوري مغول محسوب مي شد، بهره گرفتند.
ارتباط اين حکومت با کمپاني هندشرقي به عنوان نماينده استعمار انگليس، زماني آغاز شد که نواب شجاع الدوله در حمايت از حکمران پناهنده بنگال، ميرقاسم در نبرد بکسر با انگليسي ها روبرو شد و شکست او منجر به تن دادن به معاهده بنارس (1765) گرديد که بر اساس آن امتيازات گسترده اي به انگليسي ها واگذار شد. از اين زمان، انگليسي ها با معاهدات متعدد و از جمله امتياز استقرار نماينده انگليس در دربار اود و نفوذ در مقامات بلندپايه، در ابتداي سده نوزدهم آن را تحت الحمايه خويش ساختند و در نهايت اين حکومت را که بر شيعيان هند اهميت خاصي داشت، در سال 1857 م از ميان برداشتند.
ژئوپليتيک شيعه در لبنان قبل و بعد از جنگ 33 روزه

در اين نوشتار به تغييرات ژئوپليتيکي شيعه در لبنان قبل و بعد از جنگ 33 روزه پرداخته شده است. سوال اصلي اين است که جنگ 33 روزه براي شيعيان اين کشور چه نوع تغييرات ژئوپليتيکي به همراه داشته است؟
قبل از جنگ را مي توان به سه دوره تقسيم کرد: 1. دوران ضعف ژئوپليتيکي مربوط به قبل از دهه 1960 م؛ 2. آغاز دوران باور ژئوپليتيکي که با فعاليت امام موسي صدر آغاز شد؛ 3. آغاز گسترش قلمرو ژئوپليتيکي که با مقاومت غيررسمي حزب الله در مقابل متجاوزان صهيونيستي در 1982 آغاز شد و با اقدامات رسمي نظامي تحت عنوان مقاومت اسلامي و مشارکت فعال سياسي در انتخابات مجلس و شوراهاي شهر و روستا تداوم يافت.
تفاوت اصلي دوره بعد از جنگ، گسترش و تثبيت وزن و قلمرو ژئوپليتيکي شيعه در لبنان است؛ به طوري که تصميم سازي در لبنان بدون توجه به خواست و اراده شيعيان امکان پذير نمي باشد. در سطح بين المللي بسياري از دولت ها و ملت ها اقدامات نظامي و سياسي حزب الله را مشروع قلمداد کرده، مورد حمايت قرار داده اند؛ در همين راستا سيدحسن نصرالله به عنوان محبوب ترين چهره سياسي جهان عرب مطرح شده است.
بررسي پديدارشناختي پديده چنار خونبار الموت قزوين

در اين مقاله موضوع جاري شدن خون از درختي در زرآباد قزوين، معروف به «چنار خونبار» در روز عاشورا مورد بررسي انسان شناختي قرار گرفته است. نگارنده با تلقي موضوع به عنوان يك «پديده اجتماعي تام» و با بهره گيري از تكنيك هاي مختلف، تلاش مي كند از جنبه هاي مختلف، ابهامات را شفاف نمايد. يافته هاي پژوهش چنين است: بر اساس آزمايش انجام گرفته، ماده مترشحه از چنار ماهيت خوني ندارد، بلكه صمغ ويژه اي است كه بر خلاف ساير صمغ ها پس از جريان يافتن، خشك مي شود. رابطه علي ميان عاشورا و جريان صمغ اثبات نمي شود؛ حداكثر يك رابطه تقارن است؛ زيرا جريان صمغ در ساير ايام نيز قابل مشاهده است. آنچه بر مردم پديدار مي شود، حاصل نگرش آنها به موضوع بوده است و هيچ گونه تصنعي در بين نيست؛ از اين رو هر آنچه مردم احساس مي كنند، بيشتر از واقعيت به ذهنيت شان نزديك است.
رشد هويت اسلامي – شيعي در جمهوري آذربايجان

جمهوري آذربايجان نه تنها كشوري اسلامي است، بلكه بسط دهنده هويت ايراني ـ شيعي تلقي مي شود؛ چه اينكه تقريبا 75 درصد آذربايجاني ها شيعي هستند. در اين مقاله با يك نگاه تاريخي، به نقش اسلام و شيعه مي پردازيم. عناصر تشكيل دهنده هويت اين جمهوري عبارتند از: مذهب شيعي، زبان تركي، انديشه تاريخ مشترك و مجموعه هنجارهاي فرهنگي؛ همچنين مولفه هاي تشكيل دهنده سياست اين كشور تركيبي از عوامل تاريخي و شيعي است؛ با اين تفاوت كه عنصر مذهب، نقش مشروعيت بخشي نظام سياسي را بر عهده دارد.
در اين نوشته، اسلام در پنج لايه مورد بررسي قرار گرفته است: 1. روحانيت؛ 2. زيارتگاه ها؛ 3. رهبران مذهبي سنتي؛ 4. احزاب اسلامي؛ 5. روشنفكران مسلمان.
با توجه به اين لايه ها، علي رغم نفوذ سلفي ها و بنيادگراها در آسياي مركزي و قفقاز، شاهد آنيم كه به دليل شيعي بودن جمهوري آذربايجان، ايشان از نفوذ كمتري برخوردارند.
روحانيت و موقعيت جديد

اگر روحانيت شيعه به عنوان يک نيروي فعال در عرصه هاي سياسي – اجتماعي ايران، خصوصا در يکصد و پنجاه ساله اخير، بخواهد همچنان نقش و حضوري موثر در فرايندهاي جاري و آتي اين جامعه داشته باشد، بايد وقوف و اشراف بيشتري بر اوضاع و شرايط جديد پيدا کند. «موقعيت جديد» برحسب ويژگي هاي مورد اشاره در اين مقاله، محصول مجموعه تحولاتي است که در سطوح مختلف «جهاني»، «ساختاري» و «ارتباطي» رخ داده و تاثيرات خود را بر «روحانيت» و «مخاطبان» و مناسبات في مابين آنها باقي گذارده است. روحانيت علاوه بر درک جامعي از موقعيت جديد، نياز دارد از طريق بازيابي جوهره وجودي، به بازبيني نقش، کارکرد و رويه هاي سنتي و جاري خويش بنشيند و با قبول برخي تغييرات ارادي، آگاهانه و به موقع، خود را براي مديريت تغييرات لازم در محيط و ديگران آماده سازد.
تحريري نو بر مفهوم جبر و اختيار از نظر شيعه

در اين مقاله، در مورد معناي حقيقي اختيار و اهميت آن در اخلاق و عرفان و «معرفه النفس» و شناخت محدوده اختيار انسان با توجه به آيات و روايات معصومين عليهم السلام از ديدگاه شيعه اماميه سخن گفته شده است.
اصل اين مقاله، طرح موضوع تفاوت اراده و اختيار، معيار فضيلت بودن اختيار و معيار مسووليت بودن اراده مي باشد. در اين زمينه، ضمن رد فصل «متحرك بالإِراده» بودن براي حيوان و قرار دادن «متحرك بالميل و الشوق» بودن به جاي آن، اثبات شده است كه عقل و اراده همدوش هم بوده، هر دو فصل مميز انسان است، لكن برخورداري تكويني از قدرت اراده و عقل، ملاك ارزش آدمي نيست؛ زيرا اراده و عقل ظاهري مي تواند در خدمت نفسانيات وي قرار گيرد و او را از حيوان پست تر و خطرناك تر سازد. آنچه در حقيقت از نظر تشيع معيار فضيلت است، اختيار و عقل الهي و نه اراده و عقل ظاهري و استدلالي است.