بازخواني رسميت يافتن تشيع در ايران عهد اولجايتو

در اواسط دوره حکومت اولجايتو (حک 703-716 ق) که در نتيجه مجادلات مذهبي دو گروه عمده اهل سنت، حنفي و شافعي ها، مغولان ايران در آستانه رويگرداني از اسلام و مسلماني بودند، تشيع نقش تاريخي مهمي بر عهده گرفت و با گرويدن اولجايتو به مذهب تشيع (709ق)، از تجديد آيين ها و سنن مغولي در ايران ممانعت شد. حضور فعال و موثر تشيع در عرصه مذهبي ايران در اين برهه از زمان، علاوه بر اينکه به نفع اسلام و مسلمانان تمام شد، اين فرصت را براي شيعيان فراهم آورد تا جامعه ايران را بيش از پيش با عقايد مذهبي خود آشنا سازند. اگرچه رسميت تشيع پس از اولجايتو استمرار نيافت، اما تاثير بسياري در تحولات مذهبي ايران در ادوار بعد برجاي گذاشت که برايند آن، رسميت و تثبيت تشيع در عهد صفوي بود.

چگونگي رسميت يافتن تشيع توسط صفويان و پيامدهاي آن

در دوره شاه اسماعيل علمايي چون محقق کرکي به ايران آمده بودند، ولي اين موضوع در دوره شاه طهماسب اول جدي تر مطرح شد و به صورت يکي از سياست هاي اساسي دولت در آمد.
در سايه همين سياست صفويان بود که گروهي از علماي ديني جبل عامل به ايران آمدند و طبعا بر اوضاع و احوال فرهنگي، ديني و سياسي جامعه عصر صفوي تاثير گذاشتند.
علماي جبل عاملي با انتقال افکار و دانش خود در زمينه هاي گوناگون، نسلي از فقيهان ايراني را تربيت کردند که بعدها امور سياسي دولت صفوي را به دست گرفتند. تلاش آنان براي مشروعيت بخشيدن به دولت صفوي بسيار موثر واقع شد. اين علما از سويي توانستند فقه شيعه را در ابعاد سياسي و حکومتي آن غنا بخشند و از سوي ديگر به حکومت صفويه به مثابه حکومتي شيعه ياري رسانند تا در نظر مردم به منزله حکومتي مشروع پذيرفته شود.

بازخواني هويت معنوي و انگاره هاي قدسي در معماري مساجد شيعي

معماري قدسي، از ديرباز، عالي ترين بستر تکامل و تعالي روحي آدميان بوده است. اوج اعتلا و شکوفايي هنر معماري مقدس اسلامي را مي توان در ساحت مساجد جستجو کرد؛ در اين بين به نظر مي رسد مساجدي که در دوران طلايي قدرت معنوي، مالي و سياسي شيعيان در اين سرزمين شکل گرفته اند، واجد هويت معنوي ويژه اي بوده اند؛ از اين رو اين نوشتار بر آن است تا با بررسي دو شاهکار هنر و معماري اسلامي و شيعي اين سرزمين، يعني مسجد امام و مسجد شيخ لطف الله اصفهان، به باز شناخت اصول قدسي حاکم بر طراحي مساجد شيعي بپردازد. به منظور انجام اين مهم، از روش هاي تحقيق توصيفي تحليلي و تطبيقي و شيوه هاي تحقيق مرور متون، منابع و اسناد تصويري، بهره گرفته شده است. نتايج حاصل از اين پژوهش، معرفي انگاره هاي وحدت و يگانگي، هم آوايي با طبيعت، ابداع و نوآوري و حضور نقوش و اشکال هندسي، به عنوان انگاره هاي قدسي حاکم بر طراحي مساجد شيعي و ارايه پيشنهادهاي طراحي مساجد امروزي بر پايه اين انگاره ها خواهد بود.

علم امام علي در شعر عبدالمسيح انطاکي

بدون شک فضايل و مناقب امام علي در جايگاه انساني کامل، نه تنها در ميان مسلمانان، بلکه در ميان پيروان ساير اديان نيز بازتاب گسترده اي داشته است که حاصل آن، کتب، مقالات و اشعار بسياري است که در اين باره نگاشته شده است. اين شخصيت بي نظير پس از چهارده قرن همچنان بزرگان و ادبا و انديشمندان بزرگ ديگر اديان، به ويژه پيروان دين مسيحيت را شيفته فضايل بي پايان خويش نموده است؛ در اين ميان عبدالمسيح فتح الله انطاکي شاعر و اديب مسيحي، در قصيده علويه به مدح و وصف امام علي از جمله علم ايشان در موضوعاتي چون: تفسير، قرائت، خداشناسي، فقه، تصوف و نحو پرداخته است. اين مقاله به بررسي علم امام علي در شعر انطاکي از زاويه عناصر بلاغي مي پردازد.

موانع و شيوه هاي بازدارنده تجديد حيات شيعه در جهان

نقش آفريني ايران در محيط هاي فراملي، از همان ابتداي انقلاب اسلامي، تاثير عميقي در ميان جوامع داشت؛ در عين حال، اين انبساط فضايي که در اثر آزادشدن انرژي نهفته در تشيع شکل گرفته بود و ماهيت مذهبي داشت، باعث شد سران کشورهاي رقيب و نيز بازيگران فرامنطقه اي با حساسيت روند جديد را پيگيري و کنترل نمايند.
به تدريج که سياست هاي فرامرزي انقلاب اسلامي ايران شکل عملياتي به خود مي گرفت و اثرگذاري ايران در ميان ساير کشورها و جوامع نمود عيني مي يافت، از طرف مقابل نيز واکنش هاي مختلفي ابراز مي شد که در شکل سياست هاي تقابلي، به مرحله اجرا در آمده است. هدف همه اين اقدامات، جلوگيري از انبساط فضايي قدرت تشيع بود که در اثر انقلاب اسلامي ايران به وجود آمده بود.
اين مقاله در صدد است با روش تحليلي، به بررسي انواع موانع و شيوه هاي عملي و نظري اي بپردازد که در تقابل با قدرت يابي تشيع و تجديد حيات آن و در ارتباط با نقش آفريني ايرانِ بعد از انقلاب اتخاذ شده اند. اين موارد در هشت محور «ديني ـ فقهي، تشکيلاتي، سياسي ـ نظامي، مردمي، فيزيکي، نظري ـ تئوريک، انتشاراتي و الکترونيک» تقسيم بندي شده اند.

گرايش هاي تفسيري مفسران شيعه

گرايش تفسيري، تاثير عقايد، نيازها، ذوق و تخصص مفسران در تفسير قرآن است. مفسران شيعه نيز همچون ديگر مفسران قرآن، داراي گرايش هاي فقهي، كلامي، فلسفي، اجتماعي و ادبي بوده اند؛ هرچند مفسران شيعه همه اين گرايش ها را در چارچوب مذهب اهل بيت تعريف كرده اند. در اين نوشتار به صورت مبسوط تاريخچه، ويژگي ها، موضوعات گرايش هاي تفسيري و مهم ترين تفاسير شيعه در هر مورد، معرفي شده است.
نيز يادآوري شده است: گرايش هاي تفسيري ديگري مثل گرايش عرفاني، حديثي و علمي در ميان شيعه وجود داشته است. در دهه اخير نيز گرايش هاي ميان رشته اي در تفاسير، مثل تفسير تربيتي، مديريتي، سياسي و… در مورد قرآن مطرح شده است.

مفهوم شناسي عصمت در افق انديشه هاي شيعي

از جمله مسايل کلامي که از ديرباز نزد متکلمان مسلمان مورد مناقشه بوده، تلاش در فهم معناي عصمت پيامبران و ائمه و چگونگي آن است؛ به گونه اي که در تبيين موضوع عصمت با رويکردها و سازوکارهاي متفاوتي مواجهيم که در صورت اعتقاد به هر کدام، اين مفهوم داراي ساختاري متفاوت از ديگري خواهد بود؛ چنانچه اگر برداشت از عصمت با نگرشي غيرقابل توصيف با ادراک بشري همراه باشد، تنها داراي مفهومي افاضه اي است؛ ولي اگر با نگرشي اکتسابي و تجربه مند همراه گردد، معلول دو پديده علم و اراده و دسترسي به آن در مراتب متفاوت ممکن خواهد بود.
در اين مقاله سعي شده با کاوش در انديشه انديشمندان شيعي، ديدگاه هايي که ايشان از مفهوم عصمت ارايه داده اند، بررسي گردد و در پايان بر اين باور تاکيد مي نمايد که عصمت خصيصه اي متعالي است که نه تنها معصوم را از ديگر همنوعان خود متمايز نساخته است، بلکه اين ويژگي براي او از کمالات اختياري به شمار مي آيد.

تبرک و جایگاه آن از دیدگاه فریقین

نکته اول: معنای تبرک در اصطلاح ،طلب و درخواست برکت و زیادی از خداوند ،از طریق حقیقت ها، شخصیت ها و چیزهایی است که خداوند برای آنها امتیاز و مقام خاص قرار داده ،مانند بوسیدن یا لمس کردن دست پیامبر ،قبر و منبر آن حضرت ،در و دیوار مسجد الحرام یا مسجد النبی … نکته دوم: دیدگاه علما و دانشمندان اسلامی را به سه گروه تقسیم گروه تقسیم کردیم: 1.دیدگاه دانشمندان شیعه 2.دیدگاه دانشمندان اهل سنت 3.دیدگاه دانشمندان سلفیه و وهابیون بیان داشتیم که علمای شیعه بر جائز و پسندیده بودن تبرک قائلند و احدی از آنها تبرک جستن را منع نکرده است. در مقام بیان دیدگاه دانشمندان اهل سنت نیز اقوال بسیاری را بر جائز بودن تبرک به قبر و سایر متعلقات پیامبر اکرم بیان کردیم،گرچه بعضی قائل به کراهت مسح قبر پیامبر و بوسیدن شده بودند،که جهت آن را خلاف ادب بودن نزدیک شدن به قبر پیامبر دانسته بودند. در این میان جمعی که پیرو تفکرات محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه اند،به مخالفت پرداخته اند. آنها بین تبرک جستن در زمان حیات رسول الله و تبرک جستن پس از رحلت،فرق گذاشته ،تبرک جستن پس از رحلت حضرت را منع کرده و غیر جائز شمرده ،آن را شرک ،بدعت و غلو دانسته اند. نکته سوم:در مقام رد دیدگاه سلفیه و وهابیون ،بیان ادله جواز تبرک و جایگاه تبرک جستن بین مسلمانان (شیعه و اهل سنت) به مباحث ذیل پرداختیم؛ 1.بیان جایگاه تبرک در ادیان پیشین و امت های قبلی و جواز آن به استناد آیات قرآن. 2.جایگاه تبرک در زمان حیات پیامبر صل الله علیه و آله نه تنها صحابه از وجود و جسم مبارک رسول خدا تبرک می جستند،بلکه خود حضرت به تبرک جستن به جسم و متعلقات شان امر فرمود. 3.بیان جایگاه تبرک پس از رحلت پیامبر بین مسلمانان(اعم از صحابه و تابعین) که آنها به متعلقات باقی مانده حضرت (مو،لباس ،کفش ،ظروف ،منبر و …) تبرک می جستند،و خود را به قبر رسول خدا می مالیدند و بوسه می زدند.نیز به مکان هایی که حضرت در آن جا نماز به پا داشته بود،تبرک می جستند. 4.جایگاه تبرک نزد اهل بیت تبرک جستن اهل بیت به قبر پیامبر،قبر امیرالمومنین ،پرده کعبه ،قبر امام حسن و تربت حضرت ،نیز قطعه سنگی که در خانه خضرت فاطمه زهرا بود. 5.جایگاه تبرک بین مسلمانان گفته شد که صحابه حتی از یکدیدگر تبرک می جستند و به لحاظ جایگاه ویژه ای که برخی دارا بودند ،مورد تبرک دیگران قرار می گرتند ،مثلا کسی که با رسول خدا مصافحه کرده یود،دست او را به همین جهت می بوسیدند ،یا آن که خاک قبرشان را مثل خاک سعیدبن عباده به عنوان تبرک و شفا بر می داشتند. نسبت به قبور علما نیز با کمال احترام و ادب برخورد می کردند و از قبورشان تبرک می جستند ،مثل تبرک جستن از قبر بخاری . پیروان ابن تیمیه هنگام وفات او،از آب غسلش تبرک می جستند. خلاصه : با توجه به تمامی مباحث مطرح شده باید گفت : تبرک جستن نه تنها مربوط به زمان رسول الله علیه السلام نیست بلکه طبق آیات و شواهد قرآنی – نظیر جریان تبرک یعقوب به پیراهن یوسف و تبرک بنی اسرائیل به تابوت – بین ادیان و امت های پیشین نیز بوده ،تبرک جستن به انبیاء ،اولیاء ،صالحان و متعلقاتشان به یک جریان تبدیل شده ،که پیش از عصر رسول الله صل الله علیه و در زمان ایشان و پس از رحلت حضرت تاکنون این جریان زنده بوده،مورد سفارش انبیاء نبی گرامی اسلام صل الله علیه و آله، ائمه معصومین علیه السلام ،صحابه و تابعین،و تمامی مسلمانان نیز بوده است. مخالف بودن جمعیت اندکی تندرو که با تمامی امور با تعصب برخورد کرده و موجبات بی حرمتی به مسلمانان را فراهم می کنند. تاثیری در جریان همیشه جاری (تبرک) نداشته و ندارد. مشروعیت و استحباب تبرک جستن به آثار انبیاء، اولیا و صالحان حتی پس از مرگشان ثابت است و هیچ گونه منافاتی با توحید در عبادت ندارد.

تبرک و استشفا به آثار اولیا

وهابیان تبرک به آثار اولیا را شرک می دانند و کسی را که محراب و منبر پیامبر را ببوسد مشرک می خوانند، هر چند در آن به هیچ نوع الوهیت معتقد نباشد. باید از آنان پرسید: درباره پیراهن یوسف چه می گویند که گفت: “اِذْهَبُوا بِقَمِیصی هذا فَألْقُوُه عَلی وَجْهِ أبی یأتِ بَصِیراً”؛[1] “پیراهن مرا ببرید و بر دیدگان پدرم بیفکنید، او بینایی خود را باز می یابد”. در این مقاله موضوع تبرک و دیدگاه وهابیان در مورد تبرک مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

تبرک جستن به قبور

از جمله اموری که وهابیت در آن با مسلمانان مخالف بوده تبرک جستن، بوسیدن و دست مالیدن به قبور است. آنها کسانی که این امور را انجام می دهند کافر و مشرک می پندارند. در این مقاله توضیحاتی پیرامون دیدگاه وهابیت در تبرک جستن به قبور و نقد دیدگاه آنان بیان خواهد شد.