شيعيان ساکن در هورهاي جنوب عراق

در بين شيعيان عراق، گروهي وجود دارد که در هورهاي جنوب عراق زندگي مي کنند. اين گروه که با عنوان «اعراب مرداب ها» نيز مشهورند، افرادي هستند که با اتکا به محيط آبي خود، عمدتا به کارهاي سنتي از قبيل کشاورزي، ماهيگيري و پرورش گاوميش مشغولند. منطقه مرداب ها يا هورهاي جنوب عراق، اگر چه از نظر اقتصادي از غني ترين بخش هاي کشور به حساب مي آيد، اما در نتيجه اهمال عمدي و هدفمند دولت هاي حاکم بر عراق، ساکنان آن همواره دچار فقر و محروميت اند. اين محروميت ها به دنبال اقدامات سرکوب گرايانه حزب بعث در چارچوب تجاوزهاي هدفمند و گسترده تشديد شد. توجه به اهميت اقتصادي هورها و شرايط شيعيان ساکن در آن، در کنار بررسي سياست هاي حزب بعث در قبال اين منطقه، اساس مقاله پيش روي را تشکيل مي دهد.

بررسي نقش قبيله مراد در تاريخ اسلام و تشيع تا سقوط امويان (132ق)

قبيله مراد يکي از شاخه هاي معروف قبيله بزرگ يمني و قحطاني مذحج است. اين قبيله طوايف متعددي دارد که با شناخت آنها سهم اين قبيله در تاريخ اسلام مشخص مي شود. قبيله مراد در زمان حيات رسول اله (ص)ˆ مسلمان شدند و در طي فتوح اسلامي، در مناطق مفتوحه عراق و مصر سکنا گزيدند و در تحولات سياسي، نظامي و اجتماعي و فرهنگي و علمي تاريخ اسلام در قرن نخست هجري حضور داشتند. حضور اين قبيله به ويژه در تاريخ صدر اسلام پر رنگ تر است. رجال مرادي در طي دوران امويان، در مديريت اداري، مالي و قضايي مشارکت داشتند، ولي اين مقوله در دوران عباسي محدود، و مستندات موجود بيانگر سهم ويژه آنان در علوم اسلامي و برخورداري از مناصب اجتماعي چون قضاوت است. رجال مرادي در تحولات و جنبش هاي اجتماعي چون حرکت شيعه و خوارج حضور فعال داشته، داراي رويه هاي متفاوتي بودندکه بخش مهمي، برگرفته از ساختار قبيله اي مراد و گرايش هاي سياسي، انگيزه هاي مذهبي و عصبيت هاي قومي اين قبيله بوده است، اما در عين حال يکي از کارکردهاي مهم قبيله مراد، وجود رجال علمي و مذهبي است که از اين قبيله برخاستند و بسياري از آنها از صحابه مشهور اهل بيت ‰(ص) به شمار مي آمدند و منابع روايي و رجالي اين دوران بارها از آنها سخن گفته اند. اويس قرني، هاني بن عروه مرادي و عبدالرحمن بن ملجم مرادي، از جمله معاريف رجال قبيله مراد هستند.

بررسي رجالي شرطه الخميس

«شرطه الخميس» يکي از اصطلاحاتي است که در علم رجال شيعه شناخته شده است. شرطه الخميس جزو گروه هاي انتظامي اي است که در دوران امام علي †(ع) تشکيل شد. عمده فعاليت اين گروه در حوزه داخلي خلافت امام †بوده است. دو رويکرد متفاوت نسبت به اين گروه قابل مشاهده است: رويکرد نخست، به اين گروه نگاهي تاريخي دارد و ارزش منفي يا مثبتي براي آن قائل نيست؛ ولي رويکرد دوم نگاهي خاص و ويژه به اين گروه دارد که برخاسته از نوعي نگاه تقدس آميز به اعضاي شرطه الخميس است. رويکرد دوم که با فراز و فرود بسيار در تاريخ رجال اماميه همراه بوده، در بين رجال نگاران معاصر، برجستگي بيشتري يافته است. نوشته حاضر، نخست نگاهي گذرا به چارچوب تاريخي شکل گيري اين سازمان کرده است و ساختار، ويژگي ها و کارکردهاي آن را به صورت گذرا بررسي کرده است. سپس به واکاوي دو رويکرد تاريخي و تقدس آميز شرطه الخميس در آثار رجالي اماميه پرداخته است.

امام رضا (ع) و الگوي رفتار ارتباطي با پيروان ساير اديان و مذاهب

يکي از مباحث مهم اخلاق کاربردي – که امروزه جامعه اسلامي را به چالش فراخوانده – مساله چگونگي رفتار و ارتباط با پيروان «ديگر اديان» است. هر چند اين مساله در گذشته نيز وجود داشته، اما با طرح تئوري حکومت اسلامي و ديگر مباحث نوين کلامي، از جهت بررسي مباني نظري و کاربردي، مورد توجه انديشمندان قرار گرفته است، از اين رو، نگارنده در نوشتار حاضر، با توجه به نياز علمي جامعه امروزي به مباحث اخلاقي و بحران معيار در رفتار با غيرمسلمانان، در صدد استنباط و ارائه الگوي رفتار ارتباطي با پيروان ساير اديان در پرتو سيره رضوي (ع) است. به اين منظور، ابتدا به طرح دقيق مساله پرداخته، براي حل مساله، تصويري از هويت و چيستي «دين» در فرهنگ رضوي ارائه مي دهد. در ادامه بحث، پلوراليسم ديني «هنجاري» به عنوان فرضيه و پاسخي به مساله رفتار با پيروان ديگر اديان از ديدگاه امام رضا (ع)† مورد تحليل قرار مي گيرد. پايه گذاري و ترويج «گفت و گوي اديان» توسط حضرت (ع)†، از ديگر مباحث مهم اين پژوهش است.
غايت نوشتار حاضر، در استنباط و ارائه شاخص هاي الگوي رفتار ارتباطي با پيروان ساير اديان در پرتو سيره رضوي تحقق مي يابد. در اين مقال، ادعا و اثبات شده است که از ديدگاه حضرت رضا (ع)، مناسبات ما با غيرمسلمانان بايد مبتني بر اخلاق انساني، احترام و مهرورزي، مدارا و تسامح ديني، آزادي فکر و بيان، مخاطب شناسي و آشنايي با زبان و متون مقدس ديگر اديان و همزيستي مسالمت آميز باشد.

فلسفه حيات در فرهنگ شيعي معاصر

در علوم اجتماعي معاصر غربي، رويکردهاي گوناگوني در تعريف و تبيين فرهنگ وجود دارد که ريشه آن را مي توان در مباني فلسفه غرب و اساسا شکل گيري دنياي نوعا متجدد جستجو نمود. در اين تعاريف، همواره تکيه بر تمايلات طبيعي و تعلقات دنيوي مردم بوده است. علامه محمدتقي جعفري (1302-1377) از متفکران معاصر شيعي، چنين فرهنگي را فرهنگ پيرو مي داند که برخي اصول عاليه انساني، مانند فرهنگ قداست علم و معرفت را پايمال نموده است. اما در مقابل، فرهنگ پيشرو ريشه در اصول ثابت حيات تکاملي انسان داشته، مستند به تعقل سليم و احساسات تصعيدشده مردم است. در اين رويکرد، مقصود از فرهنگ، پديده هايي است که حيات معقول بشر را قابل درک ساخته، بالتبع پذيرش آن موجب انبساط رواني انسان ها در زندگي هدفدار مي گردد. در منطق قرآن، چنين حياتي، حيات طيبه است. از منظر علامه طباطبايي (1281-1360) مفسر معاصر شيعي و شارحان او، حيات طيبه با سه شاخص مهم ايمان، عمل صالح و اخلاق فاضله شناخته مي شود. در نگاه استعاري او، ايمان در حکم ريشه اي است که در زمين چنگ انداخته، محکم شده است. اخلاق فاضله در حکم ساقه و شاخه و اعمال صالحه، آثار شجره طيبه دين مي باشند که هر لحظه قابليت فزوني دارند.

علل تداوم حکومت سادات آل کيا در گيلان

آل کيا حکومتي محلي بود که در فاصله سده هاي هشتم تا دهم هجري قمري، در بخشي از گيلان موسوم به «بيه پيش» قدرت را به دست گرفت. فرمانروايان اين حکومت، جملگي از سادات بودند و نسب خود را به امام سجاد (ع) مي رساندند. شاه عباس اول، بنابر مطامع سياسي و اقتصادي، بساط حکومت کيايي را از گيلان برچيد. از آنجا که آل کيا در بين حکومت هاي محلي گيلان پس از ورود اسلام طولاني ترين حکومت را دارد، پژوهش حاضر تلاش دارد عوامل ماندگاري اين حکومت شيعي را مورد بررسي قرار دهد. جمع آوري مطالب در اين نوشتار بر اساس روش کتابخانه اي است. تجزيه و تحليل مسائل بر اساس روش تاريخي و با تکيه بر توصيف، تطبيق و تحليل محتواست و تفسير رويدادهاي تاريخي، بر اساس تقدم زماني رويدادها صورت پذيرفته است.

علل و عوامل ناپايداري حکومت شيعي فاطميان در مغرب

حاکميت و نفوذ فاطميان در مغرب اسلامي، کوتاه و گذرا بود. کوشش هاي آنان براي اشاعه عقايد اسماعيليان در مغرب با موفقيت چشمگيري همراه نبود. پژوهش حاضر در صدد است علل و عوامل عدم گسترش عقايد اسماعيلي و علل ناپايداري نفوذ فاطميان در مغرب را مورد بررسي قرار دهد. فاطميان با وجود آنکه پايگاهي نسبتا قدرتمند در دوران قيام و دعوت در مغرب به دست آوردند، بعد از رسيدن به حکومت، در اثر سياست هاي خاصي که در پيش گرفتند، نتوانستند اين نفوذ را حفظ کنند.

امام صادق عليه السلام نقش بی بدیل ایشان در اعاده حیثیت، تبیین جایگاه و تثبیت فهم مقام ملکوتی امامت در مکتب تشیع

بازشناسی عملی مساله امامت
امام صادق عليه السلام و نقش بی بدیل ایشان در اعاده حیثیت، تبیین جایگاه و تثبیت فهم مقام ملکوتی امامت در مکتب تشیع
سخنرانی حجت الاسلام کاشانی در دفتر امام جمعه بزرگوار و انقلابی کرج؛ 9 مرداد 1395