ايام آفرينش در قرآن شش روز دانسته شده كه چهار روز آن مربوط به زمين و تدبير امور آن است. چهار روز نيز مربوط به آسمان ها است كه دو روز آن با زمين مشترك است؛[1] لذا جمعا شش روز مى شود.
منظور از شش روز، شش دوره يا مرحله است؛ نه شش روز از شبانه روزهاى دنيا كه برابر با 24 ساعت است و يا روز در برابر شب كه بخشى از زمان ياد شده است.
مسئله آفرينش جهان در شش روز، در هفت آيه از آيات قرآن[2] آمده است. در سه مورد علاوه بر آسمان ها و زمين، «ما بَيْنَهُما»؛ «آنچه در ميان زمين و آسمان قرار دارد» نيز اضافه شده است. البته پيدايش مجموعه جهان در شش روز معمولى دنياى ما به ظاهر خلاف علم است؛ زيرا علم مى گويد: ميلياردها سال طول كشيده تا زمين و آسمان به وضع كنونى در آمده است؛ لكن چنان كه گذشت «يوم» به معناى «يك دوران» نيز به كار مى رود؛ خواه اين دوران يك سال باشد يا صد سال يا يك ميليون سال و يا ميلياردها سال و شواهدى اين معنا را اثبات مى كند:
1 – در قرآن بارها كلمه يوم به معناى مدت طولانى به كار رفته است؛ مانند: «يَوْمِ الْقِيامَةِ»[3] كه حداقل پنجاه هزار سال طول مى كشد.
2 – در لغت گاهى «يوم» به مدتى از زمان به هر مقدار باشد اطلاق شده است.[4]
3 – در روايات «يوم» به معناى دوران آمده است: «الدَّهْرَ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ»؛[5] «دنيا براى تو دو روز است: روزى به سود تو است و روزى به زيان تو». و «سته ايام» هم به «ستة اوقات» (شش وقت و دوران) تفسير شده است.[6]
4 – در گفت و گوى روزمره نيز «يوم» و معادل فارسى آن به معناى دوران به كار مى رود. براى مثال مى گوييم: روزى زمين گداخته و سوزان بود و روز ديگر سرد شد، در حالى كه دوران گداختگى زمين به ميلياردها سال بالغ مى شود.
كليم كاشانى مى گويد:
به نامى حيات دو روزى نبود بيش
آن هم كليم با تو بگويم چسان گذشت
يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن
روز ديگر به كندن دل زين و آن گذشت
دوران هاى ششگانه:
از آنچه گذشت نتيجه مى گيريم كه خداوند، مجموعه زمين و آسمان را در شش دوران متوالى آفريده است؛ هر چند اين دوره ها گاهى به ميليون ها يا ميلياردها سال بالغ شده است، و علم امروز مطلبى مخالف اين موضوع بيان نكرده است. اين دوران هاى ششگانه احتمالاً به ترتيب ذيل بوده است:
1 – روزى كه همه جهان به صورت توده گازى شكلى بوده كه با گردش به دور خود از هم جدا گرديد و كرات را تشكيل داد.
2 – اين كرات به تدريج به صورت توده مذاب و نورانى و يا سرد و قابل سكونت در آمدند.
3 – روز ديگر منظومه شمسى، تشكيل يافت و زمين از خورشيد جدا شد.
4 – روز ديگر زمين سرد و آماده حيات گرديد.
5 – سپس گياهان و درختان در زمين آشكار شدند.
6 – سرانجام حيوانات و انسان در روى زمين ظاهر گشتند.[7]
آنچه در دوران هاى ششگانه بيان شد، با آيات قرآن نيز سازگارى دارد؛ از جمله: «او (خدا) در زمين كوه هايى قرار داد و بركاتى در آن آفريد و مواد غذايى مختلف آن را مقدر فرمود؛ اينها همه در چهار روز (دوره) بود، درست به اندازه نياز تقاضا كنندگان. سپس اراده آفرينش آسمان فرمود و در حالى كه به صورت دود بود، به آن و به زمين دستور داد به وجود آييد و شكل گيريد؛ خواه از روى اطاعت و خواه اكراه. آنها گفتند: ما از روى طاعت مى آييم. در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز (دو دوره) آفريد و آنچه مى خواست، در هر آسمانى مقدر فرمود. آسمان پايين را با چراغ هايى (ستارگان) زينت بخشيديم و (با شهاب ها) از استراق سمع شياطين حفظ كرديم. اين است تقدير خداوند دانا».[8]
در پايان گفتنى است هر تقسيمى براساس اعتبار خاصى صورت مى گيرد. تقسيم ادوار آفرينش به شش دوره در قرآن منافاتى، با تقسيم به دوره هايى كمتر يا بيشتر در علوم تجربى براساس اعتباراتى ديگر نيست و در اين صورت، نبايد آيات قرآن را معارض علوم بشرى انگاشت.
پرسش و پاسخ ها «راز آفرینش» / مؤلف:حمیدرضا شاکرین
دفتر نشر معارف
پی نوشت ها
[1] – فصلت 41، آيات 10 و 12.
[2] – اعراف 7، آيه 54 ؛ يونس (10)، آيه 3 ؛ هود (11)، آيه 7 ؛ فرقان (25)، آيه 59 ؛ سجده (32)، آيه 4 ؛ ق (50)، آيه 38 ؛ حديد (57)، آيه 4.
[3] – معارج 70، آيه 4.
[4] – راغب اصفهانى، مفردات، دفتر نشر الكتاب، ص 553.
[5] – نهج البلاغه، نامه 72 .
[6] – ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الاسلاميه، ج 6، ص 201.
[7] – تفسير نمونه، همان، ج 6، صص 200-202، با تلخيص و برخى اضافات.
[8] – فصلت 41، آيات 10-12.