يكم. قرآن مجيد در آيات متعددى به حمايت از حقوق بشر اهتمام ورزيده است كه به چند مورد آن اشاره مى شود:
1ـ1 – «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ»؛[1] «به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده، رخصت [ جهاد] داده شده است؛ چرا كه مورد ظلم قرار گرفته اند، و البته خدا بر پيروزى آنان سخت توانا است. همان كسانى كه به ناحق از خانه هايشان بيرون رانده شدند. [ آنها گناهى نداشتند] جز اينكه مى گفتند: «پروردگار ما خدا است» و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمى كرد، صومعه ها و كليساها و كنيسه ها و مساجدى كه نام خدا در آنهابسيار برده مى شود، سخت ويران مى شد، و قطعا خدا به كسى كه [ دين ]او را يارى مى كند، يارى مى دهد؛ چرا كه خدا سخت نيرومند شكست ناپذير است».
در اين آيه علت اذن در جهاد، مورد ظلم قرار گرفتن و اخراج از كاشانه و آواره شدن مؤمنان از وطن خود از سوى ستمگران دانسته شده است.
1ـ2 – «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِى سَبِيلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً»؛[2] «چرا در راه خدا و براى رهايى مردان و زنان و كودكانى كه [ به دست ستمگران تضعيف شده اند ]پيكار نمى كنيد؟! همان افراد [ ستمديده اى ]كه مى گويند: پروردگارا ما را از اين شهر (مكّه) كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر، و از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده واز جانب خود، يار و ياورى براى ما تعيين فرما».
در سنت نبوى صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام نيز سفارش زيادى به اين امر شده است؛ چه اينكه در اسلام، مسئوليت مقابله با تهديد و ارعاب دشمن، وظيفه اى همگانى است كه بايد همه يكپارچه، در برابر عوامل تهديد و ارعاب بايستند و از مظلوم دفاع كنند و خصم ظالم باشند. دستور نورانى اميرمؤمنان عليه السلام مبنى بر اينكه «همواره خصم ظالم و يار و ياور مظلوم باشيد»،[3] همواره بر تارك عالم مى درخشد و بيانگر تعالى اصول حقوقى اسلام و حقانيت اين نظام حقوقى است. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز فرمود: «هر كس فرياد دادخواهى هر مظلومى ـ اعم از مسلمان يا غير مسلمان ـ را بشنود كه مسلمين را به يارى مى طلبد، اما به كمك او نشتابد، مسلمان نيست»[4] و در روايت ديگر فرمود: «يارى كردن ضعيفان، بهترين و با فضيلت ترين صدقه ها است».[5] بر اساس بعضى از روايات ديگر، مسلمانان بايد به حل معضلات و گره گشايى يكديگر اهتمام ورزند و در اين راستا تلاش كنند؛ و گرنه از زمره مسلمان واقعى خارج هستند.[6]
در صحيح بخارى از آن حضرت روايت شده است: «همه مسلمانان برادر يكديگرند، به همديگر ظلم نمى كنند و در مقابل دشمنان همديگر را رها نمى سازند و به خود وا نمى گذارند».[7]
و نيز از آن حضرت روايت شده است: «هر كس كه نزد او مؤمنى خوار شود؛ ولى او را يارى نكند ـ در حالى كه قادر بر نصرت او باشد ـ خداوند عزوجل، روز قيامت نزد تمام خلايق او را خوار خواهد ساخت».[8]
مؤلف فتح البارى در شرح حديث نبوى در دفاع از مظلوم مى نويسد: «كسى كه قدرت برنجات مظلوم دارد، بر او لازم است كه به هر طريق ممكن، ستم را از او دفع كند. قصد او در دفاع، كشتن ظالم نيست؛ بلكه مقصود، دفع است و در صورتى كه دفاع كند، خون ستمگر هدر است و فرقى نمى كند كه دفاع از خويش باشد يا از ديگرى».
علاوه بر آن سنت عملى رسول خدا صلى الله عليه و آله، در انعقاد پيمان هاى دفاعى به عنوان يارى ستمديدگان ـ آن چنان كه در «حلف الفضول» صورت گرفت ـ و يا به عنوان اعلام همبستگى و حمايت متقابل ـ آن چنان كه در پيمان با «بنى ضمرة» و «خزاعه» انجام شد ـ گواه اين امر است. در پيمان جوانمردان (حلف الفضول) افراد شركت كننده ـ از جمله حضرت رسول صلى الله عليه و آله ـ سوگند ياد كردند كه در يارى مظلوم و مقابله با ستمگر «يد واحده» باشند تا آنكه ظالم حق ستمديده را بپردازد و اين پيمان مادامى كه دريا كنار ساحل خود را مرطوب كند (يعنى براى هميشه تاريخ) استوار است.
دوم. از جهت ديگر نيز بايد به چند نكته اساسى توجه كرد:
2ـ1 – بر اساس اصول و مبانى اسلام، جامعه اسلامى پيكره واحدى است و مسلمين نمى توانند در قبال ساير مسلمانان بى تفاوت باشند. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم» ؛ «من سمع رجلاً ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم» ؛ «مثل المؤمنين فى توادّهم و تراحمهم و تعاطفهم كمثل الجسد، اذا اشتكى بعضهم تداعى سائرهم بالسهر و الحمى»؛[9] «حكايت مؤمنان در دوستى و مهربانى، چون اعضاى يك پيكر است؛ وقتى يكى از آنها رنجور شود، ديگران به مراقبت و حمايت از او هم داستان مى شوند».
اين همبستگى عميق، تعاون اسلامى را نيز به همراه دارد؛ بدين معنا كه مسلمانان در كليه امور و شئون مشترك اجتماعى، اقتصادى و سياسى خود، موظّف به همكارى و هميارى يكديگرند. تعاليم مذكور در چارچوب عقيده و ايمان، بسيار كارساز است و مجموعه امت اسلامى را ـ از مشرق تا مغرب عالم ـ همچون دانه هاى تسبيح به يكديگر پيوند مى دهد.
2ـ2 – اصول و قوانين نظام و انقلاب اسلامى، ناشى از آموزه هاى دين مبين اسلام است؛ لذا از آغاز شكل گيرى تاكنون، اهداف خود را منحصر به برپايى حكومت اسلامى در ايران نكرده است؛ بلكه خود را موظّف به آزادى و بيدارى ساير ملل مظلوم جهان و حمايت از حقوق آنان مى داند. بر اساس تحقق عملى حاكميت ملّى، دولت به نمايندگى از تمام افراد، موظّف به ايفاى «تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان» است. به همين جهت، ضمن آنكه «موظّف است سياست كلى خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى قرار دهد»، در اعمال سياست خارجى «دفاع از همه مسلمانان» را بايد وجهه همت خود سازد.[10]
بر اين اساس جمهورى اسلامى ايران، حمايت هاى بى دريغ مادى و معنوى خود را ـ در حد امكانات و شرايط بين المللى ـ از ملت هاى مظلوم به عمل آورده است؛ مانند حمايت از مردم ستمديده آفريقاى جنوبى و مسلمانان بوسنى ـ هرزگوين، افغانستان، قفقاز، لبنان، فلسطين و … .
2ـ3 – از آنجا كه مشكل اسرائيل مربوط به همه جهان اسلام است و تمامى مسلمانان مورد تهديد هستند، نجات ملت فلسطين و طرد و نابودى اسرائيل، پيوسته مورد اهتمام مسئولان، مردم و نظام جمهورى اسلامى ايران بوده است و در اين جهت، تدابير قانونى و انواع حمايت هاى مالى، معنوى، تبليغاتى و … صورت گرفته است.
قانون حمايت از انقلاب اسلامى مردم فلسطين (مصوب 19/2/69 مجلس شوراى اسلامى)، خطوط اصلى سياست حمايت از مردم فلسطين را چنين مقرر داشته است:
1 – اعتقاد بر تعلّق فلسطين به ملّت آن و غاصب بودن اسرائيل و حمايت از مردم ستمديده، آواره و مبارز فلسطين تا رسيدن به حقوق حقّه خويش، به هر نحو ممكن (ماده 1)؛
2 – تشكيل صندوق كمك هاى انسانى، جهت حمايت از مردم فلسطين، آوارگان و مبارزان فلسطينى؛
3 – حمايت معنوى و مادّى از خانواده شهيدان، جانبازان، اسيران و مفقودان سرزمين هاى اشغالى به وسيله بنياد شهيد؛
4 – اعطاى بورس تحصيلى دانشگاهى به داوطلبان فلسطينى؛
5 – تشكيل كميته دائم نظارت بر اجرا، پيگيرى و هماهنگى هاى لازم نسبت به امور فلسطينيان و ارائه گزارش به مجلس شوراى اسلامى؛
6 – حمايت هاى تبليغاتى مؤثر برون مرزى از سوى سازمان هاى مربوط (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى)؛
7 – تعيين و پيشنهاد رسميت «بيت المقدس» به عنوان موطن و مركز دولت اسلامى در تبعيد فلسطين به كشورهاى اسلامى؛
8 – تحريم رابطه اقتصادى نسبت به تمام مؤسسسات و شركت هاى وابسته به صهيونيست ها در سطح جهان.
اين مواضع فرهنگى، سياسى و اقتصادى، حداكثر حمايتى است كه در حال حاضر جمهورى اسلامى ايران، از فلسطينيان آواره و اخراج شده از كشورشان به عمل مى آورد.[11]
در پايان گفتنى است، تمام اين حمايت ها، علاوه بر وظيفه انسانى و اسلامى، در راستاى منافع ملى نيز مى باشد و در حقيقت حمايت از فلسطين و حزب اللّه لبنان، كمك به خط مقدم جبهه در برابر دشمن مشترك است.
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان
[1] – حج 22، آيه 40 و 39.
[2] – نساء 4، آيه، 75.
[3] – بحار، ج 97، ص 90.
[4] – كافى، ج 2، ص 164.
[5] – تحف العقول، ص 414.
[6] – كافى، ج 2، ص 163.
[7] – كافى، ج 2، ص 167.
[8] – الامالى، شيخ صدوق، ص 574.
[9] – نهجالفصاحة، ش 2712.
[10] – قانون اساسى، اصول 6، 11، 56، 153.
[11] – براى آگاهى بيشتر ر.ك:
الف. جهان اسلام از ديدگاه امام خمينى، مؤسسه نشر آثار امام خمينى
ب. فلسطين از ديدگاه امام خمينى، مؤسسه نشر آثار امام خمينى.