سال

منابع کهن شیعیان و سنیان درباره سال شهادت امام جواد (علیه السّلام) متوازن‌اند. هر چند بخش زیادی از منابع سنیان بدین موضوع نپرداخته‌اند، ولی آن دسته که در این موضوع سخن گفته‌اند، با منابع شیعیان همسو هستند و همگی بر شهادت آن عزیز در سال 220 هجری تأکید دارند.[1] در این میان، چند گزارش به چشم می‌آید که از سال‌های دیگر نام برده‌اند که به زودی نقد خواهند شد.

نشانه دیگر در خصوص شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال 220 هجری، حدود 25 ساله بودن وی در وقت شهادت است. تمام منابعی که درباره دوران زیستن آن حضرت سخن گفته‌اند، این دوران را 25 سال دانسته‌اند،[2] و این در حالی است که همین منابع سن به امامت رسیدن آن حضرت را میان هفت تا هشت سال ثبت کرده‌اند. این مطلب نیز گفته شد که سال شهادت امام رضا (علیه السّلام) 203 هجری بوده[3] و هفت تا هشت ساله بودن امام جواد (علیه السّلام) در این هنگام با تولد وی در سال 195 هجری مطابقت دارد و 25 سال پس از سال 195 هجری، مطابق با سال 220 هجری خواهد بود.

نشانه سوم در این خصوص چند گزارشی است که شهادت آن گرامی را در سال‌های دیگر دانسته‌اند و برتابیدنی نیستند. آن‌ها چنین‌اند:

1.‌ کلینی روایتی را از علی بن مهزیار درباره سال زنده بودن امام جواد (علیه السّلام) نقل کرده که این سال، 225 هجری گزارش شده است. پسر مهزیار می‌گوید: در (یکی از روزهای) سال 225، امام جواد (علیه السّلام) را پس از طلوع خورشید و در بخش نخست روز، در طواف وداع کعبه مشاهده کردم و این در حالی بود که وی هفت بار به دور کعبه گشت و هر بار، رکن یمانی را استلام کرد و در شوط هفتم، رکن یمانی و حجر الأسود، هر دو را استلام کرد آن‌گاه افزوده است: «سپس در سال 217 هجری وی را شبانه در حال طواف کعبه مشاهده کردم» و شیوه طواف را با کمی تفاوت با روش پیش گفته نقل کرده است.[4]

با توجه به نشانه‌های در پیش رو باید گفت نسخه‌بردار این روایت در ثبت واژه «فی سنة خمس و عشرین و مأتین» اشتباه کرده و تعبیر «فی سنة خمس عشرة و مأتین» درست است؛ چرا که اولاً از روند گزارش پسر مهزیار و ساختار آن برمی‌آید، طواف دوم امام جواد (علیه السّلام) که در سال 217 هجری انجام گرفت- پس از طواف نخست او بوده. پس طواف اول باید در سال 215 باشد نه 225؛ ثانیاً شیخ طوسی همین روایت را با همین سند از کلینی نقل کرده و سال این دو زیارت را 215 و 217 هجری ثبت کرده و افزوده که نسخه 225 هجری، خطا است.[5] تصریح شیخ طوسی بر خطا بودن تعبیر سال 225 هجری، به این مطلب گواهی می‌دهد که نسخه‌ای از کافی در اختیار وی بوده که این سال را 215 هجری ثبت کرده است. علی اکبر غفاری که نسخه‌شناس و حدیث‌شناس چیره‌شناس است و کتاب کافی را تصحیح کرده نیز می‌گوید: به نسخه‌ای از کتاب کافی دست یافتم که این روایت در آن، با تعبیر سال 215 و 217 ثبت گردیده است.[6] و ثالثاً خود کلینی که این روایت در کتاب او ثبت شده این تاریخ را نپذیرفته و بر شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال 220 هجری تأکید کرده است.[7]

  1. در کتاب الإرشاد مفید، در سه جا به سال شهادت امام جواد (علیه السّلام) پرداخته شده و در یکی از این موارد، سال 225 هجری ثبت شده[8] و شیخ طبرسی نیز همین گزارش را در کتاب خود آورده و به مفید نسبت داده است؛[9] ولی این نقل کتاب الإرشاد، اشتباه نسخه‌بردار بوده که به کتاب طبرسی نیز راه پیدا کرده است؛ چرا که مفید در دو مورد دیگرِ کتاب الإرشاد و نیز در دو کتاب المقنعة و مسار الشیعة شهادت امام جواد (علیه السّلام) را در سال 220 هجری دانسته است.[10]

  2. مسعودی در یک گزارش خود، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را سال 219 هجری ثبت کرده است.[11] ابن تغری و ابن طولون نیز به نقل همین گزارش بسنده کرده[12] و بر آن استدلال نکرده‌اند، لیکن مسعودی در گزارش دیگرش شهادت آن گرامی در سال 220 هجری را ترجیح داده[13] و بر آن استدلال کرده است؛ چنان که ابن خلکان و ذهبی با نقل هر دو گویه، بر شهادت وی در سال 220 تأکید کرده و رخ دادن آن در سال 219 را برنتابیده‌اند.[14] قاضی نورالله نیز از صاحب کتاب نزهة الجلیس و ابن تیمیه چنین گزارش کرده که آنان با تردید میان سال‌های 219 و 220 هجری، در این خصوص نگاشته‌اند[15] و این تردید، خود نشانه بی‌پایگی گزارش شهادت آن گرامی در سال 219 است.

اربلی شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال 226 هجری را از محمد بن سعید نقل کرده و در ادامه، شهادت حضرت را در پنجم ذی الحجه سال 220 هجری دانسته است. این در حالی است که اربلی در همین نقل، سال تولد حضرت را 195 هجری و مدت عمر ایشان را 25 سال، ثبت کرده است.[16] که 25 سال پس از سال 195 مطابق با سال 220 خواهد بود. پس ثبت سال 226 هجری به نام سال شهادت آن گرامی، خطای نسخه‌برداران به شمار می‌آید. از آنچه گفته شد برمی‌آید که گزارش شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال 220 هجری درست است.

ماه

منابع کهن درباره ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) نیز پراکنده‌گویی کرده‌اند؛ برخی از آن‌ها به آن نپرداخته‌اند و گروهی که از آن سخن گفته‌اند به جز ابن طقطقی[17] و کفعمی[18] که از متأخران هستند همگی میان دو ماه ذی القعده و ذی الحجه پراکنده نظرند. این پژوهش با تتبع و تلاشی که در این خصوص انجام داده، شهادت آن گرامی را در ماه ذی القعده می‌داند و بر این گویه بدین روش استدلال می‌کند:

1.‌ هر چند شمار گزارشگران شهادت وی در دو ماه یاد شده، از دو گروه شیعه و اهل سنت اندک نیستند، بیشتر منابع شیعیان[19] و بخشی از منابع سنیان[20] این رخداد را در ماه ذی القعده دانسته‌اند و در میان اینان کسانی چون نوبختی، اشعری، کلینی و… حضور دارند که به دوران آن گرامی نزدیک بوده‌اند و منابع فراوانی نیز در اختیار داشته‌اند که بعدها از میان رفته است. اینان با این‌که به گزارش شهادت آن عزیز در ماه ذی الحجه دسترس داشتند[21] آن را برنتابیده‌اند و بر تولد وی در ماه ذی القعده تأکید کرده‌اند.

  1. نخستین کسی که شهادت امام جواد (علیه السّلام) در ماه ذی الحجه از او گزارش گردیده محمد بن سنان است که کلینی از او نقل کرده است. سپس محمد بن سعد یا محمد بن سعید[22] نیز از راویان این خبر به شمار می‌رود. منابع شیعیان و سنیان یا با استناد به این دو، به نقل آن گزارش، پرداخته‌اند و یا بدون استناد به آنان، تنها به اصل گزارش بسنده کرده‌اند[23] که در هر دو صورت با نقد مواجه‌اند؛ چرا که محمد بن سنان که راوی نخست این نقل بوده است در سال 220 ق در گذشته است[24] بی‌آن‌که ماه آن معلوم باشد و این در حالی است که منابع یاد شده، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را در آخر ذی القعده یا در روزهای نخست ماه ذی الحجه‌ی همان سال دانسته‌اند و این دو، ماه‌های پایانی سال هستند. پس محمد بن سنان نمی‌تواند خبر یاد شده را گزارش کند و اگر بپذیریم که محمد بن سنان پس از گزارش این خبر، در همان ماه ذی الحجه در گذشته که دلیلی بر آن نداریم- باید گفت ثبت این تاریخ به نام ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) از راویان دیگر نیز باید نقل می‌شد؛ چون خبر و تاریخ دقیق درگذشت افراد شاخص به سرعت منتشر می‌شود و همگان از آن اطلاع می‌یابند؛ در حالی که خبر شهادت امام جواد (علیه السّلام) در روزهای نخست ذی الحجه چنین نیست. وانگهی کلینی که این روایت را از محمد بن سنان نقل کرده، تاریخ یاد شده در آن را نپذیرفته است.

از سوی دیگر محمد بن سعد یا سعید که راوی دیگر این روایت است، ناشناس است چنان که در پاورقی آمده است و به گزارش چنین فردی بی‌آنکه پشتیبانی داشته باشد، نمی‌توان اعتماد کرد.

  1. کلینی گزارشی را ثبت کرده مبنی بر این‌که در روز سوم ذی الحجه سال 220 هجری، احمد بن خالد مولای امام جواد (علیه السّلام) و حسن بن محمد جوّانی یکی از نوادگان امام سجّاد، نزد جمعی، به صورت کتبی و شفاهی گواهی دادند که امام جواد (علیه السّلام) (در یکی از روزها) جلسه‌ای تشکیل داد و درباره فرزندانش در آن محفل وصیت کرد و پسرش علی بن محمد (امام هادی (علیه السّلام)) را وصیّ خود معرفی کرد و عبدالله بن مساور یکی از یاران نزدیکش- را برای امور مالی فرزندان خود تعیین کرد که پس از آن حضرت تا بالغ شدن آنان عهده‌دار آن باشد. آن‌گاه پنین گفتند: در همین روز (سوم ذی الحجه) عبدالله بن مساور به اجرای وصیت امام جواد (علیه السّلام) پرداخته است.[25]

با توجه به این نکته‌ها که 1. فرزندان امام جواد (علیه السّلام)[26] و افراد یاد شده همگی در مدینه می‌زیستند[27] 2. به کارگیری عبدالله بن مساور برای اجرای وصیت آن گرامی در سوم ذی الحجه بود و 3. گواهی دادن اراد پیشین بر این وصیت نیز در همین روز بوده، این نتیجه به دست می‌آید که اصل شهادت آن بزرگوار که در بغداد رخ داد- چند روز پیش از این بود و خبر آن، در روز سوم ذی الحجه به خاندان و دوستان آن عزیز در مدینه رسید؛ چنان که این فاصله‌ی چند روزه‌ را برخی منابع نیز ثبت کرده و می‌گویند (در یکی از روزهایی که امام جواد (علیه السّلام) در بغداد به سر می‌برد) پسرش امام هادی (علیه السّلام) نزد عمه پدرش امّ موسی رفت و در حالی که به شدت نگران بود، خود را بر دامنش انداخت. امّ موسی از سبب پرسید. وی پاسخ داد: «مات أبی والله الساعة؛ به خدا قسم هم اینک پدرم درگذشت». افراد حاضر، تاریخ آن ساعت و روز آن را یادداشت کرده‌اند. پس از چند روز از بغداد خبر آمد که امام جواد (علیه السّلام) در همان روز و ساعتی که امام هادی (علیه السّلام) از آن خبر داده بود درگذشته است.[28] پس اگر از محمد بن سنان و محمد بن سعد یا محمد بن سعید نقل شده که اینان تاریخ شهادت آن بزرگوار را در روز ششم یا پنجم ذی الحجه گزارش کرده‌اند[29] بدان جهت بوده که انتشار همگانی این خبر در این روز انجام گرفت و همین روز را به نام روز شهادت آن گرامی ثبت کرده‌اند و با این استدلال باید گفت گزارش شهادت امام جواد (علیه السّلام) در ماه ذی القعده سخن استواری است.

روز

در قسمت ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) بیان شد که شهادت آن امام همان در ماه ذی القعده بوده، لیکن منابع در مورد روز شهادت متوازن نیستند؛ برخی از آن‌ها، به ثبت ماه ذی القعده بسنده کرده[30] و از روز آن نام نبرده‌اند؛ برخی دیگر با پراکندگی از روزهای پنجم، یازدهم و آخر ذی القعده نام برده‌اند.

در این باره باید گفت آن گرامی در آخرین روز ماه ذی القعده بدرود حیات گفت؛ زیرا این گویه در منابع معتبر ثبت گردیده و این منابع، از اکثریت نیز برخوردارند؛[31] در حالی که دو گزارش دیگر (پنجم و یازدهم ذی القعده) بر این ویژگی نیستند؛ پنجم ذی القعده، تنها در کتاب نزعة الجلیس[32] ثبت شده که در این گزارش متفرد و از منابع متأخر است و نقل شهادت آن حضرت در یازدهم ذی القعده هم در کتاب الدروس شهید با تعبیر «گفته شده» آمده است؛ در حالی که خود شهید بر شهادت آن حضرت در روز پایانی این ماه تأکید دارد.[33]

بنابراین می‌توان گفت امام جواد (علیه السّلام) در آخرین روز ماه ذی القعده سال 220 هجری، پس از سپری کردن هفده سال و نه ماه قمری از دوران امامتش به شهادت رسید و این در حالی بود که حدود دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته بود.[34]

این روز به محاسبه نجومی برابر با یازدهم مرداد سال 214 خورشیدی (11/ 5/ 214)، مطابق با دوم اوت 835 میلادی است و 77931 روز پس از هجرت پیامبر (ص) خواهد بود.[35]

در مورد این‌که شهادت، در چه روزی از هفته رخ داده است؛ هیچ یک از منابعی که آن را آخر ذی القعده دانسته‌اند بدان نپرداخته‌اند. تنها گزارش‌هایی که تاریخ شهادت را پنجم یا ششم ذی الحجه دانسته‌اند به اختلاف، سه‌شنبه[36] و شنبه[37] را ثبت کرده‌اند که سه‌شنبه در گزارش بیشتری آمده است. با توجه به این‌ نکته که پخش خبر شهادت آن امام (علیه السّلام) در مدینه به صورت رسمی در روز پنجم یا ششم ذی الحجه انجام گرفته و آن روز سه‌شنبه بوده، می‌توان گفت آخر ذی القعده یعنی روز شهادت- روز چهارشنبه بوده است. در محاسبه نجومی نیز تاریخ یاد شده روز چهارشنبه را نشان می‌دهد.

نتیجه

بر این اساس باید گفت شهادت امام جواد (علیه السّلام) در روز چهارشنبه آخر ذی القعده سال 220 قمری، برابر با یازدهم مرداد 214 شمسی، مطابق با دوم اوت 835 میلادی رخ داد، دیگر گویه‌ها در خصوص روز شهادت آن گرامی که پذیرفتنی نیستند چنین‌اند:

-‌ دهم رجب،[38]

-‌ دهم شعبان،[39]

– پنجم ذی القعده،[40]

– یازدهم ذی القعده،[41]

– سوم ذی الحجه،[42]

– پنجم ذی الحجه،[43]

-‌ ششم ذی الحجه،[44]

– پنج روز باقی‌مانده از ذی الحجه،[45]

– آخر ذی الحجه،[46]

– آخر سال 220 هجری،[47]

– ماه ذی الحجه.[48]

سبب شهادت

امام جواد (علیه السّلام) پس از شهادت پدرش هنگامی که کمتر از هشت سال داشت، عهده‌دار امامت الهی و پیشوای مردم در ابعاد مختلف دینی شد و به پاسداری از آن پرداخت. هر چند با سن کمی که داشت به چشم دیگران نمی‌آمد،[49]لیکن گفتمان‌های علمی وی با عالمان به نام آن دوران، منزلت علمی و فضیلت‌های نهادین او را برای همگان نمایان کرد[50] و رویکردی نو به امامت را در افکار عمومی پدید آورد. چنین بود که، دلدادگان به اهل بیت (علیه السّلام) خرسند شدند و ارتباط و اتصال به منبع وحی را بدین طریق استمرار بخشیدند و از این راه، روزنه امید برای آنان همچنان می‌درخشید.[51] در این میان عباسیان که حکومت را در چنگ خود داشتند و برای آینده‌ی آن، برنامه‌ریزی کرده بودند، از روند این شرایط خرسند نبودند و بر مأمون که به ظاهر از امام جواد (علیه السّلام) جانبداری می‌کرد خرده می‌گرفتند و مأمون در پاسخ آنان به علم امام (علیه السّلام) استناد می‌کرد[52] که شرح آن در این مجال نگنجد.

به هر روی دوران مأمون به سر آمد (218 ق) ولی کینه‌های عباسیان در خصوص امام جواد (علیه السّلام) ادامه یافت. طولی نکشید که توطئه ترور آن گرامی با هم دستی همسرش «امّ الفضل» و برادر همسرش جعفر بن مأمون سر بر آورد. معتصم عباسی (218 227ق) برادر مأمون که همواره در اندیشه قتل آن گرامی بود به واسطه‌گری جعفر بن مأمون امّ الفضل، همسر امام جواد (علیه السّلام) را واداشت تا شوهرش را از پا درآورد. امّ الفضل که از امام (علیه السّلام) بچّه‌دار نشده بود و از آن حضرت به سبب مادر امام هادی (علیه السّلام)، کینه داشت، با تأثیرپذیری از برادرش جعفر، انگور رازقی[53] را زهرآلود کرد و به همسر جوانش خورانید و وی را در سال 220 هجری به شهادت رسانید.[54] و بدین طریق نام خود را در لیست سیاه زنان بدکردار ثبت کرد.

در تفسیر عیاشی سبب شهادت امام جواد (علیه السّلام)، غذای سمی‌ای دانسته شده که به نیرنگ ابن أبی دؤاد، قاضی دوران معتصم به امام خورانیده شد و در توضیح آن چنین آمده است: امام جواد (علیه السّلام) درباره چگونگی بریدن دست دزدی، فتوایی داد که ابن أبی دؤاد در این موضوع فتوای دیگری داشت. معتصم فتوای امام جواد (علیه السّلام) را اجرا کرد؛ ولی ابن أبی دؤاد کینه امام (علیه السّلام) را به دل گرفت و بعدها نزد معتصم از امام جواد (علیه السّلام) بدگویی کرد و او را واداشت تا مجلسی تشکیل دهد و امام جواد (علیه السّلام) را در آن فرا خواند و غذای سمی بدون بخورانید و وی را به شهادت برساند و معتصم نیز چنین کرد.[55] ابن شهر آشوب نیز در مناقب، شهادت وی را با شربت سرد یا حوله سمی گزارش کرده است.[56]

مرقد

25 بهار از عمر امام جواد (علیه السّلام) سپری گشته بود که در نخستین روزهای سال 220 هجری[57] – ماه محرم این سال-[58] به فرمان معتصم عباسی از مدینه به بغدا کوچ داده شد و دو روز از این ماه مانده بود که وارد بغداد شد[59] و این در حالی بود که همسرش امّ الفضل وی را همراهی می‌کرد. امام (علیه السّلام) حدود دو ماه در بغداد تحت مراقبت معتصم به سر برد و سرانجام، دستور معتصم مبنی بر مسموم کردن آن گرامی صادر شد، لیکن معتصم برای تبرئه خود، در پانزدهم ذی القعده‌ی همین سال، بغداد را به سوی سامرا ترک کرد[60] و در غیابش فرمان وی به اجرا درآمد. واثق (227 232 ق)، پسر معتصم، در میان مردم بر پیکر امام جواد (علیه السّلام) نماز گزارد[61] و این نماز غیر از نمازی بود که امام هادی (علیه السّلام) به تنهایی بر او گزارده بود.[62] آن‌گاه این پیکر پاک پس از تجهیز و تکفین در قبرستان قریش بغداد (کاظمین فعلی) پشت قبر جد گرامی‌اش امام کاظم (علیه السّلام) به خاک سپرده شد[63] و اینک بارگاه ملکوتی این دو امام هُمام در شهر کاظمین عراق، قبله آمال دوستان و شیعیان جهان است.

گفتنی است در گستره تاریخ، برای نابودی و بی‌نشانه کردن این مرقد شریف، تلاش‌هایی انجام شد که به ناکامی انجامید؛ برای نمونه ابن شهر آشوب گوید: ابن همدانی فقیه برای کتاب تجارب الأمم اثر ابن مسکویه (421 ق) تکمله‌ای نگاشته که نامش را «تتمه تاریخ أبی شجاع وزیر» نهاده است. وی در این کتاب می‌گوید: پس از آن‌که (در حکومت سلجوقیان، فرماندار بغداد «زهیری و ابن بُدن» در سال 449 ق، به شیعیان و شهر کاظمین هجوم بردند)[64] قبرستان قریش (کاظمین) را به آتش کشیدند و پس از اهانت فراوان به دو امام بزرگوار تلاش کردند، ضریح امام جواد (علیه السّلام) را بگشایند و حفر کنند و استخوان‌هایش (پیکر پاکش) را به قبرستان احمد (احمد بن حنبل) انتقال دهند، لیکن تراکم خاک‌های بنای تخریب شده و خاکستر آتش‌سوزی، سبب شد تا نتوانند این مرقد شریف را به دقت شناسایی کنند.[65]

به رغم این همه کینه‌توزی دشمنان و بدخواهان اهل بیت (علیه السّلام)، به لطف خدای بزرگ، این بارگاه پاک، همواره مورد توجه مشتاقان به آن خاندان بوده و با نوسان‌هایی که داشته از تعمیر و بازسازی دوستان اهل بیت (علیه السّلام) باز نمانده است و اکنون با بارگاه ملکوتی که دارد، یکی از زیارتگاه‌های مهم انبوه مشتاقان به شمار می‌آید.

در خصوص زیارت این مرقد پاک، کلینی، شیخ مفید و طوسی این روایت را ثبت کرده‌اند: ابراهیم بن عقبه یکی از یاران امام جواد و امام هادی (علیه السّلام) گوید: با امام هادی (علیه السّلام)  درباره فضیلت زیارت قبر سیّد الشّهداء  در کربلا و دو قبر امام کاظم و امام جواد (علیه السّلام) و برتری این زیارت‌ها مکاتبه کردم. آن بزرگوار در پاسخ چنین نگاشت: «أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ الْمُقَدَّمُ وَ هَذَانِ أَجْمَعُ وَ أَعْظَمُ ثَوَاباً».[66] علامه مجلسی برای این روایت یکی از دو معنای پیش رو را پیشنهاد کرده است:

1.‌ چون امام حسین (علیه السّلام) بلند مرتبه است، زیارت او به تنهایی از زیارت هر معصومی برتر خواهد بود؛ ولی زیارت این دو امام با هم (نه هر یک به تنهایی) جامع و برتر است.

  1. سزاوارتر این است که زیارت امام حسین (علیه السّلام) مقدم داشته شود و اگر زیارت این دو امام بر زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) افزوده شود، پاداشش جامع و برتر است.[67]

به هر روی این روایت بر فضیلت و بزرگی منزلت زیارت مرقد ملکوتی حضرت جواد (علیه السّلام) تأکید دارد.

           


جدول تطبیقی ولادت و شهادت امام نهم (علیه السّلام)

براساس تاریخ قمری، شمسی و میلادی

نام

محمد

لقب

جواد/ ابن الرّضا

کنیه

ابوجعفر ثانی/ ابوعلی

نام پدر

علی

نام مادر

سبیکه نوبیه

 

 

روز/ ماه/ سال

قمری

شمسی

میلادی

ولادت

روز

جمعه/ 15

23

13

ماه

رمضان

خرداد

ژوئن

سال

195

190

811

شهادت

روز

چهارشنبه/ آخر

11

2

ماه

ذی القعده

مرداد

اوت

سال

220

214

835

 

 

[1]. ر. ک به: عنوان سال تولد امام جواد (علیه السّلام)، ص 455، پاورقی 3 و 4 و قمی، تاریخ قم، ص 200 و ابن اثیر، الکامل، ج 6، ص 455 و یافعی شافعی، مرآت الجنان، ج 2، ص 61 و ابن الوردی، تاریخ، ص 212.

[2]. همان.

[3]. ر. ک به: قسمت سال شهادت امام رضا (علیه السّلام)، عنوان گویه برگزیده و دلیل آن، ص 429.

[4]. الکافی، ج 4، ص 532، ح 3.

[5]. تهذیب الأحکام، ج 5، ص 281، ح 959.

[6]. پیشین، پاورقی.

[7]. همان، ج 1، ص 492.

[8]. الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 289). گفتنی است در این چاپ، این اشتباه، تصحیح شده است.

[9]. إعلام الوری، ج 2، ص 91.

[10]. پیشین، صص 273 و 295 و المقنعة، ص 482 و مسار الشیعة (مصنفات ج 7، ص 24).

[11]. مروج الذهب، ج 4، ص 60.

[12]. النجوم الزاهرة، ج 2، ص 231 و الأئمة الإثنی عشر، ص 104.

[13]. اثبات الوصیة، ص 192.

[14]. وفیات الأعیان، ج 4، ص 175، شماره 561 و تاریخ الإسلام، ج 10، ص 385 و العبر، ج 1، ص 300 (و قیل).

[15]. احقاق الحق، ج 12، ص 416.

[16]. کشف الغمة، ج 2، ص 345.

[17]. ابن طقطقی در الأصیلی، صفحه 156 این روز را، دهم شعبان دانسته و به مستند خود نیز اشاره‌ای نکرده است. در منابع تاریخی هم، موافقی برای او به دست نیامده است.

[18]. کفعمی در المصباح صفحه 523، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را دهم رجب دانسته و این نیز، به جهت اشتباه ماه شهادت و ماه تولد این امام همام است که به گزارش ابن عیاش، تولد آن حضرت دهم رجب دانسته شد و کفعمی به اشتباه، همان تاریخ ماه و روز تولد را برای ماه و روز شهادت نیز، ثبت کرده و این خط، خطای قلم وی یا نسخه‌بردار است.

[19]. نوبختی، فرق الشیعة، ص 91 و اشعری، المقالات و الفرق، ص 99 و کلینی، الکافی، ج 1، بص 492 و قمی، تاریخ قم، ص  200، و مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 289) و المقنعة، ص 482 و شیخ طوسی، التهذیب، ج 6، ص 90 و فتال، روضة الواعظین، ص 243 و طبرسی، إعلام الوری، ج 2، ص 91 و تاج الموالید (مجموعة نفیسة، ص 129) و ابن شهر آشوب، مناقب أل أبی‌طالب، ج 4، ص 411 و شهید، الدروس، ج 2، ص 15 و عاملی، وصول الأخیار الی أصول الأخیار، ص 43 و قاضی نورالله، احقاق الحق، ج 12، ص 416 (به نقل از: نزهة الجلیس).

[20]. گنجی شافعی، کفایة الطالب، ص 458 و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 2، ص 1057 و ابن هجر هیتمی، الصواعق المهرقة، ص 312 و احقاق الحق، ج 19، ص 593 (به نقل از: الأتحاف بحبّ الأشراف) و شبلنجی، نور الابصار، ص 163.

[21]. از باب نمونه کلینی با این‌که شهادت امام در ماه ذی الحجه را از محمد بن سنان نقل کرده، آن را برنتابیده است (الکافی، ج 1، ص 497).

[22]. در تاریخ بغداد ( ج 3، ص 55) از شخصی به نام محمد بن سعد و در کشف الغمة ( ج 2، ص 345) از محمد بن سعید یاد شده است. در مورد این‌که این شخص چه کسی است، کتاب او چیست و تاریخ وفات او چه سالی است، مطلبی به دست نیامده است. هر چند ممکن است منظور از محمد بن سعد، نگارنده کتاب الطبقات الکبری (230 ق) باشد، لیکن مقصود از محمد بن سعید روشن نیست. در کتاب‌های رجالی از روایان گوناگونی به این نام یاد شده که مناسب با این موضوع، باید محمد بن سعید ازدی دوست موسی مبرقع پسر امام جواد (علیه السّلام) باشد. مسعودی در اثبات الوصیة (ص 194) به نقل از کتاب الدلایل حمیری (زنده در 297 ق) وی را مولای (دوست) فرزندان امام جواد (علیه السّلام) دانسته، لیکن کتاب‌های رجالی درباره شخصیت، مذهب، و زمان درگذشت وی هیچ‌گونه مطلبی را ثبت نکرده‌اند (نمازی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 7، ص 109). اربلی که به نقل از کتاب معالم العترة جنابذی نام او را در این گزارش ثبت کرده مشخص نکرده او کیست. شاید وی همان محمد بن سعد صاحب الطبقات الکبری- سنی مذهب باشد و جنابذی نیز از او گزارش می‌کرد و به احتمال دیگر، وی همان کسی است که در گزارش حمیری از دوستان فرزندان امام جواد (علیه السّلام) به شمار می‌رود. به هر روی هویت وی، مشخص نیست و اعتماد به گزارش چنین راوی پشتیبان می‌طلبد که در دست نیست.

[23]. در منابع شیعیان ابتدا حمیری در کتاب الدلائل (کشف الغمة، ج 2، ص 365) با استناد به محمد بن سنان، فقط این خبر را نقل کرده است. سپس کلینی از وی و اشعری نقل کرده و برنتابیده است. آن‌گاه ابن خشاب (مجموعة نفیسة، ص 195) در یک روایتش از وی نقل کرده ولی طبری امامی (دلائل الإمامة، ص 395) این خبر را بی‌استناد به کسی ثبت کرده است، چنان که ابن شهر آشوب، فتال، شهید در الدروس، و برخی دیگر با تعبیر «قیل»، ثبت کرده‌اند و آن را برنتابیده‌اند. در منابع سنیان نیز، نخست خطیب بغدادی که بیش از یک قرن پس از کلینی می‌زیست این گزارش را از محمد بن سنان ثبت کرده و در پی او مورخانی چون ابن جوزی در المنتظم ( ج 11، ص 62) و ابن خلکان در وفیات الأعیان (ج 4، ص 175) همین گزارش خطیب بغدادی را نقل کرده‌اند، ولی سندش را حذف کرده‌اند. همچنین ابن صباغ مالکی (الفصول المهمة، ج 2، ص 1057) به صورت قیل، آن را گزارش کرده است.

[24]. نجاشی، رجال، شماره 888.

[25]. الکافی، ج 1، ص 325، ح 3.

[26]. حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص 133 (انّ ابا جعفر (علیه السّلام) لما اراد الخروج من المدینة الی العراق و معاودتها أجلس ابا الحسن (علیه السّلام) فی حِجرِه بعد النصّ علیه و قال: ما الّذی تحبّ أن أهدیَ الیک من طرائف العراق؟ فقال: سیفاً کأنّه شُعلةٌ نار…؛ وقتی امام جواد (علیه السّلام) تصمیم گرفت که از مدینه به عراق سفر کند و برگردد، پس از تصریح بر امامت ابوالحسن، وی را بردامنش نشانید و از او پرسید چه چیزی را دوست می‌دارید که از عراق برای تو سوغات بیاورم؟ امام هادی (علیه السّلام) که کودک بود- پاسخ داد: شمشیری که گویی پاره آتش است). مسعودی، اثبات الوصیة، ص 195.

[27]. بحار، ج 50، ص 16.

[28]. حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص 133 و مسعودی، اثبات الوصیة، ص 194 و مجلسی، بحار، ج 50، ص 15.

[29]. کلینی، الکافی، ج 1، ص 497 و خطیب، تاریخ بغداد، ج 3، ص 55 و اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 345.

[30]. طبرسی، تاج الموالید (مجموعة نفیسة، ص 129) و گنجی شافعی، کفایة الطالب، ص 458 و علامه حلّی، المستجاد من کتاب الإرشاد (مجموعة نفیسة، ص 500).

[31]. نوبختی، فرق الشیعة، ص 91 و اشعری، المقالات، ص 99 و کلینی، الکافی، ج 1، ص 492 و قمی، تاریخ قم، ص 200 مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 289) و المقنعة، ص 482 و شیخ طوسی، التهذیب، ج 6، ص 90 و  فتال روضة الواعظین، ص 243؛ طبرسی، إعلام الوری، ج 2، ص 91 (به روایت ابن عیاش) و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی‌طالب، ج 4، ص 411 (و قبض ببغداد مسموماً فی آخر ذی القعدة) و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 2، ص 1057 و عاملی، وصول الأخیار الی اصول الأخبار، ص 43 و قاضی نورالله، احقاق الحق، ج 19، ص 593 (به نقل از: الإتحاف بحبّ الأشراف).

[32]. احقاق الحق، ج 12، ص 416 (به نقل از: نزهة الجلیس).

[33]. الدروس، ج 2، ص 14 (و قبض ببغداد فی آخر ذی القعدة، و قیل: یوم الثلاثاء حادی عشر ذی القعدة سنة عشرین و مأتین).

[34]. طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 395 (… علی ساعتین من النهار).

[35]. زمانی قمشه‌ای، کتاب هیئت و نجوم اسلامی، ص 341.

[36]. تعبیر روز سه‌شنبه نخست در روایت محمد بن سنان ثبت شده است و منابعی که این گزارش را با استناد به وی یا به صورت «قیل» ثبت کرده‌اند، پیش از این ذکر شد (ر. ک به: عنوان ماه شهادت و بررسی آن، استدلال شماره 2، ص 469، پاورقی 1).

[37]. تنها در روضة الواعظین (ص 243) و مناقب أل أبی‌طالب (ج 4، ص 411) با تعبیر «قیل« گزارش شده است.

[38]. کفعمی، المصباح، ص 523 (جدول).

[39]. ابن طقطقی، الأصیلی فی أنساب الطالبیین، ص 156.

[40]. احقاق الحق، ج 12، ص 416 (به نقل از: مکی در نزهة الجلیس، ج 2، ص 111).

[41]. شهید اول، الدروس، ج 2، ص 14 ( با تعبیر قیل).

[42]. طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 395 (با تعبیر و یقال).

[43]. مسعودی، مروج الذهب، ج 4، ص 60 و حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص 132 و خطیب، تاریخ بغداد، ج 3، ص 55 (به نقل از: محمد بن سعد) و طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 395 و ابن خشاب، موالید الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 196) (با تعبیر و فی روایة اخری) و ابن جوزی، المنتظم، ج 11، ص 62 و سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص 359 و ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج 4، ص 175 و اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 345 (به نقل از: محمد بن سعید).

[44]. الکافی، ج 1، ص 497 (به نقل از: محمد بن سنان) و الخصیبی (334 ق)، الهدایة الکبری، ص 295 و خطیب، تاریخ بغداد، ج 3، ص 55 (به نقل از: محمد بن سنان) و ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 13) و فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 243 (با تعبیر قیل) و ابن فندق، لباب الأنساب، ج 1، ص 395 و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی‌طالب، ج 4، ص 411 (با تعبیر قیل) و ابن صباغ، الفصول المهمة، ج 2، ص 1057 (با تعبیر قیل) و اربلی کشف الغمة، ج 2، ص 345 (به نقل از: الدلائل حمیری از محمد بن سنان).

[45]. ابن تغری، النجوم الزاهره، ج 2، ص 231.

[46]. اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 345 (به نقل از: جنابذی).

[47]. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج 10، ص 385 و العبر، ج 1، ص 300.

[48]. ابن اثیر، الکامل، ج 6، ص 455 و اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 344 (به نقل از: ابن طلحة).

[49]. نوبختی، فرق الشیعة، ص 88.

[50]. الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 287).

[51]. کلینی، الکافی، ج 1، ص 496، ح 7.

[52]. پیشین.

[53]. رازقی نوعی انگور است که دانه‌های ریز دارد. برخی نیز گفته‌اند دانه‌های آن، دراز و سفید است (دهخدا، لغتنامه، ماده رازقی)

[54]. مسعودی، اثبات الوصیة، ص 192 و حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات، ص 117 و طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 395 و سید هاشم بحرانی، مدینة المعاجز، ج 7، ص 406.

[55]. عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 319.

[56]. مناقب آل أبی‌طالب، ج 4، صص 416 و 423.

[57]. مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 289).

[58]. همان ماهی که جد بزرگش سیّد الشّهداء در دوم آن در سال 61 هجری به سرزمین کربلا وارد شد از کرب و بلا به خدا پناه برد و با فدا کردن خود در آن سرزمین، به اسلام حیاتی دوباره بخشید و 161 سال پس از آن، در دو روز باقی مانده از این ماه، در سال 220 هجری، امام جواد (علیه السّلام) نیز وارد بغداد مکانی دگر از سرزمین عراق شد و به فرمان معتصم عباسی مورد کینه بدخواهان اهل بیت (علیهم السّلام) قرار گرفت.

[59]. نوبختی، فرق الشیعه، ص 91، مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 295).

[60]. یعقوبی، تاریخ، ج 2، ص 472 473.

[61]. ابن اثیر، الکامل، ج 6، ص 455 و مجلسی، بحار الأنوار، ج 50، ص 13.

[62]. عطاردی، مسند الإمام الجواد، ص 125 126.

[63]. تمامی منابع در این خصوص اتفاق دارند.

[64]. سبط ابن جوزی، مرآة الزمان، ص 56.

[65]. مناقب آل أبی‌طالب، ج 4، ص 429.

[66]. الکافی، ج 4، ص 583 584. ح 3 و المقنعة، ص 482 483 و تهذیب الاحکام، ج 6، ص 102 103.

[67]. بحار الأنوار، ج 102، ص 3.

تاریخ شهادت امام جواد (علیه السّلام)

سال

منابع کهن شیعیان و سنیان درباره سال شهادت امام جواد (علیه السّلام) متوازن‌اند. هر چند بخش زیادی از منابع سنیان بدین موضوع نپرداخته‌اند، ولی آن دسته که در این موضوع سخن گفته‌اند، با منابع شیعیان همسو هستند و همگی بر شهادت آن عزیز در سال 220 هجری تأکید دارند.[1] در این میان، چند گزارش به چشم می‌آید که از سال‌های دیگر نام برده‌اند که به زودی نقد خواهند شد.

نشانه دیگر در خصوص شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال 220 هجری، حدود 25 ساله بودن وی در وقت شهادت است. تمام منابعی که درباره دوران زیستن آن حضرت سخن گفته‌اند، این دوران را 25 سال دانسته‌اند،[2] و این در حالی است که همین منابع سن به امامت رسیدن آن حضرت را میان هفت تا هشت سال ثبت کرده‌اند. این مطلب نیز گفته شد که سال شهادت امام رضا (علیه السّلام) 203 هجری بوده[3] و هفت تا هشت ساله بودن امام جواد (علیه السّلام) در این هنگام با تولد وی در سال 195 هجری مطابقت دارد و 25 سال پس از سال 195 هجری، مطابق با سال 220 هجری خواهد بود.

نشانه سوم در این خصوص چند گزارشی است که شهادت آن گرامی را در سال‌های دیگر دانسته‌اند و برتابیدنی نیستند. آن‌ها چنین‌اند:

1.‌ کلینی روایتی را از علی بن مهزیار درباره سال زنده بودن امام جواد (علیه السّلام) نقل کرده که این سال، 225 هجری گزارش شده است. پسر مهزیار می‌گوید: در (یکی از روزهای) سال 225، امام جواد (علیه السّلام) را پس از طلوع خورشید و در بخش نخست روز، در طواف وداع کعبه مشاهده کردم و این در حالی بود که وی هفت بار به دور کعبه گشت و هر بار، رکن یمانی را استلام کرد و در شوط هفتم، رکن یمانی و حجر الأسود، هر دو را استلام کرد آن‌گاه افزوده است: «سپس در سال 217 هجری وی را شبانه در حال طواف کعبه مشاهده کردم» و شیوه طواف را با کمی تفاوت با روش پیش گفته نقل کرده است.[4]

با توجه به نشانه‌های در پیش رو باید گفت نسخه‌بردار این روایت در ثبت واژه «فی سنة خمس و عشرین و مأتین» اشتباه کرده و تعبیر «فی سنة خمس عشرة و مأتین» درست است؛ چرا که اولاً از روند گزارش پسر مهزیار و ساختار آن برمی‌آید، طواف دوم امام جواد (علیه السّلام) که در سال 217 هجری انجام گرفت- پس از طواف نخست او بوده. پس طواف اول باید در سال 215 باشد نه 225؛ ثانیاً شیخ طوسی همین روایت را با همین سند از کلینی نقل کرده و سال این دو زیارت را 215 و 217 هجری ثبت کرده و افزوده که نسخه 225 هجری، خطا است.[5] تصریح شیخ طوسی بر خطا بودن تعبیر سال 225 هجری، به این مطلب گواهی می‌دهد که نسخه‌ای از کافی در اختیار وی بوده که این سال را 215 هجری ثبت کرده است. علی اکبر غفاری که نسخه‌شناس و حدیث‌شناس چیره‌شناس است و کتاب کافی را تصحیح کرده نیز می‌گوید: به نسخه‌ای از کتاب کافی دست یافتم که این روایت در آن، با تعبیر سال 215 و 217 ثبت گردیده است.[6] و ثالثاً خود کلینی که این روایت در کتاب او ثبت شده این تاریخ را نپذیرفته و بر شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال 220 هجری تأکید کرده است.[7]

  1. در کتاب الإرشاد مفید، در سه جا به سال شهادت امام جواد (علیه السّلام) پرداخته شده و در یکی از این موارد، سال 225 هجری ثبت شده[8] و شیخ طبرسی نیز همین گزارش را در کتاب خود آورده و به مفید نسبت داده است؛[9] ولی این نقل کتاب الإرشاد، اشتباه نسخه‌بردار بوده که به کتاب طبرسی نیز راه پیدا کرده است؛ چرا که مفید در دو مورد دیگرِ کتاب الإرشاد و نیز در دو کتاب المقنعة و مسار الشیعة شهادت امام جواد (علیه السّلام) را در سال 220 هجری دانسته است.[10]

  2. مسعودی در یک گزارش خود، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را سال 219 هجری ثبت کرده است.[11] ابن تغری و ابن طولون نیز به نقل همین گزارش بسنده کرده[12] و بر آن استدلال نکرده‌اند، لیکن مسعودی در گزارش دیگرش شهادت آن گرامی در سال 220 هجری را ترجیح داده[13] و بر آن استدلال کرده است؛ چنان که ابن خلکان و ذهبی با نقل هر دو گویه، بر شهادت وی در سال 220 تأکید کرده و رخ دادن آن در سال 219 را برنتابیده‌اند.[14] قاضی نورالله نیز از صاحب کتاب نزهة الجلیس و ابن تیمیه چنین گزارش کرده که آنان با تردید میان سال‌های 219 و 220 هجری، در این خصوص نگاشته‌اند[15] و این تردید، خود نشانه بی‌پایگی گزارش شهادت آن گرامی در سال 219 است.

اربلی شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال 226 هجری را از محمد بن سعید نقل کرده و در ادامه، شهادت حضرت را در پنجم ذی الحجه سال 220 هجری دانسته است. این در حالی است که اربلی در همین نقل، سال تولد حضرت را 195 هجری و مدت عمر ایشان را 25 سال، ثبت کرده است.[16] که 25 سال پس از سال 195 مطابق با سال 220 خواهد بود. پس ثبت سال 226 هجری به نام سال شهادت آن گرامی، خطای نسخه‌برداران به شمار می‌آید. از آنچه گفته شد برمی‌آید که گزارش شهادت امام جواد (علیه السّلام) در سال 220 هجری درست است.

ماه

منابع کهن درباره ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) نیز پراکنده‌گویی کرده‌اند؛ برخی از آن‌ها به آن نپرداخته‌اند و گروهی که از آن سخن گفته‌اند به جز ابن طقطقی[17] و کفعمی[18] که از متأخران هستند همگی میان دو ماه ذی القعده و ذی الحجه پراکنده نظرند. این پژوهش با تتبع و تلاشی که در این خصوص انجام داده، شهادت آن گرامی را در ماه ذی القعده می‌داند و بر این گویه بدین روش استدلال می‌کند:

1.‌ هر چند شمار گزارشگران شهادت وی در دو ماه یاد شده، از دو گروه شیعه و اهل سنت اندک نیستند، بیشتر منابع شیعیان[19] و بخشی از منابع سنیان[20] این رخداد را در ماه ذی القعده دانسته‌اند و در میان اینان کسانی چون نوبختی، اشعری، کلینی و… حضور دارند که به دوران آن گرامی نزدیک بوده‌اند و منابع فراوانی نیز در اختیار داشته‌اند که بعدها از میان رفته است. اینان با این‌که به گزارش شهادت آن عزیز در ماه ذی الحجه دسترس داشتند[21] آن را برنتابیده‌اند و بر تولد وی در ماه ذی القعده تأکید کرده‌اند.

  1. نخستین کسی که شهادت امام جواد (علیه السّلام) در ماه ذی الحجه از او گزارش گردیده محمد بن سنان است که کلینی از او نقل کرده است. سپس محمد بن سعد یا محمد بن سعید[22] نیز از راویان این خبر به شمار می‌رود. منابع شیعیان و سنیان یا با استناد به این دو، به نقل آن گزارش، پرداخته‌اند و یا بدون استناد به آنان، تنها به اصل گزارش بسنده کرده‌اند[23] که در هر دو صورت با نقد مواجه‌اند؛ چرا که محمد بن سنان که راوی نخست این نقل بوده است در سال 220 ق در گذشته است[24] بی‌آن‌که ماه آن معلوم باشد و این در حالی است که منابع یاد شده، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را در آخر ذی القعده یا در روزهای نخست ماه ذی الحجه‌ی همان سال دانسته‌اند و این دو، ماه‌های پایانی سال هستند. پس محمد بن سنان نمی‌تواند خبر یاد شده را گزارش کند و اگر بپذیریم که محمد بن سنان پس از گزارش این خبر، در همان ماه ذی الحجه در گذشته که دلیلی بر آن نداریم- باید گفت ثبت این تاریخ به نام ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) از راویان دیگر نیز باید نقل می‌شد؛ چون خبر و تاریخ دقیق درگذشت افراد شاخص به سرعت منتشر می‌شود و همگان از آن اطلاع می‌یابند؛ در حالی که خبر شهادت امام جواد (علیه السّلام) در روزهای نخست ذی الحجه چنین نیست. وانگهی کلینی که این روایت را از محمد بن سنان نقل کرده، تاریخ یاد شده در آن را نپذیرفته است.

از سوی دیگر محمد بن سعد یا سعید که راوی دیگر این روایت است، ناشناس است چنان که در پاورقی آمده است و به گزارش چنین فردی بی‌آنکه پشتیبانی داشته باشد، نمی‌توان اعتماد کرد.

  1. کلینی گزارشی را ثبت کرده مبنی بر این‌که در روز سوم ذی الحجه سال 220 هجری، احمد بن خالد مولای امام جواد (علیه السّلام) و حسن بن محمد جوّانی یکی از نوادگان امام سجّاد، نزد جمعی، به صورت کتبی و شفاهی گواهی دادند که امام جواد (علیه السّلام) (در یکی از روزها) جلسه‌ای تشکیل داد و درباره فرزندانش در آن محفل وصیت کرد و پسرش علی بن محمد (امام هادی (علیه السّلام)) را وصیّ خود معرفی کرد و عبدالله بن مساور یکی از یاران نزدیکش- را برای امور مالی فرزندان خود تعیین کرد که پس از آن حضرت تا بالغ شدن آنان عهده‌دار آن باشد. آن‌گاه پنین گفتند: در همین روز (سوم ذی الحجه) عبدالله بن مساور به اجرای وصیت امام جواد (علیه السّلام) پرداخته است.[25]

با توجه به این نکته‌ها که 1. فرزندان امام جواد (علیه السّلام)[26] و افراد یاد شده همگی در مدینه می‌زیستند[27] 2. به کارگیری عبدالله بن مساور برای اجرای وصیت آن گرامی در سوم ذی الحجه بود و 3. گواهی دادن اراد پیشین بر این وصیت نیز در همین روز بوده، این نتیجه به دست می‌آید که اصل شهادت آن بزرگوار که در بغداد رخ داد- چند روز پیش از این بود و خبر آن، در روز سوم ذی الحجه به خاندان و دوستان آن عزیز در مدینه رسید؛ چنان که این فاصله‌ی چند روزه‌ را برخی منابع نیز ثبت کرده و می‌گویند (در یکی از روزهایی که امام جواد (علیه السّلام) در بغداد به سر می‌برد) پسرش امام هادی (علیه السّلام) نزد عمه پدرش امّ موسی رفت و در حالی که به شدت نگران بود، خود را بر دامنش انداخت. امّ موسی از سبب پرسید. وی پاسخ داد: «مات أبی والله الساعة؛ به خدا قسم هم اینک پدرم درگذشت». افراد حاضر، تاریخ آن ساعت و روز آن را یادداشت کرده‌اند. پس از چند روز از بغداد خبر آمد که امام جواد (علیه السّلام) در همان روز و ساعتی که امام هادی (علیه السّلام) از آن خبر داده بود درگذشته است.[28] پس اگر از محمد بن سنان و محمد بن سعد یا محمد بن سعید نقل شده که اینان تاریخ شهادت آن بزرگوار را در روز ششم یا پنجم ذی الحجه گزارش کرده‌اند[29] بدان جهت بوده که انتشار همگانی این خبر در این روز انجام گرفت و همین روز را به نام روز شهادت آن گرامی ثبت کرده‌اند و با این استدلال باید گفت گزارش شهادت امام جواد (علیه السّلام) در ماه ذی القعده سخن استواری است.

روز

در قسمت ماه شهادت امام جواد (علیه السّلام) بیان شد که شهادت آن امام همان در ماه ذی القعده بوده، لیکن منابع در مورد روز شهادت متوازن نیستند؛ برخی از آن‌ها، به ثبت ماه ذی القعده بسنده کرده[30] و از روز آن نام نبرده‌اند؛ برخی دیگر با پراکندگی از روزهای پنجم، یازدهم و آخر ذی القعده نام برده‌اند.

در این باره باید گفت آن گرامی در آخرین روز ماه ذی القعده بدرود حیات گفت؛ زیرا این گویه در منابع معتبر ثبت گردیده و این منابع، از اکثریت نیز برخوردارند؛[31] در حالی که دو گزارش دیگر (پنجم و یازدهم ذی القعده) بر این ویژگی نیستند؛ پنجم ذی القعده، تنها در کتاب نزعة الجلیس[32] ثبت شده که در این گزارش متفرد و از منابع متأخر است و نقل شهادت آن حضرت در یازدهم ذی القعده هم در کتاب الدروس شهید با تعبیر «گفته شده» آمده است؛ در حالی که خود شهید بر شهادت آن حضرت در روز پایانی این ماه تأکید دارد.[33]

بنابراین می‌توان گفت امام جواد (علیه السّلام) در آخرین روز ماه ذی القعده سال 220 هجری، پس از سپری کردن هفده سال و نه ماه قمری از دوران امامتش به شهادت رسید و این در حالی بود که حدود دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته بود.[34]

این روز به محاسبه نجومی برابر با یازدهم مرداد سال 214 خورشیدی (11/ 5/ 214)، مطابق با دوم اوت 835 میلادی است و 77931 روز پس از هجرت پیامبر (ص) خواهد بود.[35]

در مورد این‌که شهادت، در چه روزی از هفته رخ داده است؛ هیچ یک از منابعی که آن را آخر ذی القعده دانسته‌اند بدان نپرداخته‌اند. تنها گزارش‌هایی که تاریخ شهادت را پنجم یا ششم ذی الحجه دانسته‌اند به اختلاف، سه‌شنبه[36] و شنبه[37] را ثبت کرده‌اند که سه‌شنبه در گزارش بیشتری آمده است. با توجه به این‌ نکته که پخش خبر شهادت آن امام (علیه السّلام) در مدینه به صورت رسمی در روز پنجم یا ششم ذی الحجه انجام گرفته و آن روز سه‌شنبه بوده، می‌توان گفت آخر ذی القعده یعنی روز شهادت- روز چهارشنبه بوده است. در محاسبه نجومی نیز تاریخ یاد شده روز چهارشنبه را نشان می‌دهد.

نتیجه

بر این اساس باید گفت شهادت امام جواد (علیه السّلام) در روز چهارشنبه آخر ذی القعده سال 220 قمری، برابر با یازدهم مرداد 214 شمسی، مطابق با دوم اوت 835 میلادی رخ داد، دیگر گویه‌ها در خصوص روز شهادت آن گرامی که پذیرفتنی نیستند چنین‌اند:

-‌ دهم رجب،[38]

-‌ دهم شعبان،[39]

– پنجم ذی القعده،[40]

– یازدهم ذی القعده،[41]

– سوم ذی الحجه،[42]

– پنجم ذی الحجه،[43]

-‌ ششم ذی الحجه،[44]

– پنج روز باقی‌مانده از ذی الحجه،[45]

– آخر ذی الحجه،[46]

– آخر سال 220 هجری،[47]

– ماه ذی الحجه.[48]

سبب شهادت

امام جواد (علیه السّلام) پس از شهادت پدرش هنگامی که کمتر از هشت سال داشت، عهده‌دار امامت الهی و پیشوای مردم در ابعاد مختلف دینی شد و به پاسداری از آن پرداخت. هر چند با سن کمی که داشت به چشم دیگران نمی‌آمد،[49]لیکن گفتمان‌های علمی وی با عالمان به نام آن دوران، منزلت علمی و فضیلت‌های نهادین او را برای همگان نمایان کرد[50] و رویکردی نو به امامت را در افکار عمومی پدید آورد. چنین بود که، دلدادگان به اهل بیت (علیه السّلام) خرسند شدند و ارتباط و اتصال به منبع وحی را بدین طریق استمرار بخشیدند و از این راه، روزنه امید برای آنان همچنان می‌درخشید.[51] در این میان عباسیان که حکومت را در چنگ خود داشتند و برای آینده‌ی آن، برنامه‌ریزی کرده بودند، از روند این شرایط خرسند نبودند و بر مأمون که به ظاهر از امام جواد (علیه السّلام) جانبداری می‌کرد خرده می‌گرفتند و مأمون در پاسخ آنان به علم امام (علیه السّلام) استناد می‌کرد[52] که شرح آن در این مجال نگنجد.

به هر روی دوران مأمون به سر آمد (218 ق) ولی کینه‌های عباسیان در خصوص امام جواد (علیه السّلام) ادامه یافت. طولی نکشید که توطئه ترور آن گرامی با هم دستی همسرش «امّ الفضل» و برادر همسرش جعفر بن مأمون سر بر آورد. معتصم عباسی (218 227ق) برادر مأمون که همواره در اندیشه قتل آن گرامی بود به واسطه‌گری جعفر بن مأمون امّ الفضل، همسر امام جواد (علیه السّلام) را واداشت تا شوهرش را از پا درآورد. امّ الفضل که از امام (علیه السّلام) بچّه‌دار نشده بود و از آن حضرت به سبب مادر امام هادی (علیه السّلام)، کینه داشت، با تأثیرپذیری از برادرش جعفر، انگور رازقی[53] را زهرآلود کرد و به همسر جوانش خورانید و وی را در سال 220 هجری به شهادت رسانید.[54] و بدین طریق نام خود را در لیست سیاه زنان بدکردار ثبت کرد.

در تفسیر عیاشی سبب شهادت امام جواد (علیه السّلام)، غذای سمی‌ای دانسته شده که به نیرنگ ابن أبی دؤاد، قاضی دوران معتصم به امام خورانیده شد و در توضیح آن چنین آمده است: امام جواد (علیه السّلام) درباره چگونگی بریدن دست دزدی، فتوایی داد که ابن أبی دؤاد در این موضوع فتوای دیگری داشت. معتصم فتوای امام جواد (علیه السّلام) را اجرا کرد؛ ولی ابن أبی دؤاد کینه امام (علیه السّلام) را به دل گرفت و بعدها نزد معتصم از امام جواد (علیه السّلام) بدگویی کرد و او را واداشت تا مجلسی تشکیل دهد و امام جواد (علیه السّلام) را در آن فرا خواند و غذای سمی بدون بخورانید و وی را به شهادت برساند و معتصم نیز چنین کرد.[55] ابن شهر آشوب نیز در مناقب، شهادت وی را با شربت سرد یا حوله سمی گزارش کرده است.[56]

مرقد

25 بهار از عمر امام جواد (علیه السّلام) سپری گشته بود که در نخستین روزهای سال 220 هجری[57] – ماه محرم این سال-[58] به فرمان معتصم عباسی از مدینه به بغدا کوچ داده شد و دو روز از این ماه مانده بود که وارد بغداد شد[59] و این در حالی بود که همسرش امّ الفضل وی را همراهی می‌کرد. امام (علیه السّلام) حدود دو ماه در بغداد تحت مراقبت معتصم به سر برد و سرانجام، دستور معتصم مبنی بر مسموم کردن آن گرامی صادر شد، لیکن معتصم برای تبرئه خود، در پانزدهم ذی القعده‌ی همین سال، بغداد را به سوی سامرا ترک کرد[60] و در غیابش فرمان وی به اجرا درآمد. واثق (227 232 ق)، پسر معتصم، در میان مردم بر پیکر امام جواد (علیه السّلام) نماز گزارد[61] و این نماز غیر از نمازی بود که امام هادی (علیه السّلام) به تنهایی بر او گزارده بود.[62] آن‌گاه این پیکر پاک پس از تجهیز و تکفین در قبرستان قریش بغداد (کاظمین فعلی) پشت قبر جد گرامی‌اش امام کاظم (علیه السّلام) به خاک سپرده شد[63] و اینک بارگاه ملکوتی این دو امام هُمام در شهر کاظمین عراق، قبله آمال دوستان و شیعیان جهان است.

گفتنی است در گستره تاریخ، برای نابودی و بی‌نشانه کردن این مرقد شریف، تلاش‌هایی انجام شد که به ناکامی انجامید؛ برای نمونه ابن شهر آشوب گوید: ابن همدانی فقیه برای کتاب تجارب الأمم اثر ابن مسکویه (421 ق) تکمله‌ای نگاشته که نامش را «تتمه تاریخ أبی شجاع وزیر» نهاده است. وی در این کتاب می‌گوید: پس از آن‌که (در حکومت سلجوقیان، فرماندار بغداد «زهیری و ابن بُدن» در سال 449 ق، به شیعیان و شهر کاظمین هجوم بردند)[64] قبرستان قریش (کاظمین) را به آتش کشیدند و پس از اهانت فراوان به دو امام بزرگوار تلاش کردند، ضریح امام جواد (علیه السّلام) را بگشایند و حفر کنند و استخوان‌هایش (پیکر پاکش) را به قبرستان احمد (احمد بن حنبل) انتقال دهند، لیکن تراکم خاک‌های بنای تخریب شده و خاکستر آتش‌سوزی، سبب شد تا نتوانند این مرقد شریف را به دقت شناسایی کنند.[65]

به رغم این همه کینه‌توزی دشمنان و بدخواهان اهل بیت (علیه السّلام)، به لطف خدای بزرگ، این بارگاه پاک، همواره مورد توجه مشتاقان به آن خاندان بوده و با نوسان‌هایی که داشته از تعمیر و بازسازی دوستان اهل بیت (علیه السّلام) باز نمانده است و اکنون با بارگاه ملکوتی که دارد، یکی از زیارتگاه‌های مهم انبوه مشتاقان به شمار می‌آید.

در خصوص زیارت این مرقد پاک، کلینی، شیخ مفید و طوسی این روایت را ثبت کرده‌اند: ابراهیم بن عقبه یکی از یاران امام جواد و امام هادی (علیه السّلام) گوید: با امام هادی (علیه السّلام)  درباره فضیلت زیارت قبر سیّد الشّهداء  در کربلا و دو قبر امام کاظم و امام جواد (علیه السّلام) و برتری این زیارت‌ها مکاتبه کردم. آن بزرگوار در پاسخ چنین نگاشت: «أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ الْمُقَدَّمُ وَ هَذَانِ أَجْمَعُ وَ أَعْظَمُ ثَوَاباً».[66] علامه مجلسی برای این روایت یکی از دو معنای پیش رو را پیشنهاد کرده است:

1.‌ چون امام حسین (علیه السّلام) بلند مرتبه است، زیارت او به تنهایی از زیارت هر معصومی برتر خواهد بود؛ ولی زیارت این دو امام با هم (نه هر یک به تنهایی) جامع و برتر است.

  1. سزاوارتر این است که زیارت امام حسین (علیه السّلام) مقدم داشته شود و اگر زیارت این دو امام بر زیارت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) افزوده شود، پاداشش جامع و برتر است.[67]

به هر روی این روایت بر فضیلت و بزرگی منزلت زیارت مرقد ملکوتی حضرت جواد (علیه السّلام) تأکید دارد.

           


جدول تطبیقی ولادت و شهادت امام نهم (علیه السّلام)

براساس تاریخ قمری، شمسی و میلادی

نام

محمد

لقب

جواد/ ابن الرّضا

کنیه

ابوجعفر ثانی/ ابوعلی

نام پدر

علی

نام مادر

سبیکه نوبیه

 

 

روز/ ماه/ سال

قمری

شمسی

میلادی

ولادت

روز

جمعه/ 15

23

13

ماه

رمضان

خرداد

ژوئن

سال

195

190

811

شهادت

روز

چهارشنبه/ آخر

11

2

ماه

ذی القعده

مرداد

اوت

سال

220

214

835

   منبع: کتاب باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان علیهم السلام/ یدالله مقدسی/ نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی


[1]. ر. ک به: عنوان سال تولد امام جواد (علیه السّلام)، ص 455، پاورقی 3 و 4 و قمی، تاریخ قم، ص 200 و ابن اثیر، الکامل، ج 6، ص 455 و یافعی شافعی، مرآت الجنان، ج 2، ص 61 و ابن الوردی، تاریخ، ص 212.

[2]. همان.

[3]. ر. ک به: قسمت سال شهادت امام رضا (علیه السّلام)، عنوان گویه برگزیده و دلیل آن، ص 429.

[4]. الکافی، ج 4، ص 532، ح 3.

[5]. تهذیب الأحکام، ج 5، ص 281، ح 959.

[6]. پیشین، پاورقی.

[7]. همان، ج 1، ص 492.

[8]. الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 289). گفتنی است در این چاپ، این اشتباه، تصحیح شده است.

[9]. إعلام الوری، ج 2، ص 91.

[10]. پیشین، صص 273 و 295 و المقنعة، ص 482 و مسار الشیعة (مصنفات ج 7، ص 24).

[11]. مروج الذهب، ج 4، ص 60.

[12]. النجوم الزاهرة، ج 2، ص 231 و الأئمة الإثنی عشر، ص 104.

[13]. اثبات الوصیة، ص 192.

[14]. وفیات الأعیان، ج 4، ص 175، شماره 561 و تاریخ الإسلام، ج 10، ص 385 و العبر، ج 1، ص 300 (و قیل).

[15]. احقاق الحق، ج 12، ص 416.

[16]. کشف الغمة، ج 2، ص 345.

[17]. ابن طقطقی در الأصیلی، صفحه 156 این روز را، دهم شعبان دانسته و به مستند خود نیز اشاره‌ای نکرده است. در منابع تاریخی هم، موافقی برای او به دست نیامده است.

[18]. کفعمی در المصباح صفحه 523، شهادت امام جواد (علیه السّلام) را دهم رجب دانسته و این نیز، به جهت اشتباه ماه شهادت و ماه تولد این امام همام است که به گزارش ابن عیاش، تولد آن حضرت دهم رجب دانسته شد و کفعمی به اشتباه، همان تاریخ ماه و روز تولد را برای ماه و روز شهادت نیز، ثبت کرده و این خط، خطای قلم وی یا نسخه‌بردار است.

[19]. نوبختی، فرق الشیعة، ص 91 و اشعری، المقالات و الفرق، ص 99 و کلینی، الکافی، ج 1، بص 492 و قمی، تاریخ قم، ص  200، و مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 289) و المقنعة، ص 482 و شیخ طوسی، التهذیب، ج 6، ص 90 و فتال، روضة الواعظین، ص 243 و طبرسی، إعلام الوری، ج 2، ص 91 و تاج الموالید (مجموعة نفیسة، ص 129) و ابن شهر آشوب، مناقب أل أبی‌طالب، ج 4، ص 411 و شهید، الدروس، ج 2، ص 15 و عاملی، وصول الأخیار الی أصول الأخیار، ص 43 و قاضی نورالله، احقاق الحق، ج 12، ص 416 (به نقل از: نزهة الجلیس).

[20]. گنجی شافعی، کفایة الطالب، ص 458 و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 2، ص 1057 و ابن هجر هیتمی، الصواعق المهرقة، ص 312 و احقاق الحق، ج 19، ص 593 (به نقل از: الأتحاف بحبّ الأشراف) و شبلنجی، نور الابصار، ص 163.

[21]. از باب نمونه کلینی با این‌که شهادت امام در ماه ذی الحجه را از محمد بن سنان نقل کرده، آن را برنتابیده است (الکافی، ج 1، ص 497).

[22]. در تاریخ بغداد ( ج 3، ص 55) از شخصی به نام محمد بن سعد و در کشف الغمة ( ج 2، ص 345) از محمد بن سعید یاد شده است. در مورد این‌که این شخص چه کسی است، کتاب او چیست و تاریخ وفات او چه سالی است، مطلبی به دست نیامده است. هر چند ممکن است منظور از محمد بن سعد، نگارنده کتاب الطبقات الکبری (230 ق) باشد، لیکن مقصود از محمد بن سعید روشن نیست. در کتاب‌های رجالی از روایان گوناگونی به این نام یاد شده که مناسب با این موضوع، باید محمد بن سعید ازدی دوست موسی مبرقع پسر امام جواد (علیه السّلام) باشد. مسعودی در اثبات الوصیة (ص 194) به نقل از کتاب الدلایل حمیری (زنده در 297 ق) وی را مولای (دوست) فرزندان امام جواد (علیه السّلام) دانسته، لیکن کتاب‌های رجالی درباره شخصیت، مذهب، و زمان درگذشت وی هیچ‌گونه مطلبی را ثبت نکرده‌اند (نمازی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 7، ص 109). اربلی که به نقل از کتاب معالم العترة جنابذی نام او را در این گزارش ثبت کرده مشخص نکرده او کیست. شاید وی همان محمد بن سعد صاحب الطبقات الکبری- سنی مذهب باشد و جنابذی نیز از او گزارش می‌کرد و به احتمال دیگر، وی همان کسی است که در گزارش حمیری از دوستان فرزندان امام جواد (علیه السّلام) به شمار می‌رود. به هر روی هویت وی، مشخص نیست و اعتماد به گزارش چنین راوی پشتیبان می‌طلبد که در دست نیست.

[23]. در منابع شیعیان ابتدا حمیری در کتاب الدلائل (کشف الغمة، ج 2، ص 365) با استناد به محمد بن سنان، فقط این خبر را نقل کرده است. سپس کلینی از وی و اشعری نقل کرده و برنتابیده است. آن‌گاه ابن خشاب (مجموعة نفیسة، ص 195) در یک روایتش از وی نقل کرده ولی طبری امامی (دلائل الإمامة، ص 395) این خبر را بی‌استناد به کسی ثبت کرده است، چنان که ابن شهر آشوب، فتال، شهید در الدروس، و برخی دیگر با تعبیر «قیل»، ثبت کرده‌اند و آن را برنتابیده‌اند. در منابع سنیان نیز، نخست خطیب بغدادی که بیش از یک قرن پس از کلینی می‌زیست این گزارش را از محمد بن سنان ثبت کرده و در پی او مورخانی چون ابن جوزی در المنتظم ( ج 11، ص 62) و ابن خلکان در وفیات الأعیان (ج 4، ص 175) همین گزارش خطیب بغدادی را نقل کرده‌اند، ولی سندش را حذف کرده‌اند. همچنین ابن صباغ مالکی (الفصول المهمة، ج 2، ص 1057) به صورت قیل، آن را گزارش کرده است.

[24]. نجاشی، رجال، شماره 888.

[25]. الکافی، ج 1، ص 325، ح 3.

[26]. حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص 133 (انّ ابا جعفر (علیه السّلام) لما اراد الخروج من المدینة الی العراق و معاودتها أجلس ابا الحسن (علیه السّلام) فی حِجرِه بعد النصّ علیه و قال: ما الّذی تحبّ أن أهدیَ الیک من طرائف العراق؟ فقال: سیفاً کأنّه شُعلةٌ نار…؛ وقتی امام جواد (علیه السّلام) تصمیم گرفت که از مدینه به عراق سفر کند و برگردد، پس از تصریح بر امامت ابوالحسن، وی را بردامنش نشانید و از او پرسید چه چیزی را دوست می‌دارید که از عراق برای تو سوغات بیاورم؟ امام هادی (علیه السّلام) که کودک بود- پاسخ داد: شمشیری که گویی پاره آتش است). مسعودی، اثبات الوصیة، ص 195.

[27]. بحار، ج 50، ص 16.

[28]. حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص 133 و مسعودی، اثبات الوصیة، ص 194 و مجلسی، بحار، ج 50، ص 15.

[29]. کلینی، الکافی، ج 1، ص 497 و خطیب، تاریخ بغداد، ج 3، ص 55 و اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 345.

[30]. طبرسی، تاج الموالید (مجموعة نفیسة، ص 129) و گنجی شافعی، کفایة الطالب، ص 458 و علامه حلّی، المستجاد من کتاب الإرشاد (مجموعة نفیسة، ص 500).

[31]. نوبختی، فرق الشیعة، ص 91 و اشعری، المقالات، ص 99 و کلینی، الکافی، ج 1، ص 492 و قمی، تاریخ قم، ص 200 مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 289) و المقنعة، ص 482 و شیخ طوسی، التهذیب، ج 6، ص 90 و  فتال روضة الواعظین، ص 243؛ طبرسی، إعلام الوری، ج 2، ص 91 (به روایت ابن عیاش) و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی‌طالب، ج 4، ص 411 (و قبض ببغداد مسموماً فی آخر ذی القعدة) و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 2، ص 1057 و عاملی، وصول الأخیار الی اصول الأخبار، ص 43 و قاضی نورالله، احقاق الحق، ج 19، ص 593 (به نقل از: الإتحاف بحبّ الأشراف).

[32]. احقاق الحق، ج 12، ص 416 (به نقل از: نزهة الجلیس).

[33]. الدروس، ج 2، ص 14 (و قبض ببغداد فی آخر ذی القعدة، و قیل: یوم الثلاثاء حادی عشر ذی القعدة سنة عشرین و مأتین).

[34]. طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 395 (… علی ساعتین من النهار).

[35]. زمانی قمشه‌ای، کتاب هیئت و نجوم اسلامی، ص 341.

[36]. تعبیر روز سه‌شنبه نخست در روایت محمد بن سنان ثبت شده است و منابعی که این گزارش را با استناد به وی یا به صورت «قیل» ثبت کرده‌اند، پیش از این ذکر شد (ر. ک به: عنوان ماه شهادت و بررسی آن، استدلال شماره 2، ص 469، پاورقی 1).

[37]. تنها در روضة الواعظین (ص 243) و مناقب أل أبی‌طالب (ج 4، ص 411) با تعبیر «قیل« گزارش شده است.

[38]. کفعمی، المصباح، ص 523 (جدول).

[39]. ابن طقطقی، الأصیلی فی أنساب الطالبیین، ص 156.

[40]. احقاق الحق، ج 12، ص 416 (به نقل از: مکی در نزهة الجلیس، ج 2، ص 111).

[41]. شهید اول، الدروس، ج 2، ص 14 ( با تعبیر قیل).

[42]. طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 395 (با تعبیر و یقال).

[43]. مسعودی، مروج الذهب، ج 4، ص 60 و حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص 132 و خطیب، تاریخ بغداد، ج 3، ص 55 (به نقل از: محمد بن سعد) و طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 395 و ابن خشاب، موالید الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 196) (با تعبیر و فی روایة اخری) و ابن جوزی، المنتظم، ج 11، ص 62 و سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص 359 و ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج 4، ص 175 و اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 345 (به نقل از: محمد بن سعید).

[44]. الکافی، ج 1، ص 497 (به نقل از: محمد بن سنان) و الخصیبی (334 ق)، الهدایة الکبری، ص 295 و خطیب، تاریخ بغداد، ج 3، ص 55 (به نقل از: محمد بن سنان) و ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 13) و فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 243 (با تعبیر قیل) و ابن فندق، لباب الأنساب، ج 1، ص 395 و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی‌طالب، ج 4، ص 411 (با تعبیر قیل) و ابن صباغ، الفصول المهمة، ج 2، ص 1057 (با تعبیر قیل) و اربلی کشف الغمة، ج 2، ص 345 (به نقل از: الدلائل حمیری از محمد بن سنان).

[45]. ابن تغری، النجوم الزاهره، ج 2، ص 231.

[46]. اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 345 (به نقل از: جنابذی).

[47]. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج 10، ص 385 و العبر، ج 1، ص 300.

[48]. ابن اثیر، الکامل، ج 6، ص 455 و اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 344 (به نقل از: ابن طلحة).

[49]. نوبختی، فرق الشیعة، ص 88.

[50]. الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 287).

[51]. کلینی، الکافی، ج 1، ص 496، ح 7.

[52]. پیشین.

[53]. رازقی نوعی انگور است که دانه‌های ریز دارد. برخی نیز گفته‌اند دانه‌های آن، دراز و سفید است (دهخدا، لغتنامه، ماده رازقی)

[54]. مسعودی، اثبات الوصیة، ص 192 و حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات، ص 117 و طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 395 و سید هاشم بحرانی، مدینة المعاجز، ج 7، ص 406.

[55]. عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 319.

[56]. مناقب آل أبی‌طالب، ج 4، صص 416 و 423.

[57]. مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 289).

[58]. همان ماهی که جد بزرگش سیّد الشّهداء در دوم آن در سال 61 هجری به سرزمین کربلا وارد شد از کرب و بلا به خدا پناه برد و با فدا کردن خود در آن سرزمین، به اسلام حیاتی دوباره بخشید و 161 سال پس از آن، در دو روز باقی مانده از این ماه، در سال 220 هجری، امام جواد (علیه السّلام) نیز وارد بغداد مکانی دگر از سرزمین عراق شد و به فرمان معتصم عباسی مورد کینه بدخواهان اهل بیت (علیهم السّلام) قرار گرفت.

[59]. نوبختی، فرق الشیعه، ص 91، مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 295).

[60]. یعقوبی، تاریخ، ج 2، ص 472 473.

[61]. ابن اثیر، الکامل، ج 6، ص 455 و مجلسی، بحار الأنوار، ج 50، ص 13.

[62]. عطاردی، مسند الإمام الجواد، ص 125 126.

[63]. تمامی منابع در این خصوص اتفاق دارند.

[64]. سبط ابن جوزی، مرآة الزمان، ص 56.

[65]. مناقب آل أبی‌طالب، ج 4، ص 429.

[66]. الکافی، ج 4، ص 583 584. ح 3 و المقنعة، ص 482 483 و تهذیب الاحکام، ج 6، ص 102 103.

[67]. بحار الأنوار، ج 102، ص 3.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *