واکاوی اشکال:
در برخی منابع تاریخی روایتی از غلام عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری نقل شده است که من همراه مولای خود بودم که مردم نزد امام حسین علیهالسلام جمع شدند. در این هنگام حضرت امر کرد که چادری را برپا کنند. سپس دستور داد تا مشک بیاورند. پس از آن حضرت مشک را درکاسه ای بزرگ ریختند و به داخل آن چادر رفتند و به خود نوره (داروی نظافتی) مالیدند[1].
حال سؤال اینجاست که در آن بی آبی کربلا چه طور حضرت در داخل چادر به خود نوره مالیدند و خود را نظافت کردند؟!!!
مقدمه پاسخ
قبل از ارائه پاسخ به دو مقدمه زير توجه فرماييد:
1- همانگونه كه ميدانيد در زمانهاي گذشته به هنگام نوشتن از نقطه استفاده نميكردند لذا نسخه بردار اينگونه كتب به هنگام برخورد با اينگونه كلمات هر آنچه از كلمه ميفهميد و يا شبيه به آن مييافت، همان را مينوشت.
2- يكي از انواع پر طرفدار عطر در ميان اعراب، «مُشْك» است. مشكي كه به صورت جامد يا غليط عرضه ميگردد را با كمي آب مخلوط كرده و سپس استعمال ميكنند.
اصل پاسخ:
در اين فراز تاريخي، مورخان بزرگ مطالب خود را به دو گونه متفاوت ارائه كرده اند:
– دستهاي كلمه «نوره» (داروي نظافتي) را در عبارت خود آوردهاند. اين گروه عبارتند از:
طبري در: تاريخ الأمم و الملوك، ج5، ص423؛
بلاذري در: انساب الاشراف، ج3،ص396 ـ 395؛
ابن اثير در: الكامل في التاريخ، ج2، ص561
نويري در: نهاية الارب فيفنونالادب، ج20، ص275.
– و دستهاي ديگر كلمه «تور». را در کتاب های خود آورده اند كه ما نيز معتقد به صحت اين كلمه هستيم.
به نظر ميرسد در گزارش گروه اول، كلمة «نوره»، تصحيف شده واژه «تور» باشد كه به دليل عدم نقطه، نسخه بردار اين كتابها آن را نوره خوانده است. اين كلمه (تور) به معني: «ظرف برنجي يا سنگي» است. با عنايت و توجه به مطالب فوق، ترجمه اين فراز از تاريخ اينگونه ميشود: «پس از دستور امام، مُشكي (آورده و آن) را در آن ظرف به هم زدند و آماده كردند و سپس به ترتيب، امام و يارانش بدن خود را با آن خوشبو كردند»، امّا چون مورّخان اين كلمه را «نوره» خوانده و ضبط كردهاند، عبارات، آشفته گرديده و افاده استعمال نوره (داروي نظافت)كرده است، در حالي كه اصولا بحث نوره مطرح نبوده است.
مويد ادعاي فوق، آن است كه اين ترجمه عبارت تور توسط برخي مورّخان به كار رفته است. به عنوان مثال، گزارش ابو عليمسكويه، دقيق و خالي از تصحيف است، او تنها سخن از مشك به ميان آورده مينويسد: حسين علیهالسلام دستور داد در باديهاي (ظرفي) بزرگ، مُشْكي حل كردند و آن را بر بدن خود ماليد…[2]
مؤيد اينكه لفظ تور به معناي «ظرف» است، اين كه: در گزارشِ نخستين برخورد «حرّ بنيزيد رياحي» و سپاهش با امام حسين علیهالسلام، آمده است كه امام چون ديد سپاهيان حرّ تشنهاند، به جوانانش دستور داد آنان و مركبهايشان را سيراب كنند، در اين هنگام جوانان با «كاسهها و طاسها» آنان را سيراب كردند. در این عبارت، عین كلمه «الاتوار» به كار رفته است که مترجمین آن را به «کاسه ها» ترجمه می کنند.[3] در اينجا هرگز نميتوان كلمه بعد از «طساس» (جمع كلمه طاس به معناي ظرف) را به «اَنْوار» (جمع كلمه نوره و به معناي داروي نظافتي) خواند (كه اگر آن كلمه را انوار بخوانيم حاصل معناي آن ميشود: جوانان امام حسين به لشكر «حُرّ» داروي نظافتي نوشاندند!) بلكه به يقين اتوار، جمع تور است كه به معناي همان ظرف برنجي يا سنگي است.
اضافه ميكنيم كه: واژه «تور» از جمله واژههايي است كه در گذشته استعمال و كاربرد آن بسيار معمول بوده و در حديث و سرگذشت ياران پيامبر، بارها به كار رفته است، لكن بعدها به دليل آمدن ظرفهايي كه جايگزين اين گونه ظروف شدهاند به صورت كلمهاي غريب و نا آشنا درآمده است.
ابناثير، مؤلف «النهاية في غريب الحديث و الاثر» به لغت تور اشاره می کند و ضمن ترجمه آن به ظرف برنجی یا سنگی، دو حدیث که در آن این واژه به کار برده شده را مؤید کلام خود می گیرد[4].
با اين توضيح برخي اشكالها كه در مورد استفاده از نوره با وجود كمبود آب، و تنگي فرصت در صبح عاشورا پيش آمده، و بعضي از مقتلنويسان در رفع آنها به توجيهات تكلّفآميزي متوسل شدهاند[5]، منتفي ميشود.
[1] . «عن غلام لعبد الرحمن الانصاری قال: کنت مع مولای فلما حضر الناس و اقبلوا الي الحسين امر الحسين بفسطاط فضرب ثم امر بمسك فميث في جفنة عظيمة او صحفة. قال ثم دخل الحسين ذالك الفسطاط فتطليّ بالنّورة»
[2] . « و أمر الحسين بمسك فميث في جفنة عظيمة و أطلی» تجارب الامم، ج2، ص70
[3] . «…فقام فتية و سقوا القوم من الماء حتي أرووهم، و اقبلوا يملأون القصاع و الأتوار و الطساس من الماء و يدنونها من الفرس…» طبري، تاريخ الأمم و الملوك، ج 5، ص401
[4] . « في حديث ام سليم أنها صنعت حيسا في تور، و هو اناء من صفر، او حجارة كالاِجانة قد يتوضأ و منه حديث سلمان رضيالله عنه : لما احتضر دعا بمسك ثم قال لإمراته اوحفيه في تور اي اضربيه بالماء»: (در حديث «ام سليم» آمده است كه او در تور، حيس(غذايي مركب از خرما و روغن و سويق) آماده كرد، تور، ظرفي برنجي يا سنگي است مانند طشت كه گاهي در آن وضو ميگيرند. همچنين نقل شده است كه سلمان به هنگام احتضار، مشكي خواست و به همسرش گفت: آن را در تور به هم بزن يعني با آب مخلوط كن) النهاية في غريب الحديث و الاثر، ج1، ص199
[5] ر.ك: فضل علي قزويني، الامام حسين و اصحابه، ج1،ص259-261