اگر قبلاً انسان خودش را برای همراهی با ولی خدا آماده نكرده باشد، عقب خواهد ماند. سیدالشّهدا(ع) از ماهها قبل اعلام موضع كردند، یك نمونه آن طِرِمّاح بود كه در راه با چند نفر دیگر, به حضرت برخورد كردند (یكیدو منزل با كوفه بیشتر فاصله نداشت) حضرت پرسیدند: «وضع كوفه چگونه است؟» گزارشی داد كه وضع كوفه خوب نیست، قلوب مردم با شما، اما شمشیرهایشان علیه شماست، ما كه از كوفه بیرون میآمدیم، در مخلیه، لشكر انبوهی برای جنگ با شما جمع شده بود كه تاكنون لشكری به این عظمت و وسعت ندیده بودیم، از آن طرف، طرمّاح برای خانوادهاش آذوقه میبرد؛ لذا به حضرت عرض كرد: اجازه بدهید آذوقهها را برسانم و برگردم. حضرت فرمودند: «سعی كن زود بیایی». رفت، زود هم برگشت ولی وقتی به همین منزل رسید، خبر شهادت سیدالشّهدا(ع) را شنید. از ماهها قبل سیدالشّهدا(ع) از مدینه خارج شده و اعلام موضع كردهاند، بعد از شش ماه كه حضرت در محاصره دشمن قرار گرفته، تازه ایشان برای زن و بچهاش آذوقه میبرد! نقطه ضعف بالاتر اینكه به حضرت نصیحت میكند ـ به این خیال كه حضرت محتاج نصیحت اوست ـ گفت: بیایید به یمن برویم، كوفیان وفادار نیستند من برای شما در كوهستانهای یمن بیست هزار شمشیرزن آماده میكنم تا جنگ را از آنجا شروع كنید. غافل از اینكه بیست هزار شمشیرزن كه مثل شما بخواهند آذوقه زن و بچه را بر سیدالشّهدا(ع) مقدم بدارند, به درد سیدالشّهدا(ع) نمیخورند. پس اگر با تمام وجود آماده نبوده، مشغول آذوقة زن و بچه و نام و نشان باشیم، مسلّم است كه ولی خدا تنها میماند.