ثقلین
TasvirShakhesshaid59

با دست خودت، کمپوت‌ها را به بچّه‌ها می‌دهی!

شهید غلامحسین افشردی

مسؤول تدارکات از جا بلند شد. رنگ از صورتش پریده بود. علی به دست‌های لرزان او نگاه کرد:-‌ برادر باقری به خدا من تقصیری ندارم.حسن ...