برخورد قانونی با خائنین به نظام و انقلاب اسلامی

این‌که ما خیال کنیم اگر انقلابی اسلامی صورت گرفت و شهید دادیم و عده‌ای خوب بودند، امّا عده‌ای کار را به عهده بگیرند و فسق و فجور کنند و اموال مردم را چپاول کنند و حکومت را وسیله‌ی خوردن قرار بدهند، با این حال خدا حکومت را نگه می دارد، زهی خیال باطل!آن حکومت که حکومت رسول خدا بود و شهدای بدر داشت و اهل بیت علیهم السّلام در جنگ‌ها به زحمت افتادند از مسیر خود منحرف شد، در دوره‌ی خلیفه‌ی سوم مردم خلیفه‌ی سوم را انگار که حیوانی را بکشند کشتند.

وضع ما کامل به دوره‌ی عثمان نرسیده است که هم مسئول دلسوز و با تقوا است و هم الحمدلله رأس نظام زیر سایه‌ی ولی فقیه عادل است، ولی بدون رودبایستی شوخی ندارد که ما اهل مداهنه باشیم «إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا»[۱]، به سمت شیطان برگردیم خدا از ما برمی‌گردد. من صراحتاً عرض می‌کنم این که مسئول اصلی در قوّه‌ی قضاییه‌ی ما اعلان می‌کند که بعضی از مسئولان و فرزندان آن‌ها در فساد سهیم هستند که هنوز واقعاً این برای من قابل هضم نیست! این را اعلام می‌‌کند یعنی چه؟ یعنی ما خبر داریم؟ مردم بخوابید ما هم خواب هستیم یا برخورد می‌کند؟ تا قبل از برخورد این اعلام چه سودی دارد جز ناامیدی مردم! من نمی‌دانم یعنی چه؟ یعنی این‌که قوّه‌ی قضاییه از فساد خبر دارد و مردم منتظر برخورد هستند و به اندازه‌ی انتظار مردم برخورد اتّفاق نمی‌افتد. باید توقّع داشته باشیم که بدتر از این بیفتد.

درست است که منشأ این اتّفاقات اخیر خارجی است، ولی اگر نارضایتی نبود بستر این اتّفاق فراهم نمی‌شد. فصل رودربایستی گذشته است، ما به شکل امیر المؤمنین علیه السّلام و به آن مسیر حکومت را اداره کنیم مردم جان می‌دهند. اگر یک عدّه بخواهند آرزوهای خانوادگی خود را مانند شیوه‌ی خلیفه‌ی سوم اداره کنند، ما در بخش‌هایی از حکومت خود این را می‌بینیم و بدون رودربایستی باید منتظر باشیم که این اتّفاق بیفتد و خواهد افتاد، شوخی هم ندارد. مرحوم امام رحمت الله علیه هم فرمود.

فرصت داریم، چون هنوز حکومت به شکل کامل فاسد نیست، نقاط قوّت زیاد دارد. در بخش‌هایی واقعاً وضع ما خوب است، ولی فساد است، بی‌خیالی است. بنده چون از نزدیک دیدم عرض می‌کنم. مسئولی که این‌قدر نمی‌فهمد که با کفش وارد یک چادر چهار متری زلزله زده نرود، آن‌جا هم اتاق خواب او است، هم اتاق پذیرایی او است. اگر کسی از نزدیک دیده باشد می‌فهمد جلوی چادر کفش است.، جای دیگری ندارد. این نمی‌فهمد که با کفش در زندگی مردم می‌رود! نگاه او به مردم نگاه به حیوان است، نباید توقّع داشته باشد که مردم او را تبرّک کنند!

این چیزی که دارم عرض می‌کنم واقعاً تأسّف خوردم که عدّه‌ای مظلوم کشته شدند. آن بچّه‌ای که زیر ماشین آتش نشانی رفت، ای کاش فرزند یکی از مسئولین کشته شده بود۰۳:۵۵٫ ای کاش دل آن غارتگر سوخته بود. نباید تاوان ظلم بی‌اعتنایی یک خدانشناسی را… ما در روایات داریم لعنت خدا و ملائکه و انبیاء و مرسلین و اهل بیت و مردم بر مسئولی که خائن است یا لایق نیست. دیگر مانند این لعنت جایی نداریم و وای به حال آن روزی که ما خیال کنیم به جهت دفاع از انقلاب باید چشم روی ظلم ببندیم! وای به حال ما!

فریاد حق طلبانه در مقابل بی‌عدالتی و دروغگویی

در کشوری باشیم که کارگر اعتراض کند و او را شلّاق بزنند! حقوق ماه خود را نگیرد و باتوم در سر او بخورد! اگر این اتّفاق بخواهد گسترده شود شک نکنید که بنده اوّلین ضدّ انقلاب هستم! هنوز نیست، هنوز فرصت اصلاح است. ما جان خود را می‌دهیم. إن‌شاءالله امروز هم اگر توفیق داشته باشیم می‌رویم از نظام  دفاع می‌کنیم ۰۴:۵۷ اشتباه نشود. ولی به این معنا نیست. ما با انقلاب هستیم تا وقتی انقلاب در مسیر خود است. الآن خود رأس نظام مطالبه‌گر است! الآن ما یک شبه انقلاب لازم داریم. شبیه این را سال‌های پیش هم داشتیم.

این‌که برای یک عدّه‌ای اهمیّت نداشته باشد که مردم زیر بار اقتصادی له شوند… حالا من کاری ندارم که این دولت توانایی داشته است که شش ماه پیش با دروغگویی رأی بیاورد. این چیزی که دارم عرض می‌کنم واقعاً برای من مسئله است. ای کاش آگاهی بیاید من را آگاه کند که وقتی رئیس جمهور منحوس کثیف حکومت سراسر طاغوت استکباریِ کثیفِ رذلِ خون‌ خوارِ جنایت کار آمریکا با یک زنی ارتباط برقرار کرد که اصلاً آن‌ها صبح تا شب همه با هم ارتباط دارند و این چیزها برای آن‌ها اهمیّت ندارد. برای آن‌ها مهم نیست، آن‌جا خیانت عرفی است. به او گفتند فلان زن را می‌شناسی؟ گفت نه. بعد معلوم شد که با آن زن ارتباط داشته است. این برای دوره‌ی جوانی و نوجوانی بنده است. شوهر همین زنی که کاندیدای اخیر بود. به خاطر این‌که دروغ گفت! حالا آمریکایی‌ها صبح تا شب دروغ می‌گویند. من نمی‌خواهم آن دولت نحس کثیف را تطهیر کنم، آن‌ها صبح تا شب دروغ می‌گویند، ولی به این ادّعا که تو چرا به ما دروغ گفتی که من این زن را نمی‌شناسم، او را محاکمه کردند. به خاطر این‌که چرا دروغ گفتی!

ما امروز رئیس جمهوری داریم که آیا دروغ می‌گوید یا نمی‌گوید؟ گفته است یا نگفته است؟ یک نفر به ما بگوید می‌خواهند وسط خیابان دیوار بکشند سندی تا به حال دیدند یا نه؟ هر کسی هر طور دوست داشته باشد می‌تواند… من نمی‌خواهم بگویم اگر طرف مقابل می‌آمد وضع ما امروز خوب بود، ولی آن چیزی که برای من مطرح است آیا رئیس جمهور کشور جمهوری اسلامی یک دروغگو است یا نیست؟ اگر دروغگو است، اصلاً ناموس مملکت دست او است… این‌که قرار باشد هر اتّفاقی که می‌افتد ما چشم پوشی کنیم و به جهت مسائل امنیّتی چشم خود را روی فساد، فسق و فجور و قاچاق ببندیم.

چرا در روستای شهر کوچک این اتّفاقات بیفتد؟ چرا در درود باید این اتّفاق بیفتد؟ دوست من اهل درود است، منبری مشهور است. می‌گوید عصرها در درود این‌قدر جوان بیکار است که پیاده‌‌روها پر است و وسط خیابان راه می‌روند! چه توقّعی می‌شود از کسی داشت که چند سال است بیکار است و مشکل او حل نشده است که بگویند پای کار بمان یا خدایی نکرده دچار فساد نشود. اگر قرار باشد بچّه‌های حزب اللّهی‌ها زبان محرومان نباشند و فریاد نزنند اعوان ظلمه هستند. حالا کسی می‌خواهد این حرف را دوست داشته باشد یا دوست نداشته باشد! همان امامی که این انقلاب را برپا کرد فرمود اگر از مسیر خارج شوید آن روز که شما را بیرون می‌کنند هم یوم الله است! این‌طور نیست که خدا با ما قرار داد و گارانتی life time  بسته باشد. ما باید فریاد بزنیم!

سکوت و بی‌تفاوتی در برابر ظلم  

هر جایی که کار برای خدا بوده است… آن مدافع حرمی که قدر او در کشور ما دانسته نشد؛ نه از جهت مادّی و نه از جهت معنوی، نه از جهت احترام، عکس آن‌ها را هم پاره کردند. کثافت کاری برای مسئول است، عکس شهید مدافع حرم آتش زده می‌شود. یک عدّه این‌جا عامل نفوذی خارجی هستند. یک عدّه از مردم نتوانستند تفکیک کنند برای این‌که ما را زبان گویای دفاع از محروم ندانستند. چون زبان گویای دفاع از محروم بودن هزینه دارد، باید هزینه داد. شما را به دردسر خواهد انداخت، به خطر می‌افتید. بالاخره ما در کشوری هستیم که… من از بعضی از مسئولان بزرگ‌تر نظام هم شنیدم که کارگری که حقّ او ضایع شده است به ناحق شلّاق خورده است. ما باید بمیریم! نمی‌گویم فساد هیچ جا نبایست اتّفاق نیفتّد، امّا فساد اتّفاق بیفتد و همه فریاد نزنند… این‌طور نیست که وقتی خداوند عذاب خود را نازل می‌کند فقط به گناه کاران نازل کند. نگاه کنید این همه آیات داریم. «دَمَّرْناهُم‏»[۲] برای چه کسانی است؟ فقط برای گناهکارها است یا برای بی‌تفاوت‌ها هم است؟ قطعاً برای بی‌‌تفاوت‌ها هم است. کسانی که محل نگذاشتند. چون سخت است و آدم اگر ورود کند دردسر دارد. إن‌شاءالله به حکومت خلیفه‌ی سوم می‌پردازیم تا بفهمیم که خود ما کجا…

یک میلیون بچّه حزب اللّهی که معمولاً حدّاقل در دو شبکه عضو هستند روزی یک پست در هر کدام از شبکه‌ها که عضو هستند بگذارند می‌شود روزی دو میلیون پست اعتراضی و مطالبه‌ گرانه می‌شود. در این حد که ما می‌توانیم کار کنیم! رأس نظام در مورد قاچاق گفت آتش بزنید. آتش می‌زنند؟! بعد دادستان کلّ کشور می‌‌گوید اصل قاچاق را این‌ها… بازرسی می‌گوید چهار یا پنج هزار تا فلانی و فلانی و فلانی وارد کردند. آن یکی هم می‌گوید می‌‌دانیم آقازاده‌ها و مسئولین هستند.

 ما بچّه بودیم من به یاد دارم به نماز جمعه که می‌رفتیم وقتی کسی حرف می‌زد می‌گفتیم دروغ است، ضدّ انقلاب هستند. الآن در قوّه‌ی قضاییه دادستان کلّ کشور می‌گوید این‌طور است. یا دادستان را به چوب بکشید که دارد دروغ می‌گوید یا اگر راست می‌گوید این یکی را محاکمه کنید! اگر بنشینیم اوضاع به سمتی می‌رود که با این فضای رسانه‌ای دولتی رأی می‌آورد و شش ماه بعد هم مردم فحش آن را به ما می‌دهند. چون ندیدند، حدّاقل بخشی از مردم ندیدند که ما از حق دفاع می‌کنیم. ما را مداهنه کننده و ماست‌مالی کننده حساب کردند.

 یا ما از همه انتقاد نکردیم، مثلاً فقط از رئیس جمهور انتقاد کردم که به او رأی ندادم. از قوّه‌ی قضاییه انتقاد نکردم که چند سال پیش یک فیلمی از برادر رئیس قوّه‌ی قضاییه منتشر شد، مردم منتظر هستند ببینید این آقا دزد کلّاش بوده است یا آدم خوبی بوده است؟ تشت رسوایی او که چند سال پیش مطرح شد و همه‌ی عالم فهمیدند. خوب به مردم احترام بگذارید و بگویید به این دلایل این بنده خدا سالم بوده است!

آیا مجلس در رأس امور است؟!

یک بنده خدایی که إن‌شاءالله خدا او را شفا دهد، یک وقت گفت مجلس در رأس امور نیست، در کشور بلوا شد. آیا الآن مجلس در رأس امور است یا انتهای جدول لیگ سه… کجا رأس امور است؟! آیا واقعاً در رأس امور است؟ این یک نفر که إن‌شاءالله خدا او را هم شفا دهد، وقتی می‌گفت مجلس در رأس امور نیست، مجلس می‌گفت نه، ما در رأس امور هستیم؛ قال الخمینی سلام الله علیه مجلس در رأس امور است! به گفتن که نمی‌شود! آیا واقعاً مجلس در رأس امور است یا در جدول بازی‌های زمین خاکی با تفاضل گل منفی ۴۳ آن انتها ایستاده است!۱۳:۵۴ کجا است؟ نفوس فقط برای بیت رسول خدا بود؟ یا پرونده‌ی محکومیّت می‌آید و یک نفر که منتسب به بیت است می‌رود جلوی پرونده را می‌گیرد! ما درد خود را به چه کسی بگوییم؟ الکی سکوت کنیم؟ چه کسی گفته من باید از ناحق دفاع کنم؟ من معتقد هستم اگر کسی جلوی ناحق نایستد و حرف نزند حدّاقل به اندازه‌ای که من الآن خطر کنم و این حرف را بزنم.

چرا در جامعه باید بگویند در مورد پرونده‌ی فلان قاری که فلان اتّفاق برای او افتاده است، یک نفر در فلان جا و در فلان بیت است جلوی پرونده را گرفته است؟ بعد من نمی‌فهمم، چطور باید دفاع کنم؟ این دفاع از رهبری نیست، این دفاع از نظام نیست. چون رهبری طرفدار ظلم نیست، طرفدار فساد نیست، طرفدار ناحق نیست. اگر بود که ولی فقیه نبود.

جانبداری بدون غرض از حقیقت

من اگر می‌گویم رئیس جمهور ما گفت می‌خواهند وسط خیابان‌ها را دیوار بکشند و این بدون سند یعنی دروغگویی، اگر این را ولی فقیه هم می‌گفت من او را قبول نداشتم. ولی فقیه با یک دروغ، ساقط می‌شود. اگر ما برای ولی فقیه جان می‌دهیم برای این است که یک گناه عمدی غیر قابل توجیه نمی‌کند که پشت سر او هستیم و الّا این‌طور نیست که چون آخوند است، او پهلوی بود، کراواتی بود، این چون آخوند است خوب است، نه! چون خطای عمدی نمی‌کند. ما پشت او هستیم برای این‌که به حق عمل می‌کند. حالا یک نفر دیگر به ایشان وابسته است یا منتسب است یا نیست، یا مسئول رأی آوردن است یا نه، عرض من این بود که هر جا فساد دیدم من باید فریاد بزنم.

زمان پیغمبر اکرم روحی له الفداء خون ناحق ریخته شد. اگر قرار بود همه را ساکت کنند که او مسئول فلان جای سپاه است، وابسته به رهبر دولت اسلام، پیغمبر است، ساکت باشید؛ این یعنی پیغمبر راضی به قتل ناجوانمردانه است؟ آیا پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم راضی به خون ناحق است؟ خود رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد و فریاد زد. فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدُ»[۳] خدایا، من از آن کاری که خالد انجام داده است بیزار هستم. خالد غلط کرده که خون ریخته است. چون مثلاً فرمانده فلان جا است و حالا یک غلطی کرده است.

مگر رهبری نیامد و در مورد کهریزک اعتذار کرد و فرمود برخورد کنید. اگر کسی بگوید سکوت کنید یعنی نستجیر بالله ایشان به آن فعل راضی بوده است. اگر این‌طور بود که او اصلاً ولی فقیه نیست، پشیزی ارزش ندارد. اگر ما جان می‌دهیم برای کسی جان می‌دهیم که از حق دفاع می‌کند. طبیعتاً اگر من فاسد باشم می‌خواهم خود را به یک جای مقدّس وصل کنم که شما جرأت نکنید راجع به من صحبت کنید، این طبیعی است.

برای این‌که من مصونیت پیدا کنم خودم را به رهبری، به فلان جا، به قوه‌ی قضائیه و… وصل کنم که شما جرأت نکنید من را نقد کنید و الّا معنی ندارد… ما باید فریاد بزنیم. طرفداران نظام، به داد نظام برسید. مدام می‌گویید: فساد، سیستمی نیست. إن‌شاءالله هم سیستمی نیست ولی الآن تشت رسوایی آن افتاده است! مطلبی که بیان می‌کنم حقیقتاً می‌گویم. ما از وقتی که در انتخابات دیدیم دو نفر یک نفر را در جمهوری اسلامی متّهم به شبه کودتا کردند. یا باید زبان این دو نفر را به خاطر بهتانی که به مسئول نظام زده‌اند یا آن آدمی که می‌خواسته کودتا کند و کشور را به هم بریزد الآن در رأس دولت ما است؛ یکی از این دو مورد است. این سه نفر با هم می‌خواهند در مجمع تشخیص می‌خواهند نظر بدهند. در این مورد هم به رهبری ربطی ندارد چون به اندازه‌ی کافی توضیح دادند که شما چگونه رأی بدهید، مردم خودشان رأی دادند. ولی این به این معنی نیست که چون مردم رأی داده‌اند ما حزب اللّهی‌ها بنشینیم و بگوییم چشم‌تان کور که رأی دادید! خیر. کما این‌که ما بعضی از این اشتباهات را در دولتی که ما به آن رأی دادیم و آمد، انجام دادیم و به بعضی از شعارهای خود عمل کرد و به خیلی از شعارهای خود عمل نکرد. قبیله‌گرایی که نیست که چون این ریش دارد و او ندارد یا این با من است یا با من نیست، او چه‌گرا و چه‌طلب است و من ساکت باشم یا نباشم. من هر جا فساد دیدم باید داد بزنم و باید مطمئن بشوم که هم امام زمان سلام الله علیه، هم رهبری نظام حفظه الله تعالی و هم هر کسی که دلش برای اسلام می‌سوزد، پشت این است که از فساد اعلام انزجار بشود. بله، البتّه باید انصاف باشد.

نتیجه‌ی سکوت جانبدارانه در برابر ظلم و فساد

اگر کسی بگوید: «همه جا را فساد گرفته است» این ظلم است. ما نمی‌توانیم یک ظلم را هم تحمّل کنیم. این مطالبی که من بیان کردم به این معنا نبود که بگویم ۸۵ درصد نظام را ظلم گرفته است، نمی‌خواستم این را بگویم. اگر این‌طور فکر کردید یا اشتباه کرده‌ام یا اشتباه شنیده‌اید. یک ظلم هم برای جمهوری اسلام زیاد است ولی الآن مسئله‌ی یک ظلم نیست، مسئله یک درصد نیست. سکوت کنیم، باید یک روز ببینیم که این نظام سقوط می‌کند. خدای نکرده اگر این نظام سقوط کند معلوم نیست با این تجربه‌ای که دشمن پیدا کرده است هزار سال دیگر هم اجازه بدهند پرچم اسلام بلند بشود. اگر امروز بخواهند با نظام درگیر بشوند علیه اسلام شعار می‌دهند؛ دیده‌اید. آن چیزی که ما را خیلی نگران می‌کند همین است که یک فاسق فاجر می‌خورد و اسلام بد تمام می‌شود. ناکارآمدی به اسلام نسبت داده می‌شود. اگر آدم غیرت داشته باشد نمی‌تواند تحمّل کند که برای این‌که فرزند یک مسئول کثافت‌کاری کند بگویند اسلام ناکارآمد است، انقلابی که این همه شهید داده است ناکارآمد است. او برای این‌که قاچاق کند، ما ساکت باشیم، مداهنه کنیم که اسلام ناکارآمد است.

خطر بزرگ این است که ما چشم خود را ببندیم، نظارت مردم همان‌قدر که باید روی دولت باشد باید روی ارکان سپاه هم باشد. این‌طور نیست که این‌ها خطا کردند… قرارگاه خاتم کاری انجام داد عیبی ندارد… الآن من گزارش خاص در دست ندارم، به عنوان مثال دارم می‌گویم. دولت، وزیر راه چه کار کرد… هر کسی هر غلطی کرد غلط است، فرقی ندارد! هر کسی فساد کرد، فرقی ندارد. حساسیت ما کم شده است. آن چیزی که بنده می‌فهمم این است که اگر مسئول، صدق حدیث و امانت ندارد نباید سگ را به او سپرد چه رسد به ناموس مملکت!! اگر یک نفر یک دروغ عمدی بگوید بس است برای این‌که لجن مال بشود و از صحنه‌ی اجتماع بیرون برود، برود و زندگی فردی خود را داشته باشد امّا این به شرط این است که ما حسّاس باشیم.

دروغ، عامل بدبختی نظام کشور

یک مورد دیگر را هم بگویم، به اندازه‌ی کافی زیاده‌روی کردم. بدبختی آن‌جا است که دروغگویی دیگر برای یک جناح نباشد، جناح‌های مختلف دروغ بگویند، خبرگزاری‌های مختلف دروغ بگویند، وابستگان به بعضی از ارکان حزب اللّهی نظام دروغ بگویند، این‌جا کار خیلی سخت است، خیلی کار سخت است، خیلی کار مشکل است.

آن‌قدر که حقیر می‌فهمم این است که آدم باید خطر کند و دفاع کند و الّا قیامت نمی‌شود به روی شهدا نگاه کرد. فرض کنیم که ما را کنار حوض کوثر هم ببرند، آن‌جا شهدا کنار امیر المؤمنین علیه السّلام ایستاده‌اند. نامه‌های شهدایی که از طفل خردسال و همسر جوان خود گذشته‌اند را ببینید، می‌گوید ما رفتیم تکه پاره شدیم، سر من را جدا کردند.

یک شهید طلبه از دوستان ما بود که البتّه من زیاد با او ارتباط نداشتم- جلوی چشم این بزرگوار سر همسر و فرزندش را در سامراء بریدند!!! الآن اگر به وادی السّلام بروید عکس او را زده‌اند، خدا او را رحمت کند. حالا فرض کنید ما را کنار حوض کوثر هم بردند و گفتند به محضر امیر المؤمنین علیه السّلام بروید. آن‌ها را قبل از ما برده‌اند. مگر می‌شود، مگر آدم جرأت دارد که برود آن‌جا و نگاه کند و آن‌ها بگویند ما این‌طور مظلومانه کشته شدیم و شما جرأت نکردید حرف بزنید و از حق دفاع کنید! البتّه این به این معنا نیست که -در ابتدا هم عرض کردم- ما بی‌جهت، نظام و همه‌ی عالم را متّهم کنیم. مطالبه کنیم، بدون جهت متّهم نکنیم. یا این هم به این معنی نیست که بنده بارها عرض کردم- به اسم تحلیل به نظام تهمت بزنیم، حق نداریم. امّا این‌که دادستان کلّ کشور می‌گوید آقازاده‌ها در قاچاق شرکت دارند یا باید پدر این آقا را درآورد (به سختی او را مجازات کرد) که دادستان کلّ کشور است و از مسئولین دادگاه ویژه‌ی روحانیت هم هست! یا باید پدر این آقا را دربیاورند (به سختی او را مجازات کنند) و بگویند شما این حرف را زدی بیخود گفتی! مردم را ناامید کردی یا این‌که باید به ایشان کمک کنند که جلوی فساد را بگیرند. نمی‌شود مردم بنشینند، قبلاً اخبار فساد را داخل تاکسی می‌شنیدند حالا از دادستان کلّ کشور می‌شنوند. آیا شما مسئول اطّلاع‌رسانی هستید یا مسئول پیگیری؟ بعد هم ساکت بشوند. بگویم بسیار خوب، نه، خطرناک است، این‌جا جایی است که…


 [۱]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۵۶۲٫

[۲]– سوره‌ی نمل، آیه ۵۱٫

[۳]-‌ الأمالی (للصدوق)، النص، ص ۱۷۳٫