پاسخ این شبهه با مراجعه کوتاهی به زندگانی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله کاملاً روشن می‌سازد:

اولاً: عدم اطلاق این عبارت برای شخص دیگر

علی علیه‌السلام اوّلین و آخرین شخص نبود که پیامبر او را در غیاب خود از مدینه جانشین خود قرار می‌داد. بلکه پیامبر در طول اقامت ده ساله خود در مدینه، هر گاه مرکز اسلام را ترک می‌گفت ، کسی را به عنوان جانشین خویش معرفی می‌کرد . و امور را به دست او می‌سپرد .

چنانچه مقصود از این جمله و تشبیه امام به هارون فقط جانشینی امام در طول غیبت پیامبر از مدینه بود، چرا این جمله را در باره دیگر جانشیان خود نگفت؟ در صورتی که آنان نیر در مواقع خاصی که پیامبر مدینه را به عزم جهاد و یا زیارت خانه خدا، ترک می‌گفت ، جانشین پیامبر بودند. پس علت این تبعیض چه بود؟

ثانیاً : عدم نیاز این طول و تفصیل برای جانشینی کوتاه مدت

جانشینی علی علیه‌السلاماز پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آن هم در یک مدت کوتاه، به این طول و تفضیل نیاز نداشت که چنین جمله‌ای را بگوید سپس مقام نبوت را استثنا کند.

علاوه ، یک چنین جانشینی چندان افتخار چشمگیری نبود، و بر فرض افتخار، از اختصاصات علی علیه‌السلامبه شمار نمی‌رفت که سالها بعد سعد و قاص آن را آرزو کند و حاضر شود که آن را با صدها شتر سرخ موعوض کند، و آن را در ردیف فضایل بسیارمهم علی ( فاتح خیبر، و نفس پیامبر و اهل بیت او در مباهله با نصارای نجران) قرار دهد.

ثالثاً : عدم انحصار روایات منزلت در این واقعه

اگر پیامبر این جمله تاریخی را تنها در موقع رفتن خویش به تبوک گفته بود باز جا داشت که برخی چنین پنداری را به خود راه دهند، ولی پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله این جمله را در مواقع دیگر نیز درباره امام فرموده است و صفحات تاریخ و حدیث این وقایع را بدقت ضبط کرده است که ما به دو مورداز آنها اشاره می‌کنیم. (پیامبرگرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله این جمله را در موارد متعدد، و در هر مورد نیز به مناسبتی، بیان کرده است؛ ولی ما به علت اختصار، تنها دو مورد از آنها را یاد آور شدیم).

۱ـ روزی ابوبکر و عمر و ابو عبیده بن جراح در حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بودند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دست بر شانه علی علیه‌السلام زد و او را اول مؤمن و اول مسلمان خواند و بعد حدیث منزلت را خطاب به حضرت بیان داشت[۱].

۲ـ در نخستین روزهای هجرت، پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله مهاجرین و انصار را گرد آورد و آنان را دو به دو برادر هم خواند. از آن میان، تنها برای علی علیه‌السلام برادری قرار نداد علی علیه‌السلام با دیده گریان به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله عرض کرد : یا رسول الله! از من خطایی سر نزده است، چگونه برای هر فردی برادری تعیین نمودی، و برای من کسی را معیَن نکردی؟ پیامبر در این لحظه نیز همان جمله تاریخی خود را در برابر گروهی از اصحاب خویش، قسم یاد کرد که علت این تأخیر تنها این بود که ایشان قصد داشت علی علیه‌السلام را به عقد اخوت خویش درآورد؛ ایشان سپس بعد از این کلام حدیث شریف و معروف منزلت را ایراد کردند و امیرمؤمنان را به عنوان وصی خود معرفی کردند[۲].

[۱]. «یا علی أَنت أَول المُؤمنین ایماناً و أَولهم اِسلاماً و أنت منَی بمنزله هارون من موسی» (یا علی! تو نخستین فردی هستی که به من ایمان آوردی و آیین اسلام را پذیرفتی ، و تو نسبت به من منزلت هارون نسبت به موسی را داری). کنز العمال۶/۳۹۵،ح ۶۰۳۲٫

[۲]. «وَ الَذِی بَعثنی بِالحقَ ما أَخرّتک إِلاَ لِنفسی و أَنت مِنَی بِمنزله هارون مِن موسی غَیر أَنه لانَبیّ بَعدی و أَنت أَخی و وارثی» [سوگند به خدایی که مرا به حق  برانگیخته است نام تو را جز به علت عقد اخوت با خودم به تأخیر نیانداختم، تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست ، تو برادر ووارث من هستی] منتخب کنزالعمال ۵/۳۱٫