- ثقلین - http://thaqalain.ir -
هلال خونین[۱]
دوش دیدم هلال ماه محرّم
شد نمایان میان ابر سیاهی
گفتم این پرچم غم است و مصیبت
وآن سیاهی ز جور چرخ، سپاهی
ما پی رؤیت هلال و ز گردون
ژاله میشد فرو بسان ستاره
کربلا شد عیان برابر انظار
دیدهها اشکبار و گرم نظاره
خاطراتی ز پیش چشم دل من
میگذشتند یک به یک که به ناگاه
یادم آمد که بوده است چه ماهی
در بنی هاشم و چه دیده در این ماه
یادم آمد ز شهر کوفه که زینب
چون نظر میکند به جانب بالا
بدر کامل عیان ببیند و گوید:
«یا هِلالاً لَمَا اسْتَتَمَّ کَمالا»
ماه، چون ماه گریه باشد و زاری
ای سرایندگان! به گرد هم آیید
چون «نگارنده» نغمههای جهانسوز
در میان جهانیان بسرایید
[۱]. مجموعه آثار عبدالعلی نگارنده، ص ۱۱۴٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%b4%d8%b9%d8%b1-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c%d8%9b%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d8%b9%d9%84%db%8c-%d9%86%da%af%d8%a7%d8%b1%d9%86%d8%af%d9%87-2/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.