- ثقلین - http://thaqalain.ir -

شعر عاشورایی؛عبدالعلی نگارنده (۱)
به انتخاب جواد هاشمی؛ ماه محرم 1396

photo_2017-09-10_10-42-24

دریای خون[۱]

چون پیشوای عشق قدم در میان نهاد

میسوخت ز آتشی که نهان داشت در نهاد

 

آن شمع جمع بود که بر پای عهد خویش

تا آن دقیقه و دم آخر بایستاد

 

پیوسته بود باد مخالف ز هر طرف

امّا نشد خموش ز طوفان و تندباد

 

تنها در آن میانه پراکنده میشدند

آن مردمان سستتر از تودهی رَماد[۲]

 

آن سستمردمی که دل زرپرستشان

بیم از یزید داشته و زادهی زیاد

 

زین رو حسین مانْد و همان محرمان راز

اصحاب خاص، اهل صفا، جوهر وِداد[۳]

 

از پیر سالخورده رسد تا به خردسال

تا طفل شیرخوار در آغوش مرگ، شاد

 

شادیکنان چو عاشقِ آمادهی وصال

یا همچو زاهدی که پسانداز کرده زاد

 

آن وجد و آن نشاط که دیدند از «بُریر»

در آن شبی که داشت ز پی، تیرهبامداد،

 

آن جنگ «عابس» و زره افکندنش که بود

با دوست، عشقبازی و با دشمنان، جهاد،

 

آن سینهها که تیر بلا را سپر شدند

از پای تا درآمده، خفتند در مِهاد[۴]،

 

وآن آخرین مراحل عشقی که روزگار

دیده است از حسین، کجا میرود ز یاد؟

 

با آن همه جراحت و سوز و عطش هنوز

هر لحظه چهره بیشتر از پیشتر گشاد

 

کشتی شکسته داشت به دریای خون ولی

سرشار بود و شاد که میرفت بر مراد

 

زین رو به سجده رفت و خدا را سپاس گفت

از صدر زین، دمی که به روی زمین فتاد

 

عهد الست را همه لبّیک گفتهاند

تنها حسین بود که با سر جواب داد

 

هر کس گریست در غم آن پیشوای عشق

چون درگذشت، همچو «نگارنده»، شاد باد!


[۱]. مجموعه آثار عبدالعلی نگارنده، ص ۹۲٫

[۲]. خاکستر، آن چه پس از سوختن چیزی باقی می‌ماند.

[۳]. (نیز به فتح و ضم واو) دوست داشتن، محبّت، مودّت.

[۴]. بستر، گهواره.


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%b4%d8%b9%d8%b1-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c%d8%9b%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d8%b9%d9%84%db%8c-%d9%86%da%af%d8%a7%d8%b1%d9%86%d8%af%d9%87-1/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.