امام على(ع) در این روایت سه نکته درباره مناجات، سه نکته درباره حکمت، و سه نکته دیگر درباره ادب فرمودند. در این‌جا – به تناسب پرسش- تنها به توضیح نکته‌ مرتبط با ادب می‌پردازیم:
«امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ وَ احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ وَ اسْتَغْنِ‏ عَمَّنْ‏ شِئْتَ‏ تَکُنْ نَظِیرَهُ»؛
[۱] «بر هرکس که می‌خواهى، نعمت ده تا امیر او باشى و به هرکس که می‌خواهى، اظهار نیاز کن تا اسیر او گردى و به هرکس که می‌خواهى، بی‌نیازى نشان ده، تا همانند او باشى».‏
این روایت؛ هم در مورد کمک به دیگران و پاسخ به نیازهای آنان بوده و هم به بی‌نیازی از دیگران، که مایه آزادگی روحی و معنوی انسان می‌باشد؛ سفارش می‌کند؛ یعنی در روابط اجتماعى باید کوشید ارتباط اجتماعى خود با دیگران را براساس کمک متقابل قرار داد، نه یک جانبه.

برای فهم جمله «اسْتَغْنِ‏ عَمَّنْ‏ شِئْتَ‏ تَکُنْ نَظِیرَهُ»؛ با توجه به دو جمله قبل از آن می‌توان گفت:
۱ – اگر انسان، نیازمندی خود را به فردی اعلام نکرده و از او طلب یاری نکند، به دلیل آن‌که نه او از رازش آگاه است و نه کمکی به او کرده تا منتی بر سرش بگذارد، در برخوردهای اجتماعی می‌تواند با او مانند فردی همسان با خودش رفتار کند.

۲ – بى‏نیازى جستن از دیگران موجب می‌شود که انسان هم مانند او باشد و تملّق و چاپلوسى او نکند – هر که می‌خواهد باشد-  ولى هنگامى که حاجت و نیاز خود نزد کسى ببرد – هر که باشد-  خود را اسیر و برده او کرده است.[۲]

۳ – ناگفته نماند: هرچند ابراز نیازمندی زیاد پیش دیگران خوب نیست، ولی این به معنای قطع رابطه با دیگران نیست؛ زیرا درخواست از مردم در صورت نیاز ضروری، درست و لازمه زندگی اجتماعی است وگرنه باید خیلی از احکام مالی اسلام؛ مانند انفاق و قرض دادن به دیگران، تعطیل می‌شد. لذا این روایت ناظر به آن نیست. اما اگر اصرار بر درخواست و تقاضای کمک، همراه با سماجت و پافشاری باشد مورد تأیید نیست و اسارت و بردگی است.

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. شیخ صدوق، الخصال، محقق: غفاری، علی اکبر، ج ‏۲، ص ۴۲۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.

[۲]. تمیمی آمدی، عبدالواحد، ‏غرر الحکم‏ و درر الکلم، ترجمه: رسولی محلاتى، سیدهاشم، ج ۲، ص ۲۵۹ (پاورقی)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش؛ نیز ر. ک: خوانسارى، جمال الدین محمد، شرح ‏غرر الحکم ‏و درر الکلم، ج ۲، ص ۱۸۴، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش.