شما در سؤال قبلی فرمودید خواص دعاها راست است، دلیلش چیست؟ چطور ممکن است یک فرد مؤمن پرهیزگار دعا یا نمازی را با اخلاص بخواند و هم رتبه پیامبران شود؛ به درجات آنها برسد و با آنان همنشین شود؟ آیا چنین چیزی با عقل جور درمی آید و صحیح است؟!

پاسخ اجمالی

بنابر تصریح قرآن کریم، امکان همنشینی و رفاقت تمام بهشتیان با پیامبران(ع)، صدیقان، شهدا و صالحان در بهشت وجود دارد: «وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ الرَّسُولَ فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً»؛[۱] و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام نموده است؛ پیامبران، صدّیقان، شهدا و صالحان. و آنها دوستان خوبى هستند.
حال این که چگونه امکان دارد، افراد معمولى با درجه 
ایمان پایین تر با پیامبران، شهدا و.. که داراى مقامات بالا هستند و مقام و درجات آنان در بهشت برتر از همگان است، رفاقت و همنشینی داشته باشند؟ پاسخش این است که همنشینی با پیامبران(ع)، صدیقان، شهدا و صالحان، به این معنا نیست که حتى داراى مقام و درجه آنان هم خواهند بود، بلکه همین قدر که در بهشت باشند کافى است. قرآن می گوید؛ با آنان رفاقت دارند: «وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً»؛ چون بهشت داراى درجاتى است؛ لذا هر کسى در درجه خود مستقر خواهد بود. و این موضوع منافاتى ندارد با این که تمام بهشتیان با یکدیگر در ارتباط باشند و یکدیگر را ملاقات کنند؛ چرا که بهشت جای تزاحم نیست، در عین حفظ مراتب، تمام اهل بهشت با هم محشور و رفت و آمد و همنشینی دارند. به عنوان مثال، اگر کسى ضیافتى ترتیب دهد و در آن مجلس از اقشار مختلف اعم از شخصیت های سیاسی، علمی، لشکری و کشوری را دعوت نماید، همه آنها در یک جا و بر سر یک سفره و میز با هم نهار یا شام می خورند، با این که جایگاه و مراتب هر یک به جاى خود محفوظ است.[۲]
بنابر این، این که در آیات و روایات اعلام شده است؛ افرادی در درجه پیامبران قرار می گیرند، به معنای جواز همنشینی با آنان خواهد بود، نه آن که دقیقاً آنان در پیشگاه خدا همطراز با پیامبران باشند؛ چرا که خود پیامبران(ع) نیز درجات مختلفی داشته و تمامشان در یک درجه نیستند: «بعضى از آن رسولان را بر بعضى دیگر برترى دادیم. برخى از آنها، خدا با او سخن می گفت و بعضى را درجاتى برتر داد و به عیسى بن مریم، نشانه ‏هاى روشن دادیم و او را با 
روح القدس تایید نمودیم».[۳]

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. نساء، ۱۳٫

[۲]. ر. ک: طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۳۰- ۱۳۱، تهران، اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش؛ نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج ‏۳، ص ۲۹۶، تهران، اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.

[۳]. بقره، ۲۵۳٫