«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ اللّهم صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَ عَجِّل فَرَجَهُم».

سنّت انتظار جهت هدایت بشر و رسیدن به مقام قرب پروردگار

یکی از سنّت‌هایی که پروردگار متعال برای هدایت بشر و جهت نیل انسان به قرب پروردگار متعال از روی لطف در میان بشر مقرّر فرموده است سنّت انتظار است. انتظار منشأ همه‌ی خیرات است. انتظار امید است، انتظار پویایی است، انتظار تجدّد است، انتظار پیروزی همیشگی است و انتظار مقابله‌ی دائم با هر بدی و مانع است. لذا انسان‌ منتظر یک انسان زنده و پویایی است. خدای متعال قبل از آن‌که بشر را بیافریند، سنّت انتظار را در میان ملائکه قرار داد و ملک را به این افتخار مفتخر کرد.

حضرت شیخ صدوق أعلی الله مقامه الشّریف یکی از کتاب‌های خود را به دستور امام زمان أرواحنا فداه… در رؤیا به ایشان فرمودند بنا بود کتاب بنویسی چرا نمی‌نویسی؟ عرض کرد آقا من کتاب‌های زیادی نوشتم، کار من کتاب نوشتن است. فرمود: نه بنا بود راجع به غیبت من کتاب بنویسی، چرا نمی‌نویسی؟ بیدار شد دست به قلم برد و کتاب کمال الدین را نوشت که از پربرکت‌ترین و نورانی‌ترین کتاب‌های شیخ صدوق، ابن بابویه رضوان الله تعالی علیه است.

ابتکاری که شیخ دارد سابقین این کار را نکردند، برای اوّلین بار شیخ صدوق این کار را انجام داده است و سنّت انتظار ایشان در این‌جا به این معنا که انتظار سنّتی است، سابق بر خلقت آدم است و در میان همه‌ی انبیاء غیبت بوده است و کلاس انتظار برای عشّاق بوده است تا دل آن‌ها آب شود و خود را به خدای متعال نزدیک کنند و برای رسیدن به معشوق حرکت کنند و این حرکت در جریان دین نهادینه شود که هر دینداری پویا است و منتظر یک انسان کاملی است، باید به سوی او حرکت کند تا برسد.

در این جهت خدای متعال وقتی به ملائکه اعلان کرد «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً»[۱] خبر آمدن خلیفه را داد، ولی نیاورد. ملائکه صدها سال چشم به راه نماینده‌ی خدا بودند و این یکی از عبادت‌های ملائکه بود.

خدا آنچه به همه‌ی موجودات داده است، بنا بر این است که همه را به بشر بدهد. این‌که خدای متعال وقتی پیغمبران خود را آورد، هر کدام را مأمور به غیبت کرد تا انسان‌های سره از ناسره در این غیبت تشخیص داده شود، آن کسانی که باید رفوزه شوند، آن‌ها انکار می‌کنند، می‌گویند خبری نیست، ولی کسانی که ریشه‌دار در دین هستند، می‌گویند خدای متعال ما را رها نکرده است، ما صاحبی داریم منتها باید پیدا کنیم تا ارزش او را بیشتر به دست بیاوریم.

امروز هم یکی از حکمت‌هایی که در غیبت امام زمان ما است، این است که عشق ما ریشه‌دارتر شود، انسان‌ها آب دیده‌تر شوند و زمینه‌ی ظهور را خودشان فراهم کنند که عطف به گذشته‌ها نباشد. این سنّت انتظار در مورد حضرت رضا و حضرت جواد علیهم السّلام و شیعیان خیلی جلوه دارد که نبود حضرت جواد علیه السّلام گروهی را رفوزه کرد، چون دیر آمد، بهانه برای بهانه‌گیرها، آدم‌های دنیاپرست، ضعیف الایمان پیش آمد، به حضرت رضا علیه السّلام سخت گرفتند و از گردونه‌ی ولایت الهی خارج شدند و برای همیشه گرفتار لعنت دنیوی و اخروی گردیدند. ولی ایمان کسانی که از روی منطق بود و با فطرت پاک اعتقاد به امامت داشتند آن‌ها با تأخیر آمدن حضرت جواد علیه السّلام رفوزه نشدند، ثابت قدم ماندند.

همین‌طور که پایان شب سیه سفید است، وقتی هجران آن تلخی‌ها را دارد وصال که می‌آید همه‌ی آن تلخی‌ها برای انسان همواره می‌شود و تبدیل به شیرینی می‌شود. لذا هم حضرت رضا علیه السّلام در این کلاس عبادت انتظار ولیّ خدا برای بعد از خودش چشم به راه بود، سختی‌ها کشید، مشقّت‌ها کشید، جفاها تحمّل کرد و هم شیعیانی که در تشیّع محکم بودند، این‌ها هم چشم به راه حضرت جواد علیه السّلام بودند و امام جواد علیه السّلام نقش اوّلین خلیفه‌ی الهی که صدها سال فرشتگان در انتظار او بودند، فرشته‌خوها هم در انتظار حضرت جواد علیه السّلام بودند و آمدن حضرت جواد علیه السّلام خورشید امیدی بود که دل همه‌ی منتظران را شاد کرد و دشمنان را مأیوس و رسوا کرد.

پایان


[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۳۰٫