مقدمه

او سیّد جلیل و مولای کامل، دارای منصب فتوا در جهان تشیّع، آیت الله علی الاطلاق، همان کسی که موافق و مخالف به فقاهت، شرافت و گرانمایگی او اعتراف دارند، داناترین و پارساترین، سیّد ما، ابوالحسن موسوی اصفانی (خداوند مرقدش را پاکیزه گرداند) است.

آسان نیست که در این مجال کوتاه، به شرح کامل زندگی سیّد و استادم امام اصفهانی (ره) بپردازم. چرا که دست و  قلم از نگارش ابعاد زندگی ایشان ناتوان است. بلکه هر آنچه در منابع سیره و تاریخ درباره شرح حال امام اصفهانی (ره) نقل شده، بسیار کم و قطره ای از دریاست.  با این وجود، وی (ره) در این دنیا ۸۱  سال عمرش را در راه رضای خداوند جلیل سپری نمود. او از همان آغاز تا میانه حیاتش، اوقات خود را در آموختن و تعلیم و پژوهش در کتب فقهی و اصولی صرف نمود تا اینکه به درجات عالی علمی نائل شد. آنگاه قضا و اراده پروردگار اینگونه شد که طومار حیات استاد بزرگش، امام (آخوند) خراسانی (ره) را در هم بپیچد و خورشید وجودش را از دیدگان نهان سازد و خاک زمین او را در بر بگیرد. تا اینکه سیّد (ابو الحسن اصفهانی) (ره) برای ریاست و زعامت و جانشینی بر همه مسلمانان آماده شود، و به برکت همّتش، پرچم اسلام را برافرازد و پایه های شریعت محمّدی (ره) را در میان امّتش منتشر کند. پس گمراهان را به راه درست هدایت کرد، یتیمان را منزلت داد و نیازشان را برطرف ساخت، گرسنگان را سیر کرد، بر تن مستمندان جامه پوشانید، نیازمندان را بی نیاز ساخت، و بدهی بدهکاران را در حدّ توانش پرداخت نمود.

آری! او (سیّد ابوالحسن اصفهانی (ره)) برای مؤمنان پدری مهربان، برای مسلمانان دلسوز و برای غیر آنان همدرد و غمخوار بود. زیرا او کعبه و مقصد مسافران از دورترین بلاد، یار درماندگان و فریاد رس بینوایان بود. تهیدستان، یتیمان و نیازمندان پناهگاهی جز او (ره) نداشتند. از این رو وی به آنان بسیار عطا می کرد و نیازشان را برطرف می ساخت. دوست و رفیق ما علّامه سیّد محمّد صادق آل بحر العلوم برای من نقل نمود که یکی از خانواده های مستمند سفری ضروری برایش پیش آمد که به ایران مسافرت کند امّا توشه ی سفر نداشت. دوستانش به او پیشنهاد دادند که نزد مرحوم سیدّ (ابوالحسن اصفهانی ره) رود تا شاید مقداری پول برایش فراهم کند و او را راهی ایران نماید. آن شخص مستمند گفت: من هیچ رابطه ای با او (آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی ره) ندارم. به گفتند: این کار سختی نیست. فقط حال و نیازمندی خود را برای سیّد (ره) بیان کن. آن مستمند نزد سیّد (ره) رفت. پس ایشان (ره) به او فرمود: یک یا دو روز پیش از حرکتش مراجعه کند تا توشه و نیازها ی سفرش را آماده سازد. سیّد (ره) با وجود آنکه خود در سختی و تنگنای شدیدی بود، ۷۰۰ دینار عراقی برایش فراهم کرد و به او گفت: به ایران برو! خانه و خادم بگیر و خودت را معالجه کن! پس از یک یا دو ماه به من نامه بنویس تا برایت حواله کنم.

و چه فراوان است نظائر این قصه! که اگر کسی سجایا و بخششهای وی (ره) را جمع آوری کند، بی شک یک جلد کتاب قطور خواهد شد.

اما جای بسی تأسّف است که برخی با وجود اینکه او (ره) و جایگاهش را می شناختند، ولی از آزار ایشان، دریغ نمی کردند! برخی دستان او (ره) را به جای بوسیدن، به دندان می گرفتند، برخی به وی (ره) دشنام می دادند و بعضی دیگر سجّاده نمازش را از قدمهایش می کشیدند.

او (ره) همه ی حرمت شکنی ها را تحمّل کرد و با اموال و مانند آن با ایشان رابطه داشت و مدارا می کرد به این خاطر که وحدت مسلمانان را حفظ کند. (خدا تو را رحمت کند ای اباالحسن!)

سیّد من! چه می شود برخیزی و به یتیمان و شاگردانت که پناهی جز خدا ندارند، نظر بیفکنی؟! برخیز!!.. آیا می شنوی صدای دانشگاهت را در پایتخت جهان اسلام و شهر علم پیامبر (ص)؟  

سیّد من! بگذار تا سخن کوتاه کنم! اگر حضور حاضران نبود، سخن بسیار از اخبار دانشگاهت بازگو می کردم!.. همانا که سخن گفتن دشوار است و چاره ای جز صبر ندارم! آنکه شکیبایی پیشه کند، پیروز می شود… و قطعا خداوند همراه صبرپیشگان است. خداوند ما را بس و او خوب کارسازی است! 

 

آثار علمی آیت الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی (ره)

آثار علمی صادره از قلم شریف وی (ره) عبارتند از:

«الوسیله»: کتابی که نزد فقهاء و اهل فتوا متداول است.

«تعلیقه» بر «الوسیله» که بارها چاپ شده و با عنوان «صراط النجاه» به قلم سیّد علّامه ابوالقاسم اصفهانی به فارسی ترجمه شده است.

«الرسائل الفتوائیه من التعلیقه علی نجاه العباد»

«المناسک بالسنّه» که بارها چاپ شده و به قلم سعادت حسین هندی به زبان اردو ترجمه گردیده است.

بنابر آنچه که شنیده ام: «تعلیقه علی الکفایه»، «رساله فی العلم الاجمالی»

تقریرات درس

همچنین عده ای از شاگردان برجسته ایشان (ره)، درسهایشان را تقریر نموده اند. از جمله:

آیت الله حلّی (دام بقاؤه)، آیت الله شیخ محمّد رضا آل کاشف الغطا (اصول)، علّامه شیخ محمد تقی آملی ساکن تهران (اصول)، حجّت و آیت شیخ آقا بزرگ شاهرودی (کتاب الطهاره). وی هم اکنون در نجف اشرف در حال چاپ آن است که شاید به دو جلد برسد.»

ذرایع البیان فی عوارض اللسان ۲: ۲۰۱ ـ ۲۰۵


[۱] ترجمه: محمد علی مروّجی طبسی