۱ – معنای اذان:

واژه اذان در لغت به معنای آگاهی و اعلام[۱] است و در اصطلاح شرع جملات خاصی است که پیامبرگرامی اسلام(ص) آنها را از عالم غیب دریافت و به مردم ابلاغ نموده است. این جملات معمولا در اوقات شرعی قبل از اقامه نماز گفته می شود. دراینجا با دقت در معنای لغوی اذان می توان به دو نکته پی برد:

  • اذان نوعی «اعلام» وقت شرعی و اجازه ورود به حریم نورانی نماز است. این عنصر معنایی در اصطلاح «اذان اعلام» نیز -که به معنای آگاه ساختن مردم نسبت به فرارسیدن اوقات نماز است[۲]– دیده می شود.
  • از آنجا که مفهوم اذان بر پایه«آگاهی بخشی» و «اطلاع رسانی» استوار است می توان آن را رسانه ای کلامی دانست.

۲ – جایگاه ارزشی اذان در آموزه های دینی:

در نگاه خاندان پاک پیامبر(ص) اذان رسانه ای ارزشی به شمار می رود.چرا که انسان مهم ترین گیرنده پیام را از لغزشها و آسیب ها مصون می سازد، موجب عزتمندی و سرافرازی او می شود و وی را در جایگاه شایسته و بایسته خود قرار می دهد. به تعبیر روایات اذان گوینده اش را بهشتی و ایمن از آتش دوزخ می کند و به او در قیامت قامتی بلند می بخشد. موذن از دیدگاه پیشوایان معصوم(ع) حق سپاس و قدردانی به گردن جامعه اسلامی دارد. روایات نقل شده در این زمینه فراوان است که برخی از آنها را ذکر می کنیم:

  • «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَطْوَلُ النَّاسِ أَعْنَاقاً یَوْمَ الْقِیَامَهِ الْمُؤَذِّنُونَ»[۳]«سربلند ترین و بلند قامت ترین مردم در قیامت اذان گویانند»
  • «ُعن الامام زین العابدین(ع).. وَ حَقُّ الْمُؤَذِّنِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مُذَکِّرٌ لَکَ رَبَّکَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ دَاعٍ لَکَ إِلَى حَظِّکَ وَ عَوْنِکَ عَلَى قَضَاءِ فَرْضِ اللَّهِ عَلَیْکَ فَاشْکُرْهُ عَلَى ذَلِکَ شُکْرَکَ لِلْمُحْسِنِ إِلَیْک‏»[۴]«امام زین العابدین(ع) فرمود: حق موذن این است که بدانی او تو را به یاد پروردگارت-عزوجل- می اندازد و به سوی بهره و نصیب کاملت فرا می خواند و یاری کننده توست برای اینکه واجبت را انجام دهی. پس او را به این خاطر سپاس گو مانند سپاسگزاری که از یک نیکوکار نسبت به خود داری.»
  • «عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلْمُؤَذِّنِ فِیمَا بَیْنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَهِ مِثْلُ أَجْرِ الشَّهِیدِ الْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُمْ یَخْتَارُونَ عَلَى الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَهِ فَقَالَ کَلَّا إِنَّهُ یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یَطْرَحُونَ الْأَذَانَ عَلَى ضُعَفَائِهِمْ فَتِلْکَ لُحُومٌ حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَى النَّارِ»[۵]«از امام علی(ع) روایت شده که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: پاداش موذن درمیان اذان و اقامه مانند اجر شهیدی است که در راه خدا به خون خود غلطیده است. علی(ع) فرمود: عرض کردم: یا رسول الله! همانا آنان از این به بعد به خاطر(ثواب) اذان آنچنان از هم سبقت می گیرند که با هم درگیر خواهند شد! پیامبر(ص) فرمود: خیر اینچنین نیست، همانا زمانی بر مردم خواهد آمد که اذان را به گردن ضعیفان خود اندازند.آن ضعیفان کسانی هستند که خداوند گوشتهایشان را بر آتش حرام نموده است.»

مضمون این روایات به خوبی جایگاه ارزشی این رسانه قدسی و آسمانی یعنی اذان  را در فرهنگ باورهای دینی ما نشان می دهد.

۳ – اذان پیامی وحیانی

در مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اذان پیامی وحیانی و آسمانی است. یعنی مبدأ فرستنده پیام، خداوند است که آن را از طریق وحی به پیامبر(ص) ارسال می کند تا او نیز پس از دریافت این سروش غیبی از شبکه نورآفرین ملکوت، آن را در سطح جهانی بازتاب دهد. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:

«لَمَّا هَبَطَ جَبْرَئِیلُ ع بِالْأَذَانِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص کَانَ رَأْسُهُ فِی حَجْرعَلِیٍّ ع فَأَذَّنَ جَبْرَئِیلُ ع وَ أَقَامَ فَلَمَّا انْتَبَهَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ یَا عَلِیُّ سَمِعْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ حَفِظْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ ادْعُ بِلَالًا فَعَلِّمْهُ فَدَعَا عَلِیٌّ ع بِلَالًا فَعَلَّمَهُ»[۶]« هنگامی که جبرئیل(ع) به همراه اذان بر رسول خدا(ص) نازل شد سر مبارک پیامبر(ص) در دامان علی(ع) بود.جبرئیل(ع) اذان و اقامه گفت.وقتی که پیامبر(ص) از حالت وحی خارج شد فرمود: یا علی شنیدی؟ عرض نمود:آری. فرمود:حفظ نمودی؟ عرض کرد:آری. فرمود: بلال را صدا بزن. علی(ع) بلال را فراخواند. آنگاه اذان را به بلال یاد داد»

همچنین روایات دیگری نیز وجود دارد که بر وحیانی بودن اذان پافشاری می کند. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان ضمن موضع گیری سرسختانه در برابر کسانی که خاستگاه اذان را رویای برخی افراد می دانند؛ فرمودند:«ینزل الوحی علی نبیکم فتزعمون انه اخذ الاذان من عبدالله بن زید؟»[۷]«بر پیامبر شما وحی نازل می شود اما گمان می کنید که اذان را از عبدالله بن زید دریافت نموده است؟!» بنابراین نگاهمان به اذان، رسانه ای قدسی،پیامی آسمانی و برخاسته از جهان ملکوت خواهد بود.

۴ – نقش رسانه ای اذان از بعد محتوایی:

اذان به عنوان رسانه ای الهی چکیده ای از اندیشه های ناب اسلامی را در قالب زیباترین،شیواترین و رساترین عبارات منعکس نموده است. از این رو می توان گفت اذان از بعد محتوایی، نقش رسانه ای بسیار مهم و ارزنده ای را نسبت به مخاطبان خود ایفا می کند. نقشی که می تواند الگوی مناسبی برای دیگر رسانه ها قرار گیرد. مهم ترین محورهایی که این رسانه قدسی به آنها پرداخته و افکار عمومی را بدان سوق داده است عبارتند از:

 

۴-۱ – دگرگونی در گفتمان ها و نظام های فکری:

دنیای مدرن و متمدن امروز که عصر ارتباطات لقب گرفته است عرصه مناسبی برای خودنمایی ایسم ها،فلسفه ها و نظام های فکری گوناگون و بعضا متضاد شده است. مکاتبی که جهان بینیشان معمولا بر پایه ماده گرایی،پوچ گرایی و یا انسان محوری بنا گردیده است.

در چنین فضایی اذان تنها رسانه ای است که با محتوایی رسا و گویا تمامی گفتمان ها و نظام های فکری غیر دینی را به چالش می کشد و آنها را با سلاح «بیان» دگرگون می سازد. اذان رسانه ای کلامی است که نقطه آغاز و پایانش لفظ جلاله«الله» است. با تکرار «الله اکبر» شروع و به «لا اله الا الله» ختم می شود. چنین آغاز و پایانی پیامی مهم برای شنوندگان و مخاطبان به همراه دارد. آن پیام این است که این جهان از «او» و بازگشتش به سوی«او»ست. تنها اوست که «خالق»،«مالک» و «رب» هستی است. از این رو گفتمان ها و باید ها و نباید هایی که خاستگاه و مقصد خدایی ندارند بر پایه های استواری بنا نشده اند و از هیچ ارزش و اعتباری برخوردار نیستند.

اذان رسانه ای است که بندگی و مسوولیت انسان را یادآوری می کند و شخصیت او را در این چارچوب قرار می دهد. مسوولیتی که خداوند از طریق آخرین و برترین پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله به انسان ها ابلاغ نموده است(اشهد ان محمدا رسول الله) در روایتی از امام رضا(ع) نقل شده که ایشان درباره علت تشریع اذان فرمودند:«  لِعِلَلٍ کَثِیرَهٍ مِنْهَا أَنْ یَکُونَ تَذْکِیراً لِلسَّاهِی وَ تَنْبِیهاً لِلْغَافِلِ وَ تَعْرِیفاً لِمَنْ جَهِلَ الْوَقْتَ وَ اشْتَغَلَ عَنِ الصَّلَاهِ وَ لِیَکُونَ ذَلِکَ دَاعِیاً إِلَى عِبَادَهِ الْخَالِقِ مُرَغِّباً فِیهَا مُقِرّاً لَهُ بِالتَّوْحِیدِ مُجَاهِراً بِالْإِیمَانِ مُعْلِناً بِالْإِسْلَام‏…»[۸]«اذان به دلایل فراوانی تشریع شد: از جمله آنها این است که به عبادت خالق تشویق و دعوت می کند و موجب می شود بنده به توحید اقرار نماید و ایمان و اسلامش را آشکار سازد..».

آنچه از این حدیث نورانی فهمیده می شود قدرت تاثیرگذاری مثبت و هدفمند اذان در مخاطبان است. بنابراین می توان گفت ایجاد تحول و دگرگونی در گفتمان ها،نگرش ها و نظام های فکری نخستین نقش رسانه ای است که اذان در بعد محتوایی به خوبی ایفا می کند.

۴-۲ – شعار آزادی و آزادگی:

اسلام مکتبی حماسی است که هر روز از طریق رسانه اذان پیام هیجان ساز و حرکت بخش «آزادی» و «آزادگی» را به گوش جهانیان می رساند. به بیانی دیگر رسانه اذان نگاهی فراگیر به «آزادی» دارد. هم شعار آزادی می دهد و هم اصول و مبانی آزادی را بیان می کند.[۹]اینکه عوامل اسارت و سلب آزادی چیست؟ و چگونه می توان آزاد زیست؟ درحقیقت همان اصول و مبانی آزادی است که همراه با جنبه شعاری آن در این دو فصل اذان «اشهد ان لا اله الا الله»«گواهی می دهم معبودی جز خدای یکتا نیست» و «لا اله الا الله» تبلور یافته است.

«لا اله الا الله» ترکیبی از «نه» و «آری»،«نفی» و «اثبات» و «عصیان» و «تسلیم» است. عصیان و تمرد در برابر «آلهه» و تسلیم در برابر خداوند یکتا. تسلیمی که بدون نفی خدایان دیگر، امکان پذیر نیست. چنین نفی و اثباتی  هم شعار آزادی است و هم بیانگر این است که آنچه موجب اسارت انسان و مانع آزادی او می شود تسلیم شدن و بندگی در برابر «آلهه» است.

از دیدگاه قرآن کریم «آلهه» مصادیق متعددی دارد که هر یک از آنها ممکن است معبودی برای انسان قرار گیرد و در نتیجه آزادی او را سلب نماید. به طور کلی می توان با استفاده از آیات قرآن سه عامل مهم را در از بین بردن آزادی انسان موثر دانست:

  • هواپرستی:

قرآن کریم در این زمینه می فرماید:« أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکیلاً»[۱۰]«آیا دیدى کسى را که هواى نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو مى‏توانى او را هدایت کنى (یا به دفاع از او برخیزى)؟!»

با توجه به این آیه شریفه کسی که خواسته های نفسانی مانند حرص،طمع،خشم و شهوت را معیار و محور قرار می دهد در حقیقت خود را بنده و تسلیم آنها نموده است.

  • سلطه جویی و سلطه پذیری:

خداوند در قرآن کریم می فرماید:« وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری..»[۱۱]« فرعون گفت: «اى جمعیت اشراف! من خدایى جز خودم براى شما سراغ ندارم..»

فرعون از دیدگاه قرآن «طاغوت»[۱۲] و «مستکبری»[۱۳]بود که با ادعای «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‏»[۱۴]توانسته بود قوم خود را «گمراه»[۱۵] و آنان را برده خود نماید. طبق آیه شریفه سرسپردن به قدرتهای سلطه گر و استکباری، بردگی و اسارت اجتماعی را به دنبال دارد.

  • خرافه گرایی:

قرآن کریم می فرماید:« فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسى‏ فَنَسِیَ»[۱۶]«و براى آنان مجسّمه گوساله‏اى که صدایى همچون صداى گوساله (واقعى) داشت پدید آورد و (به یکدیگر) گفتند: «این خداى شما، و خداى موسى است!» و او فراموش کرد (پیمانى را که با خدا بسته بود)»

گوساله پرستی مظهری از خرافه گرایی و اوهام پرستی است که می تواند عقل و اندیشه انسان را به غل و زنجیر کشد.

پس در یک جمع بندی از آیات مطرح شده می توان گفت که انسان برای رسیدن به عبودیت «الله»تعالی نیازمند دو نوع آزادی است: نخست «آزادی اجتماعی» که به معنای رهایی از سلطه سران طاغوت و استکبار است و دیگر «آزادی معنوی» که به معنای رهایی فکر از خرافات و اوهام و نیز آزادی روح و اراده از خواسته های حیوانی و هواهای نفسانی است.[۱۷]

جان سخن آنکه شعار«آزادی» و «آزادگی» همراه با اصول و مبانیش در قالب زیباترین بیان در رسانه اذان جلوه گر شده است.

۴-۳ – برقراری اتحاد بر محور «یکتاپرستی» و «ولایت پذیری»:

چه باید کرد تا کشور روح انسان تجزیه نشود و جامعه یکپارچه انسانی به «من»ها،«گروه»ها و «طبقات ناهمانگ» تبدیل نگردد؟ به راستی عامل جلوگیری از تفرقه و متلاشی شدن اجتماعات بشری چیست؟

رسانه آسمانی اذان پاسخی روشن و راهکاری اطمینان بخش برای حل این پرسشها دارد. از دیدگاه این رسانه قدسی آنچه موجب وحدت و یگانگی میان جوامع انسانی می شود حرکت و جهت گیری بر محور «توحید» و «ولایت پذیری» الله تعالی است. در این رسانه «الله اکبر» و «لا اله الا الله» سرفصلهای مهمی هستند که پرده از راز این معما بر می دارند.

«الله» همان خدای یکتا،بی همتا و بی نیازی است که همه چیز به او نیازمند و وابسته اند:( یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید)[۱۸]نیکوترین نامها، بالاترین اوصاف و همه صفات کامل از آن اوست:( لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى)[۱۹]‏ (وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْض)[۲۰]بی آنکه نقص و کاستی داشته باشد:( سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبیراً).[۲۱]علت ها و سبب ها وجود و تاثیر خود را از او دارند:( ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ء)[۲۲]( ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّه)[۲۳]و به همین خاطر تنها چنین خدایی سزاوار پرستش و اطاعت است:( أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ)[۲۴] (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه‏)[۲۵]و تنها اوست که باید قبله روح و جهت حرکت قرار گیرد:( إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکین‏)[۲۶].

آری «الله» تعالی همان خدایی است که ولایت پذیریش موجب ورود انسان به سرزمین نور می شود:( اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ)[۲۷] همانطور که خروج از ولایتش پیامدی جز پیوستن به طاغوتیان و گام برداشتن در تاریکیها به همراه ندارد:(وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات‏..)[۲۸]اما چگونه می توان  به سرزمین نور که همان مقام والای ولایت مداری است،گام نهاد؟ از دیدگاه قرآن کریم مهم ترین نشانه ولایت مداری اطاعت از خداوند و فرمانبرداری از دستورات پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) پس از او می باشد. خداوند متعال می فرماید:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً»[۲۹]« اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را! و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است‏» در این آیه شریفه با توجه به سیاق آیه و روایات، مقصود از «اولی الامر» امامان معصوم(ع) می باشد.[۳۰]

بنابراین آنچه به شخصیت انسان،جامعه انسانی و امت اسلامی کمال،اتحاد و یگانگی می دهد قرار گرفتن در نظام توحیدی و ولایی است. نظامی که در آن هر گونه هواپرستی،جاه پرستی،پول پرستی، بردگی طاغوت،تبعیض و بی عدالتی به شدت نفی و طرد می شود. رسانه آسمانی اذان هر روز این پیام را کوتاه و گویا به مخاطبان خود ارسال می کند.

۴-۴ – ایجاد انگیزه برای عمل گرایی و بالندگی:

تعالیم روح بخش اسلام «عمل» را شرط لازم برای نیکبختی و بالندگی جامعه بشری به ویژه امت اسلامی می داند.«عمل صالح» در نگاه این مکتب جاودانه، ملتی را برخوردار از «حیات طیبه» و بهره مند از پاداش بی پایان الهی می کند. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:« مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون‏»[۳۱]«هر کس کار شایسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى‏داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند، خواهیم داد» و یا در جای دیگر تصریح می کند:« وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»[۳۲]«و اینکه براى انسان بهره‏اى جز سعى و کوشش او نیست».

در احادیث اهل بیت(ع) نیز تاکید بر عمل بسیار چشمگیر و شگفت انگیز است. در روایتی تکان دهده و دلنشین از امیرالمونین علی(ع) نقل شده که فرمود:« لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَهَ بِغَیْرِ عَمَلٍ وَ یُرَجِّی التَّوْبَهَ بِطُولِ الْأَمَلِ یَقُولُ فِی الدُّنْیَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِینَ وَ یَعْمَلُ فِیهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِینَ إِنْ أُعْطِیَ مِنْهَا لَمْ یَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ یَقْنَعْ … یُحِبُّ الصَّالِحِینَ وَ لَا یَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ یُبْغِضُ الْمُذْنِبِینَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ …یَخَافُ عَلَى غَیْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ یَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَکْثَرَ مِنْ عَمَلِه‏..»[۳۳]«از کسانى مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مى‏اندازد، در دنیا چونان زاهدان، سخن مى‏گوید، اما در رفتار همانند دنیا پرستان است، اگر نعمت‏ها به او برسد سیر نمى‏شود، و در محرومیّت قناعت ندارد… نیکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکى از گناهکاران است…براى دیگران که گناهى کمتر از او دارند نگران، و بیش از آنچه که عمل کرده امیدوار است…»

عصاره این اندیشه ناب و تابناک در دو فصل«حی علی الصلوه»«بشتابید به سوی نماز» و«حی علی خیر العمل»«بشتابید به سوی بهترین عمل» تجلی پیدا کرده است.از دیدگاه این رسانه قدسی، نماز-این حلقه وصل میان عبد و معبود- بهترین «عمل» است.عملی که انسان برای پاکی از آلودگی ها و پرواز به سمت «لاهوتیان» سخت بدان نیازمند است از این رو باید به سوی آن بشتابد.پس می توان گفت که پیام این دوفصل در اذان آن است که انسان بهره مند از عنصر ایمان، باید عمل گرایی را شعار و معیار رستگاری و بالندگی خود قرار دهد.

۴-۵ – امید بخشی نسبت به آینده:

امیدواری به آینده ای روشن و درخشان روح حرکت و پیشرفت است. به طوری که نبود آن هنگام شکست ها و سختی ها موجب  می شود عمر انسان خزان شود و مرگ تدریجی بر زندگی او سایه افکند.

اذان رسانه ای است که روزانه جمله «حی علی الفلاح» در آن تکرار می گردد و بارقه امید در دلها می تاباند.«فلاح» در اصل به معنی شکافتن و بریدن است و به هر نوع پیروزی و رسیدن به مقصد و خوشبختی اطلاق می شود.[۳۴] گویا پیروزمندان و رستگاران کسانی هستند که با شکافتن موانع و شکستن سدها به مقصد نهایی می رسند. شعار«بشتابید به سوی رستگاری»چشم اندازی به آینده ایمان و عمل دارد.آینده ای همراه با پیروزی و کامیابی ورسیدن به قله های کمال. چنین نویدی امید بخشی نسبت به آینده است که می توان آن را نقشی دیگر برای رسانه آسمانی اذان از بعد محتوایی برشمرد.

نتیجه:

۱ – اذان رسانه ای ملکوتی و سرشار از مضامین بلند آسمانی است. توجه همگان خصوصا متولیان فرهنگ به اهمیت و جایگاه ارزشی آن می تواند به احیای این شعار پر محتوا و تبدیل شدن آن به جزئی از فرهنگ غالب منجر شود.

۲ – جهاد اصحاب رسانه در جنگ روانی و رسانه ای دشمن آن است که بارفتار و گفتار خود اندیشه های ناب اسلامی را در سطح گسترده ای به افکار عمومی عرضه و اطلاع رسانی کنند.

۳ – اذان به عنوان رسانه ای از جهان ملکوت می تواند در این زمینه ها الگوی مناسبی برای دیگر رسانه ها باشد: شناسایی و به چالش کشاندن گفتمان ها و نظام های فکری بی پایه در عصر ارتباطات، پرداختن به شعار آزادی و آزادگی و تبیین اصول و مبانی آن از دیدگاه عقل و دین،ایجاد اتحاد و همدلی بر محور توحید و ولایت پذیری و دوری نمودن از تفرقه و اختلاف افکنی،ایجاد شوق و انگیزه برای عمل گرایی به عنوان معیار رستگاری و بالندگی،امید بخشی به آینده ای درخشان در پرتو نظام توحیدی و ولایی.

 


[۱] معجم مقاییس اللغه،ص۵۱٫

[۲] مصطلح الفقه،ص۵۰٫

[۳] ثواب الاعمال،ص۶۴٫

[۴] الخصال شیخ صدوق(ره)،ص۵۶۹٫

[۵] همان،ج۵،ص۳۷۲،ح۴[۶۸۲۰].

[۶] فروع کافی،کتاب الصلوه، باب بدء الاذان و الاقامه،ص۱۵۴،ح۲٫

[۷] وسائل الشیعه،ج۵،ص۳۷۰،ح۳[۶۸۱۶]

[۸] بحار الانوار،ج ۸۱،ص۱۴۳٫

[۹] یادداشتهای استاد مطهری(ره)،ج۱،ص۵۷-۵۸٫

[۱۰] سوره فرقان/آیه ۴۳٫

[۱۱] سوره قصص/آیه ۳۸٫

[۱۲] سوره طه/آیه ۲۴و۴۳٫

[۱۳] سوره مومنون/آیه۲۳٫

[۱۴] سوره نازعات/آیه ۲۴٫

[۱۵] سوره طه/آیه ۷۹٫

[۱۶] سوره طه/آیه ۸۸٫

[۱۷] یادداشتهای استاد مطهری(ره)،ج۱،ص۹۹٫

[۱۸] سوره فاطر/آیه ۱۵٫

[۱۹] سوره حشر/آیه ۲۴٫

[۲۰] سوره روم/آیه ۲۷٫            

[۲۱] سوره اسرا/آیه ۴۳٫

[۲۲] سوره انعام/آیه ۱۰۲٫

[۲۳] سوره کهف/آیه ۳۹٫

[۲۴] سوره هود/آیه ۲۶٫

[۲۵] سوره محمد(ص)/آیه ۱۹٫

[۲۶] سوره انعام/آیه ۷۹٫

[۲۷] سوره بقره/آیه ۲۵۷

[۲۸] همان.

[۲۹] سوره نساء/آیه ۵۹٫

[۳۰] برای تفصیل بیشتر ر.ک:آیات ولایت در قرآن،آیت الله ناصر مکارم شیرازی،ص۱۰۹-۱۳۰٫

[۳۱] سوره نحل/آیه ۹۷

[۳۲] سوره نجم/آیه ۳۹٫

[۳۳] نهج البلاغه ،کلمات قصار۱۵۱،ترجمه مرحوم دشتی.

[۳۴] تفسیر نمونه،ج۱۴،ص۱۹۴٫