مقدمه
مسئلۀ امامت، از مهم ترین مسائل مورد اختلاف بین فرقه های اسلامی است. امامیه، به نصب الهی امام و وجود نص بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام  معتقد بوده و بر این باور است که ابلاغ امامت آن حضرت برای مردم، بارها توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  صورت گرفته است. برخلاف اهل سنت که بعضی، وجود نص را به کلی منکرند و برخی دیگر، به وجود نص خفی آن هم برای ابوبکر قائل شده اند.
یکی از نصوص امامت امیرالمؤمنین علیه السلام ، سخن صریح پیامبر صلی الله علیه وآله  نسبت به ایشان است که فرمودند: «علی بعد از من ولیّ هر مؤمنی است». این تعبیر در موقعیت های مختلفی صادر شده که از مهم ترین آن ها، جریان فرستادن علی علیه السلام  و خالد بن ولید به یمن در سال هشتم هجرت است.[۲] در جریان این سفر، خالد که نسبت به علی علیه السلام  بغض و کینه داشت، بُریِدِه و چند نفر دیگر را، برای شکایت از علی علیه السلام  خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله  فرستاد، با این مضمون که آن حضرت، کنیزی را از غنائم برای خود برداشته است! ولی رسول خدا صلی الله علیه وآله  به جای تأیید آن ها، از این شکایت غضبناک شده و در کلامی، به ولایت علی علیه السلام  بعد از خود تصریح می کنند.
این روایت و احادیث شبیه آن را فریقین با اسناد صحیح در آثار مکتوب خویش منعکس کرده اند. دقت در این احادیث، صدور آن ها را در موقعیت های مختلف، توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  مشخص می سازد.
شایان ذکر است که فضای عمومی موضوع نوشتار پیش رو، باآنکه دارای سابقۀ پژوهش های مشابه از سوی برخی از اندیشمندان نامدار، چون علامه امینی در الغدیر،[۳] میر حامد حسین در عبقات الانوار و آیت الله میلانی در نفحات الازهار[۴] است؛ ولی نگارندۀ این سطور، نوشتۀ درخوری پیرامون تطبیق بین روایات فریقین نیافته است.
این نوشتار، ناظر به اثبات گونه های محتوا، طرق و تنوع صدور این حدیث و احادیث همگون آن، بر پایۀ آثار مکتوب فریقین بوده و صدور آن را از رسول خدا صلی الله علیه وآله  در اثبات ولایت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام  حتمی می داند.
 حمل این گونه روایات بر مفهوم ولایت بر اساس معنای ظاهری و دیدگاه امامیه است؛ هم چنین اعتبار اجمالی مجموع این احادیث، پیش فرض در نظر گرفته شده است. إن شاء الله دلالت و اعتبار سنجی گونه ای و موردی این احادیث، در نوشتاری دیگر تقدیم خواهد شد.
 

 

۱ – متن حدیث ولایت


حدثنا قُتَیْبَهُ حدثنا جَعْفَرُ بن سُلَیْمَانَ الضُّبَعِیُّ عن یَزِیدَ الرِّشْکِ عن مُطَرِّفِ بن عبد اللَّهِ عن عِمْرَانَ بن حُصَیْنٍ قال: بَعَثَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم جَیْشًا وَاسْتَعْمَلَ علیهم عَلِیَّ بن أبی طَالِبٍ فَمَضَى فی السَّرِیَّهِ فَأَصَابَ جَارِیَهً فَأَنْکَرُوا علیه وَتَعَاقَدَ أَرْبَعَهٌ من أَصْحَابِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَقَالُوا: إذا لَقِینَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَخْبَرْنَاهُ بِمَا صَنَعَ عَلِیٌّ _ وکان الْمُسْلِمُونَ إذا رَجَعُوا من السَّفَرِ بَدَءُوا بِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَسَلَّمُوا علیه_ ثُمَّ انْصَرَفُوا إلى رِحَالِهِمْ؛ فلما قَدِمَتْ السَّرِیَّهُ سَلَّمُوا على النبی صلى الله علیه وسلم فَقَامَ أَحَدُ الْأَرْبَعَهِ فقال: یا رَسُولَ اللَّهِ! أَلَمْ تَرَ إلى عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ صَنَعَ کَذَا وَکَذَا؟ فَأَعْرَضَ عنه رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم؛ ثُمَّ قام الثَّانِی فقال مِثْلَ مَقَالَتِهِ فَأَعْرَضَ عنه؛ ثُمَّ قام الثَّالِثُ فقال مِثْلَ مَقَالَتِهِ فَأَعْرَضَ عنه؛ ثُمَّ قام الرَّابِعُ فقال مِثْلَ ما قالوا فَأَقْبَلَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَالْغَضَبُ یُعْرَفُ فی وَجْهِهِ فقال: ما تُرِیدُونَ من عَلِیٍّ؟! ما تُرِیدُونَ من عَلِیٍّ؟! ما تُرِیدُونَ من عَلِیٍّ؟! إِنَّ عَلِیًّا مِنِّی وأنا منه و هو وَلِیُّ کل مُؤْمِنٍ بَعْدِی.
قال أبو عِیسَى: هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ غَرِیبٌ.[۵]
عمران بن حصین می گوید: رسول خدا صلی الله علیه[وآله] لشکری را به یمن فرستاد و علی[ علیه السلام ] را بر آن ها فرمانده کرد. بعد از پیروزی، علی [ علیه السلام ] کنیزی را از غنائم برداشت. عده ای این کار را زشت دانسته و چهار نفر از اصحاب رسول خداصلی الله علیه[وآله] با هم تبانی کردند که وقتی رسول خدا صلی الله علیه [و آله] را ملاقات کردند، از این عمل علی[ علیه السلام ] به ایشان خبر دهند _ مسلمانان وقتی از سفر برمی گشتند ابتدا نزد پیامبرصلی الله علیه[وآله] رفته و به ایشان سلام می دادند و بعد به منازل خود می رفتند _ وقتی لشکر برگشت،[۶] آن چهار نفر خدمت پیامبرصلی الله علیه[وآله]رسیده و بعد از عرض سلام به آن حضرت، یکی از آن ها گفت: آیا علی را نمی بینید که چنین و چنان کرده است؟! رسول خدا صلی الله علیه [و آله] از او روی گرداند؛ سپس نفر دوم و سوم و چهارم یکی پس از دیگر بلند شده و همان شکایت را تکرار کردند. حضرت نیز از هرکدام روی برگرداند. بعد از شکایت نفر چهارم، رسول خداصلی الله علیه[وآله] _ درحالی که غضب از چهرۀ شریفشان نمایان بود _ سه مرتبه فرمودند: از علی چه می خواهید؟! علی از من است و من از علی؛ و او ولیّ هر مؤمنی بعد از من است.
این جریان را عالمان شیعه و اهل سنت با اسناد صحیح و تفاوت هایی در متن، نقل کرده اند. در غالب گزارش ها، شکایت کننده بریده بن حصیب و چند نفر دیگر که او  را همراهی می کردند، نام برده شده اند که خالد بن ولید آن ها را  بر  این امر ترغیب کرده است.
تصریح رسول خدا صلی الله علیه وآله  به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام  در پی این ماجرا، به «حدیث ولایت» شهرت یافته و با گونه های مختلف محتوایی و طرق متعدد در آثار مکتوب فریقین منعکس شده است. تنوع صدور عین روایت یا مضمون آن در موقعیت های مختلف توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله  نشانگر اهمیت این گونه از معرفی حضرت علی علیه السلام  به امامت و خلافت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  است.
 

 

۲ – تنوع منابع حدیث


عالمان و محدثان زیادی از شیعه و سنّی، به نقل این روایت و روایات همگون با آن پرداخته اند. در اینجا، به نام تعدادی از آن ها اشاره می کنیم.
 

۲_ ۱_ نگاشته های اهل سنت
مسند طیالسی، المصنف ابن ابی شیبه، مسند و فضائل الصحابه احمد بن حنبل، السنه ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، سنن الکبری، المحاسن والمساوی، معجم الکبیر، المستدرک علی الصحیحین، الاستیعاب، اسد الغابه، فضائل الخلفاء الراشدین، ذخائر العقبی، تاریخ الاسلام، الوافی بالوفیات، البدایه والنهایه، مجمع الزوائد، فتح الباری فی شرح صحیح بخاری، و … .
آیت الله سید علی میلانی، در جلد ۱۵ و ۱۶ نفحات الازهار به بررسی این حدیث تحت عنوان «حدیث الولایه» پرداخته و نام ۶۵ نفر از بزرگان اهل سنت را که این حدیث را در آثار خود منعکس کرده اند، ثبت نموده اند.
 

۲_ ۲_ نگاشته های شیعه
کتاب سلیم بن قیس، مناقب الامام أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، تفسیر فرات کوفی، الکافی، تفسیر قمی، فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام ، الغیبه، شرح الاخبار فی الائمه الاطهار، امالی شیخ مفید، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، امالی شیخ طوسی، الروضه فی فضائل امیرالمو منین علیه السلام ، عمده عیون صحاح الاخبار فی الائمه الاطهار، الطرائف فی معرفه الطوائف، کشف الغمه، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام  و … .
ازآنجاکه در شیوه های بررسی احادیث، احصاء و استقصاء تمام میراث حدیثی، گام نخست به شمار می آید، بنابراین در این نوشتار مرحلۀ اول را به جمع آوری تمام طرق اختصاص داده ایم.
 

 

۳ – گونه شناسی طرق


حدیث ولایت و احادیث همگون آن، داری طرق بسیاری در آثار مکتوب فریقین هستند؛ بعضی از این طرق، مشترک و برخی اختصاص به هر یک از فریقین دارد که برای پرهیز از طولانی شدن و تکرار، در هر طریق یک منبع را ذکر، و دیگر منابع هر طریق را در قسمت متون روایات متذکر خواهیم شد.
 

۳_ ۱_ طرق مشترک فریقین
طرق مشترک عبارت اند از: امام علی علیه السلام ،[۷] امام حسن بن علی علیهما السلام ،[۸] امام حسین بن علی علیهما السلام ،[۹] بریده بن حصیب،[۱۰] عبدالله بن عباس،[۱۱] عمران بن حصین،[۱۲] ابن عمر،[۱۳] عمرو بن عاص،[۱۴] ابی لیلی
 انصاری،[۱۵] براء بن عازب،[۱۶] ابوذر غفاری،[۱۷] جابر بن عبدالله انصاری[۱۸] و زید بن ارقم.[۱۹]
 

۳_ ۲_ طرق مختص اهل سنت
این طرق عبارت اند از: حذیفه بن یمان العبسی،[۲۰] عبدالله بن مسعود،[۲۱] وهب بن حمزه،[۲۲] ابو هریره،[۲۳] عمر بن خطاب[۲۴] و سعد بن ابی وقاص.[۲۵]
 

۳_ ۳_ طرق مختص شیعه
این طرق، از صحابۀ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  عبارت اند از: ابو سعید خدری،[۲۶] قیس بن سعد بن عباده،[۲۷] مقداد،[۲۸] سلمان،[۲۹] یعلی بن مره[۳۰] و یزید.[۳۱]
و از اصحاب سایر حضرات معصومین علیهم السلام  عبارت اند از: سلیم بن قیس،[۳۲] زاذان بن سلمان فارسی،[۳۳] ابو الجارود،[۳۴] علقمه بن محمد حضرمی،[۳۵] حسین بن عباس،[۳۶] جابر جعفی،[۳۷] حسن بن عباس بن جریش،[۳۸] حارث بن عبدالله حاسدی،[۳۹] عمرو بن ابی سلمه،[۴۰] ابراهیم بن عباس صولی،[۴۱] ابان بن تغلب،[۴۲] محمد بن فضیل،[۴۳] محمد حلبی،[۴۴] موسی بن عبدالله بن حسن[۴۵] و حسین بن سعید.[۴۶]
نتیجه این که حدیث ولایت و احادیث همگون آن دارای ۴۰ طریق بوده که ۱۳ طریق مشترک، ۶ طریق از اهل سنت و ۲۱ طریق از منابع شیعه هستند که بعضی از این طرق، به صحابۀ پیامبر صلی الله علیه وآله  و بعضی دیگر به اصحاب اهل بیت علیهم السلام  منتهی می گردد.
 

 

۴ -گونه شناسی محتوایی حدیث ولایت


حدیث ولایت دارای تنوع محتوا و متون مختلف با تفاوت اندک در لفظ است؛ مانند: «هو ولیّ کل مؤمن بعدی»،[۴۷] «انت ولیّ کل مؤمن بعدی»،[۴۸] «علی ولیّ کل مؤمن بعدی»،[۴۹] «إنّ علیّا ولیّکم بعدی»،[۵۰] «من کنت ولیّه فعلیّ ولیّه»،[۵۱] «انت ولیّی فی الدنیا و الاخره»،[۵۲] «انّک ولىّ المؤمنین من بعدی»،[۵۳] «فلیتول علی بن أبی طالب»،[۵۴] و «فلیوال علیّا من بعدی»،[۵۵] «انّ الولایه لعلیّ من بعدی»،[۵۶] «بایعا علیّا بالولایه من بعدی»[۵۷] و… صادر شده است. در ادامه به نقل تفصیلی هر یک از این متن ها بنابر ترتیب سال وفات علمای اهل سنت و شیعه می پردازیم.
۴_ ۱_ زمانی و غیابی[۵۸]
۴_ ۱_ ۱_ تعبیر «إنّ علیّا ولیّکم بعدی»
این عبارت را ابن عساکر[۵۹] و خوارزمی[۶۰] از علمای اهل سنت، و ابوالصلاح
 حلبی،[۶۱] شیخ طوسی،[۶۲] طبری آملی،[۶۳] اربلی،[۶۴] محمد بن حسن قمی[۶۵] و سید بن طاووس[۶۶] از علمای شیعه، روایت کرده اند.
۴_ ۱_ ۲_ تعبیر «وهو ولیّکم بعدی»
این عبارت را از اهل سنت، احمد بن حنبل،[۶۷] طبرانی،[۶۸] ابن عساکر،[۶۹] محب الدین طبری[۷۰] و ذهبی؛[۷۱] و از علمای شیعه، محمد بن سلیمان کوفی،[۷۲] فرات کوفی،[۷۳] ابن عقدۀ کوفی،[۷۴] قاضی نعمان مغربی،[۷۵] محمد بن جریر طبری،[۷۶] شیخ طوسی،[۷۷] طبری آملی[۷۸]، ابن بطریق[۷۹]، سید بن طاووس[۸۰] و اربلی[۸۱] آورده  اند.
۴_ ۱_ ۳_ تعبیر «هذا ولیکم من بعدی»
در میان عالمان اهل سنت، نسائی،[۸۲] بیهقی،[۸۳] عنبری ملحمی،[۸۴] حاکم حسکانی؛[۸۵] و در میان عالمان شیعی، محمد بن سلیمان کوفی،[۸۶] کلینی،[۸۷] علی بن ابراهیم قمی،[۸۸] قاضی نعمان مغربی،[۸۹] سید بن طاووس[۹۰] و فیض کاشانی،[۹۱] متن فوق را روایت کرده اند.
۴_ ۱_ ۴_ تعیبر «هو ولیّ کل مؤمن بعدی»
این روایت را اندیشمندان اهل سنت چون ترمذی،[۹۲] شیبانی،[۹۳] راغب اصفهانی،[۹۴] ابن عساکر،[۹۵] زرندی حنفی،[۹۶] شمس الدین ذهبی،[۹۷] ابن مغازلی،[۹۸] صالحی شامی[۹۹] و با اضافۀ کلمۀ «مِن»، ابن ابی عاصم شیبانی،[۱۰۰] نسائی،[۱۰۱] ابن اثیر جزری،[۱۰۲] ابن ابی الحدید،[۱۰۳] طبری،[۱۰۴] گنجی شافعی،[۱۰۵] ذهبی،[۱۰۶] ابن حجر عسقلانی؛[۱۰۷] و از محدثین و علمای شیعه، سلیم بن قیس،[۱۰۸] محمد بن سلیمان کوفی،[۱۰۹] فرات کوفی،[۱۱۰] ابن عقدۀ کوفی،[۱۱۱] نعمانی،[۱۱۲] قاضی نعمان مغربی،[۱۱۳] شیخ صدوق،[۱۱۴] فضل بن شاذان،[۱۱۵] ابن بطریق[۱۱۶] و اربلی[۱۱۷] نقل کرده  اند.
۴_ ۲_ ذکر روایت به گونۀ مطلق
نسائی،[۱۱۸] حاکم نیشابوری،[۱۱۹] و ابو نعیم اصفهانی[۱۲۰] روایت را بدون کلمۀ «بعدی» منعکس کرده اند. در برخی منابع شیعه نیز عبارت «هو ولیّکم بعد الله و رسوله» توسط علمایی چون فتال نیشابوری،[۱۲۱] سید بن طاووس،[۱۲۲] علی بن یوسف بن مطهر حلی،[۱۲۳] مجلسی اول[۱۲۴] و فیض کاشانی،[۱۲۵] از امام باقر علیه السلام  نقل شده است. برخی هم مانند طبری آملی،[۱۲۶] شیخ صدوق[۱۲۷] و شیخ حرّ عاملی،[۱۲۸] این حدیث را اینگونه نقل کرده اند: «انّ امامکم و ولیّکم علی بن ابی طالب».
۴_ ۳_ ذکر جریان شکایت بدون تصریح به حدیث ولایت
احمد بن حنبــــــــل،[۱۲۹] بخـــــــاری،[۱۳۰] بـــــــزار،[۱۳۱] نســــــــایی،[۱۳۲] طحــــــــاوی،[۱۳۳] ابن حبــــــــان،[۱۳۴]
ابن عساکر،[۱۳۵] مزی،[۱۳۶] ابن کثیر،[۱۳۷] یوسف بن موسی حنفی،[۱۳۸] هیثمی،[۱۳۹] ابن حجر عسقلانی،[۱۴۰] عینی[۱۴۱] و شوکانی،[۱۴۲] روایت بُریده را بدون ذکر مطلبی که دلالت بر ولایت کند نقل کرده اند.
۴_ ۴_ ذکر حدیث ولایت بدون اشاره به جریان شکایت
عده ای دیگر از محدثین اهل سنت مانند ابن ابی شیبه،[۱۴۳] احمد بن حنبل،[۱۴۴] نسائی،[۱۴۵] رویانی،[۱۴۶] ابن الاعرابی،[۱۴۷] ابن حبان،[۱۴۸] ابن عساکر[۱۴۹] و ذهبی،[۱۵۰] حدیث ولایت را بدون اشاره به ماجرای شکایت، نقل کرده اند.
۴_ ۵_ ذکر روایت با عبارت «من کنتُ ولیّه فعلیّ ولیّه»
احمد بن حنبل،[۱۵۱] نسائی،[۱۵۲] حاکم نیشابوری،[۱۵۳] ابن عساکر،[۱۵۴] ابن حجر هیثمی،[۱۵۵] ابن حجر عسقلانی،[۱۵۶] از میان اهل سنت، و محمد بن سلیمان کوفی،[۱۵۷] ابوالصلاح حلبی،[۱۵۸] ابن مغازلی،[۱۵۹] ابن بطریق،[۱۶۰] اربلی[۱۶۱] و علامه حلی[۱۶۲] از میان شیعه، حدیث یاد شده را در آثار خود بازتاب داده اند.
۴_ ۶_ حدیث ولایت با متن «من کنت مَوْلاَهُ فعلی مَوْلاَهُ»
از اهل سنت، روایت جیش یمن را با این عبارت، احمد بن حنبل،[۱۶۳] ابن کثیر،[۱۶۴] سیوطی،[۱۶۵] شیخ علی قاری،[۱۶۶] آلوسی،[۱۶۷] مبارکفوری؛[۱۶۸] و از علمای شیعه، محمد بن جریر طبری،[۱۶۹]  منعکس کرده اند.
۴_ ۷_ زمانی و خطابی[۱۷۰]
 ۴_ ۷_ ۱_ «أنت ولیّ کل مؤمن بعدی»
این روایت را گروهی از بزرگان اهل سنت مانند طیالسی،[۱۷۱] احمد بن حنبل،[۱۷۲] ابن ابی عاصم،[۱۷۳] آجری،[۱۷۴] طبرانی،[۱۷۵] حاکم نیشابوری،[۱۷۶] ابن عبدالبر،[۱۷۷] ابن عساکر،[۱۷۸] تلمسانی بالبُریَّ،[۱۷۹] محب الدین طبری،[۱۸۰] صفدی،[۱۸۱] ابن کثیر،[۱۸۲] هیثمی،[۱۸۳] ابن حجر
عسقلانی[۱۸۴] و نیز برخی از عالمان شیعه مانند شیخ طوسی،[۱۸۵] ابن بطریق،[۱۸۶] اربلی[۱۸۷] و علامه حلی[۱۸۸] یاد کرده اند.
 و متن «یا علیّ! أنت ولی الناس بعدی» را شیخ مفید[۱۸۹] از طریق یعلی بن مره منعکس کرده است.
در بعضی روایات متن: «هُوَ أَوْلَى‏ النَّاسِ‏ بِکُمْ‏ بَعْدِی»‏ را پیامبر صلی الله علیه وآله  به بریده فرمودند و بریده نیز با شنیدن این سخن از آن حضرت، با طلب مغفرت از رسول خدا صلی الله علیه وآله  توبه کرده و بعداً به استناد همین سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله  با ابوبکر بیعت نکرد.
این متن را از علمای اهل سنت ابن مردویه،[۱۹۰] میر خواند محمد بن خاوند؛[۱۹۱] و از علمای شیعه، سید بن طاووس[۱۹۲] و علی بن یونس عاملی بیاضی[۱۹۳] روایت کرده اند.
۴_ ۷_ ۲_ «أنت ولییّ فی الدنیا والآخره»
این روایت را عده ای از علمای اهل سنت چون احمد بن حنبل،[۱۹۴] ابن ابی عاصم،[۱۹۵] آجری،[۱۹۶] طبرانی،[۱۹۷] حاکم نیشابوری،[۱۹۸] ابن عساکر[۱۹۹] و ابن منظور؛[۲۰۰] و از علمای شیعه، ابن بطریق،[۲۰۱] اربلی،[۲۰۲] محمد بن حسن قمی[۲۰۳] و علامه حلی[۲۰۴] آورده اند.
۴_ ۷_ ۳_ «أنت امام کل مؤمن ومؤمنه، وولیّ کل مؤمن ومؤمنه بعدی»
این حدیث را خوارزمی[۲۰۵] و قندوزی[۲۰۶] از علمای اهل سنت، و شیخ طوسی،[۲۰۷] سید بن طاووس،[۲۰۸] اربلی[۲۰۹] و علامه حلی[۲۱۰] از بزرگان شیعه نقل کرده اند.
 

 

۵ – گونه شناسی موقعیتی حدیث ولایت


توجه رسول اکرم صلی الله علیه وآله  به موضوع امامت و خلافت بعد از خود، آن چنان بوده که در موقعیت های مختلف، به این مهم سفارش نموده و با ایراد نصوص صریح بر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام  برای امت خویش روشنگری کرده اند. اولین موطن ابراز این حدیث، ماجرای دعوت عمومی خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه وآله  به اسلام در یوم الدار است. بعدازآن واقعه، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  در همۀ مدت رسالت خویش، بارها و تا آخرین لحظۀ حیات شریفشان، به موضوع ولایت و وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام  تصریح کرده اند.
حدیث ولایت دارای دوازده گونۀ صدور است. چهار گونه، مشترک بین فریقین (جریان شکایت بریده، یوم الدار، شکایت وهب بن حمزه و واقعۀ غدیر خم) و هشت گونه مخصوص شیعه (جریان شکایت اهل یمن، ذیل آیات <فاوحی الی عبده ما اوحی>، <صالح المومنیـن>، ولایت و ذیل تفسیر سورۀ قدر، بیعت گرفتن از مردم بر ولایت علی علیه السلام ، معرفی علی علیه السلام  به عنوان ولیّ به شخص اعرابی) است.
 در ادامه، برخی از این موارد را برمی شماریم:
۵_ ۱_ واقعۀ شکایت بریده بن حصیب
مهم ترین روایتی که بحث این مقاله حول آن و احادیث مشابهش، سامان یافته است، حدیث منصوص ولایت است که به جریان شکایت بریده از علی علیه السلام  در ماجرای بازگشت از یمن اشاره دارد. همان گونه که در صدر این نوشتار به تفصیل آن را بیان کردیم، رسول خدا صلی الله علیه وآله  در پاسخ به شکایت بریده فرمود: «علیّ منّی و انا منه و هو ولیّ کلّ مؤمن بعدی».
۵_ ۲_ واقعۀ یوم الدار
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  در اولین دعوت عمومی به وحدانیت خدا و اعلام رسالت خویش، علی علیه السلام  را به عنوان ولیّ و وصیّ بعد از خود به حاضرین معرفی فرمودند. این جریان با الفاظ مختلف در منابع فریقین، روایت شده است:
۱_ «هو ولییّ و وصییّ من بعدی»
۲_ «من یبایعنی على أن یکون أخی و صاحبی و ولیّکم بعدی؟»
۳_ «و ولیّ‏ کلّ ‏مؤمن‏ بعدی»‏
متن اول را عده ای از علمای اهل سنت مانند ثعلبی[۲۱۱] و حاکم حسکانی[۲۱۲] و عده ای از علمای شیعه مانند ابن بطریق،[۲۱۳] سید بن طاووس علی بن موسی،[۲۱۴] ابن طاووس احمد بن موسی[۲۱۵] و استرابادی[۲۱۶] نقل کرده اند.
متن دوم را ابن مردویه[۲۱۷] و متقی هندی[۲۱۸] از اهل سنت، و سید بن طاووس[۲۱۹] از علمای شیعه به نقل از ابن مردویه، در آثار خود آورده اند.
متن سوم را نیز برخی از محدثین و علمای شیعه مانند سلیم بن قیس[۲۲۰] و به نقل از ایشان، شیخ حرّ عاملی[۲۲۱] و سید هاشم بحرانی[۲۲۲] روایت کرده اند.
۵_ ۳_ واقعۀ شکایت وهب بن حمزه
در جواب شکایتی که وهب بن حمزه از علی علیه السلام  به رسول خدا صلی الله علیه وآله  می کند، آن حضرت می فرماید: «این چنین درباره علی علیه السلام  سخن مگوی! چراکه علی، ولیّ شما بعد از من است».
و در نقلی دیگر فرمود: «سزاوارترین مردم به شما بعد از من اوست».
این جریان با دو متن «فإنّ علیّا ولیّکم بعدی» و «اولی الناس بکم بعدی» نقل گردیده است.
متن اول را ابن عساکر[۲۲۳] و ابن کثیر[۲۲۴] و متن دوم را طبرانی،[۲۲۵] أبونعیم اصفهانی،[۲۲۶] هیثمی[۲۲۷] و سیوطی[۲۲۸] منعکس کرده اند.
۵_ ۴_ واقعۀ غدیرخم
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  در جریان غدیر خم نیز با الفاظی شبیه به حدیث ولایت، بر وصایت علی علیه السلام  تصریح فرموده اند که با الفاظ متفاوتی در منابع فریقین ثبت شده است:
۱_ «یا معشر المسلمین! هذا ولیّکم من بعدی»
۲_ «علی بن ابی طالب مولی کل مؤمن و مومنه و هو ولیّکم من بعدی»
۳_ «وهو ولیّکم بعد الله ورسوله»
۴_ «علیّ ولیّ المومنین بعدی»
۵_ «انّ علیّا ولیّ المومنین»
۶_ «هذا ولییّ والمؤدی عنّی»
۷_ «الولایه لعلیّ من بعدی»
متن اول را بزرگانی از محدثین و علمای شیعه مانند محمد بن سلیمان کوفی،[۲۲۹]
کلینی،[۲۳۰] قاضی نعمان مغربی[۲۳۱] و فیض کاشانی؛[۲۳۲] و از اهل سنت، عنبری ملحمی[۲۳۳] نقل کرده و به جریان بیعت و تهنیت گفتن عمر بن خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام  با بیان عبارت «انت ولیّ کل مسلم» اشاره کرده اند. و برخی چون محمد بن سلیمان کوفی،[۲۳۴] ابن عساکر،[۲۳۵] ابن اثیر جزری،[۲۳۶] ابن منظور[۲۳۷] و ابن کثیر[۲۳۸] نیز ماجرای بیعت را با عبارت «الیوم ولیّ کل مؤمن» یاد کرده اند.
متن دوم را شیخ طوسی[۲۳۹] و طبری آملی[۲۴۰] روایت کرده اند.
متن سوم را نیز عده ای از محدثان شیعه مانند فتال نیشابوری،[۲۴۱] سید بن طاووس،[۲۴۲] علی بن یوسف بن مطهر حلی،[۲۴۳] مجلسی اول[۲۴۴] و فیض کاشانی[۲۴۵] از امام باقر علیه السلام  روایت کرده اند.
امیرالمؤمنین علیه السلام  در شورای شش نفره، به همین حدیث احتجاج کرده و فرمود:
 آیا در بین شما کسی غیر از من هست که رسول خدا صلی الله علیه وآله  دست او را بلند کرده و فرموده باشد: او ولیّ شما است؟[۲۴۶]  
متن چهارم را نیز طبرسی[۲۴۷] و با اندکی اختلاف، سید بن طاووس[۲۴۸] نقل کرده اند.
متن پنجم را آلوسی[۲۴۹] در ذیل آیۀ تبلیغ[۲۵۰] از ابن مسعود آورده است.[۲۵۱]
متن ششم را ابن ابی عاصم،[۲۵۲] نسائی[۲۵۳] و ابن کثیر[۲۵۴] یاد کرده اند.
متن هفتم را نیز طبرسی[۲۵۵] و سید بن طاووس[۲۵۶] روایت کرده اند.
۵_ ۵_ جریان شکایت اهل یمن از قضاوت علی علیه السلام
در جریان گسیل علی علیه السلام  به یمن توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  برای قضاوت میان مردم و عدم رضایت آن ها از قضاوت حضرت، رسول خدا صلی الله علیه وآله  در جواب اعتراض آن ها فرمودند:
علی علیه السلام  برای ظلم خلق نشده! او ولیّ شما بعد از من است، حکم او حکم خدا است. کسی حکم او را رد نمی کند مگر کافر؛ و کسی حکم او را نمی پذیرد مگر مؤمن.
اهل یمن بعد از این کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله  ضمن قبولی حکم علی علیه السلام  توبه کردند.
کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  در این واقعه، به دو گونه نقل شده است: «هو ولیّکم من بعدی» و «انّ الولایه لعلیّ من بعدی».
متن اول را قاضی نعمان مغربی،[۲۵۷] قطب راوندی،[۲۵۸] ابن شهر آشوب[۲۵۹] و متن دوم را کلینی،[۲۶۰] شیخ طوسی،[۲۶۱] علامه حلی[۲۶۲] و فیض کاشانی[۲۶۳] روایت کرده اند.
۵_ ۶_ ذیل آیۀ < فَأَوْحـی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحـی >
امام باقر علیه السلام  فرمودند:
از رسول خدا صلی الله علیه وآله  دربارۀ وحی در آیۀ شریفۀ <فَأَوْحـی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحـی> سؤال شد، آن حضرت فرمودند: «به من وحی شد تا علی علیه السلام  را به ولایت نصب کنم؛ بنابراین به شما می گویم: این ولیّ شما بعد از من است».
این روایت را علی بن ابراهیم قمی[۲۶۴] در تفسیر خود آورده و عده ای دیگر چون فیض کاشانی[۲۶۵]، شیخ حر عاملی[۲۶۶] و سید هاشم بحرانی[۲۶۷] آن را از وی نقل کرده اند.
۵_ ۷_ ذیل آیۀ <صالح المؤمنین>
برابر با نقل برخی از محدثین شیعه چون سید بن طاووس،[۲۶۸] استرابادی[۲۶۹] و علامه مجلسی،[۲۷۰] نبی اکرم صلی الله علیه وآله  امیرالمؤمنین علیه السلام  را دومرتبه به اصحابش شناسانده و از آن ها پیمان گرفته و فرمودند: «آیا می دانید ولیّ شما بعد از من کیست؟» گفتند: «خدا و رسولش بهتر می دانند» حضرت فرمود: «او صالح المومنین است»[۲۷۱] بعد به علی علیه السلام  اشاره کرده و فرمودند: «این ولیّ شما بعد از من است».
 ۵_ ۸_ بیعت گرفتن رسول خدا صلی الله علیه وآله  بر ولایت علی علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه وآله  در مواقع مختلفی از مردم برای ولایت علی علیه السلام  بیعت می گرفتند. در روایتی، ابو داوود از عمران بن حصین نقل می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  اصحاب را امر فرمودند تا به عنوان بیعت و میثاق بر ولایت علی علیه السلام  بر آن حضرت سلام دهند؛ و بعدازآن فرمود:
شما از من سؤال کردید که ولیّ شما بعد از من کیست؟ به شما خبر دادم و بیعت گرفتم، همان گونه که خداوند از بنی آدم میثاق و بیعت گرفت.
این روایت را کشّی[۲۷۲] نقل کرده است و سید بن طاووس[۲۷۳] و شیخ حر عاملی[۲۷۴] آن را از وی روایت کرده اند.
۵_ ۹_ ذیل آیۀ «ولایت»
روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله  به مسجد آمده و از فقیری که در حال خارج شدن از مسجد بود پرسیدند: «آیا کسی به تو صدقه داد؟» فقیر با اشاره به علی علیه السلام  گفت: «بله؛ آن مرد در حال رکوع نمازش به من صدقه داد و انگشترش را به من بخشید». در این هنگام آیۀ ۵۵ سورۀ مائده نازل شد. رسول خدا صلی الله علیه وآله  بعد از نزول آیه فرمودند: «او ولیّ شما بعد از من است».
این روایت با سه تعبیر «هو ولیّکم من بعدی»، «هذا ولیّکم من بعدی یعنی علیّا» و «علی بن ابی طالب ولیّکم بعدی» ذکر شده است.
متن اول را فرات کوفی،[۲۷۵] متن دوم را محمد بن سلیمان کوفی[۲۷۶] و متن سوم را شیخ صدوق[۲۷۷] روایت کرده اند.
۵_ ۱۰_ ذیل تفسیر سورۀ قدر
امام محمدتقی علیه السلام  در تفسیر سورۀ قدر می فرمایند:
ملائکه در این شب [= شب قدر] خدمت ولی امر هر عصری می رسند؛ هر کس شب قدر را تصدیق کند باید بداند که این امر از  ما خاندان است، به خاطر سخنی که رسول خدا صلی الله علیه وآله  نزدیک رحلتشان به علی علیه السلام  فرمودند که این [علیّ] ولیّ شما بعد از من است، اگر از او اطاعت کنید هدایت می شوید.
این روایت را کلینی[۲۷۸] و فیض کاشانی[۲۷۹] نقل کرده اند.
۵_ ۱۱_ توصیۀ رسول خدا صلی الله علیه وآله  به فرد اعرابی
رسول خدا صلی الله علیه وآله  در جواب مردی که بعد از حجه الوداع خدمت حضرت رسیده و مسلمان شد، فرمود:
اگر سؤالی داشتی و مرا نیافتی، از علی علیه السلام  سؤال کن؛ زیرا که او ولیّ مؤمنین بعد من است.[۲۸۰]
 

 

۶ – احادیث مستقل و همگون با حدیث ولایت


۶_ ۱_ درخواست خصلت های پنج گانه از خداوند متعال برای علی علیه السلام
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  به علی علیه السلام  فرمودند:
از خداوند برای تو پنج خصلت درخواست کردم؛ یکی از آن خصلت ها این است که تو ولیّ مؤمنین بعد از من باشی.
این حدیث را خطیب بغدادی،[۲۸۱] متقی هندی،[۲۸۲] رافعی،[۲۸۳] بدخشانی،[۲۸۴] محمد صدر عالم،[۲۸۵] مولوی حسن زمان[۲۸۶] و نیز  زرندی حنفی،[۲۸۷] صالحی شامی[۲۸۸] و شافعی عاصمی[۲۸۹] از خطیب بغدادی و رافعی نقل کرده اند.
۶_۲_ اولین سؤال بعد از مرگ، ولایت علی علیه السلام
روزی پیامبر صلی الله علیه وآله  به علی علیه السلام  فرمود:
اولین سؤال بعد از مرگ، شهادت به وحدانیت خدا و رسالت من و این که تو ولی مؤمنین هستی، خواهد بود.
این روایت را شیخ صدوق،[۲۹۰] سید بن طاووس[۲۹۱] و ملا فتح الله کاشانی[۲۹۲] آورده اند.
۶_ ۳_ حیات و ممات رسول خدا صلی الله علیه وآله  با ولایت علی علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه وآله  فرمودند:
هر کس دوست دارد زندگی و مرگش مانند من باشد و  وارد بهشت شود، باید ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام  را بپذیرد.
این روایت با دو متن: «فلیتول علیّ بن أبی طالب» و «فلیوال علیّا من بعدی» نقل شده است.
متن اول را آجری،[۲۹۳] طبرانی،[۲۹۴] حاکم نیشابوری[۲۹۵] و ابو نعیم اصفهانی[۲۹۶] و متن دوم را رافعی،[۲۹۷] متقی هندی به نقل از رافعی،[۲۹۸] ابو نعیم اصفهانی،[۲۹۹] ابن حجر عسقلانی،[۳۰۰] سیوطی،[۳۰۱] ابن عساکر،[۳۰۲] خوارزمی،[۳۰۳] صفّار،[۳۰۴] شیخ صدوق[۳۰۵] و طبری آملی[۳۰۶] روایت کرده اند.
 

نتیجه
با بررسی حدیث ولایت و احادیث همگون آن در آثار مکتوب فریقین، معلوم می شود که این حدیث، مجموعاً دارای چهل طریق مسند و مرسل از صحابۀ پیامبر و اصحاب اهل بیت علیهم السلام  است که از آن میان، سیزده طریق مشترک، شش طریق مختص اهل سنت و بیست ویک طریق از منابع شیعه است. همچنین این حدیث دارای نُه گونۀ محتوایی و دوازده گونۀ صدور بوده که چهار گونه مشترک بین فریقین و هشت گونه مختص شیعه است. تعابیر «انک ولیّ المومنین بعدی»، «انک ولیّ المومنین» و «فلیتول علیّ بن ابیطالب» یا «فلیوال علیّا بعدی» نیز از احادیث مستقل و همگون با حدیث ولایت هستند.
با توجه به فراوانی نقل های این حدیث، قطعی الصدور بودن و حتی تواتر آن از رسول خدا صلی الله علیه وآله  به اثبات می رسد؛ إن شاء الله در نوشتار دیگری به بررسی اعتبارِ  گونه ای این روایات و همچنین دلالت این مجموعۀ نفیس بر ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام  خواهیم پرداخت.
ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه للنعمانی، تهران، ۱۳۹۷ ق.
ابن أبی شیبه، أبو بکر عبد الله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والآثار، تحقیق: کمال یوسف الحوت، مکتبه الرشد، الریاض، ۱۴۰۹ ق.
ابن اثیر الجزری، أبی الحسن علی بن محمد، أسد الغابه فی معرفه الصحابه، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، الطبعه: الأولی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت/لبنان، ۱۴۱۷ ق/۱۹۹۶ م.
ابن الاثیر الجزری، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث والأثر، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی _ محمود محمد الطناحی، دار النشر: المکتبه العلمیه، بیروت، ۱۳۹۹ ق/۱۹۷۹ م.
ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام  تهران، بی جا، ۱۳۷۸ ق.
ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، بی جا، ۱۳۹۵ ق.
ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، تهران، بی جا، ۱۳۷۶ ش.
ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمده عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، قم، بی جا، ۱۴۰۷ ق.
ابن حجرالعسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، تحقیق: محب الدین الخطیب دار المعرفه، بیروت، بی تا.
ابن حجرعسقلانی، أحمد بن علی، لسان المیزان، تحقیق: دائره المعرف النظامیه، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶٫
مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، قم، بی جا، ۱۳۸۵ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار علیهم السلام  قم، بی جا، ۱۴۰۹ ق.
ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الفضائل، قم، بی جا، ۱۳۶۳ ش.
ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم السلام  قم، بی جا، ۱۳۷۹ ق.
ابن طاووس، احمد بن موسی، بناء المقاله الفاطمیه فی نقض الرساله العثمانیه، قم، بی جا، ۱۴۱۱ ق.
ابن طاووس، علی بن موسی، التحصین لأسرار ما زاد من کتاب الیقین، ایران؛ قم، بی جا، ۱۴۱۳ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ایران، قم، بی جا، ۱۴۰۰ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ الیقین باختصاص مولانا علی علیه السلام بإمره المؤمنین، ایران، قم، بی جا، ۱۴۱۳ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ طرف من الأنباء و المناقب، مشهد، بی جا، ۱۴۲۰ ق.
ابن أبی الحدید، حمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد عبد الکریم النمری، الطبعه: الأولی، دار الکتب العلمیه، بیروت/لبنان _ ۱۴۱۸ ق/۱۹۹۸ م.
ابن عبد البر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، الطبعه: الأولی، دار الجیل، بیروت، ۱۴۱۲
ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، دار الفکر، بیروت، ۱۹۹۵ م.
ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام  ایران؛ قم، بی جا، ۱۴۲۴ ق.
ابن کثیر القرشی، إسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، دار النشر: مکتبه المعارف، بیروت، بی تا.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ السیره النبویه، بی جا، بی تا.
ابن مردویه الأصفهانی، أحمد بن موسی، مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام  وما نزل من القرآن فی علی علیه السلام  تحقیق: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، دار الحدیث، قم، بی تا.
ابن منظور، محمد بن مکرم الافریقی المصری، مختصر تاریخ دمشق، بی جا، بی تا.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ لسان العرب، بیروت، بی جا، ۱۴۱۴ ق.
ابن حبان، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، دار النشر، مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۱۴ ق/۱۹۹۳ م.
ابو الصلاح الحلبی، تقی بن نجم، تقریب المعارف، قم، بی جا، ۱۴۰۴ ق.
أبو نعیم، أحمد بن عبد الله الأصبهانی، حلیه الأولیاء وطبقات الأصفیاء، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۵ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، معرفه الصحابه، بی جا، بی تا.
آجری، محمد بن الحسین، الشریعه، تحقیق: الدکتور عبد الله بن عمر بن سلیمان الدمیجی، دار الوطن، الریاض/السعودیه _ ۱۴۲۰ ق/۱۹۹۹ م.
احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول صلی الله علیه و آله و سلّم، ایران، قم، بی جا، ۱۴۱۹ ق.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، تبریز، بی جا، ۱۳۸۱ ق.
استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، ایران، قم، بی جا،
 ۱۴۰۹ ق.
ألبانی، محمد ناصر، ظلال الجنه، المکتب الإسلامی، بیروت، ۱۴۱۳ /۱۹۹۳ م.
آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
أنصاری، عبدالله بن محمد، طبقات المحدثین بأصبهان والواردین علیها، تحقیق: عبدالغفور عبدالحق حسین البلوشی، الطبعه: الثانیه، دارالنشر: مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۱۲ ق/۱۹۹۲ م.
بالبری، محمد بن أبی بکر الانصاری التلمسانی، الجوهره فی نسب النبی وأصحابه العشره، بی جا، بی تا.
بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال، الإمام علی بن ابی طالب علیه السلام  ایران، قم، ۱۳۸۲ ش.
بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، ۱۳۷۴ ش.
بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع الصحیح المختصر، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، دار ابن کثیر، الیمامه، بیروت، ۱۴۰۷ ق/۱۹۸۷ م.
بزار، أبو بکر أحمد بن عمرو، البحر الزخار، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، مؤسسه علوم القرآن، مکتبه العلوم والحکم، بیروت، ۱۴۰۹ ق.
بغدادی خطیب، أحمد بن علی، تاریخ بغداد، دار الکتب العلمیه _ بیروت، بی تا.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، خزانه الأدب ولب لباب لسان العرب، تحقیق: محمد نبیل طریفی/امیل بدیع الیعقوب، الطبعه: الأولی، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۹۹۸ م.
بیهقی، إبراهیم بن محمد، المحاسن والمساوئ، تحقیق: عدنان علی، دار الکتب العلمیه، بیروت/لبنان، ۱۴۲۰ ق/۱۹۹۹ م.
ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
ثعلبی، أبو إسحاق أحمد بن محمد، الکشف والبیان (تفسیر الثعلبی)، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعه وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدیدار إحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ۱۴۲۲ ق/۲۰۰۲ م.
حسکانی، عبید الله بن عبد الله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران، ۱۴۱۱ ق.
حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیه علی مذهب الإمامیه، تحقیق: الشیخ إبراهیم البهادری، قم، بی تا.
حلی، رضی الدین علی بن یوسف بن المطهر (برادر علامه حلی)، العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه _ قم، ۱۴۰۸ ق.
حنفی، أبو المحاسن یوسف بن موسی، المعتصر من المختصر من مشکل الآثار، مکتبه سعد الدین، بیروت/القاهره/دمشق، بی تا.
خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، قم، بی تا.
ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، دار الکتاب العربی _ لبنان، بیروت، ۱۴۰۷ ق/۱۹۸۷ م.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ سیر أعلام النبلاء، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۱۳٫
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، دار النشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۹۹۵ م.
رافعی، عبد الکریم بن محمد، التدوین فی أخبار قزوین، تحقیق: عزیز الله العطاری، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۹۸۷ م.
زرندی، محمد بن یوسف، نظم درر السمطین فی فضائل المصطفی والمرتضی والبتول والسبطین، تحقیق علی عاشور، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، دار الفکر، بیروت، ۱۹۹۳ م.
شوکانی، محمد بن علی، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، دار الجیل، بیروت، ۱۹۷۳ م.
شیبانی، أبو بکر أحمد بن عمرو بن الضحاک، الآحاد والمثانی، تحقیق: د. باسم فیصل أحمد الجوابره، دار الرایه، الریاض، ۱۴۱۱ ق/۱۹۹۱ م.
شیبانی، أحمد بن حنبل، فضائل الصحابه، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، دار النشر: مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۰۳ ق/۱۹۸۳ م.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، مسند الإمام أحمد بن حنبل، دار النشر: مؤسسه قرطبه، مصر، بی تا.
شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنه، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی، بیروت، ۱۴۰۰ م.
شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمه اللهامیم، قم، بی جا، ۱۴۲۰ ق.
عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، بیروت، بی جا، ۱۴۲۵ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، بی جا، ۱۴۰۹ ق.
صالحی الشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۴ ق.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلی الله علیهم، قم، بی جا، ۱۴۰۴ ق.
صفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی، دار إحیاء التراث، بیروت، ۱۴۲۰ ق/۲۰۰۰ م.
طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، دار الحرمین، القاهره، بی تا.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، دار النشر: مکتبه الزهراء، الموصل، ۱۴۰۴ ق/۱۹۸۳ م.
طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد، بی جا، ۱۴۰۳ ق.
طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، بی جا، ۱۳۹۰ ق.
طبری آملی کبیر، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامه علی بن ابی طالب علیه السلام  قم، بی جا، ۱۴۱۵ ق.
طبری آملی، عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، نجف، بی جا، ۱۳۸۳ ق.
طبری أبو جعفر، أحمد بن عبد الله بن محمد، الریاض النضره فی مناقب العشره، تحقیق: عیسی عبد الله محمد مانع الحمیری، دار الغرب الإسلامی، بیروت، ۱۹۹۶ م.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، دار الکتب المصریه، مصر، بی تا.
طحاوی، أحمد بن محمد بن سلامه، شرح مشکل الآثار، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، دار النشر: مؤسسه الرساله، لبنان/بیروت، ۱۴۰۸ ق/۱۹۸۷ م.
طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی، قم، بی جا، ۱۴۱۴ ق.
طیالسی، سلیمان بن داود، مسند أبی داود الطیالسی، دار المعرفه، بیروت، بی تا.
عاصمی، عبد الملک بن حسین، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود_ علی محمد معوض، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۹ ق/۱۹۹۸ م.
عسقلانی، أحمد بن علی بن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق: علی محمد البجاوی، دار الجیل، بیروت، ۱۴۱۲ ق/۱۹۹۲ م.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، تهذیب التهذیب، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۴ ق/۱۹۸۴ م.
عسقلانی، شهاب الدین أحمد بن علی بن محمد، النکت الظراف علی الأطراف، تحقیق: عبد الصمد شرف الدین، زهیر الشاویش، دار النشر: المکتب الإسلامی، بیروت/لبنان، ۱۴۰۳ ق/۱۹۸۳ م.
شیرازی، محمد طاهر القمی، الأربعین فی إمامه الأئمه الطاهرین، تحقیق السید مهدی الرجائی، قم المقدسه، بی تا.
عنبری الملحمی، أبو بکر أحمد بن محمد، مجلسان لأبی بکر، مخطوط نُشر فی برنامج جوامع الکلم المجانی التابع لموقع الشبکه الإسلامیه، ۲۰۰۴ م.
عینی، بدر الدین محمود بن أحمد، عمده القاری شرح صحیح البخاری، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ایران، قم، بی جا، ۱۳۷۵ ش.
فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، اصفهان، بی جا، ۱۴۰۶ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، تفسیر الصافی، تهران، بی جا، ۱۴۱۵ ق.
قاری، علی بن سلطان، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، تحقیق: جمال عیتانی، دار الکتب العلمیه، لبنان/بیروت، ۱۴۲۲ ق/۲۰۰۱ م.
قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله، قصص الأنبیاء علیهم السلام  مشهد، بی جا، ۱۴۰۹ ق.
قمّی، محمّد بن حسن، العقد النضید والدرّ الفرید فی فضائل أمیر المؤمنین واهل بیت النبی علیهم السلام  التحقیق: علی أوسط الناطقی، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۲ ق.
قندوزی حنفی، سلیمان بن إبراهیم، ینابیع الموده لذوی القربی، تحقیق سید علی جمال أشرف الحسینی، دار الأسوه للطباعه والنشر المطبعه، بی جا، بی تا.
کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی، قم، بی جا، ۱۳۶۳ ش.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، اسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ ق.
کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تهران، بی جا، ۱۴۱۰ ق.
کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام أمیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام  تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، قم، بی تا.
کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر کبیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، بی جا، ۱۳۳۳ ش.
گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایه الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، تحقیق و تصحیح: محمد هادی امینی، دار احیاء التراث اهل البیت، بی جا، ۱۴۰۴ ق.
ماحوذی بحرانی، سلیمان بن عبدالله، الأربعون حدیثا فی إثبات إمامه أمیر المؤمنین علیه السلام  تحقیق السید مهدی الرجائی، القم، بی جا، ۱۴۱۷ ق.
مبارکفوری، محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم، تحفه الأحوذی بشرح جامع الترمذی، دار الکتب العلمیه، بیروت، بی تا.
مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، بی جا، ۱۴۰۳ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، بی جا، ۱۴۰۴ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم، بی جا، ۱۴۰۶ ق.
مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، شرح إحقاق الحق وإزهاق الباطل، تصحیح: السید إبراهیم المیانجی، منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، قم، بی تا.
 هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، تهران، ۱۴۰۰ ق.
مزی، یوسف بن الزکی، تهذیب الکمال، تحقیق: د. بشار عواد معروف، دارالنشر: مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۰۰ ق/۱۹۸۰ م.
 محمد بن هارون الرویانی أبو بکر، مسند الرویانی، أیمن علی أبو یمانی، دار النشر: مؤسسه قرطبه، القاهره، ۱۴۱۶ ق.
مفید، محمد بن محمد، الأمالی، قم، بی جا، ۱۴۱۳ ق.
مناوی، عبد الرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المکتبه التجاریه الکبری، مصر، ۱۳۵۶ ق.
میر خواند، محمد بن خاوند، تاریخ روضه الصفا فی سیره الانبیاء و الملوک و الخلفا، تصحیح و تحشیه جمشید کیان فر، انتشارات اساطیر، بی تا.
نسائی، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن، السنن الکبری، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۱ ق/۱۹۹۱ م.
نسائی، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن، خصائص أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، دار النشر: مکتبه المعلا، الکویت، ۱۴۰۶ ق.
نسائی، أحمد بن شعیب، فضائل الصحابه، دار النشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۰۵ ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، السنن الکبری، دار الکتب العلمیه، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، بیروت، ۱۴۱۱ ق/۱۹۹۱ م.
نیسابوری حاکم، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۱ ق/۱۹۹۰ م.
نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، بی جا، ۱۴۰۸ ق.
هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ایران، قم، بی جا، ۱۴۰۵ ق.
هندی المتقی، کنز العمال، تحقیق: الشیخ بکری حیانی _ تصحیح و فهرست: الشیخ صفوه السقا، مؤسسه الرساله، بیروت _ لبنان، ۱۴۰۹ ق/۱۹۸۹ م.
هیثمی، علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی، القاهره/بیروت، ۱۴۰۷ ق.
 

 


پی نوشت ها :

[۱] دانش آموختۀ حوزۀ علمیۀ قم و فارغ التحصیل مرکز تخصصی امامت اهل‌بیت علیهم‌السلام  eskandarihoseyn@yahoo.com.
[2]. زینی دحلان، احمد، السیره النبویه، ۲/۳۷۱٫ زینی دحلان این جریان را مربوط به سال هشتم دانسته است. سخن وی، تلاش کسانی را که خواسته‌اند این جریان را با جریان غدیر مرتبط ساخته تا بگویند منظور پیامبر صلی‌الله‌علیه وآله  در روز غدیر، دوستی و موالات علی علیه‌السلام  بوده است، رد می‌کند.
[۳]. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ۱/۳۷۶ و ۳/۲۴۵٫
[۴]. ر.ک: میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج ۱۵ و ۱۶٫
[۵]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ۵/۶۳۲٫
[۶]. در برخی از منابع تصریح شده است که خالد بن ولید این چهار نفر را پیشاپیش دیگر مسلمانان برای شکایت از علی علیه‌السلام  خدمت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه وآله  فرستاده است. این امر نشانگر بغض و کینۀ بعضی از صحابه نسبت به علی علیه‌السلام  است.
[۷]. ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ۸۳؛ خطیب بغدادی، أحمد بن علی، تاریخ بغداد، ۵/۱۰۰٫
[۸]. طوسی، محمد بن الحسن، امالی، ۵۶۳؛ قندوزی، سلیمان بن إبراهیم، ینابیع الموده، ۱/۴۲٫
[۹]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ‌۲/۱۳۰؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ۳۴٫
[۱۰]. طوسی، محمد بن الحسن، امالی، ۱/۲۵۳؛ نسائی، أحمد بن شعیب، سنن الکبری، ۵/۱۳۳٫
[۱۱]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ‌۴/۸۸۴؛ شیبانی، أحمد بن حنبل، مسند، ۱/۳۳۱٫
[۱۲]. مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ۲/۲۵۵؛ شیبانی، أحمد بن حنبل، همان، ۴/۴۳۸٫
[۱۳]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ۳۱۹؛ قندوزی حنفی، سلیمان بن إبراهیم، همان، ۲/۳۱۳٫
[۱۴]. خوارزمی، موفق بن احمد، همان، ۲۰۰؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ‌۱/۲۵۷٫
[۱۵]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، ۳۵۲؛ خوارزمی، موفق بن احمد، همان، ۶۱٫
[۱۶]. کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام أمیر المؤمنین علیه‌السلام ، ۱/۴۴۴ و ۲/۴۴۱؛ ثعلبی، أحمد بن محمد، الکشف والبیان، ۷/۱۸۲٫
[۱۷]. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، ۴۲/۲۴۲؛ ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الفضائل، ۱۳۶٫
[۱۸]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، ۱/۱۵۲؛ بیهقی، إبراهیم بن محمد، المحاسن والمساوی، ۱/۳۷٫
[۱۹]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، ۴۷۸؛ آجری، محمد بن الحسین، الشریعه، ۴/۲۰۹۷٫
[۲۰]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، حلیه الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۱/۸۶؛ ابن حجرعسقلانی، أحمد بن علی، لسان المیزان، ۲/۳۴؛ ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء و المناقب، ۳۲۲٫
[۲۱]. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ۶/۱۹۳٫
[۲۲]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۱۹۹ و ۲۰۰٫
[۲۳]. قندوزی حنفی، سلیمان بن إبراهیم، همان، ۲/۲۳۴٫
[۲۴]. شیبانی، أبو بکر أحمد بن عمرو، الآحاد والمثانی، ۴/۲۷۹٫
[۲۵]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنه، ۲/۵۶۵٫
[۲۶]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ‌۲/۷۳۴٫
[۲۷]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، ۲۴۷٫
[۲۸]. ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، همان، ۱۳۶؛ همو، الروضه، ۱۲۷٫
[۲۹]. همان.
[۳۰]. مفید، محمد بن محمد، امالی، ۱۱۳٫
[۳۱]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، ۲۴۷٫
[۳۲]. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال‌الدین و تمام النعمه، ‌۱/۲۷۷٫
[۳۳]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشاره المصطفی، ۳۲۳٫ بنا بر تحقیق انجام شده، فرزندی برای سلمان فارسی به این نام یافت نشد؛ ازاین‌رو ممکن است منظور از ذاذان، زادان فرخ یا یکی از شاگردان سلمان فارسی به نام زاذان ابوعمر الکندی باشد که از کبار تابعین و صدوق و ثقه است.
[۳۴]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ‌۱/۲۹۱٫
[۳۵]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ۹۲٫
[۳۶]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ‌۲/۳۳۵٫
[۳۷]. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ‌۱/۱۴۵٫
[۳۸]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداه، ‌۳/۱۷٫
[۳۹]. استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ۶۶۳٫
[۴۰]. عاملی، محمد بن حسن، همان، ‌۳/۱۹۷٫
[۴۱]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ‌۲/۱۳۰٫
[۴۲]. طبرسی، احمد بن علی، همان، ‌۱/۱۴۵ و ۷۹٫
[۴۳]. استرآبادی، علی، همان، ۵۷۲٫
[۴۴]. همان، ۱۵۸٫
[۴۵]. علم الهدی، سید مرتضی، الشافی فی الامامه، ۳/۲۴۴٫
[۴۶]. کوفی، فرات بن ابراهیم، همان، ۳۸٫
[۴۷]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ۵/۶۳۲٫
[۴۸]. طیالسی، سلیمان بن داود، مسند، ۱/۳۶۰٫
[۴۹]. ابن أبی شیبه، عبد‌الله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والآثار، ۶/۳۷۲ و ۷/۵۰۴٫
[۵۰]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۱۹۱٫
[۵۱]. نسائی، أحمد بن شعیب، سنن الکبری، ۵/۴۵ و ۱۳۰٫
[۵۲]. شیبانی، أحمد بن حنبل، همان، ۱/۳۳۰٫
[۵۳]. خطیب بغدادی، أحمد بن علی، همان، ۵/۱۰۰٫
[۵۴]. آجری، محمد بن الحسین، همان.
[۵۵]. ابن حجرعسقلانی، أحمد بن علی، همان، ۲/۳۴٫
[۵۶]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ۷/۳۵۳٫
[۵۷]. ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء و المناقب، ۳۲۳؛ دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب، ‌۲/۳۳۲٫ پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه وآله  به عمر و ابوبکر امر فرمودند با علی علیه‌السلام  به عنوان ولی بعد از خویش، بیعت کنند.
[۵۸]. منظور از «زمانی»، وجود کلمۀ «بعدی» در روایت و مقصود از «غیابی»، آن است که روایت در غیبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام  بیان شده است.
[۵۹]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۱۹۱٫
[۶۰]. خوارزمی، موفق بن احمد، همان، ۲۰۰: «علیّ ولیّکم بعدی».
[۶۱]. ابو الصلاح الحلبی، تقی بن نجم، تقریب المعارف، ۱۹۸٫ ‌
[۶۲]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، ۲۵۱٫
[۶۳]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشاره المصطفی، ۱۲۲٫
[۶۴]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌۱/۲۵۷: «وَ قَالَ فِیهِ عَلِیٌ‏ وَلِیُّکُمْ‏ بَعْدِی‏ وَ أَکَّدَ الْقَوْلَ عَلَیَّ وَ عَلَیْکَ وَ عَلَى جَمِیعِ الْمُسْلِمِین».
[۶۵]. قمّی، محمّد بن حسن، العقد النضید، ۸۹٫
[۶۶]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف، ۶۶٫
[۶۷]. شیبانی، أحمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ۲/۶۸۸ و ۵/۳۵۶٫
[۶۸]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، ۶/۱۶۲: «أنه ولیّکم من بعدی».
[۶۹]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۱۸۹ و ۱۹۰٫
[۷۰]. طبری، أحمد بن عبد الله، ذخائر العقبی، ۱/۱۹؛ الریاض النضره، ۲/۱۸۷٫
[۷۱]. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام، ۳/۶۲۸ و ۶۳۱: «أخرجه أحمد فی المسند والترمذی وحسّنه، والنسائی».
[۷۲]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، ۱/۴۳۴ و ۴۸۰ و ۲/۳۹۱ و ۴۱۹٫
[۷۳]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ۸۱، ۱۲۵٫
[۷۴]. ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین علیه‌السلام ، ۵۶٫
[۷۵]. مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ‌۱/۹۴٫
[۷۶]. طبری آملی، محمد بن جریر، المسترشد، ۶۲۰: «یا بریده! الست أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ قلت: بلی، قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، هو ولیکم من بعدی یا بریده».
[۷۷]. طوسی، محمد بن حسن، همان، ۲۴۸٫
[۷۸]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشاره المصطفی، ۱۲۱٫
[۷۹]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمده عیون صحاح الأخبار، ۱۹۸٫
[۸۰]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف، ‌۱/۶۷٫
[۸۱]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌۱/۲۹۱٫
[۸۲]. نسائی، أحمد بن شعیب، همان، ۵/۱۳۳: «ذکر قوله صلی‌الله علیه وسلم: علیّ ولیّکم بعدی».
[۸۳]. بیهقی، إبراهیم بن محمد، المحاسن والمساوئ، ۱/۳۷٫
[۸۴]. عنبری الملحمی، أحمد بن محمد، مجلسان لابی بکرالعنبکری، ۱/۱۴٫
[۸۵]. حسکانی، عبید‌الله بن عبد الله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ‌۱/۲۴۰٫
[۸۶]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، ۱/۴۴۲ و ۴۴۴ و ۱۵۱ و ۲/۴۴۱: «هذا ولیکم من بعدی، والی‌الله من والاه وعادی من عاداه … انت ولیّ کل مسلم».
[۸۷]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ۱/۲۵۳ و ۲۹۱: «یا معشر المسلمین! هذا ولیکم من بعدی؛ فلیبلغ الشاهد منکم الغائب».
[۸۸]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ‌۲/۳۳۵٫
[۸۹]. مغربی، نعمان بن محمد، همان، ۱/۲۲۱٫
[۹۰]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ۳۰۳٫
[۹۱]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، ‌۲/۲۷۴؛ همو، الأصفی فی تفسیرالقرآن، ۱/۲۸۶؛ همو، تفسیر الصافی، ۲/۵۳ و ‌۵/۸۹ و ۹۰٫
[۹۲]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ۵/۶۳۲٫
[۹۳]. شیبانی، أحمد بن عمرو، الآحاد والمثانی، ۴/۲۷۸٫
[۹۴]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، محاضرات الأدباء، ۲/۴۹۴٫
[۹۵]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۱۹۹ و ۲۰۰٫
[۹۶]. زرندی، محمد بن یوسف، نظم درر السمطین، ۱۱۸٫
[۹۷]. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن أحمد، میزان الاعتدال، ۲/۳۸٫
[۹۸]. ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، ۱۸۶ و ۱۹۰٫
[۹۹]. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد، ۱۱/۲۹۶: «عَلِیّ ولیّ کل مؤمن من بعدی». وی روایت را از از ابن ابی شیبه نقل کرده است.
[۱۰۰]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنه، ۲/۵۶۴٫
[۱۰۱]. نسائی، أحمد بن شعیب، همان، ۵/۴۵ و ۱۳۲؛ همو، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، ۱/۱۰۹؛ همو، فضائل الصحابه، ۱/۱۴٫
[۱۰۲]. ابن اثیر الجزری، علی بن محمد، أسد الغابه، ۴/۱۱۶٫
[۱۰۳]. ابن أبی الحدید، عز‌الدین بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، ۹/۱۰۲٫
[۱۰۴]. طبری، أحمد بن عبد الله، الریاض النضره، ۲/۱۸۶٫
[۱۰۵]. گنجی، محمد بن یوسف، کفایه الطالب، ۱۱۴ و ۱۱۵٫
[۱۰۶]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ۸/۱۹۹ و ۲۰۰٫
[۱۰۷]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، النکت الظراف علی الأطراف، ۸/۱۹۳٫
[۱۰۸]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ‌۲/۳۴۷: «وَوَلـیُّ‏ کُلِ‏ مُؤْمِنٍ‏ بَعْدِی
(و مؤمنه)‏ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ».
[۱۰۹]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، ۱/۴۵۰، «وهو ولـیّ کل امرئ من بعدی».
[۱۱۰]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ۳۱۹: «فإنه ولـیّ کل مؤمن ومؤمنه بعدی».
[۱۱۱]. ابن عقدۀ کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین علیه‌السلام ، ۱۶۲٫
[۱۱۲]. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ۷۰، ۷۵ و ۸۳٫
[۱۱۳]. مغربی، نعمان بن محمد، همان، ۲/۲۵۵: «عَلِـیُّ ولـیّ کل مؤمن بعدی».
[۱۱۴]. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال‌الدین و تمام النعمه، ‌۱/۲۷۷٫
[۱۱۵]. ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الفضائل، ۱۳۶؛ همو، الروضه، ۱۲۷٫
[۱۱۶]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمده عیون صحاح الأخبار، ۱۹۹٫
[۱۱۷]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌۱/۲۹۱: « و هو ولـیّ کل مؤمن و مومنه بعدی».
[۱۱۸]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، ۱/۱۱۰٫
[۱۱۹]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۱۹٫
[۱۲۰]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، فضائل الخلفاء الراشدین، ۱/۱۴۳: «وهو ولـیّ کل مؤمن».
[۱۲۱]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ۹۲٫
[۱۲۲]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ۳۴۳ و ۵۷۸٫
[۱۲۳]. حلی، علی بن یوسف، العدد القویه، ۱۷۱٫
[۱۲۴]. مجلسی، محمد باقر، روضه المتقین، ۱۳/۲۵۱٫
[۱۲۵]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ‌۲/۴۶ و ۵۷٫
[۱۲۶]. طبری آملی، محمد بن جریر، المسترشد فی إمامه علی بن أبی طالب علیه‌السلام ، ۶۳۳٫
[۱۲۷]. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ۴۷۸٫
[۱۲۸]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداه، ‌۳/۷۰٫
[۱۲۹]. شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ۲/۶۹۰؛ همو، مسند، ۵/۳۵۰٫
[۱۳۰]. بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع الصحیح، ۴/۱۵۸۱٫
[۱۳۱]. بزار، أحمد بن عمرو، البحر الزخار، ۱۰/۲۸۳٫
[۱۳۲]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، ۱/۱۱۵٫
[۱۳۳]. طحاوی، أحمد بن محمد، شرح مشکل الآثار، ۸/۵۸٫
[۱۳۴]. أنصاری، عبدالله بن محمد، طبقات المحدثین، ۳/۳۸۸٫
[۱۳۵]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۱۹۵٫
[۱۳۶]. مزی، یوسف بن الزکی، تهذیب الکمال، ۲۰/۴۶۰٫
[۱۳۷]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، السیره النبویه، ۴/۲۰۱ و ۲۰۲؛ همو، البدایه والنهایه، ۵/۱۰۴٫
[۱۳۸]. حنفی، یوسف بن موسی، المعتصر من المختصر من مشکل الآثار، ۲/۹۵ و ۱۲۸٫
[۱۳۹]. هیثمی، علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ۹/۱۲۷؛ همو، کشف الأستار، ۳/۲۰۱: «قَالَ الْبَزَّارُ: لا نَعْلَمُ رُوِیَ هَذَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُرَیْدَهَ، عَنْ أَبِیهِ، بِإِسْنَادٍ أَحْسَنَ مِنْ هَذَا».
[۱۴۰]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری، ۸/۶۶٫
[۱۴۱]. عینی، محمود بن أحمد، عمده القاری، ۱۸/۷٫
[۱۴۲]. شوکانی، محمد بن علی، نیل الأوطار، ۷/۱۱۰ و ۱۱۱٫
[۱۴۳]. ابن أبی شیبه، عبد‌الله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والآثار، ۶/۳۶۵٫
[۱۴۴]. شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ۲/۵۶۳٫
[۱۴۵]. نسائی، أحمد بن شعیب، فضائل الصحابه، ۱/۱۴؛ همو، سنن النسائی الکبری، ۵/۴۵٫
[۱۴۶]. رویانی، محمد بن هارون، مسند، ۱/۹۲٫
[۱۴۷]. ابن الأعرابی، أحمد بن محمد، معجم، ۱/۲۱٫
[۱۴۸]. ابن حبان، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۵/۳۷۴٫
[۱۴۹]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۱۸۸ و ۱۹۱٫
[۱۵۰]. ذهبی، محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام، ۳/۶۲۹٫
[۱۵۱]. شیبانی، أحمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ۲/۵۶۳ و ۶۸۹؛ همان، مسند، ۵/۳۵۰، ۳۵۸
و ۳۶۱٫
[۱۵۲]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه‌السلام ، ۱/۵۰، ۹۶ و ۹۸؛ همان، سنن النسائی الکبری، ۵/۴۵ و ۱۳۰٫
[۱۵۳]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، همان، ۲/۱۴۱٫
[۱۵۴]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۱۹۲٫
[۱۵۵]. هیثمی، علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ۹/۱۰۸: «فقلت: لا أسؤک فیه أبدا رواه البزار ورجاله رجال الصحیح».
[۱۵۶]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، همان، ۸/۶۶ و ۶۷٫
[۱۵۷]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، ۱/۴۵۰، ۴۵۳، ۴۵۴ و همان، ۲/۳۸۵ و ۴۴۳٫
[۱۵۸]. حلبی، ابو الصلاح تقی بن نجم، تقریب المعارف، ۱۹۸٫
[۱۵۹]. ابن مغازلی، علی بن محمد، همان، ۳۸ و ۴۱٫
[۱۶۰]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمده عیون صحاح الأخبار، ۹۷، ۱۰۹، ۱۱۱٫
[۱۶۱]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌۱/۲۹۰٫
[۱۶۲]. حلّی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین علیه‌السلام ، ۲۵۱٫
[۱۶۳]. شیبانی، أحمد بن حنبل، مسند، ۵/۳۴۷٫
[۱۶۴]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، السیره النبویه، ۴/۴۱۵ و ۴۱۶؛ وی می‌گوید: «وهذا إسناد جید قوی رجاله کلهم ثقات»؛ همو، البدایه والنهایه، ۵/۲۰۹٫
[۱۶۵]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ۶/۵۶۶٫
[۱۶۶]. قاری، علی بن سلطان، مرقاه المفاتیح، ۱۱/۲۴۷٫
[۱۶۷]. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ۶/۱۹۴٫
[۱۶۸]. مبارکفوری، محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم، تحفه الأحوذی بشرح جامع الترمذی، ۱۰/۱۴۷٫
[۱۶۹]. طبری آملی، محمد بن جریر، المسترشد فی إمامه علی بن أبی طالب علیه‌السلام ، ۶۲۰: «یا بریده! الست أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ قلت: بلی، قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، هو ولیکم من بعدی یا بریده».
[۱۷۰]. منظور از «زمانی»، احادیثی است که در آن‌ها واژۀ «بعدی» آمده و مقصود از خطابی، احادیثی است که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه وآله  در آن‌ها حضرت امیر علیه‌السلام  را مخاطب قرار داده‌اند.
[۱۷۱]. طیالسی، سلیمان بن داود، مسند، ۱/۳۶۰٫
[۱۷۲]. شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ۲/۶۸۴، با اضافۀ کلمۀ «مومنه»؛ همو، مسند، ۱/۳۳۱: «أنت ولییّ فی کل مؤمن بعدی».
[۱۷۳]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنه، ۵۵۲: «أنت ولییّ فی کل مؤمن بعدی».
[۱۷۴]. آجری، محمد بن الحسین، الشریعه، ۴/۲۰۲۳٫
[۱۷۵]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ۱۲/۹۸٫
[۱۷۶]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، همان، ۳/۱۴۳، با اضافۀ کلمۀ «مومنه».
[۱۷۷]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، ۳/۱۰۹۱٫
[۱۷۸]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۱۰۲ و ۱۹۹٫
[۱۷۹]. تلمسانی، محمد بن أبی بکر، الجوهره فی نَسَب النبی وأصحابه العشره، ۱/۲۹۲٫
[۱۸۰]. طبری، أحمد بن عبد‌الله، ذخائر العقبی، ۱/۸۷٫
[۱۸۱]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، ۲۱/۱۷۸٫
[۱۸۲]. ابن کثیر القرشی، إسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، ۷/۳۳۹ و ۳۴۶٫
[۱۸۳]. هیثمی، علی بن أبی بکر، همان، ۹/۱۲۰٫
[۱۸۴]. عسقلانی، علی بن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، ۴/۵۶۸٫
[۱۸۵]. طوسی، محمد بن حسن، امالی، ۵۶۳٫
[۱۸۶]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، همان، ۸۶ و ۲۴۰، با اضافۀ کلمۀ «مومنه».
[۱۸۷]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌۱/۸۴ و ۱۷۹٫
[۱۸۸]. حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین، ص ۳۴؛ همو، منهاج الکرامه، ۸۸٫
[۱۸۹]. مفید، محمد بن محمد، امالی، ۱۱۳٫
[۱۹۰]. ابن مردویه، أحمد بن موسی، مناقب علی بن أبی طالب، ۱۲۰٫
[۱۹۱]. میر خواند، محمد بن خاوند، تاریخ روضه الصفا، ۴/۱۶۸۲٫
[۱۹۲]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ‌۱/۶۷٫
[۱۹۳]. عاملی نباطی، علی بن محمد، الصراط المستقیم، ۲/۵۹٫
[۱۹۴]. شیبانی، أحمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ۲/۶۸۴؛ همو، مسند، ۱/۳۳۰٫
[۱۹۵]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنه، ۲/۶۰۳٫
[۱۹۶]. آجری، محمد بن الحسین، الشریعه، ۴/۲۰۲۲٫
[۱۹۷]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، ۳/۱۶۵؛ همو، المعجم الکبیر، ۱۲/۹۸٫
[۱۹۸]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، همان، ۳/۱۴۳٫
[۱۹۹]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۹۸ و ۱۰۱٫
[۲۰۰]. ابن منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ۵/۳۸۱٫
[۲۰۱]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، همان، ۸۶ و ۲۳۹٫
[۲۰۲]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌۱/۸۳، ۱۷۹، ۲۵۷ و ۲۹۴: «اما ترضی … وَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ؟»
[۲۰۳]. قمّی، محمّد بن حسن، العقد النضید، ۸۹: «اما ترضی … وَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ؟»
[۲۰۴]. حلی، حسن بن یوسف، همان، ۲۹٫
[۲۰۵]. خوارزمی، موفق بن احمد، همان، ۶۱٫
[۲۰۶]. قندوزی حنفی، سلیمان بن إبراهیم، ینابیع الموده، ۱/۴۰۵٫
[۲۰۷]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، ۳۵۲٫
[۲۰۸]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفه مذاهب، ‌۲/۵۲۲٫
[۲۰۹]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌۱/۳۹۹٫
[۲۱۰]. حلی، حسن بن یوسف، همان، ۴۶۷٫
[۲۱۱]. ثعلبی، أحمد بن محمد، الکشف والبیان، ۷/۱۸۲: «ومَن یواخینی ویؤازرنی ویکون ولییّ ووصییّ بعدی».
[۲۱۲]. حسکانی، عبیدالله بن عبد الله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ‌۱/۵۴۳٫
[۲۱۳]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، همان، ۷۸ و ۸۹٫
[۲۱۴]. ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ‌۱/۲۲٫
[۲۱۵]. ابن طاووس، احمد بن موسی، بناء المقاله الفاطمیه فی نقض الرساله العثمانیه، ۱۳۰٫
[۲۱۶]. استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ۳۹۲٫
[۲۱۷]. ابن مردویه، أحمد بن موسی، همان، ۲۸۹٫
[۲۱۸]. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ۱۳/۱۴۹٫
[۲۱۹]. ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء و المناقب، ۴۳۰٫
[۲۲۰]. هلالی، سلیم بن قیس، همان، ‌۲/۷۸۰٫
[۲۲۱]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداه، ‌۳/۱۹۷٫
[۲۲۲]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، حلیه الأبرار، ‌۴/۱۸۹٫
[۲۲۳]. ابن عساکر، علی بن حسن، همان، ۴۲/۱۹۹ و ۲۰۰٫
[۲۲۴]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، ۷/۳۴۶٫
[۲۲۵]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ۲۲/۱۳۵٫
[۲۲۶]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، معرفه الصحابه، ۵/۲۷۲۳٫
[۲۲۷]. هیثمی، علی بن أبی بکر، همان، ۹/۱۰۹: «رواه الطبرانی وفیه دکین، ذکره ابن أبی حاتم ولم یضعفه أحد وبقیه رجاله وثقوا».
[۲۲۸]. سیوطی، جلال الدین، جامع الأحادیث، ۸/۲۵۰٫
[۲۲۹]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، ۱/۴۳۴، ۴۴۴، ۴۸۰ و ۲/۳۹۱، ۴۱۹ و ۴۴۱٫
[۲۳۰]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ‌۱/۲۹۱٫
[۲۳۱]. مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ۱/۲۲۱٫
[۲۳۲] فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، ‌۲/۲۷۴؛ همو، التفسیر الأصفی، ۱/۲۸۶؛ همو، تفسیر الصافی، ۲/۵۳ و ۵/۸۹٫
[۲۳۳]. عنبری ملحمی، أحمد بن محمد، مجلسان، ۱/۱۵٫
[۲۳۴]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، ۲/۴۴۱٫
[۲۳۵]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، ۴۲/۲۲۰٫
[۲۳۶]. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث والأثر، ۵/۲۲۸؛ أبو نعیم، أحمد بن عبد‌الله اصفهانی، معرفه الصحابه، ۴/۱۱۸: «وقول عمر لعَلی ‹ أصْبَحْتَ مَوْلَى کُلِّ مُؤمِن › أی ولِیَّ کُلِّ مؤمن».
[۲۳۷]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ۱۵/۴۱۰٫
[۲۳۸]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، ۷/۳۸۶٫
[۲۳۹]. طوسی، محمد بن الحسن، امالی، ۲۴۸٫
[۲۴۰]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشاره المصطفی، ۱۲۱٫
[۲۴۱]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ۹۲٫
[۲۴۲]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ۳۴۳؛ همو، التحصین، ۵۷۸٫
[۲۴۳]. حلی، علی بن یوسف، العدد القویه، ۱۷۱٫
[۲۴۴]. مجلسی، محمد باقر، روضه المتقین، ۱۳/۲۵۱٫
[۲۴۵]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ‌۲/۴۶ و ۵۷٫
[۲۴۶]. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج، ‌۱/۱۴۵؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ‌۳۱/۳۴۳: «فَإِنَّهُ‏ وَلِیُّکُمْ‏ غَیْرِی؟ قَالُوا لا».
[۲۴۷]. طبرسی، احمد بن علی، همان، ‌۱/۷۹٫
[۲۴۸]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ۳۴۲٫
[۲۴۹]. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ۶/۱۹۳٫
[۲۵۰]. مائده/۶۷٫
[۲۵۱]. «عن ابن مسعود قال: ‹کنّا نقرأ علی عهد رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم <یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک > إن علیاً ولیّ المؤمنین <وإن لم تفعل فما بلغت رسالته >›»
[۲۵۲]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنه، ۲/۵۶۵٫
[۲۵۳]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، ۱/۲۸؛ همو، السنن الکبری، ۵/۱۰۷٫
[۲۵۴]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، ۵/۲۱۲: «قال شیخنا الذهبی و هذا حدیث حسن غریب».
[۲۵۵]. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱۳۴٫
[۲۵۶]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفه مذاهب، ۳۱۰٫
[۲۵۷]. مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ‌۲/۴۲۶٫
[۲۵۸]. قطب‌الدین راوندی، سعید بن هبه الله، قصص الأنبیاء علیهم‌السلام ، ۳۹۵؛ نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، ‌۱۸/۳۲۳٫
[۲۵۹]. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام ، ‌۲/۳۴٫
[۲۶۰]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ۷/۳۵۳٫
[۲۶۱]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ۱۰/۲۲۸٫
[۲۶۲]. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام، ۵/۵۵۰٫
[۲۶۳]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، ۱۶/۸۴۵٫
[۲۶۴]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ‌۲/۳۳۵٫
[۲۶۵]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ‌۵/۹۰٫
[۲۶۶]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداه، ‌۳/۱۵۰٫
[۲۶۷]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ‌۵/۱۹۲٫
[۲۶۸]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ۳۰۳٫
[۲۶۹]. استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ۵۷۲، ۶۷۵، ۵۵۵ و ۵۷۱٫
[۲۷۰]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ‌۳۶/۱۵۸٫
[۲۷۱]. تحریم/۴:< فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْریلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمَلائِکَهُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهیرٌ>
[272]. کشّی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ‌۱/۳۰۹٫
[۲۷۳]. ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ۳۸۹٫
[۲۷۴]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداه، ‌۳/۱۶۵٫
[۲۷۵]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ۱۲۵٫
[۲۷۶]. کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام أمیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام ، ۱/۱۵۱٫
[۲۷۷]. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ۱۸۶٫
[۲۷۸]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ۱/۲۵۳٫
[۲۷۹]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، ‌۲/۵۷٫
[۲۸۰]. شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم، ۳۲۳٫
[۲۸۱]. خطیب بغدادی، أحمد بن علی، تاریخ بغداد، ۴/۳۳۸٫
[۲۸۲]. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ۱۱/۶۲۵٫
[۲۸۳]. رافعی، عبد الکریم بن محمد، التدوین فی أخبار قزوین، ۲/۱۲۶٫
[۲۸۴]. ر.ک: میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ‌۱۵/۱۴۶، به نقل از مفتاح النجا فی مناقب آل العبا.
[۲۸۵]. ر.ک: همان، به نقل از معارج العلی فی مناقب المرتضی.
[۲۸۶]. ر.ک: همان، به نقل از القول المستحسن فی فخر الحسن، ۲۱۴٫
[۲۸۷]. زرندی، محمد بن یوسف، نظم درر السمطین، ۱۵۳٫
[۲۸۸]. صالحی الشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد، ۱۱/۲۹۶ و ۲۹۷٫
[۲۸۹]. عاصمی، عبد الملک بن حسین، سمط النجوم، ۳/۶۵٫
[۲۹۰]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ‌۲/۱۳۰٫
[۲۹۱]. ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء المناقب، ۲۲۱٫
[۲۹۲]. کاشانی، فتح‌الله بن شکر الله، منهج الصادقین، ۱۰/۳۳۸٫
[۲۹۳]. آجری، محمد بن الحسین، الشریعه، ۴/۲۰۹۷: «فلیتول علی بن أبی طالب فإنه لن یخرجکم من هدی، ولن یدخلکم فی ضلاله».
[۲۹۴]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ۵/۱۹۴٫
[۲۹۵]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، همان، ۳/۱۳۹؛ وی می‌گوید: «هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه».
[۲۹۶]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، حلیه الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۴/۳۴۹٫
[۲۹۷]. رافعی، عبد الکریم بن محمد، التدوین فی أخبار قزوین، ۲/۴۸۵٫
[۲۹۸]. متقی هندی، علی بن حسام، همان، ۱۲/۴۸٫
[۲۹۹]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، همان، ۱/۸۶٫
[۳۰۰]. ابن حجرعسقلانی، أحمد بن علی، لسان المیزان، ۲/۳۴: «فلیتول علی بن أبی طالب من بعدی».
[۳۰۱]. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الأحادیث، ۷/۳۴٫
[۳۰۲]. ابن عساکر، علی بن حسن، همان، ۴۲/۲۴۲: «فلیتول علیا بعدی»؛ همو، ۲۴۰: «فلیوال علیّا من بعدی ولیوال ولیّه ولیقتد بالأئمه من بعدی»
[۳۰۳]. خوارزمی، موفق بن احمد، همان، ۳۴: «فلیتول علی بن أبی طالب وذریته الطاهرین، أئمه الهدی ومصابیح الدجی من بعده».
[۳۰۴]. صفّار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ‌۱/۴۹_ ۵۳٫
[۳۰۵]. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ۷۰ و ۵۶۰؛ همو، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ۱/۲۶۲٫
[۳۰۶]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشاره المصطفی، ۱۵٫