الشافی فی الامامه

نام کتاب و صحت انتساب آن

نام گذاری کتاب توسط شخص سید مرتضی صورت پذیرفته است. دلیل صحت این ادعا، آمدن نام این کتاب در دو کتاب دیگر سید مرتضی است که بعد از الشافی به نگارش درآمده اند؛ وی فصل امامت در کتاب الذخیره فی علم الکلام را این گونه آغاز می کند: « انّا و ان کنّا قد أوردنا فیکتابنا الشافی فی الامامه کل ما یحتاج الیه فی هذا الفن من الکلام و… .»[۲]؛ و در آنجا که از عصمت امام سخن می گوید، خواننده را برای مطالعۀ تکمیلی در این موضوع به الشافی ارجاع می دهد: «و قد أحکمنا هذا کله فی الکتاب الشافی…»[۳]؛ وی در مقدمۀکتاب المقنع فی الغیبه نیز آورده است: «و إن کنت قد أودعت الکتاب الشافی فی الامامه و کتابی فی تنزیه الانبیاء و الائمه علیهم السلام من الکلام فی الغیبه… ».[۴]

مرحوم نجاشی و شیخ طوسی هم به ترتیب در رجال[۵] و الفهرست[۶] با همین نام، این کتاب را در  شمار  آثار سید مرتضی ذکر می کنند.

شیخ آقابزرگ تهرانی هم در الذریعه در مدخل حرف شین از این اثر نام می برد و آن را متعلق به سید مرتضی می داند. وی تنها بر نام کتاب، بخش دومی می افزاید: الشافی فی الامامه و ابطال الحجج العامه.[۷]

نویسندگان دیگری نیز در کتاب هایشان از این اثر با همین نام یاد می کنند و آن را متعلق به سید مرتضی می دانند؛ برای مثال، حدود دو قرن بعد از وفات وی، ابن ابی الحدید در شرح مشهوری که بر نهج البلاغه دارد، مواضعی از این کتاب در امامت خاصه را به نام سید مرتضی نقل و نقد می کند.[۸]

به نظر می رسد عواملی مانند شیوۀ نگارش کتاب و سبک متفاوت سید مرتضی در پاسخ گویی به شبهات قاضی و قریحۀ ادبی و قلم دشوار وی، رفاه سید مرتضی که امکان نسخه برداری های متعدد از این کتاب را فراهم می آورده است و تلخیص شیخ طوسی از این کتاب که بافاصلۀکمی از نگارش آن انجام شده است، سبب حفظ کتاب از گزند نقص، تحریف و تصحیف باشد.

 

موضوع کتاب

سید مرتضی اشکالات و نقض هایی را که قاضی عبدالجبار در کتاب المغنی فی ابواب التوحید و العدل و در جلد بیستم آن بر عقیدۀ امامیه در باب امامت وارد کرده، در الشافی پاسخ گفته است. وی به صورت گزینشی به اشکالات و ردیه های قاضی در مباحث امامت عامه و خاصه پاسخ داده، اما عناوین و موضوعاتی که برای پاسخگویی انتخاب نموده و به بحث کشیده است و نیز حجم کمّی کتاب، گواه اهتمام او بر جامع و مانع نمودن کتابش در تمام مباحث امامت اعم از امامت عامه و خاصه دارد. این کتاب در ۲۲ فصل تنظیم شده است.

 

انگیزه و تاریخ نگارش کتاب

اشکالات و شبهاتی که قاضی عبدالجبار به عنوان شیخ معتزله بر عقیدۀ امامیه
 در باب امامت وارد کرده است و تاختن او بر امامیه خصوصاً بر سر مسئلۀ غیبت امام عصر علیه السلام  و قرابت نگارش کتابش، المغنی، با دهه های اولیۀ غیبت کبرا و کانون توجه قرار گرفتن موضوع امامت و رهبری جامعۀ اسلامی از سوی متکلمان مسلمان و به ویژه امامیه[۹] در آن مقطع، شاید مهم ترین انگیزه برای سید مرتضی در تألیف چنین کتابی باشد.

عامل دیگری که انگیزه ساز نگارش این کتاب می تواند باشد، غلبۀعقل گرایی در تحلیل مسائل کلامی در میان معتزله و امامیه است؛ و این قرابت، بعضی از تراجم نویسان چون ذهبی و ابن حجر عسقلانی را به خطا انداخته است؛ چراکه ایشان سید مرتضی را در شمار معتزله ذکر می کنند!

ذهبی در میزان الاعتدال دربارۀ او چنین آورده است: «علی بن الحسین الحسینی الشریف المرتضی المتکلم الرافضی المعتزلی… .»[۱۰]؛ ابن حجر  نیز  با عنوان «المتکلم الرافضی المعتزلی» از او یاد می کند.[۱۱]

بنابراین، سید مرتضی با تألیف چنین کتابی صف خود را از معتزله جدا می کند و با پاسخ به اشکالات قاضی، مقایسه ای میان تفکر معتزلی و شیعۀ اثناعشری انجام داده و دیدگاه امامیه را به همگان می نمایاند؛ افزون بر آن، از گمان هایی نظیر اینکه معتزله تنها در برخی موارد جزئی با امامیه اختلاف دارند و یا اینکه این دو مذهب کلامی به یکدیگر وابسته اند، پرده برمی دارد.

از تاریخ نگارش کتاب، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ با توجه به مقدمۀ المقنع فی الغیبه و اشاره ای که به این کتاب در  الذخیرۀ خود دارد، مشخص است که الشافی قبل از این دو کتاب به نگارش در آمده است؛ اما به تاریخ اتمام یا آغاز نگارش آن اشاره ای نکرده است.

 

روش مؤلف در این کتاب

سید مرتضی، شبهات قاضی عبدالجبار را، آن چنان که خود در مقدمۀکتاب اظهار نموده، به خلاف میل باطنی اش به اختصار پاسخ گفته است. از گفتۀ وی برمی آید، آوازۀ المغنی به او رسیده بوده و یکی از آمال و اهداف سید مرتضی پاسخ به قاضی و نوشتن نقضی بر جزء امامت این کتاب به صورت مفصل بوده است؛ اما وقتی این کتاب به دستش می رسد، موانعی او را از رسیدن به این مقصود بازمی دارد. بنابراین سید مرتضی علی رغم میل باطنی اش، به اختصارشبهات او را پاسخ گفته و کتابش را نقض کرده است.

وی در مقدمه دراین باره چنین می گوید:

و قد کنت عزمت عند وقوع هذا الکتاب فییدی علی نقض ما اختص منه بالامامه علی سبیل الاستقصاء فقطعنی عن امضاء ذلک قواطع و منعت منه موانع کنت متوقعاً لانحسارها… .

سید مرتضی در نقل قول از المغنی نیز شیوۀ اختصار را در پیش گرفته است؛ وی تنها ابتدای هر شبهه و یا بخشی خاص از سخن قاضی را ذکر می کند؛ ولی در انتقال مطلب به خواننده، یا به عبارت بهتر، روشن نمودن موضع خطای سخن قاضی و شبهه ای  که مقصود او بوده، موفق است.

سید مرتضی در کتابش فضای یک مناظرۀ رودررو را برای خواننده بازسازی می کند؛ وی به گونه ای به قاضی پاسخ می دهد که مخاطب با خواندن کتاب احساس می کند قاضی در مقابل سید مرتضی بوده است. گاه برای محکم نمودن کلامش، با آوردن شبهات و اشکالاتی فرضی از سوی قاضی و پاسخ گفتن به آن، خواننده را مجاب می کند.

 

 

کارهای انجام شده در رابطه با این کتاب

قدیمی ترین نسخۀ چاپی کتاب، به صورت چاپ سنگی متعلق به سال ۱۳۰۱ هجری در ایران است و همان نسخه ای است که شیخ آقابزرگ تهرانی در الذریعه از آن یاد می کند.

این کتاب یک قرن به فراموشی سپرده می شود تا اینکه در سال ۱۴۱۰ هجری، مؤسسۀ انتشاراتی الصادق، در ۴ جلد اقدام به چاپ و نشر آن می کند که همان نسخۀ تصحیح شده الشافی توسط عالم جلیل القدر، سید عبدالزهراء الخطیب الحسینی، است. این کتاب حدود ۱۷ سال تجدید چاپ نشد تا در سال ۱۳۸۴ دیگربار همان مؤسسه دست به انتشار آن به صورت دوجلدی زد.

از الشافی سه تلخیص به دست ما رسیده است؛ تلخیص شیخ طوسی با عنوان تلخیص الشافی؛ و دو تلخیص دیگر با عنوان ارتشاف الشافی من سلاف الشافی و صفوه الصافی من رغوه الشافی از جناب سید بهاءالدین محمد بن محمدباقر الحسینی السبزواری، از علمای قرن ۱۲، که مختصرتر از تلخیص قبل هستند.

مشهورترین تلخیص، همان خلاصۀ شیخ طوسی است که امروزه در دسترس بوده و چند ناشر هم به چاپ آن اقدام کرده اند.

متأسفانه این کتاب فاقد ترجمۀ مستقل است. شاید متن دشوار کتاب و نقل قول های مستقیم سید مرتضی از کتاب المغنی که موجب شده است دو متن ناظر به هم باشند، بر سختی ترجمۀ آن افزوده باشد.

غیر از یک تصحیح و سه تلخیصی که از این کتاب موجود است، پایان نامه ای نیز توسط نگارندۀ این نوشتار برای اخذ درجۀکارشناسی ارشد با عنوان بررسی تطبیقی ادلۀ عقلی و نقلی امامت عامه از دیدگاه سید مرتضی در الشافی فی الامامه و قاضی عبدالجبار در المغنی فی ابواب التوحید و العدل ارائه شده است؛ این پایان نامه در اسفندماه سال ۱۳۹۱ با عنوان بازکاوی ادلۀ امامت عامه از دیدگاه سید مرتضی و قاضی عبدالجبار توسط انتشارات نبأ به زیور طبع درآمد.

در این اثر افزون بر فهرست نویسی جدید بر الشافی سعی شده با پرداختن به تمام مباحث امامت عامه و برگردان آن ها به زبان فارسی، توضیح نکات مبهم و کاستن از دشواری های آن، آوردن پیشینۀ موضوعات مختلف مطرح شده در کتاب از میان آراء متکلمان به نام امامیه از قرن دوم تا هشتم و نیز آراء متکلمان معتزله، خواننده با یافتن موضع امامیه و معتزله در آن موضوع، به فهم بهتری از اشکال قاضی و پاسخ سید مرتضی نائل آید.

بااینکه کتاب شافی بسیار شناخته شده است، شگفت اینجاست که کهن ترین نسخۀ خطی آن، بر اساس فهرست دست نوشته های ایران، دنا، متعلق به ۹۸۵ ق است؛ ولی بیشترین نسخه های آن مربوط به سدۀ یازدهم و دوازدهم است[۱۲]. این نکته، بابی برای پژوهش نسخه شناسان برای یافتن نسخه های کهن تر این کتاب، می گشاید.

همچنین باید دانست که پس از گذشت ده ها سال از تحقیق متن توسط مرحوم سید عبد الزهراء خطیب، با شناخته شدن این نسخه ها، جای تحقیق مجدد متن هست. افزون بر آن، عظمت و اهمیت و استواری محتوای متن، پژوهش های دانشگاهی بیشتری را دراین باره طلب می کند. امید است که مراکز دانشگاهی و پژوهشی به این مهم بیشتر توجّه کنند.

 

فهرست منابع :

آقابزرگ طهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، تنقیح احمد المنزدی، تهران: مکتبه الاسلامیه.

ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: داراحیاء الکتب العربیه.

ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، تحقیق: محمد عبدالرحمن المرعشلی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ هـ.

ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت: دارالفکر، بی تا.

سید مرتضی علم الهدی، علی بن حسین، تنزیه الانبیاء، چاپ دوم، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۰۹ هـ.

______________، الذخیره فی علم الکلام، تحقیق: سید احمد الحسینی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۱ هـ.

______________، الشافی فی الامامه، تحقیق: سید عبدالزهراء الحسینی الخطیب، چاپ دوم، تهران، مؤسسه الصادق، ۱۴۱۰ هـ.

طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، تحقیق: شیخ جواد قیومی، چاپ اول، بی جا: مؤسسه نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ هـ.

نجاشی، احمد بن علی، رجال، تحقیق: محمد جواد النائینی، بیروت: دار الاضواء، ۱۴۰۸ هـ.

 


پی نوشت ها :
[۱]. دانشجوی دکترای الهیات و معارف اسلامی، گرایش علوم قرآن و حدیث، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی smh.khalili@gmail.com.

[2]. سید مرتضی علم الهدی، علی بن حسین، الذخیره فی علم الکلام، ۴۰۹٫

[۳]. همان، ۴۳۳٫

[۴]. همو، المقنع فی الغیبه، ۳۱ و ۳۲٫

[۵]. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ۲۷۰٫

[۶]. طوسی، محمد بن حسن، فهرست، ۱۶۴٫

[۷]. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۳/۸٫

[۸]. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، ۲/۴۱ و ۳۲۸٫

[۹]. در این دوره آثاری چون الامامه و التبصره، کمال الدین، الغیبه نعمانی و الغیبه شیخ طوسی به نگارش درآمده اند.

[۱۰]. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ۳/۱۲۴٫

[۱۱]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ۵/۱۷٫

[۱۲]. دنا، ۶/۳۱۸ _ ۳۲۰٫