انسان در وجود خود بُعد سیاسی دارد، انسان یک عنصری است که سیاست در وجود او عجین شده است. هر کسی دوست دارد مدیر باشد. دوست دارد یک تدبیر و یک سیاستی داشته باشد. این‌که انسان علاقه دارد الگو شود، علاقه دارد مورد توجّه قرار بگیرد، علاقه دارد مدیریت اعمال کند، این‌ها فطرت بشر است. انسان تبعاً هم دوست دارد عاشق باشد و هم معشوق می‌خواهد. انسان هم دلبر می‌خواهد و هم دلداده می‌خواهد. هم می‌خواهد دل‌هایی را شکار کند و هم دوست دارد دل خود را به یک جاهایی وصل کند. این‌ها روابط باطنی است که خدای متعال در وجود انسان قرار داده است.