آمدند چه کردند؟ اوّل گفتند: فقط کتاب. بعداً گفتند: نه کتاب و حدیث. آن هم آن کسانی که ما قبول داریم، بعداً آمدند رأی را هم اضافه کردند که ما سانسور کردیم وقت نداریم اگر فرصت کردیم بعداً یک وقت می‌گوییم، بعد هم آمدند گفتند: اهل بیت هم اگر دوست دارید سادات بنی هاشم. همه‌ی سادات بنی هاشم. بله سادات هاشم محترم هستند ولی مرجع دین که نیستند. هر کسی سیّد باشد که دیگر لزوماً فقه نمی‌داند، لزوماً احکام و عقاید که نمی‌داند. بعد تازه این سادات بنی هاشم برای آن سه چهار نفر خاص چه کار کردند؟ مانع تراشیدند کسی از ترس هم که شده است جگر نکند که به سراغ آن‌ها برود. با حبس و تعذیر و کشتن و قتل و تبعید و قطع حقوق بیت المال.

مرحله‌ی بعدی که از همه‌ی این‌ها خطرناک‌تر بود، به یک نوعی به یک تعبیری این بود که آمدند جایگزین هم معرّفی کردند. بعضی‌ها با خیانت فهمیدند و قبول کردند جایگزین باشند، بعضی‌ها هم نمی‌فهمیدند چرا مدام این‌ها را تحویل می‌گیرند. می‌خواهند پسر پیغمبر را تخریب بکنند، مدام می‌آیند به من (معاذ الله) می‌گویند: شما خیلی عالم هستید. چرا آن کسی که اجازه نمی‌دهد مردم در خانه‌ی امام حسن (علیه السّلام) بروند مدام از من تعریف می‌کند؟

 نفوذ روی آقازاده‌ها اتّفاق افتاد. یک عدّه را مدام در جامعه تبلیغ کردند بعضی از آن‌ها فهمیدند، بعضی از آن‌ها نفهمیدند. خیلی دوست داشتند. اصلاً هیچ کسی مثل شما نماز نمی‌خواند. از این صورت نور می‌بارد. چرا دارد از تو تعریف می‌کند آن کسی که نمی‌گذارد کسی یک جمله راجع به علیّ بن ابی‌طالب (علیه السّلام) حرف بزند؟ تو واقعاً از علیّ بن ابی‌طالب (علیه السّلام) جلوتر هستی؟ در آن زمانی که نمی‌گذاشتند کسی نفس بکشد، به بعضی‌ها اجازه می‌دادند سخنرانی بکنند. حتّی گاهی علیه حکومت. یک طور سوپاپ‌وار. چه مسئله‌ای مطرح شد مسئله‌ی جایگزین معرّفی کردن. یعنی دنبال اهل بیت می‌خواهی بروی، نه سادات بنی هاشم، اهل بیت می‌خواهی الآن به تو می‌گویم اهل بیت چه کسی هستی. دو، سه نفر را به عنوان اهل بیت معرّفی کردند. می‌گفتند: اگر هم از سادات بنی هاشم خوب‌های آن‌ها را می‌خواهی سوا بکنی، این‌ها هستند.

 یکی از آن‌ها عبّاس عمومی پیغمبر بود. چند تا دلیل داشتیم. اوّلاً عموی پیغمبر بود، سنّ او زیاد بود. ثانیاً آن مقاماتی که جناب ابوطالب و جناب حمزه و این‌ها داشتند نداشت. چون زود اسلام نیاورد. شخصیت او هم مثل جناب ابوطالب (سلام الله علیه) نبود که فرض بفرمایید ایمان خود را مخفی بکند، بتواند از جان پیامبر دفاع بکند. جناب ابوطالب (سلام الله علیه) شیخ البطحاء بود، عبّاس این‌طور نبود. من نمی‌خواهم عرض بکنم عبّاس عمومی پیغمبر می‌دانست چه برنامه‌ای ریختند. امّا متأسّفانه عکس العمل نشان نداد راجع به این‌که چرا تو را تحویل می‌گیرند.