در جامعه‌ی امیر المؤمنین مطرح بود که فدک را حالا علی (علیه السّلام) به حکومت رسیده است پس می‌گیرد یا نه؟ حضرت شرایط پس گرفتن نداشت، تمام سربازان تقریباً غیر شیعه بودند. امیر المؤمنین نمی‌توانست فرمانده‌ی لشکرهای خود را انتخاب بکند. یعنی خواست حجر را فرمانده‌ی سپاه کِنده بکند، گفتند: نه خلیفه‌ی اوّل اشعث را فرمانده‌ی کنده و ربیعه کرده است. یعنی امیر المؤمنین فرمانداری است…، فرمود: من امیر بودم «فَأَصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَأْمُوراً»[۱] حرف من را که اطاعت نمی‌کنید. حرف حضرت را اطاعت نمی‌کردند. لذا فرمود: «بَلَى کَانَتْ فِی أَیْدِینَا فَدَکٌ»[۲] بله فدکی در دست ما بود، یکی حسادت کرد و یکی هم با سخاوت فعلاً گذشت.

 


[۱]– نهج البلاغه، ص ۳۲۴٫

[۲]– همان، ص ۴۱۷٫