در ابتدا گفتنى است، در آیات و روایات از یک سو غرور، خودستایى و احساس ایمنى از عذاب الهى نکوهش شده و از سوى دیگر ناامیدى و اضطراب ناپسند شمرده شده است. آن چه مهم است حالت میان بیم و امید، خوف و رجاء است. تا از یک سو خیزش براى کارهاى نیک و انجام دستورات الهى انجام پذیرد و از سوى دیگر انگیزش و نشاط آدمى دو چندان شود از این رو پیروان راستین مکتب حیات بخش اسلام که به روز قیامت، ایمان دارند و طبق تعلیم هاى دینى، خود را در پیشگاه الهى مسئول مى دانند، همواره مراقب عمل هاى خود هستند؛ به فریضه هاى الهى عمل، از حرام ها دورى گزیده و مى کوشند تا دامنشان به گناه و ناپاکى آلوده نشود. چرا که اینان یقین دارند که هر عمل زشت و ناروایى که در دنیا انجام دهند، خواه کوچک باشد یا بزرگ، در کتاب عمل شان ثبت شده، در قیامت مورد مؤاخذه واقع مى شوند و به تناسب آن عمل، کیفر مى بینند.

این گروه با ایمان و معتقد، با نیروى ایمان بر هوا و تمایل هاى خویش حاکم شده، غریزه هایشان را مهار، عنان شهوت هاى خود را به دست عقل مى سپارند و به انگیزه معنوى و اعتقاد باطنى قانون شکنى نکرده، پیرامون گناه نمى گردند و به حقوق و حدود دیگران نیز تجاوز نمى کنند.

قرآن کریم درباره عدالت پروردگار مى فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً»؛[۱] «ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا مى کنیم؛ پس به هیچ کس کمترین ستمى نمى شود».

نکته شایان ذکر این که: اگر خداوند با مردم براساس عدل و داد رفتار کند و تمام جزییات کارهاى دوران عمرشان را که در پرونده اعمال شان ثبت شده با دقت مورد رسیدگى قرار دهد، هرگز از گرفتارى و عذاب رهایى نمى یابند و به فلاح و رستگارى نایل نمى شوند.

در این باره قرآن کریم مى فرماید: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً»؛[۲] «و اگر فضل و رحمت الهى بر شما نبود، هرگز احدى از شما پاک نمى شد!».

امام سجاد علیه السلام در زمینه عفو بارى تعالى و عدل او با زبان دعا و تضرع در پیشگاه الهى عرضه مى دارد: «بارالها! اگر بخواهى، ما را به فضل و کرمت مى بخشى و اگر بخواهى، به عدل و دادت عذاب مان مى دهى. پس بر ما منّت بگذار و عفوت را به آسانى شامل حال مان کن و با گذشت و مغفرت، از عذابت پناه مان ده، که ما را طاقت عدل و دادگریت نیست و بدون بخشش و عفوت، هیچ یک از ما نجات نمى یابیم».[۳]

رحمتش نى رحمت آدم بُوَد

که مزاج رحم آدم غم بود

رحمت مخلوق باشد غصه ناک

رحمت حق از غم و غصه است پاک

نکته اى که نباید مورد غفلت قرار گیرد، این که: توجه به گناهان گذشته، نتیجه لطف و عنایت پروردگار به گنه کاران است. آرى! اگر گناه برایش سنگین و گران است و آرامش را از او ربوده، باید از خالق متعال تشکر کند که مورد عنایت ذات ربوبى قرار گرفته است.

در این راستا پیامبر رحمت صلى الله علیه و آله در پندهاى خود به اباذر مى فرماید: «اگر خداى تبارک و تعالى خیر بنده اى را بخواهد، گناهانش را در برابر او مجسم مى کند و اگر بدى و بدبختى بنده اى را بخواهد گناهانش را از یاد او مى برد؟!».[۴] پرواضح است که به یاد داشتن گناه زمانى مفید است که مانع ادامه آن شود.

مرد اعرابى از رسول خدا صلى الله علیه و آله مى پرسید: «چه کسى در قیامت به حساب مردم مى رسد؟ حضرت فرمود: خداوند کریم. اعرابى گفت: به خداى کعبه که نجات یافتیم. حضرت پرسید: چگونه این سخن را مى گویى و خویش را نجات یافته مى یابى؟ عرض کرد: کریم هرگاه بر گنهکار سلطه پیدا کند و بر مجازاتش قادر شود، او را مى بخشد».[۵]

این مسلمان با صفا و پاکدل، درس توحید را از مکتب نورانى اسلام فراگرفته و خداوند را کریم مى داند و به اتکاى بزرگوارى و کرامت الهى، به عفو و اغماض او ابراز حُسن ظن مى کند و خویشتن را نجات یافته تلقى مى کند. پیامبر رحمت صلى الله علیه و آله نیز با سکوت خویش سخنان اعرابى را تأیید و امید عفوش را امضاء مى کند.

انسان هاى با ایمانى که خداوند در خلوت و جلوت ناظر بر اعمال خویش مى دانند، زمانى که جاذبه هاى هواى نفس و شهوت ها، آنان را به بیراهه مى برد و دامنشان را به پلیدى هاى گناه مى آلاید، قهر آزرده خاطر و متأثر مى شوند. از آن جایى که این حالت ممکن است سبب دلسردى و یأس آنها را فراهم آورد؛ از این رو خداوند غفار در «توبه» را به سوى اینان گشود و اعلان مى دارد:

«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ…»؛[۶] «اى پیامبر! به مردم بگو: از رحمت الهى ناامید نباشید که خداوند تمام گناهان را مى آمرزد؛ بى گمان او بخشنده و مهربان است».

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق وعرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – انبیاء ۲۱، آیه ۴۷٫

[۲] – نور ۲۴، آیه ۲۱٫

[۳] – صحیفه سجادیه، دعاى دهم.

[۴] – مجلسى، بحارالانوار، ج ۷۴، چاپ بیروت، از پندهاى پیامبر به اباذر.

[۵] – عطایى، محمدرضا، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۹٫

[۶] – زمر ۳۹، آیه ۵۳٫