- ثقلین - http://thaqalain.ir -

در محضر استاد ۱۳
درس اخلاق آیت الله صدیقی؛ 24/مهر/1395

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری‏* وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری‏* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی* یَفْقَهُوا قَوْلی‏‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَى خَاتَمِ المُرسَلینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهِ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصرَتَهُ وَ اللَّعنُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یَومِ الدِّینِ».

ابتدائاً چند جمله‌ای به حول و قوّه‌ی خدا از صحیفه‌ی سجّادیه به محضر شما قرائت می‌کنیم و مقدّمه‌ی توسّل و چند نکته راجع به حضرت سیّد الشّهداء و نهضت عاشورا بیان می‌کنیم. امیدوارم که گوینده ما نباشیم.

یاری مظلومین در دین اسلام

دعای ۳۸ صحیفه‌ی سجّادیه است، «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ‏ أَنْصُرْهُ‏، وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِیَ إِلَیَّ فَلَمْ أَشْکُرْهُ، وَ مِنْ مُسِی‏ءٍ اعْتَذَرَ إِلَیَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ»[۲] خدایا به تو پناه می‌برم از این‌که مظلومی پیش من مورد ظلم قرار بگیرد و من به یاری مظلوم اقدامی نکرده باشم. یکی از مسائلی که در ادیان الهی و در اسلام مورد اهتمام است یاری مظلوم است. «مظلوم به ما هو مظلوم»، ولو غیر مسلمان باشد.

Sadighi-13950724-HozeElmiye-ThaqalainSite (6)

 در مورد مسلمان‌ها این حدیث مشهور است که «مَنْ‏ سَمِعَ‏ رَجُلًا یُنَادِی‏ یَا لَلْمُسْلِمِینَ‏ فَلَمْ‏ یُجِبْهُ‏ فَلَیْسَ‏ بِمُسْلِم»[۳] اگر کسی ندای مظلومی را شنید، داد او بلند بود که مسلمان‌ها به داد من برسید و این عکس العملی نداشت، لبیّکی نگفت، قیامی نکرد، فرمود این مسلمان نیست. لازمه‌ی مسلمان بودن این است که انسان هوای مسلمان‌های دیگر را داشته باشد و هر جا نیاز بود از آن‌ها حمایت کند و به آن‌ها کمک کند، برای نصرت آن‌ها کم نگذارد.

Sadighi-13950724-HozeElmiye-ThaqalainSite (5)

تأکید خدا به بندگان در مورد حمایت از مستضعفان

در سوره‌ی مبارکه‌ی نساء هم فرمود: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها»[۴]، «وَ ما لَکُمْ» یک اعتراض، یک انتقاد و اعلام نارضایتی خدا است. چرا شما رزمنده نیستید؟ چرا شما غیرت دینی ندارید؟ چرا حرمات شما مورد تعرّض قرار می‌گیرد و شما به جوش نمی‌آیید؟ شما برای قتال یعنی کشتن و کشته شدن چرا جان خود را به کف نمی‌گیرد؟ از دین خدا، از راه خدا، از مرام خدا چرا دفاع نمی‌کنید؟ «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ». حالا این «سَبیلِ اللَّهِ» با وسعتی که دارد…، آنچه مسلّم است حفظ حدود الهی، مرزهای دین، حفظ شریعت، حفظ قوانین الهی، دفاع از شعائر دینی مشمول این آیه‌ی کریمه است.

 لحن آن هم لحن عجیبی است «وَ ما لَکُمْ»! چه مرضی بر شما وارد شده است؟ شما را چه شده است؟ یعنی انسان در حال سلامت، در حال این‌که از حال متعارف خارج نشده باشد، قلب سلیمی داشته باشد، روح سلیمی داشته باشد، فطرت سلیمی داشته باشد، انسانیّت او دست نخورده باشد باید از خدای خود، از دین خود، از انبیاء خود و آنچه مربوط به خدا است دفاع کند، باید در مورد آن جان فشانی کند، قتال کند. «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ» این در حوزه‌‌ی داخلی که هر جا دیدید عدالت مخدوش می‌شود، معارف دین مورد استهزاء قرار می‌گیرد، عفّت عمومی، اخلاق عمومی مورد هجمه قرار می‌گیرد، پایگاه‌های عبادت، مساجد مورد تعرّض قرار می‌گیرد باید تا مرز جان به پا خواست و از دادن جان و از بین بردن موانع تحقّق معارف حقّه، اخلاقیّات، توحید و احکام شریعت مضایقه نکرد.

Sadighi-13950724-HozeElmiye-ThaqalainSite (7)

عشق به شهادت، قدم اوّل در پیروزی

جبهه‌ی بعدی می‌فرماید: «وَ الْمُسْتَضْعَفینَ» نه تنها باید شما در سبیل الله، آنچه که مربوط به حوزه‌ی دین است به پا خیزید، کمر ببندید، غیرت داشته باشید، همیّت داشته باشید، عرضه داشته باشید و انسان‌های سنگر نشین و مرزبان و مدافع باشید و مرگ برای شما مشکل نباشد، کشتن هم برای شما مشکل نباشد. باید تا آن‌جایی که رفع مانع شود هم ریختن خون میکروب‌های جامعه که این‌ها در حکم درنده‌ها هستند، در حکم وحوش و موجودات موذی هستند. این‌ها که برای از بین بردن دین شما این‌ همه توطئه و نقشه دارند این‌ها «عَدُوَّ اللَّهِ»[۵] هستند که فرمود: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ وَ عَدُوَّکُمْ» آن کسی که دشمن خدا است، دشمن مسلمان‌ها است، دشمن موحّدین است، برای مقابله با این‌‌ها بر شما واجب است که تجهیزات دفاعی و هجومی را تأمین کنید، آنچه را که لازمه‌ی جنگ با دشمن است. نه تنها لازمه‌ی جنگ با دشمن است، بلکه لازمه‌ی پیشگیری جنگ با دشمن است.

Sadighi-13950724-HozeElmiye-ThaqalainSite (1)

تأمین تجهیزات دفاعی در مقابله با دشمن الزامی است

 اگر شما مقتدر بودید، اگر شما مجهّز بودید، اگر شما در تأمین روحیه‌ی رزمی، عشق به شهادت و تأمین تجهیزات نظامی دست برتر داشته باشید جنگی پیش نمی‌آید. این‌ها جرأت نمی‌کنند که با شما مقابله کنند. این «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» مرز تأمین تجهیزات است. آنچه که لازمه‌ی پیروزی است که در قدم اوّل ایمان است، عشق به شهادت است. لبّیک گفتن به خدا و رسول است، غیرت است و عرضه و شجاعت و شهامت فضایل اخلاقی است که مبنای مقابله با ظالم و کافر و معاند و منافق است. قدم اوّل آن روحیه است. روحیه هم در پرتو ایمان و تقوا و سازندگی‌های درونی است.

در قدم دوم داشتن سلاح لازم است. آنچه که مطابق روز دشمن اسلحه دارد در حد آن‌ها داشته باشید و بالاتر از آن‌ها داشته باشید. مثلاً در آیات کریمه‌ی آخر سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا»[۶] بعد فرمود: «وَ صابِرُوا» که یکی از وجوه «صابِرُوا» همین است که مقابل به مثل داشته باشید.

Sadighi-13950724-HozeElmiye-ThaqalainSite (3)

مرحوم شهید آیت الله مطهّری (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند که صبر هم سلاح است و هم سپر است. هم در بعد تجهیزات و حمله باید مجهّز باشیم، در موقع تاختن به دشمن عقب نشینی نکنید، به دشمن بتازید. اگر آن‌ها به شما هجمه کردند از خود دفاع کنید. در هر دو مرحله صبر لازم است. «صابِرُوا» مقابله به مثل است. می‌فرماید: «فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَیْکُمْ»[۷] همان‌طور که آن‌ها به شما امان نمی‌دهند شما هم امان آن‌ها را بگیرید، آنچه که لازمه‌ی صیانت از اقتدار اسلامی است در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی نظامی باید جبهه‌ی حق تمام این‌ها را تأمین کند.

تعرّض به بندگان خدا تعرّض به خدا است!

 بنابراین این مسئله‌ای که حضرت علی بن الحسین در دعای دلنشین خود چقدر زیبا بلد بودند. بلد بودند که بلندگوی خدا بودند. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ‏ أَنْصُرْهُ»[۸] خدایا عذر خواهی می‌کنم از این‌که مظلومی جلوی چشم من، در حیطه‌ی اطّلاعات من و قدرت من مورد ظلم قرار گرفته باشد و من از او یاری نکردم. این گناهی است که باید به خدا اعتذار جست و از خدا عذر خواهی کرد. خدای متعال بندگان خود را عائله‌ی خود می‌داند. تعرّض به بندگان خدا تعرّ ض به خدا است. لذا در هر مرحله‌ای، به هر مقداری انسان در دفع ظلم و رفع ظلم از مظلوم، چه مؤمن باشد و چه غیر مؤمن، وظیفه‌ی الهی دارد که با ظلم ستیز داشته باشد. نسبت به ظلم حسّاس باشد. آن وقت پناه به خدا می‌بریم که ما آخوند باشیم، روحانی باشیم، در خانه‌ی خود ظلم است. به عائله‌ی خود ظلم می‌کنیم. به ضعفای در مجموعه‌های خود ظلم می‌کنیم. ظلم خیلی خانمان سوز است. «الظلم ظلمت القبر» «الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»[۹] انسان ظالم در عالم برزخ گرفتار ظلمت است، هیچ نوری به او نمی‌رسد.

ظلم به خویشتن

لذا بیایید به برکت از سیّد الشّهداء (علیه السّلام) ابتدائاً به خود ظلم نکنیم. من گاهی در این جمله‌ی نورانی دعای عهد که عرضه می‌داریم «وَ جَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ‏ عِبَادِکَ‏ وَ نَاصِراً لِمَنْ لَا یَجِدُ لَهُ نَاصِراً غَیْرَک‏»[۱۰] گاهی به من یک حالتی دست می‌دهد. می‌گویم مولای من اگر من به خود ظلم کردم، ناصری جز خدا را ندارم. شما باید دست ما را بگیرید و ما را از ظلم به خود نجات دهید. «وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَه»[۱۱] ظلم حجاب بسیار خطرناکی است. ظلم، چه ظلم به خود باشد و چه ظلم به خدا باشد و چه ظلم به بندگان خدا باشد. تمام این‌ها خطرناک است، حجاب است، مانع رشد است و به خدا پناه می‌بریم که ظالم باشیم و خود ما متوجّه نباشیم. یک وقتی متوجّه باشیم که ظلم دست و پای ما را بسته است و در قعر جهنّم قرار گرفتیم.

علاقه‌ی عجیب علّامه جعفر شوشتری به سالار شهیدان

در نهضت عاشورای حضرت سیّد الشّهداء (علیه الصّلاه و السّلام) ویژگی‌های و خصوصیّاتی است. این کتاب خصایص الحسینیه کتاب بسیار مفیدی است به خصوص برای آن‌هایی که اهل منبر هستند، ذوقیّات خوبی برای این فقیه بزرگ و این انسان رهیافته علّامه جعفر شوشتری که هم فقیه بوده است و از شاگردان شیخ انصاری بوده است. در فقهات خود ملّای حسابی بوده است و هم واقعاً یک حالتی به او دست می‌داد. امام حسین دل او را برده بود. بیچاره‌ی امام حسین بود. هم آن محاکمه‌ای که در مقدّمه‌ی کتاب نسبت به خود دارد، خود را مورد محاسبه و محاکمه قرار داده است و با تقسیم صبر بالاخره می‌گوید من هیچ امیدی به هیچ عملی ندارم. تنها پناهگاه او امام حسین است. یعنی یافته است که تنها روزنه‌ای که ما را از کابوس یأس نجات داده است این است ‌که من در محبّت امام حسین تردید ندارم که امام حسین را دوست دارم، «و ان حبّ الحسین جنّنی حب الحسین».

تأثیرات عشق و محبّت به سیّد الشّهداء در خودسازی انسان

محبّت سیّد الشّهداء (علیه الصّلاه و السّلام) واقعاً پایگاه عروج در مسائل اخلاقی بودند. محبّت، مؤثّرترین عامل در خودسازی است. هیچ چیزی مانند عشق انسان را از خود بیرون نمی‌کند. آن چیزی که انسان را نسبت به انانیّت خود قوی می‌کند و آدم خود را می‌شکند در برابر معشوق است. هیچ چون و چرایی ندارد. وقتی که انسان شیدای یک کسی شد دیگر عنان اختیار را از دست داده است و آنچه لازمه‌ی قرب به او است انجام می‌دهد بدون هیچ ملازمه‌ای. آن چیزی که برای او مهم است رسیدن به دوست است. لذا من این تعبیر را نگشتم، ولی ظاهر روایت این است که «المحبهُ نارٌ فِی القَلبِ تَحرُقُ ما سَوىَ وَدَّ المَحبوب»[۱۲]، این «ما سَوىَ وَدَّ المَحبوب» خود آدم هم است. تنها چیزی که باعث می‌شود انسان خود را خاکستر کند و از خود بگذرد عشق است. عشق غیر معشوق را به آتش می‌کشد. چنین حرارتی، چنین شعله‌ای در او است، آنچه غیر محبوب است همه را ذوب می‌کند. آن چیزی که برای او می‌ماند فقط محبوب است، جز او چیزی نمی‌خواهد. آبرو برای او حل است. گذشتن از زن، فرزند، همه چیز برای او حل است.

هیچ کسی مانند یاران سیّد الشّهداء نیست

 این خصایصی که برای حضرت سیّد الشّهداء مرحوم شیخ جعفر (اعلی الله مقامه الشّریف) آورده است تماشایی است. امّا نکته‌ای که من خدمت شما عرض می‌کنم این مجموعه‌ای است که امام حسین داشت. ائمّه (علیهم السّلام) همه نور واحد هستند. در زیارت جامعه حضرت امام هادی (علیه السّلام) یاد دادند که شهادت می‌دهیم نور شما، طینت شما واحده است، «طَابَتْ‏ وَ طَهُرَتْ‏ بَعْضُهَا مِنْ‏ بَعْض‏»[۱۳] شما یک نور هستید، یک حقیقت هستید، ولی مجموعه‌ای که امام حسین داشت هیچ کسی ندارد. رمز نیامدن حضرت حجّت هم همین است. آن مجموعه هنوز پیدا نشده است. در اطراف پیامبر منافق بود. امیر المؤمنین خون جگر داشت از دست این‌هایی که در اطراف او بودند و هم مرگ خود را از خدا خواست و هم این‌که از خدا خواست یکی مثل خودشان را بر آن‌ها مسلّط کند. رسماً اعلان کرد که من خسته‌ هستم. «اللَّهُمَّ إِنِّی قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِی‏»[۱۴] من خسته هستم. این‌ها هم از من خسته هستند. مظلومیّت امام مجتبی از امیر المؤمنین هم بالاتر است. سایر ائمّه هم همین‌طور هستند. امتیاز یاران سیّد الشّهداء یاران او هستند. «فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً»[۱۵] به خدا عرضه می‌دارد: خدایا من اصحابی بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم.

برکات و فضیلت خواندن نماز شب

 این مجموعه…، آن چیزی که ما نداریم یک شبکه‌ی مخلص از جان گذشته‌ای که واقعاً ولایت مدار باشند و عشق اهرم حرکت آن‌ها باشد، نه تشخیص. آدم تشخیص می‌دهد خیلی جاها هوای نفس نمی‌گذارد انسان به تشخیص خود عمل کند. قالب ما شاید اکثر عمر خود را خلاف تشخیص خود عمل کردیم. کدام طلبه است که نداند نماز شب چه ظرفیتی است! واقعاً بین خود و خدا چیزی جای نماز شب را می‌گیرد؟! این نماز شبی که خدای متعال درحق نماز شب می‌گوید: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ * فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ»[۱۶] انسان دقّت کند که خدا چه وعده‌ای می‌دهد. چقدر اعلان خصوصیّت با بنده‌ی نماز شب خوان می‌کند. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ» هیچ کسی را من خبردار نکردم که چه چیزی نگه داشتم برای کسی که شب‌ها با من است. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ» احدی در عالم سر در نمی‌آورد که من برای شما چه چیزی نگه داشتم. «ما أُخْفِیَ لَهُمْ» آن چیزی که برای این‌ها اخفاء شده است، یعنی تو صاحب سرّ من هستی، صاحب راز من هستی. بین من و تو رازی است که احدی از این راز باخبر نیست. امّا یک گوشه‌ای آمده است که ما را تکان دهد. «مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ» یک چیزی است که وقتی‌ می‌بینید اشک شوق می‌ریزید. چه کسی است که این آیه را نخوانده است؟! امّا چه شده است، با این‌که اخبار وحی است و یک چیزی که بالا دست ندارد چرا شما نماز شب نمی‌خوانید؟

معرفت، درس خواندن، طلبه شدن، ملّا شدن بدون عاشق شدن واقعاً فتنه‌گر شدن است!

یا نماز اوّل وقت این روایاتی که دارد، وقتی آدم نماز خود را به تأخیر می‌اندازد ملائکه او را نفرین می‌کنند؛ می‌گوید: «ضَیَّعَکَ‏ اللَّهُ‏ کَمَا ضَیَّعْتَنِی»[۱۷] از اوّل وقت نماز که حیّ علی الصّلاه، این‌ها ندای خدا است. اذان و اقامه را پروردگار متعال از طریق جبرئیل نازل کرده است و خود او دارد ما را به سرعت در این علم… تعجیل در این عمل «حَیَ‏ عَلَى‏ خَیْرِ الْعَمَل». «خَیْرِ الْعَمَل» هم است، «حَیَ» هم گفته است، در این حال وقت نماز که می‌شود ما تکان نمی‌خوریم، دل ما تکان نمی‌خورد. حالا فرض کنید اگر بنا بود مقام معظّم رهبری در یک وقت معیّنی این‌جا تشریف بیاورند ما چه حالتی داشتیم می‌خواستیم او را ببینیم. نماز دیدار خدا است، آن هم دعوت خاصّ خدا است. پروردگار متعال ما را دعوت به نماز کرده است و اعلان کرده است «حَیَ‏»، یعنی چه؟ یعنی من مشتاق هستم. تو را دوست دارم و می‌خواهم پیش من بیایی. چرا نمی‌رویم؟ یا اگر می‌رویم چرا با تحمیل می‌رویم؟ چرا گاهی احساس می‌شود اگر نماز اوّل وقت شرط شود برای انسان سنگین می‌آید؟ با این‌که باید این‌ها را روزنه‌های نور ببینیم، روزنه‌ی رحمت ببینیم.

این است که معرفت، درس خواندن، طلبه شدن، ملّا شدن بدون عاشق شدن واقعاً در آخر فتنه‌گر شدن است. آدم علم و زرنگی خود را در آسیاب دشمن قرار می‌دهد و آسیابان او می‌شود و چرخ او را می‌چرخاند. به خدا پناه ببریم، از خدا عشق بخواهیم. از خدا محبّت بخواهیم. «حَسَرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً»[۱۸] این در دعای عرفه‌ی حضرت امام حسین (علیه السّلام) است. نکند ما ورشکسته باشیم و خود ما خبر نداشته باشیم «حَسَرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً».

سیرت امام حسین جمال خدا است

این مجموعه‌ای که با امام حسین بودند نهضت امام حسین را برجسته کرده است. تمام این‌ها عامل به تکلیف بودند، مأموریت را یافته بودند. رسالت را «عن بصیرتٍ» به عهده گرفته بودند، ولی هیچ کدام خود آن‌ها نبودند. زبان حال همه این بود که «جنّنی حب الحسین» این جاذبه‌ی شمس وجود حضرت سیّد الشّهداء یک منظومه‌ای به وجود آورده است که تمام آن‌ها مجذوب آن جاذبه هستند.

حضرت رسول در مورد کسانی که با امام حسین کشته می‌شوند بیانی دارد می‌فرمایند: «لم یحصوا إلم الحدید» روز عاشورا بدن این‌ها این‌‌طور پاره پاره شد، هیچ کدام این‌ها احساس درد نمی‌کردند. خدای متعال در قرآن شریف می‌گوید: این‌ زن‌هایی که به تماشای یوسف آمده بودند «فَلَمَّا رَأَیْنَهُ…قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَ»[۱۹] او یک عشق مجازی است، جمال یوسف است. ولی جمال حسین یقیناً بالاتر از جمال یوسف است. آن هم سیرت امام حسین جمال خدا است. این‌ها تنها صورت نمی‌دیدند، این‌ها مجذوب سیرت حضرت سیّد الشّهداء بودند. مجذوب خلق امام حسین (علیه السّلام) بودند، این بود که اصلاً توجّه به آن جمال و ذوب شدن در آن جمال، بدنی، زندگی، مالی برای آن‌ها مهم نبود.

    دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی                 دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند

یا اباعبدالله شما را به حق مادر خود حضرت زهرا از آن نگاه‌ها یک نگاهی هم به ما کنید و ما را از لجن بیرون کنید. شما این کاره‌ هستید، شما شکار دل می‌کنید. شما به هر کسی نگاه کردید او را آسمانی کرده‌اید.

 


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– الصّحیفه السّجادیه، ص ۱۶۶٫

[۳]– الکافی، ج‏ ۲، ص ۱۶۴٫

[۴]– سوره‌‌ی نساء، آیه ۷۵٫

[۵]– سوره‌ی انفال، آیه ۶۰٫

[۶]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۲۰۰٫

[۷]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۹۵٫

[۸]– الصحیفه السجادیه، ص ۱۶۶٫

[۹]– عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ج‏ ۱، ص ۱۴۹٫

[۱۰]– زاد المعاد، ص ۵۴۳٫

[۱۱]– سوره‌ی طلاق، آیه ۱٫

[۱۲]– شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج‏ ۱۱، ص ۷۸٫

[۱۳]– من لا یحضره الفقیه، ج‏ ۲، ص ۶۱۳٫

[۱۴]– نهج البلاغه، ص ۶۷٫

[۱۵]– بحار الأنوار، ج‏ ۴۴، ص ۳۹۲٫

[۱۶]– سوره‌ی سجده، آیات ۱۶ و ۱۷٫

[۱۷]– الأمالی، ص ۲۵۶٫

[۱۸]– بحار الأنوار، ج‏ ۹۵، ص ۲۲۶٫

[۱۹]– سوره‌ی یوسف، آیه ۳۱٫


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d8%b6%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af-13/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.