در پاسخ به سوال شما در مورد حضرت رقیه باید گفت که دو نظریه متفاوت اما قابل جمع در مورد این مسئله وجود دارد:
الف) در میان منابع کهن و اصیل تاریخ و همچنین در کتابهایی که تحت عنوان «مقتل» پیرامون شهادت امام حسین(ع) نوشته شده‌اند (از قبیل: تاریخ الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری؛ الارشاد، شیخ مفید؛ مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهراشوب؛ اعلام الوری، طبرسی؛ نسب قریش، مصعب‌بن‌عبدالله الزبیری؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ تذکره الخواص، سبط بن جوزی و …) هیچ نامی از حضرت رقیه به میان نیامده است. مورخان و مقتل نویسان فقط از دو دختر امام حسین به نام‌های: فاطمه و سکینه یاد کرده اند. و در هیچ یک از منابع اولیه (یعنی از زمان شهادت تا شش قرن پس از آن) نامی از رقیه (فاطمه صغری) موجود نیست. این نام در منابع متاخر (مربوط به صده‌های اخیر)از قبیل: نفس المهموم (ص ۴۱۵-۴۱۶)؛ معالی السبطین (ج۲، ص۱۷۰)؛ منتهی الآمال(ج۱، ص۸۰۷ و …)؛ به ادبیات عاشورا وارد شده است.
ب) در برخی منابع تعداد فرزندان امام حسین را (بجای ۶ فرزند) ده نفر ذکر کرده‌اند که عبارتند از: شش پسر و چهار دختر. در این میان نام سه تن از دختران امام حسین(ع) را آورده و هیچکدام به نام دختر چهارم اشاره‌ای نمی‌کنند. از این میان به عنوان نمونه می‌توان به:


۱ – «
اربلی» نویسنده کتاب «کشف الغمه» اشاره نمود وی به نقل از شخصی به نام کمال الدین مى‏‌نویسد: امام حسین ده فرزند داشت. شش پسر و چهار دختر. و از دخترها زینب، فاطمه و سکینه را نام می‌برد و چهارمى را نام نمى‏برد. (جلد دوم، چاپ اول، تبریز، ۱۳۸۱ هجرى قمرى، ص ۳۸ ).


۲ –
علامه مجلسی نیز همین حرف را به نقل از کمال‏الدین بن طلحه آورده است. (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۳۱).


۳ –
نویسنده کتاب «ناسخ التواریخ»، آورده است: محمد بن طلحه شافعى در «مطالب السؤل» مى‏گوید: امام حسین(ع) چهار دختر داشت: فاطمه، سکینه، زینب. و چهارمى را نام نبرده است (چاپ سوم، جلد چهارم سید الشهداء ، ص ۲۳۸).


۴ –
در کتاب «منتخب التواریخ» آمده است: یکى از قبورى که در شام واقع است، قبر حضرت رقیه بنت الحسین(ع) است. پس از آن داستان جالبى را نقل مى‏کند. مى‏گوید: شیخ محمدعلى شامى به من گفت: پدر بزرگ مادرى من سید ابراهیم دمشقى سه دختر داشت. دختر بزرگ، شبى در خواب حضرت رقیه را مى‏بیند. حضرت رقیه با او مى‏گوید: به پدرت بگو که به والى شام خبر بدهد که در قبر من آب افتاده، بیاید و تعمیر کند. دختر خواب را به پدر مى‏گوید ولى پدر مى‏ترسد و خبر نمى‏کند. شب دوم دختر وسط و شب سوم دختر سوم، همین خواب را مى‏بینند و شب چهارم خود سید ابراهیم آن حضرت را در خواب مى‏بیند و با عتاب به او مى‏گوید: چرا به والى خبر نمى‏دهى؟! سید نزد والى شام رفت و ماجرا را گفت. والى دستور داد علماى شیعه و سنى آمدند. والى گفت: قفل حرم به دست هر کس باز شود او متصدّى نبش قبر است. قفل به دست سید ابراهیم باز شد. سید قبر را نبش کرد و آن بچه را بیرون آورد و در بغل نگهداشت و قبر را تعمیر کرد. سید پس از پایان کار از خدا خواست خدایا پسرى برایم عطا کن. دعاى او قبول شد و سید مصطفى به دنیا آمد. والى شام ماجرا را به سلطان عبدالحمید عثمانى نوشت. سلطان عبدالحمید سید ابراهیم را متولى قبور شریفه کرد. و همین الآن تولیت قبور شریفه به دست سید عباس است که پسر سید مصطفى است. این ماجرا گویا در سال ۱۲۸۰ قمرى روى داده است(ص ۳۸۸، چاپ اول).


۵ –
در میان منابع قدیمی تنها کسی که درباره خرابه شام و درگذشت دختر سه و یا چهار ساله امام حسین، گزارشی کوتاه ارائه کرده است عماد الدین حسن بن علی طبری صاحب کتاب «کامل بهایی» می‌باشد که وی نیز نامی از دختر متوفی نبرده است. مأخذ یگانه و اصلی عماد الدین طبری نیز کتاب «حاویه در مثالب معاویه»است که نویسنده آن «قاسم بن محمد بن احمد ماموفی» از علمای سنی مذهبی است که ظاهرا انسان معتدل و بدون تعصبی بوده است. به جز منبع مزبور در هیچکدام از منابع معتبر و کهن، ذکری از حکایت دختری خردسال که با دیدن سر بریده پدرش جان سپرده باشد به میان نیامده است. ایشان جریان را اینگونه نقل می کنند: در کتاب «حاویه در مثالب معاویه» آمده است که زنان خاندان نبوت در حالت اسیرى، حال مردانى را که در کربلا شهید شده بودند، مخفى مى‏داشتند و به پسران و دختران آنان مى‏گفتند: پدرتان به سفر رفته و برمى‏گردد. پس از آنکه به دستور یزید زنان و کودکان اسیر را در جوار خانه یزید جاى دادند، در میان آنان دخترکى چهار ساله شبى خواب دید. از خواب بیدار شد و گفت: بابام حسین کجاست؟ همین الآن او را در خواب دیدم و خیلى هم پریشان بود. زنان و کودکان، همه به گریه افتادند. سر و صداى گریه یزید را از خواب بیدار کرد. یزید گفت: چه خبر است؟ گفتند: بچه‏اى پدرش را مى‏خواهد و براى همین زنان و کودکان گریه مى‏کنند. یزید دستور داد: سر پدرش را ببرید و در کنار او بگذارید. مأموران یزید سر امام حسین را آوردند و در برابر چشمان آن بچه قرار دادند. دختر چهار ساله وقتى نگاهش به آن سر افتاد ترسید و فریادى برآورد و پس از آن بیمار شد و وفات کرد. (عماد الدین طبرى، کامل بهائى، ج۲، ص ۱۷۹، چاپ اول، قم، مؤسسه طبع و نشر قم، ۱۳۷۶ ش).
سایر کتاب‌هایی که از این تاریخ به بعد نوشته شده‌اند با استناد به این کتاب، داستان رقیه را ذکر کرده اند.

 


توجه به یک نکته ضروری:
توجه به این نکته نیز در این‌جا لازم به نظر می‌رسد که: یکی از بانوانی که پس از واقعه کربلا به اسارت در آمد شخصیتی است به نام «رقیه همسر مسلم بن عقیل» که دختر حضرت على(ع) بوده است، در مورد وی آمده است که ایشان در شام وفات کرده اند.

 


نتیجه:
شاید بتوان از مجموع مطالب فوق به این نتیجه رسید که:
اصل مسئله ثابت است و آن اینکه یکی از وابستگان به اهل‌بیت(ع) در شام مدفون است. حال یا دختر امام علی و دختر امام حسین هر دو در شام مدفونند(وبرخی وی را با رقیه دختر امام علی همنام گرفته یا اشتباها نام وی را نیز رقیه ذکر کرده‌اند) یا فقط شخصی به نام رقیه دختر امام علی(ع).
اما باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که مشهور میان متاخرین از علما این است که امام حسین(ع) فرزندی به نام رقیه داشته است و قبری که اکنون در دمشق است از آن رقیه سه ساله است. لذا می توان به این مطلب هم با استناد به کلمات این بزرگان ملتزم شد.

 

 

اما در مورد حضرت سکینه:
حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین (ع) و حضرت رباب است. نام اصلى وى، آمنه یا امیمه بود و مادرش رباب او را به سکینه ملقّب ساخت.( منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۲ و وفیات الأعیان، ج۱، ص ۳۷۹ (
این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (ع)و مادر گرانمایه‏اش حضرت رباب (س)و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى(س)پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین(ع)، معروف به زین العابدین در ایّام امامت آن بزرگوار، بهره‏هاى وافر یافت.
وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهره‏مندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.( اعلام النّساء، ج ۲،ص ۲۰۲)
درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود. برخى از مورخان، وى را در واقعه کربلا، بین ده تا سیزده ساله خوانده‏اند. بنابراین تولدش باید میان سال‏هاى ۴۷ تا۵۰ قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى (ع)دیده به جهان گشود.( شام، سرزمین خاطره‏ها، ص ۱۰۴ (
سکینه در کربلا حاضر بود و به همراه اسیران به شام رفت و بعد به مدینه برگشت و در مدینه وفات یافت (منتهی الامال، ج ۱، ص ۸۵۴ – سفینه البحار، ج ۱، ص ۶۳۸، ماده سکن – منتخب التواریخ، محمد هاشم خراسانی، ص ۲۴۴).

 


امام حسین (ع) به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست مى‏داشت. روایت شده که آن حضرت درباره سکینه و مادرش رباب و خانه‏اى که آن دو در آن زندگى مى‏کردند شعرى عاطفى سرود که ترجمه‏اش چنین است : به جانت سوگند ! من به راستى خانه‏اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى‏ام را نثار مى‏کنم و هیچ ملامت‏گرى نمى‏تواند مرا در این کار سرزنش کند.( منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۳)
آن حضرت، پس از واقعه کربلا، به مدت ۵۷ سال زندگى کرد. در آغاز، تحت کفالت برادر بزرگوارش امام زین العابدین (ع)قرار داشت تا این که ازدواج نمود و به خانه همسرش نقل مکان کرد. این بانوى مکرمه، بین ۶۷ تا ۷۰ سال زندگى کرد و سرانجام در کمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت.
درباره در گذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر مى‏گوید که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکه معظمه وفات یافت .( شام، سرزمین خاطره‏ها، ص ۱۰۷؛اعلام النسّاء، ج ۲، ص ۲۲۴؛ وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۳۷۸ (
به هر روى، در گذشت وى در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى که حضرت سکینه (ع) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین (ع)نیز در مدینه بدرود حیات گفت. (وقایع الایام، ص ۲۰۶ (

 

 

 

منبع:پرسمان