برای رسیدن به پاسختان به نکات ذیل دقت بفرمایید:

 


1 – 
بدنهای مطهر شهدای کربلا


در کتب تاریخی و روایی درباره دفن شهدای کربلا و امام حسین علیه السلام اینگونه آمده است:
پس از آنکه عمر سعد به همراه سپاهش کشته های خود را دفن کرده و کربلا را به مقصد کوفه ترک کرد. قبیله بنی اسد که ساکن قریه غاضریه بودن پس از یک روز از شهادت امام و یاران با وفایش به کربلا آمدند و بر بدن امام و یارانش نماز گزاردند( مقتل خوارزمی، ج ۲ ، ص ۳۹؛ مثیر الاحزان، ص ۸۵؛ لهوف ص ۱۹۰؛ بعضی از منابع به جز مسئله نماز بقیه مسائل را مطرح کرده اند: انساب الاشراف، ج ۳، ص ۴۱۱؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۵۵؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۲۱)
بلعمی صاحب کتاب تاریخنامه طبری قائل به این است که بدن مطهر امام علیه السلام به همراه دیگر شهدا ، سه روز روی خاک کربلا افتاده بود و سپس دفن شد.( تاریخنامه طبری، ج ۴، ص ۷۱۲)
مورخین تفصیل دفن شهدا را اینچنین آورده اند:
چون عمر سعد ( از کربلا) رفت، قومی از بنی اسد که در غاضریه ساکن بودند به سوی امام حسین و یارانش آمدند و بر آنان نماز خواندند و پیکر امام حسین را همان جایی که اکنون قبرش است دفن کردند . پسرش علی بن الحسین را پایین پای او به خاک سپردند( کامل الزیارات، ص ۴۱۵). برای شهدای اهل بیت و اصحاب امام که در اطراف او افتاده بودند گودالی را کندند و همه را جمع کردند و باهم در آن دفن کردند. عباس بن علی را در جایی که کشته شده بود سر راه غاضریه همان جایی که اکنون قبرش است دفن کردند.( الارشاد، ج ۲، ص ۱۱۴؛ اعلام الوری، ص ۲۴۶؛ کامل بهایی ج ۲، س ۲۸۷-۲۸۸)
اما از آنجایی که اعتقاد ما شیعیان این است که بر بدن مطهر یک معصوم، جز معصومی دیگر نمی تواند نماز خوانده و آنرا کفن کرده و به خاک بسپارد و در این زمینه روایات فراوانی وجود دارد( برای ملاحضه این روایات می توانید به این کتب مراجعه نمایید: اثبات الوصیه، مسعودی، ص ۲۰۷-۲۰۸؛ اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۴۶۴-۴۶۳، ح ۸۸۳؛ عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۷۶؛ دلائل الائمه، طبری، ص ۱۶۳ ؛و…) باید گفت قطعا بدن امام حسین علیه السلام را شخص امام سجاد علیه السلام دفن کرده است چنانچه علامه مجلسی پس از نقل مطالب فوق در باره دفن امام می نویسد: به حسب ظاهر چنین بود(که بنی اسد خود بدن امام را دفن کردند) اما در واقع امام را به غیر از امام دفن نمی کند. حضرت امام زین العابدین علیه السلام به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد( جلاء العیون، علامه مجلسی، ص ۳۸۰) چنانکه در جریان شهادت امام رضا علیه السلام که در طوس به شهادت رسید امام جواد علیه السلام به قدرت الهی از مدینه به طوس آمد و امور غسل و کفن امام را خود عهده دار شد.( کشف الغمه، اربلی، ج ۳، ص ۱۶۸؛ به نقل از مقتل سید الشهداء ص ۹۰۰-۹۰۳)


مقرم نیز در مقتلش می نویسد:
چون امام سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمده‌اند و سرگردانند؛ نمی‌دانند چه کنند و کشته‌ها را نمی‌شناسند، چون بین بدن‌ها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان می‌پرسیدند.امام سجاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند. ناله و شیون برخاست و اشک‌ها جاری شد و زنان بنی اسد مو پریشان کردند و سیلی به صورت زدند و بلند گریه کردند. به محل قبر آمد، کمی از خاک‌ها را کنار زد. قبر حاضر و آماده و صندوقی شکافته آشکار شد. حضرت دستان خود را زیر کمر امام حسین(ع) گشود و گفت: بسم الله و بالله وعلى ملّه رسول الله، صدق الله ورسوله،‌ ماشاء ولا حول ولا قوه إلاّ بالله العظیم. امام به تنهایی بی‌آنکه بنی اسد در این کار همراهی‌اش کنند پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنان گفت: همراه من کسی هست که یاری می‌کند.
چون او را در قبر نهاد، ‌صورت بر آن رگ‌های بریده نهاد و گفت: خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است. اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی. سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا!
و بر قبر نوشت: این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را لب تشنه و غریب شهید کردند…( مقتل الحسین، مقرم، ص ۴۶۹٫)
نتیجه: آنچه مسلم است این است که بدن مطهر سید الشهداءعلیه السلام به وسیله امام سجاد علیه السلام دفن شده است اما بدن باقی شهدای کربلا با راهنمایی امام سجاد علیه السلام به دست قبیله بنی اسد بوده است.

 

 

2 – سرهای شهدای کربلا


پس از شهادت امام حسین(ع) به دستور عمرسعد، سر همهی شهدا را از بدن جدا کردند، به جز دو سر؛ یکی سر حضرت علی اصغر؛ زیرا امام حسین(ع) او را دفن کرد ، و دوم سر حرّ بن یزید ریاحی که خویشان او مانع از بریدن سر او شدند.
به گزارش تاریخ، سرهای شهدا را بین طوایف مختلف تقسیم کردند تا به کوفه و شام برده، جایزه بگیرند. پس از ورود به کوفه، ابن زیاد ـ طبق فرمان یزید ـ اسرا را به مخفر بن ثعلبه و شمر بن ذی الجوشن سپرد و با وضعی دلخراش به سوی شام روانه کرد و بر اساس برخی روایات، چهل نفر از مأموران، اسیران را با سرها حرکت دادند و راه طولانی کوفه تا شام را که پانزده منزل بود، پیمودند تا به دارالاماره شام رسیدند.[۱]
و اما این که سرانجام سر امام حسین(ع) و دیگر سرها چه شد و در کجا دفن شدند، اختلاف است، که در ذیل، ابتدا اقوال گوناگون را در مورد محل دفن سر امام حسین(ع) و سپس سایر سرها نقل میکنیم.[۲]
أقوال در باب سرانجام سر مبارک امام حسین(ع):


۱) برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی که از ائمه معصومین(ع) رسیده،[۳] فرمودهاند: سر مقدس سیدالشهدا در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرمؤمنان(ع) دفن شده است؛


۲) یزید ـ لعنه الله علیه ـ سر مبارک امام را برای حاکم مدینه ـ عمرو بن سعید بن ابی العاص ـ فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود؛[۴]


۳) در دمشق دفن شده که در مکان آن اختلاف است. به گفتهی ابن ابی الدنیا، در باب الفرادیس و به گفتهی بلاذری و واقدی، در دارالاماره دمشق دفن شده است؛


۴) گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آنجا به مصر منتقل کردند و در مشهدی که معروف است، دفن نمودند که زیارتگاه علاقهمندان است؛


۵) سر مطهر را به کربلا آوردند، به بدن مقدس آن حضرت ملحق کردند.

 


سرانجام سرهای سایر شهدا:


۱) در باب صغیر شام که قبرستان بسیار بزرگی است، مقبرهای است معروف به «مشهد رؤوس شهداء کربلا» که نام بسیاری از شهدای مدفون در آن مقبره، ذکر شده است؛[۵]


۲) مؤلف «اعیان الشیعه» مینویسد: بعد از سال ۱۳۲۱ هجری قمری، مقبرهای را دیدم که سنگی بالای آن نصب و در آن نوشته شده بود: «هذا مدفن رأس عباس بن علی، رأس علی بن الحسین الاکبر و رأس حبیب بن مظاهر». دو سال بعد، بنا را تخریب و تجدید نمودند و آن سنگ را برداشتند، و در ضریحی که داخل مقبره نصب نمودهاند، اسامی بسیاری از شهدای کربلا را بر آن نقش کردهاند و بعید نیست که این رؤوس در آنجا دفن شده باشند.[۶]

 

۳) بر اساس رأی مشهور بین علمای امامیه، بقیه سرهای اهل بیت که به شام فرستاده شده بودند، به همراه امام سجاد (ع) و زینب(س) به کربلا آورده شده، به اجساد مطهرشان ملحق گردیدند.[۷]


اما قول صحیح: مشهور بین علمای امامیه، همچنان که علامهی مجلسی (ره) بر آن تصریح فرموده، آن است که امام سجاد(ع) رأس مطهّر سیدالشهدا و سایر شهدا را در روز اربعین همان سال، (بیستم ماه صفر سال ۶۱ هـ ق) از شام وارد کربلا کرده، به بدنهای مطهّر آنها ملحق گردانیده است.[۸]
سید بن طاووس در «لهوف» ‎آورده است: امّا سر مبارک امام حسین(ع)، روایت شده که از شام برگردانده شده و در کربلا در کنار جسد شریف دفن شده است و عمل شیعه بر این اساس قرار گرفته است.[۹]


از کلام سید روشن میشود که شیعه بر این باور است که سر مقدس امام(ع)، به جسد مطهر ملحق شده است.
سید اسرار حسینی تنکابنی نیز در کتاب «مصائب الهداه»، پس از نقل اقوال، دربارهی دفن سر مطهر امام(ع) میگوید: «لیکن خبر حمل کردن امام سجاد(ع) سر مبارک را به کربلا و دفن آن با جسد مطهر، اشهر و اظهر و مؤید به عقل و نقل است؛[۱۰]
در کتاب «مقتلالحسین(ع)» آمده است:[۱۱]


«
بر این که سرهای مطهر به کربلا آورده شدند، تصریح وجود دارد و این تصریح در کتابهای شیعه و سنی از جمله: حبیب السیر و نفسالمهموم، ص ۲۵۳، و در روضه الواعظین فتال نیشابوری، ص ۱۶۵، و در مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص ۵۸، و در لهوف سید بن طاوس، ص ۱۱۲ و در اعلام الوری طبرسی، ص ۱۵۱ و در مقتلالعوالم، ص ۱۵۴ و در مناقب ابن شهرآشوب، ج ۲ ، ص ۲۰۰ و در عجایب المخلوقات قزوینی، ص ۶۷ و در الاتحاف بحب الاشراف شبراوی، ص ۱۲ و ۲۳ و در تذکره الخواص سبط ابن الجوزی، ص ۱۵۰ و در الکواکب الدریه شیخ مناوی، ج ۱، ص ۵۷ و قرطبی نیز این مطلب را ترجیح داده است،[۱۲] و همچنین در نورالابصار نوشته شبلنجی، ص ۱۱۵ چاپ مصر و نیز اسعاف الراغبین علامه شیخ محمد صبّان ـ از علمای اهل سنت ـ در حاشیه نورالابصار، ص ۱۶۰ وجود دارد.[۱۳]

 


نظریهی تدفین سر مطهر در عسقلان:


اما دربارهی این قول چهارم که سر مطهر را خلفای فاطمی از باب الفرادیس در دمشق که از خزانهی یزید پیدا کرده و در آنجا دفن نمودند و سپس از عسقلان به مصر برده، در قاهره دفن کردند و برای آن نیز بارگاه عظیمی بنا نمودند؛ همچنانکه سبط بن جوزی گفته است: «علامه امین عاملی (ره) در لواجع الاشجان این قول را پذیرفته است و میگوید: بنا به اتفاق مورخان، خلفای فاطمی مصر، سری از عسقلان قاهره انتقال دادهاند و به نام رأس مطهر امام حسین(ع) در آنجا دفن کردهاند و مشهد بزرگی بالای آن ساختمان نمودهاند.»[۱۴] اما این که «آیا آن سر مطهر، از آن امام حسین(ع) بوده است؟» هرگز روشن و ثابت نشده است؛ به ویژه که دست سیاست و ریاست خلفای فاطمی با آن بازی کرده است و این که از انتقال سر مقدس از عسقلان به مصر چه هدف سیاسی تأمین میشده، خدا میداند. آیا از ترس صلیبیها این کار را کردهاند؟ صلیبیها به چه منظوری آن مشهد را خراب میکردند.
(
این قول به اهلسنت اختصاص دارد و هیچ یک از شیعیان بر آن نیست.)[۱۵]


امام یافعی یمنی مکی (متوفی سال ۷۶۸) در «مرآه الجنان» میگوید: «این مطلب که سر امام حسین(ع) به عسقلان یا قاهره منتقل شده صحیح نمیباشد.»[۱۶] بنابر این سخن، آنچه نزد یافعی صحت دارد این است که، سری در عسقلان و یا قاهره میباشد، ولی سر مطهرسیدالشهدا(ع) نیست، او بر این باور است که یزید سر مطهر را به همراه خاندان رسالت و جمعی از بنیهاشم و عدهای از موالی ابوسفیان به مدینه منوره فرستاد و در مدینه نزد مادرش فاطمه(س)، در قبرستان بقیع دفن شده است و میگوید: «و این صحیحترین قول در این مورد است.»[۱۷] و این قول را از زبیر بن بکار نقل کرده است، و او هم از دشمنان اهلبیت(ع) است و اقوالش ارزشی ندارد.[۱۸] اگر سر مطهر را به مدینه برده باشند، در آنجا دفن نکردهاند؛ زیرا در این فرض باید کنار قبر مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) در بقیع باشد، درحالی که مکان قبر حضرت فاطمه(س) دقیقاً معلوم نیست و به طور معین نمیتوان آن را در بقیع دانست، بلکه فاطمه بنت اسد ـ جدهی امام حسین )ع) ـ در بقیع مدفون است و آن گروه از مورخان که گفتهاند سر مطهر را به مدینه بردهاند،بر این باورند که آن را از مدینه به کربلا انتقال داده، به جسد مطهرملحق کردهاند. سبط ابن الجوزی در «تذکره الخواص» میگوید: «علما دربارهی رأس مطهر، اختلاف کردهاند و مشهورترین این اقوال آن است که یزید سر مطهر را همراه اسرای اهلبیت به مدینه فرستاد و از مدینه به جسد مطهر در کربلا برگردانیده شد و دفن گردید و این رأی هشام و غیر او است.»[۱۹]

 


بر اساس این قول، اگر اسرای اهل بیت(ع) در اربعین همان سال به کربلا آمده باشند، به یقین سر مطهر را با خود آورده و در کربلا دفن کردهاند و دوباره با خودشان به مدینه نبردهاند، این نظریه نیز که از احوال سنیها مؤید قول مشهور امامیه است که سر مطهر به کربلا بازگردانیده و با جسد مطهر آن حضرت دفن شده است. فرهاد میرزا ـ پسر عباس میرزا ـ در سال ۱۲۹۲ هـ ق، در سفر حج به مصر رفته، و بارگاه «مشهد رأس الحسین )ع)» را در قاهره میبیند و عظمت آن ساختمان در نظر وی جلوه میکند و چون ذهن او را مقام و عظمت امامت گرفته، تصور کرده است که از جهت بودن رأس مطهر در آن مکان است؛ از این رو میگوید: قول یافعی را در این باب صحیح نمیدانم.[۲۰]
اما علی جلال در کتاب «الحسین» میگوید: «امامیه و بعضی از اهل سنّت معتقدند که سر مطهر امام حسین(ع) در کربلا در کنار جسد مدفون است.»[۲۱] او پس از نقل اقوال دربارهی سر مطهر در کتاب یاد شده، نتوانسته است به یکی از آنها، به طور قطع، جزم نماید و در آخر کلامش گفته است: دفن کردن سر مطهر در دمشق و انتقال از آنجا به عسقلان و از عسقلان به قاهره ثابت نشده است.[۲۲]

 


بررسی روایات منقول در مدفون شدن سرمطهر در حرم امیرالمؤمنین(ع):
درخبر مرفوع ابن اسباط از امام صادق(ع) آمده است:
انک اذا اتیت الغری رأیت قبرین؛ قبراً کبیراً و قبراً صغیراً، فاما الکبیر فقبر امیرالمومنین و اما الصغیر فرأس الحسین(ع).[۲۳]
«
زمانی که به نجف میروی، دو قبر بزرگ و کوچک میبینی؛ اما قبر بزرگ از آن امیرالمؤمنین(ع) و قبر کوچک، محل دفن سر مبارک امام حسین(ع) است
در خبر است که امام صادق(ع) وقتی که به نجف آمدند، دو رکعت نماز برای زیارت امیرالمؤمنین و دو رکعت برای موضع سر مبارک امام حسین(ع) و دو رکعت برای موضع منبر حضرت قائم حجه ابن الحسن العسکری (عج) نماز خواندند.[۲۴]

 


در خبر یونس بن ظبیان آمده است: امام صادق(ع) سوار مرکب شد من هم در حضور آن حضرت سوار شدم. حضرت نزد تپههای سرخ تشریف آوردند و پیاده شدند و وضو گرفتند؛ سپس از آنجا به جایی که مقداری ریگ جمع شده بود، بازگشت و در آنجا نماز خواند و گریه کرد، بعد به جایی که پایینتر از اولی بود، رفتند و مانند همان عمل را به جا آورد و فرمود: جایی که اول در آنجا نماز خواندم موضع قبر امیرالمؤمنین(ع) بود و دیگری موضع سر مطهر حسین(ع) میباشد و ابن زیاد ـ لعنه الله علیه ـ وقتی سر مقدس حسین(ع) را به شام فرستاد آن را به کوفه برگردانیدند و برای جلوگیری از شورش مردم، دستور داد تا آن را از کوفه خارج کنند و خداوند سر مطهر را نزد امیرالمؤمنین(ع) باز گردانید و در آنجا دفن شد.
فَالرأسُ مَعَ الجَسد وَ الجَسدُ مَعَ الرأسَ.

 


و این جمله آخر روایت، ظاهرش مطابق گفتهی بعضی اهل تحقیق است:
فَالرأسُ مَعَ الجَسَدَ أی بَعدَ ما دَفَن هُناک ظاهراً الحَقُّ بِالجَسَد بِکَربلا.[۲۵]
سر مطهر بر حسب ظاهر پس از آن که نزد امیرالمؤمنین (ع) دفن شد، به جسد مطهر در کربلا ملحق گردیده است.
ولی اشکال این روایات در آن است که هنوز در آن زمان ـ یعنی سال ۶۱ هـ.ق. قبر امیرالمؤمنین(ع) مخفی بود؛ بنابر این، روایت دیگری از امام صادق(ع) که میفرماید: «وقتی که سر مطهر امام را به شام بردند یکی از شیعیان ما آن را دزدید و آورد و در کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) دفن کرد.»[۲۶] نمیتواند روایت صحیحی باشد و استبعاد این معنی که یکی از غلامان آن را از شام بدزدد و به نجف آورده، در آنجا دفن نماید، بیشتر روشن میشود و علاوه بر آن این روایات خلاف نظر مشهور امامیه نیز میباشد.
شیخ حرّ عاملی ـ پس از نقل روایات که به برخی از آنها اشاره شد ـ کلام سید بن طاووس را نقل میکند و میفرماید: «بین عمل اصحاب امامیه و آن روایات، منافاتی وجود ندارد.» شاید عدم منافات بین عمل امامیه و آن روایات، این باشد که ممکن است سر مطهر را یا در موقع بردن به شام نزد قبر امیرالمؤمنین(ع) گذارده باشند و یا در مراجعت از آنجا، سپس باز گردانیده، در کربلا با جسد مطهر دفن کردهاند.

 

 


مرحوم شیخ الفقها ـ صاحب جواهرالکلام ـ پس از نقل روایات مزبور و کلام سیدبن طاووس که عمل امامیه مطابق آن است، میفرماید: «ولعله لامنافاه لامکان دفنه مده ثم نقل الی کربلا»؛ ممکن است سر مطهر مدتی در نجف، نزد امیرالمؤمنین(ع)، دفن شده باشد و پس از آن به کربلا منتقل، و با بدن مطهر دفن شده باشد.» سپس روایتی را نقل کرده که امام صادق(ع) در نزد قائم مایل در راه غری (نجف) نماز خواند. و از آن حضرت سؤال شد: که آن چه نمازی بود که خواندید؟ فرمود: «این جا موضع سر مطهر جدم حسین(ع) است که آن را در این جا گذاردند.»[۲۷] ممکن است حقیقت امر در روایات مذکور، سرّی از اسرار باشد که واقع آن برای ما روشن نشده باشد و برای مصالحی که در آن زمان وجود داشته، آن احادیث از ائمه(ع) صادر شده است.

 


افزون بر آن، سندهای این روایات نیز درست تنقیح و تصحیح نشده است و مانند «مبارک خباز» که در کتب رجال از او نامی به میان نیامده و «یونس بن ظبیان» که از وضّاعین حدیث است از راویان آن اخبارند[۲۸] و این روایات حتماّ در دیدرس علمای شیعه و فقها بوده است، ولی با این حال نسبت به آنها بیاعتنایی کرده، روی گردانیدهاند.
از کتب معتبر و قدیمی که در دسترس است، کتاب «الآثارالباقیه عن القرون الخالیه»، نوشته ابوریحان بیرونی است و در آن تصریح شده که سر مطهر، در بیستم صفر در کربلا، به جسد اطیب ملحق شده است و عبارت او چنین است: «در بیستم صفر سر امام حسین(ع) به جثهاش برگردانده شده و با آن دفن گردیده است و در این روز زیارت اربعین وارد شده. کسانی که سر ایشان را برگرداندند حرم آن حضرت بودند که بعد از انصراف از شام به کربلا وارد شدند.»[۲۹]

 

 

منبع:پرسمان


پی نوشت ها:
[
۱]. وقعه الطف، ابو مخنف، تحقیق استاد یوسفی غروی، مترجم جواد سلیمانی، ص ۱۹۲ و ۱۹۹، نشر مؤسسه امام خمینی، قم.
[
۲]. این اقوال از کتاب مقتل الحسین بحر العلوم و تذکره الخواص ابن جوزی و حسین نفس مطمئنه آیه الله عالمی، گرفته شده است.
[
۳]ـ وسایلالشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۱۰، باب ۳۳ المزار و مایناسبه.
[
۴]. شذرات الذهب، عماد حنبلی، ج ۱، ص ۶۷ ؛ مرأه الجنان، یافعی، ج ۱ ، ص ،۱۴۴؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر، ج ۸ ، ص ۲۰۴.
[
۵]. حسین نفس مطمئنه، محمد علی عالمی، ص ۳۶۵، انتشارات هاد، چاپ اول، ۱۳۷۲.
[
۶]. همان، به نقل از اعیان الشیعه، ج ۱ ، ص ۶۲۷.
[
۷]. مقتل الحسین(ع)، سید محمد تقی بحر العلوم، ص ۴۷۱، بیروت، دار الزهراء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ هـ ق.
[
۸]. تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهدا، شهید قاضی طباطبایی، ج ۳، ص ۳۰۴، ناشر بنیاد علمی و فرهنگی شهید قاضی.
[
۹]. اللهوف، سید بن طاووس، ص ۱۱۲، چاپ دوم، صیدا.
[
۱۰]. شهید قاضی، همان، ص ۳۳۷، به نقل از مصائب الهداه، طبع تهران، سال ۱۳۳۲ هـ ق.
[
۱۱]. مقتل الحسین(ع)، سید عبد الرزاق مقرم، ص ۴۶۹، انتشارات بصیرتی، قم.
[
۱۲]. همان، ص ۴۷۰، قم.
[
۱۳]. همان، شهید قاضی طباطبایی، ص ۳۴۲.
[
۱۴]. لواجع الاشجان، علامه امین عاملی، ص ۲۴۷، طبع سوم، صیدا، سال ۱۳۵۳ هـ ق.
[
۱۵]. رجوع شود به همان، لواجع الاشجان، ص ۲۴۷، طبع سوم.
[
۱۶]. مرآه الجنان، یافعی، ج ۱، ص ۱۳۶، طبع حیدر آباد، سال ۱۳۳۷‌هـ ق.
[
۱۷]. همان.
[
۱۸]. شهید قاضی، ص ۳۱۸.
[
۱۹]. همان، ص ۳۱۷ ¬ـ ۳۱۸.
[
۲۰]. قمقام زخّار و صمصام بتّار، ص ۵۹۲، طبع تهران، سال ۱۳۷۷ هـ ق.
[
۲۱]. الحسین(ع)، علی جلال، طبع مصر، قاهره سال ۱۳۴۹ هـ ق.
[
۲۲]. الحسین(ع)، علی جلال، طبع مصر، قاهره، سال ۱۳۴۹ هـ ق.
[
۲۳]. جواهر الکلام، شیخ محمّد حسن نجفی، ج ۲۰، ص ۹۳.
[
۲۴]. ر.ک: وسایل الشیعه، ج ۱۰، باب ۳۳، از ابواب مزار، چاپ اسلامیه، تهران.
[
۲۵]. جواهر الکلام، ج ۲۰، ص ۹۳.
[
۲۶]. شهید قاضی، همان، ص ۳۳۶ ، جواهرالکلام، ج ۲۰، ص ۹۳.
[
۲۷]. جواهر الکلام، ج ۲۰، ص ۹۳.
[
۲۸]. شهید قاضی، همان، ص ۳۴۰.
[
۲۹]. آثار الباقیه عن القرون الخالیه، ص ۳۹۲، چاپ تهران، سال ۱۳۲۱هـ ش.