نقباء بنی اسرائیل چه کسانی هستند؟ و آیا یوشع بن نون از آنان است؟ و آیا همهٔ آنان در یک زمان بوده ‌اند؟

پاسخ اجمالی

آنچه از منابع اسلامی استفاده مى‏ شود، آن است که نقباى بنى اسرائیل هر یک سرپرست طایفه خود بودند که یوشع بن نون یکی از آنها بود و پس از موسى(ع) جانشین او و پیشواى بنى اسرائیل شد. و همه در یک زمان بودند.

پاسخ تفصیلی

کلمهٔ «نقباء»، از ریشهٔ «نقب»، جمع «نقیب» است،[۱] و «نقب» وقتى در مورد دیوار و یا پوست به کار مى‏ رود، معناى کلمه «ثقب» در مورد چوب را مى‏ دهد؛ یعنی سوراخ کردن چوب، و نقیب به معناى کسى است که از قومى آمار مى ‏گیرد، و از حال مردم جویا می شود.[۲] و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب مى ‏گویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویى در میان آنها نقبى ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده است،[۳] و گاهى «نقیب» به کسى گفته می شود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرّف و وسیلۀ شناسایى آنها است،[۴] و اگر به فضائل اشخاص عنوان «مناقب» اطلاق مى ‏شود، به جهت آن است که با فحص و کنجکاوى باید از آنها آگاه گشت.[۵]

 

در قرآن کریم در آیهٔ «وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبا»[۶] به بحث نقباء بنی اسرائیل اشاره شده ‌است. آنچه از منابع اسلامی[۷] استفاده مى‏ شود، آن است که نقباى بنى اسرائیل هر یک سرپرست طایفه خود بودند؛[۸] مانند این که از ابن عباس چنین نقل شده که: «نقباى بنى اسرائیل، وزیران موسى بودند و بعد به مقام نبوّت رسیدند».[۹]

بنابراین، هر یک از این دوازده نقیب بر هر کدام از طوایف دوازده ‏گانه بنى اسرائیل ریاست داشتند، و به منزله والى بر آنان بودند، کارهاى آنان را فیصله مى‏ دادند، و نسبتى که این دوازده نقیب به دوازده تیره بنى اسرائیل داشتند نظیر نسبتى بوده که اولى الامر به افراد این امت دارند، در حقیقت مرجع مردم در امور دین و دنیاى آنان بودند، چیزى که هست خود آنان وحیى از آسمان نمى ‏گرفتند و شریعتى را تشریع نمى ‏کردند، و کار وحى و تشریع شرایع تنها به عهده موسى(ع) بود.[۱۰]

 

نام های نقباء بنی اسرائیل چنین ذکر شده اند: شموع بن زکّور، شرفوط بن حوری، کولب(کالب) بن یوفنّا، یغوول بن یوسف، یوشع بن نون، یلطی بن روفوا، کدّاییل بن شوذی، کدّی بن سوسی، عماییل بن کملی، شتّور بن میخاییل، یحیی بن وقسی، کوآءل بن موخی، و آنهایی که به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند، یوشع بن نون و کولب بن یوفنّا بودند.[۱۱] و همه در یک زمان بودند.

 

یوشَعَ بن نُون که یکی از نقبای بنی اسرائیل بود، در خدمت حضرت موسی(ع) بود و پس از موسى(ع) جانشین او و پیشواى بنى اسرائیل شد.[۱۲]

در قرآن مجید نام یوشَع ذکر نشده است، اما مفسّران، در تفسیر آیه های ۱۲ و ۲۳ سوره مائده، او را یکی از نقباء بنی اسرائیل دانست[۱۳] و آیه ۶۰ سوره کهف را نیز منطبق بر یوشَع بن نون دانسته اند.[۱۴]

 

 

منبع:اسلام کوئست


[۱] . جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح‌، محقق و مصحح: عطار، احمد عبد الغفور، ‌ج ۱، ص ۲۲۷، دار العلم للملایین، ‌بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

[۲]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۸۲۰، دارالعلم‏، الدار الشامیه، دمشق‏، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ ابن اثیر جزرى، مبارک بن محمد، ‌النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ‌ج ۵، ص ۱۰۱، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان‌، قم، چاپ اول، بی تا.

[۳]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۳۰۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۴]. ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم‌، لسان العرب، محقق و مصحح: فارس (صاحب الجوائب)‌، احمد، ج ۱، ص ۷۶۹، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. ‌

[۵]. تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۳۰۸٫

[۶]. مائده، ۱۲: «خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها، دوازده نقیب [سرپرست‏] برانگیختیم».

[۷]. ر.ک: هاشمى بغدادی، ابو جعفر محمد بن حبیب بن امیه، کتاب المحبر، تحقیق: ایلزه لیختن شتیتر،  ص ۴۶۴،  دار الآفاق الجدیده، بیروت، بى تا؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۲۶۵، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ۲، ص ۱۱۸، دار احیاء التراث العربى، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

[۸]. تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۳۰۸٫ 

[۹]. آلوسى، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۲۶۰، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.

[۱۰]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۲۴۰، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

[۱۱]. کتاب المحبر، ص ۴۶۴٫

[۱۲]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، محقق و مصحح: کوچه باغى، محسن بن عباسعلى، ج ۱، ص ۹۹،‏ مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق؛ کوفى، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، محقق و مصحح: کاظم، محمد، ص ۱۸۳، مؤسسه الطبع و النشر فی وزاره الإرشاد الإسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۰ق؛ اندلسى، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فى التفسیر، تحقیق: صدقی، محمد جمیل، ج ۴، ص ۲۰۲، دار الفکر، بیروت، ۱۴۲۰ق.

[۱۳]. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ۲، ص ۱۱۸ و ۱۱۹؛ البحر المحیط فى التفسیر، ج ۴، ص ۲۱۹؛ فیض کاشانى، ملا محسن، الأصفى فى تفسیرالقرآن، ج ۱، ص ۲۶۹، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق؛ حسینى شیرازى، سید محمد، تبیین القرآن، ص ۱۲۳، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق. 

[۱۴]. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ۳، ص ۲۸۶؛ الأصفى فى تفسیرالقرآن، ج ۲، ص ۷۲۰؛ سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن، ص ۳۰۵، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.