- ثقلین - http://thaqalain.ir -

نشان دادن هنر انسان به خداوند
کلیپ صوتی از بیانات حجت الاسلام عالی

اگر کسی چیزی پیش خدا هنری نشان ندهد خدا به او چیزهای ناب نمی‌دهد، آدم باید هنری نشان بدهد. ما در مدرسه‌ای بودیم. شنیدیم که پسر کربلایی کاظم به این مدرسه آمده است. پسر او الآن حدود ۷۶، ۷۷ سال سن دارد. رفتیم و ایشان را به حجره‌ی خود آوردیم. به او گفتیم: ما شنیده‌ایم که پدر شما به صورت بسیار عجیبی حافظ قرآن شدند. می‌گوید: پدر من یک رعیت کشاورز بود. آن زمانی که ارباب و رعیتی بود و خان‌ها بودند در ساروق، در یکی از روستاهای نزدیک ساروق اراک، مطلقاً سوادی نداشت امّا بسیار پاک زندگی می‌کرد به خصوص در مورد لقمه‌ای که می‌خورد و به خانه می‌برد. شنید و فهمید که ارباب او که به او حقوق می‌دهد و او روی زمین آن ارباب کار می‌کند زکات نمی‌پردازد. با این‌که گندم و جو و… دارد و به این‌ها زکات تعلّق می‌گیرد امّا ارباب زکات نمی‌پردازد. به ارباب خود گفت: آقا جان، ما از این پول شما برای همسر و فرزندان خود نان می‌بریم، حقوق مالی و خمس و زکات خود را بپرداز. گفت: حالا می‌دهم. امّا او پرداخت نمی‌کرد.

وقتی کربلایی کاظم متوجّه این قضیه شد بعد از چند بار تذکّر دادن رفت و به ارباب گفت: من دیگر پیش شما کار نمی‌کنم و روی زمین دیگری کار می‌کنم. آن ارباب به دلیل این‌که کربلایی کاظم انسان متدیّن و سالمی بود می‌خواست او را نگه دارد و نمی‌خواست از سر کار برود. گفت: حالا پرداخت می‌کنم. گفت: اگر تو می‌خواستی بپردازی تا به حال می‌پرداختی.

کربلایی کاظم رفت. دیگر هیچ کاری نداشت و دیگر سر زمین آن ارباب نرفت، به بیرون روستا می‌رفت و هیزم جمع می‌کرد. آن موقع هیزم ارزش داشت. آن موقع که نه نفت و نه سوخت دیگری نبود اجاق‌های هیزمی وجود داشت. می‌رفت از صحرا هیزم جمع می‌کرد و به روستا می‌آورد و آن‌ها را می‌فروخت و پول اندکی به دست می‌آورد. پسر کربلایی کاظم می‌گوید: یک مرتبه پدر من یک پشته‌ی هیزم روی دوش خود داشت و داشت از صحرا می‌آمد و به بیرون روستا رسید. دو امامزاده در آن‌جا است که الآن هم خیلی به آن‌ها رسیدگی می‌کنند. به آن‌ها امامزاده‌های ۷۲ تن می‌گویند. می‌گفت: پدر من روی سکّوی بیرون امامزاده نشست تا نفسی تازه کند. پشته را انداخت و روی سکّو نشست. دید دو نفر سیّد به او نزدیک شدند و از قیافه‌ی آن‌ها متوجّه شد آن‌ها اهل این اطراف نیستند. به او نزدیک شدند. یکی از آن‌ها اسم او را برد و گفت: کربلایی کاظم می‌آیی برای زیارت به داخل امامزاده برویم؟ گفت: آقا زهی سعادت من با شما باشم. او خیلی سادات را دوست داشت ولی می‌دانست این دو سیّد عادی نیستند. با این دو سیّد به داخل امامزاده رفت وقتی زیارت کردند یکی از آن دو سیّد بزرگوار به کربلایی کاظم گفتند: می‌توانی این کتبه‌ها را بخوانی که معمولاً اطراف امامزاده‌ها و حرم ائمّه وجود دارد- گفتم: آقا جان من سواد ندارم. ترسیده بودم، فهمیده بودم قضیه عادی نیست. یکی از آن‌ها جلو آمد و به من نزدیک شد و شانه‌ی من را گرفت و تکان داد و گفت: کربلایی کاظم می‌توانی بخوانی، می‌توانی بخوانی. می‌گفت: وقتی این را گفت من بی‌حال شدم و دیگر چیزی متوجّه نشدم و افتادم. بعد از نمی‌دانم چه مدّت زمانی به هوش آمدم و دیدم آن دو سیّد نیستند، کتیبه‌ها هم نیستند ولی بعد که بیرون آمدم حس کردم فرق کردم. بعداً آمدم، هر جا قرآن را دیدم می‌توانستم بخوانم. فهمیدم که تمام قرآن به من الهام شده است، تمام قرآن را حفظ هستم. اوّلین نفری که ایشان را کشف کرد نوّاب صفوی بود. مرحوم نوّاب صفوی برای تبلیغ به روستای آن‌ها رفته بود و کربلایی کاظم را کشف کرد و او را به قم خدمت آیت الله بروجردی و مراجع آورد. خدمت آیت الله بروجردی، خدمت آیت الله سیّد اسماعیل صدر، پدر امام موسی صدر، آیت الله آقای حجّت، بعضی از مراجع فعلی، همه‌ی این مراجع کربلایی کاظم را امتحان کردند. دیدند او مورد بسیار عجیبی است. قرآن قراتئت‌های مختلفی دارد. آیت الله بروجردی می‌گفت: گاهی اوقات من به او می‌گفتم کدام قرائت درست است؟ او به من می‌گفت: کدام قرائت درست است. طلبه‌ها او را امتحان می‌کردند، یک کتاب عربی جلوی او می‌گذاشتند، کتابی که هیچ اعرابی نداشت. می‌گفتند: کربلایی کاظم کدام یک از این‌ها قرآن است؟ داخل آن کتاب‌ها قرآن نوشته شده بود. اشاره می‌کرد و می‌گفت: از این قسمت تا آن قسمت قرآن است. بقیه‌ی آن قرآن نیست. می‌پرسیدند: از کجا می‌دانی؟ گفت: این‌جا نور می‌دهد، سفید است. به او می‌گفتند از هر جای قرآن یا برعکس بخوان، برعکس می‌خواند تا هر جایی از قرآن که می‌گفتند او برعکس می‌خواند. بسیار عجیب بود و می‌گفت: افسوس که تنها از ظواهر قرآن از من می‌پرسند، کسی از عمق قرآن از من سؤال نمی‌پرسد.


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%86%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%86-%d9%87%d9%86%d8%b1-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d9%87-%d8%ae%d8%af%d8%a7%d9%88%d9%86%d8%af/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.