در این متن می خوانید:
      1. بحث کلام یکی از شاخه‌های علومی در میان دانشمندان
      2. وارد شدن مباحث پلورالیسم در کلام جدید
      3. تشکیل دهنده‌ی مباحث کلام جدید با مطرح شدن مباحث در دوره‌های اخیر
      4. انتظار بشر از دین مبحثی در کلام جدید
      5. اشکالاتی به مباحث سنّتی کلام
      6. بحث هرمونوتیک و مباحث مربوط به قرائت‌های مختلف
      7. قرائت‌های مختلف به معنای هرمونوتیک نیست
      8. شروع مباحث قرائت‌های مختلف از دهه‌ی ۷۰
      9. نقد به کتاب قبض و بسط آقای سروش
      10. دستخوش تغییر بودن فهم ما از دین
      11. کتاب شریعت در آینه‌ی معرفت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) در مقابل کتاب آقای سروش
      12. تجلیل از کتاب آقای شیخ صادق لاریجانی توسّط آقای سروش
      13. اشکالاتی که آقای سروش به کتاب آقای جوادی آملی دارد
      14. کتاب هرمونوتیک، کتاب و سنّت آقای محمّد مجتهد شبستری
      15. رسوب پیدا کردن بحث هرمونوتیک در بسیاری از اذهان‌ها
      16. مطرح شدن مبحث فلسفه‌ی مارکسیسم در اوایل انقلاب
      17. کتاب مسائل جدید کلامی و فلسفه‌ی دین آقای خسروپناهی راجع به هرمونوتیک
      18. کتاب آقای هادی صادقی به نام درآمدی بر کلام جدید
      19. مباحثی در کلام جدید کتاب آقای علی شیروانی
      20. کتاب باورها و پرسش‌ها، جستارهایی در کلام جدید از آقای هادوی تهرانی
      21. کتابی به نام هرمونوتویک از آقای احمد واعظی
      22. آقای مجتهدی شبستری و آقای سروش پرچمدار هرمونوتیک در کشور
      23. هرمونوتیک چیست؟
      24. نقل قول آقای خسروپناه در کتاب خود
      25. پیدایش بحث هرمونوتیک
      26. مشکلات زیاد بر سر تألیف اصطلاح هرمونوتیک
      27. معنای اصطلاحی هرمونوتیک از زبان ریچارد پالمر
      28. مراحل مختلف هرمونوتیک
      29. تبیین ماهیت فهم، تعریف اخیر و معاصر هرمونوتیک
      30. قواعد فهم نقطه‌ی تمرکز فیلسوفان روی هرمونوتیک
      31. هدف از کلام انتقال معانی و مقصود
      32. منتقل شدن تمرکز از نویسنده و متکلّم به شارح و مفسّر
      33. هدف اصلی هرمونوتیک، تدوین روشی برای به دست آوردن علوم انسانی
      34. عبارات آقای سروش در کتاب قبض و بسط
      35. معانی عبارات گرسنه‌ی معانی هستند نه آبستن آن‌ها از دید آقای سروش
      36. نتیجه‌ی هرمونوتیک چیست؟
      37. هرمونوتیک روش‌شناختی چیست؟
      38. بحث مفصّل راجع به هرمونوتیک در نزد فضلا
      39. هرمونوتیک فلسفی در چه موردی بحث می‌کند؟
      40. بیشتر بودن دایره‌ی شمول هرمونوتیک فلسفی از هرمونوتیک روش‌شناختی
      41. تمثیل آقای سروش در مورد نتیجه‌گیری از قرائت‌های مختلف
      42. متفاوت بودن برداشت هر کس از آثار هنری
      43. وسیع بودن دامنه‌ی هرمونوتیک

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»

بحث کلام یکی از شاخه‌های علومی در میان دانشمندان

همان‌طور که مستحضر هستید در میان دانشمندان اسلامی یکی از شاخه‌های علومی بحث کلام بوده است، همیشه مطرح بوده است و موضوعات متنّوعی هم ذیل آن مطرح می‌شد که الآن از آن به عنوان کلام قدیم یاد می‌شود که عمدتاً شامل همان مباحث سنّتی کلام است که شامل خداشناسی، نبوّت، امامت، بحث عدل در مورد خدای متعال و از این قبیل مباحث است.

Ranjbariyan-13950122-Hermo-ThaqalainSite (2)

وارد شدن مباحث پلورالیسم در کلام جدید

 لکن با مرور زمان یک سری مباحث دیگری در حوزه‌ی کلام مطرح می‌شود که این‌ها در حوزه‌ی سنّتی کلام قبلاً جایگاهی نداشته یا این‌قدر برجسته نبوده است که این‌ها مجموعاً تشکیل دهنده‌ی مباحث مربوط به کلام جدید هستند. مثلاً از جمله مباحث مربوط به پلورالیسم است که بحث تکثّرگرایی در حوزه‌های مختلفی را می‌تواند مطرح کند که حالا آن فعلاً موضوع بحث ما نیست. امّا غرض این‌که این بحثی است که سابقه‌ی چندانی نداشته است گرچه برای همه‌ی این‌ها شاید بشود یک رگه‌هایی در متون سنّتی و کلاسیک پیدا کرد لکن خیلی جدّی نبوده است یعنی مسئله‌ها این نبود حتّی شما به دوره‌های اخیر مراجعه کنید، مثلاً فرض کنید کتاب‌های مرحوم استاد شهید مطهری (رحمه الله علیه) بیشتر ناظر به کلام قدیم است به اضافه‌ی شبهاتی که برخاسته از فلسفه‌ی مارکسیسم بود و الآن که من و شما همچنان این کتاب‌ها را برای جوان‌ها توصیه می‌کنیم بخشی ناشی از این است که ما کتاب به روز قابل توجّهی نداریم و گرنه روح حاکم بر مباحث کلامی مرحوم شهید مطهری در مباحث جدید به شبهات مربوط به مباحث فلسفه‌ی مارکسیسم برمی‌گردد و بحث پلورالیسم مسئله‌ی زمانه‌ی شهید مطهری نبود یا حتّی همین بحث هرمونوتیک که می‌خواهیم مطرح کنیم این بحث زمانه‌ی شهید مطهری نیست؛ گرچه ممکن است یک رگه‌هایی، یک مطالبی، یک عباراتی راجع به این شما در آن کتاب‌ها پیدا کنید و بشود از آن برای این بحث‌ها هم استفاده کنید. امّا آن کتاب‌ها و آن مباحث برای این منظور وضع نشد غرض یک چیز دیگری بود و مباحث مبنایی دین و اسلام و مباحث کلامی را مطرح می‌کرد حالا استدراداً شاید یک اشاره‌ای به چیزهایی شده است.

Ranjbariyan-13950122-Hermo-ThaqalainSite (4)

تشکیل دهنده‌ی مباحث کلام جدید با مطرح شدن مباحث در دوره‌های اخیر

امّا در دوره‌های اخیر یک سری مباحث مطرح شده است- بعضی به سده‌های اخیر می‌رسد، بعضی به دهه‌های اخیر می‌رسد- این‌ها تشکیل دهنده‌ی مباحث مربوط به کلام جدید است و ما این را در عنوان بحث صفحاتی از کلام جدید گفتیم، به خاطر این‌که بنا نداریم همه‌ی مباحث کلام جدید را کار کنیم؛ چون همه‌ی مباحث مفصّل است.

انتظار بشر از دین مبحثی در کلام جدید

صفحاتی را می‌خواهیم ورق بزنیم بعضی از مواردی که در دانش کلام جدید مطرح می‌شود که شامل انتظار بشر از دین است که این هم یکی از مباحث کلام جدید است یعنی این‌که دین تا کجا باید حضور داشته باشد. در واقع انسان معاصر حداقل بخش قابل توجّهی یا اکثریّتی از انسان معاصر، اصل وجود خدا را پذیرفتند یعنی این‌که این عالم یک خدایی دارد یا حالا همین را به تعابیر و عبارات مختلف می‌گویند به شکل این‌که وجود ماوراء، به شکل حس پرستش، به شکل حس نیاز به معنویت و امثال این‌ها را به نحوی پذیرفتند، امّا روی یک چیزهایی بحث‌های جدّی دارند و آن این‌که حالا دینی که شما می‌گویید تا کجا باید حضور پیدا کند؟ آیا در قلمرو عبادات است؟ یا قلمرو فراتر از آن است و مباحثی از این قبیل. این‌ها تشکیل دهنده‌ی مباحثی از کلام جدید است یا پلورالیسم که اشاره کردم.

Ranjbariyan-13950122-Hermo-ThaqalainSite (5)

اشکالاتی به مباحث سنّتی کلام

 اشکالات جدیدی که احیاناً به مباحث سنّتی کلام گرفته می‌شود، در مورد فرض کنید برهان نظم اشکالاتی مطرح می‌شود که بعضی این‌ها را در کلام قدیم بحث می‌کنند، بعضی در کلام جدید بحث می‌کنند. خلاصه این‌ها مجموعاً مباحثی است که تشکیل دهنده‌ی کلام جدید است. حالا آن چیزی که ما فعلاً روی آن دست گذاشتیم بحث هرمونوتیک و مباحث مربوط به قرائت‌های مختلف است و گفتیم اگر بشود این را حدود سه جلسه جمع کنیم و اگر رسیدیم و مجالی بود یک بحثی هم راجع به صفحه‌ی دیگری از کلام جدید داشته باشیم و آن نسبت بین دین و اخلاق است که اگر برسیم آن را هم بحث کنیم.

بحث هرمونوتیک و مباحث مربوط به قرائت‌های مختلف

امّا «ما نحن فیه» مبحث هرمونوتیک و مباحث مربوط به قرائت‌های مختلف است. در واقع بحث هرمونوتیک این‌طور نیست که مثلاً فرض کنید ما خواسته باشیم یک بحثی از فلسفه‌ی غرب را بخوانیم. یکی از رشته‌های ما فلسفه‌ی غرب است و به آن‌جا می‌رویم مباحث مختلفی از این دانش را ورق می‌زنیم و شروع به خواندن می‌کنیم از جمله هم می‌تواند این باشد. ولی این‌که ما مشخّص روی این دست می‌گذاریم به خاطر این‌که این بحث در واقع اضلاعی دارد که با بحث‌های دینی ما اصطحکاک پیدا می‌کند و در واقع ناظر به همین مباحث دینی است که دقیقاً ما روی همین‌ها بحث می‌کنیم و تلاش می‌کنیم و درس می‌خوانیم روی همین‌ها دست می‌گذارد. از این جهت لازم است که ببینیم چیست.

Ranjbariyan-13950122-Hermo-ThaqalainSite (1)

قرائت‌های مختلف به معنای هرمونوتیک نیست

الآن آن چیزی که ما با آن در جامعه مواجه هستیم مبحث قرائت‌های مختلف است. قرائت‌های مختلف دقیقاً به معنای هرمونوتیک نیست، این‌ها یک ارتباطی با هم دارند امّا به این معنا نیست که هرمونوتیک یعنی قرائت‌های مختلف. امّا آن چیزی که ما الآن در جامعه با آن مواجه هستیم مبحث قرائت‌های مختلف است و از باب همان حدیث همیشگی «رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ امْرَأً عَرَفَ‏ قَدْرَهُ»[۱] که بدانیم چه وضعیّتی داریم باید این را توجّه داشته باشیم که مبحث قرائت‌های مختلف کأنّ به نحوی بین متفکّرین ما پذیرش پیدا کرده است یعنی کسانی که داعیه‌دار اندیشه‌ در فضای گفتمانی کشور ما هستند، این‌ها تقریباً این بحث را پذیرفتند و حتّی در میان مخاطبان خود پذیرفته شده است و مخصوصاً با دامنه‌ای که بحث قرائت‌های مختلف و مقدّم بر هرمونوتیک دارد که آن را توصیه به همه چیز می‌دهند نه فقط متون دینی و قدسی بلکه فرض کنید مباحث هنری، تاریخی و همه‌ی این‌ها را توصیه می‌دهند و می‌گویند شامل می‌شود، شما می‌بینید در جامعه‌ی هنری ما هم کأنّ این پذیرفته شده است، در گروه‌های مختلف کسانی که در مباحث تاریخی کار می‌کنند این بحث پذیرفته شده است که قرائت‌ها مختلف است، هر کسی قرائتی دارد.

شروع مباحث قرائت‌های مختلف از دهه‌ی ۷۰

ما قبل از این‌که به این برسیم کمی باید عقب‌تر برویم، ببینیم چه خبر است و این‌ بحث‌ها از کجا مطرح شده است. در کشور ما تقریباً این مباحث از دهه‌ی ۷۰ شروع شد یعنی تقریباً اواسط دهه‌ی ۷۰ که یکی آقای سروش این مباحث را به نوعی مطرح کرد حالا تاریخی می‌گویم یعنی آن چیزی که انعکاس پیدا کرد و گرنه شاید به لحاظ عمق فکری نفر دوم قوی‌تر از سروش باشد و آن آقای محمّد مجتهد شبستری است. آقای سروش اوایل دهه‌ی ۷۰ بحث معروف نظریه‌ی قبض و بسط تئوریک شریعت را مطرح کرد که در قالب یک کتاب منتشر شد و در زمان خودش هم خیلی سر و صدا کرد.

نقد به کتاب قبض و بسط آقای سروش

در قبض و بسط آقای سروش بحث‌های مختلفی مطرح کرد و اصلاً یکی از نقدهایی که به ایشان مطرح شده بود، این بود که کتاب و صاحب آن فقر روشمندی دارد یعنی کتاب خیلی منظم نیست، خیلی معلوم نیست. دقیقاً روی چه چیزی زوم کرده و می‌خواهد بحث کند. مباحث متنوّعی را مطرح می‌کرد منتها یکی از ویژگی‌های مثبتی که ایشان دارد ادبیات بسیار جذابی است که دارد و این سبب می‌شود که مباحث او بُرد خوبی پیدا کند. ادبیات جذّاب هم در قلم او و هم در بیان او تبلور دارد. هم وقتی صحبت می‌کند خیلی گیرا صحبت می‌کند، هم در قلم.

دستخوش تغییر بودن فهم ما از دین

این باعث شده بود و به اضافه‌ی آن مطالبی که در ارائه‌ی نظریه از شعر و امثال این‌ها و به اضافه‌ی چاشنی استدلال و همه چیز در کنار هم به کار گرفته شده بود این یک جذّابیتی ایجاد کرد و مخصوصاً هم که بحث جنجالی بود و خیلی از زیر ساختارها را به هم می‌ریخت بحث کلاً صدا کرد. می‌گفت این‌که ما یک سری برداشت‌هایی از دین داشته باشیم و روی این برداشت‌ها تأکید داشته باشیم و بخواهیم همین برداشت‌ها را استمرار بدهیم این صحیح نیست بلکه فهم ما از دین دستخوش تغییر می‌شود. این دستخوش تغییر شدن را در بحث هرمونوتیک توضیح می‌دهم. ایشان در واقع جهات مختلفی که سبب تنوّع و تکثّر در فهم می‌شود را مطرح می‌کند. یکی از آن چیزهایی که مطرح می‌کند همان چیزی است که در هرمونوتیک هم مطرح است، این‌که عبارت‌ها در واقع پیامی ندارند، این شما هستید که به این عبارت‌ها پیام می‌دهید و از آن استنباط می‌کنید و جلو می‌روید. یا مثلاً یک نگاه دیگری که در زمان ایشان مطرح می‌شد این بود با توجّه به این‌که علوم در حال تغییر و تحوّل هستند فهم ما از دین هم دستخوش تغییر می‌شود. یعنی یک زمانی فرض کنید دامنه‌ی علوم محدود بود، معرفت‌های بشری محدود بودند، یک برداشتی از دین هم صورت می‌گرفت. حالا معرفت‌های بشری متکثّر شدند، زیادتر شدند، متنوّع‌تر شدند، فهم ما هم از دین دستخوش تغییر می‌شود یعنی به تناسب این تغییری که در معارف بشری اتّفاق می‌افتد، فهم ما هم از دین دستخوش تغییر می‌شود.

این‌ها به زبان‌ها و ادبیات‌های مختلف با استشهادهای مختلفی هم مطرح می‌شد. گاهی هم مثال‌هایی ذکر می‌شد که مثال‌ها فی نفسه صحیح بود منتها وقتی می‌خواستند این مثال‌ها را تعمیم کنند اشکال ایجاد می‌شد. بله در یک مواردی این اتّفاق می‌افتد، درست است، امّا این‌که شما بگویید چون در مورد الف این اتّفاق افتاد، نتیجه می‌گیریم در مورد ب هم لزوماً این اتّفاق می‌افتد این صحیح نیست و این‌جا محل اشکال می‌شد.

کتاب شریعت در آینه‌ی معرفت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) در مقابل کتاب آقای سروش

در مقابل ایشان هم همان زمان کتاب‌هایی نوشته شد، هم در چهره‌های دانشگاهی افرادی کتاب نوشتند و هم در چهره‌های حوزوی که آن چیزهایی که در حوزه منتشر شد به نظر می‌رسید قوی‌تر بود که خود آقای سروش هم در چاپ‌های بعدی نظریه‌ی قبض و بسط گفته بود. از جمله کتاب‌هایی که نوشته شد کتاب آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) با عنوان شریعت در آینه‌ی معرفت بود که الآن همان منبعی برای همین مباحث مشهور هرمونوتیک است منتها ایشان خیلی فلسفی به بحث نگاه می‌کند، خیلی علمی و مفصّل بحث می‌کند و کلاً مقوله‌ی معرفت مورد بحث و مدافع خودش قرار می‌دهد.

تجلیل از کتاب آقای شیخ صادق لاریجانی توسّط آقای سروش

کتاب دیگری در آن زمان توسّط آیت الله شیخ صادق لاریجانی که الآن رئیس قوه است به نام معرفت دینی نوشته شد که خود آقای سروش در مقدّمه‌ی چاپ‌های بعدی از این کتاب به طور خاص خیلی تجلیل کرده بود.

اشکالاتی که آقای سروش به کتاب آقای جوادی آملی دارد

از کتاب آقای جوادی آملی کأنّ ناراحت شده بود، گفته بود ایشان این همه حرف‌های ما را آورده است ولی یک کلمه نگفته است که این حرف‌ها برای ما بود. یا مثلاً یک اشکال دیگری در همان مقدّمه‌ مطرح می‌کند می‌گوید چرا ایشان به مرحوم فیض می‌رسد (رحمه الله علیه) می‌گوید ولی به غزالی می‌رسد این حرف را نمی‌زند. یک سری مطالب را این‌طور در کتاب خود می‌آورد و اظهار دلخوری و ناراحتی می‌کند. امّا در مورد معرفت دینی با همان ادبیات خودش گفته بود این علمی‌ترین کتابی بود که در مورد حرف ما زده شد. بعد مناظره‌ی علمی و مکتوب این دو ادامه هم پیدا کرد یعنی وقتی آقای شیخ صادق لاریجانی معرفت دینی نوشت، سروش هم متقابلاً جواب داد بعد دوباره آقای لاریجانی هم جواب داد آن هم در قالب یک کتابچه‌ی کوچکی چاپ شد و همین‌طور ادامه پیدا کرد.

بعد بزرگان دیگر هم بحث به صورت متفرّقه بحث کرده بودند، شخصیّت‌های علمی حوزه در قالب مقالات آن زمان در مجلات تخصّصی بحث کردند که مفصّل چاپ شد. بعد از ایشان به لحاظ تاریخی وگرنه به لحاظ علمی به نظر من قوی‌تر آقای محمّد مجتهد شبستری بود.

کتاب هرمونوتیک، کتاب و سنّت آقای محمّد مجتهد شبستری

محمّد مجتهد شبستری یک معمّمی بود، تحصیلات او در آلمان بود که بحثی را تحت عنوان هرمونوتیک مطرح کرد و به عقیده‌ی بنده علمی‌تر مورد بحث شد. این مهمترین کتابی است که آقای محمّد مجتهد شبستری نوشت و در همان فضا تحت عنوان هرمونوتیک، کتاب و سنّت منتشر کرد که یک مقدار علمی‌تر، فنّی‌تر و روشمندتر به بحث پرداخت و توضیح داد چرا ما می‌گوییم قرائت‌ها از دین متنوّع و متکثّر می‌شود. این چیزی که عرض کردم یک تاریخچه‌ای از ورود این بحث به فضای فکری کشور ما است.

رسوب پیدا کردن بحث هرمونوتیک در بسیاری از اذهان‌ها

توجّه داشته باشید که این بحث در بسیاری از اذهان رسوب پیدا کرد یعنی بسیاری از روشنفکران ما که الآن در حوزه‌های دیگری کار می‌کنند مثلاً فرض کنید استاد دانشگاهی در رشته‌ی جامعه‌شناسی کار می‌کند؛ وقتی به دین می‌رسد به عنوان یک پیش‌فرض مقوله‌ی قرائت‌های مختلف از دین را پذیرفته است و اصلاً جزو مبادی تصدیقی بحث او شده است و روی این مبنا بحث می‌کند و جلو می‌رود. با توجّه به این‌که قرائت‌های از دین مختلف است مثلاً در مسائل دیگر هکذا، هکذا. یعنی یک چیز روشن و پیش فرضی است. یا کسانی که در رشته‌های دیگر روانشناسی، تاریخ و مباحث سیاسی و مباحث دیگر هستند. الآن مطرح می‌شود فرض کنید مباحثی که ما در حوزه‌ی سیاست در کشور داریم تکلیف دین می‌شود، می‌گویند کدام دین؟ کدام قرائت؟ کدام برداشت؟ حتّی در مسائل عینی وقتی گفته می‌شود شورای نگهبان مصوبات مجلس را با دین تطبیق می‌دهد می‌گویند بر اساس کدام قرائت؟ ببینید من به جهات سیاسی آن کار ندارم، بحث خود را عرض می‌کنم این حرف‌ها یعنی این‌که بحث قرائت‌های مختلف به نحوی پذیرفته شده است که بله قرائت‌ها مختلف است، شما بفرمایید بر اساس کدام قرائت حرف می‌زنید و اظهار نظر می‌کنید.

مطرح شدن مبحث فلسفه‌ی مارکسیسم در اوایل انقلاب

این بحث طلبگی ما است که شاید بشود گفت در این قسمت به هر حال ما خیلی موفّق نبودیم یعنی یک فلسفه‌ای وارد فضای گفتمانی کشور ما شد و نشست، با این‌که تلاش‌های زیادی صورت گرفت، کتاب زیاد نوشته شد، مقالاتی نوشته شد، نشست‌های زیادی برگزار شد لکن این مباحث تقریباً نشست، با این‌که فرض کنید همان مباحثی که راجع به فلسفه‌ی مارکسیسم اشاره کردم، فلسفه‌ی مارکسیسم در دهه‌‌های ۴۰ و ۵۰ قبل از انقلاب و اوایل دهه‌ی ۶۰ در کشور خیلی مطرح بود. آن زمان مرحوم علّامه‌ی طباطبایی و شاگردان ایشان مثل شهید مطهری و بزرگان دیگر مثل جناب مصباح و دیگران یک رویارویی مستقیمی با مباحث فلسفه‌ی مارکسیسی پیدا کردند و در واقع شاید قسمت جذاب کار آن‌ها به لحاظ حوزوی این بود که فلسفه‌ی اسلامی را با فلسفه‌ی مارکسیسم درگیر کردند و فلسفه‌ی مارکسیسم در ایران شکست خورد. امّا این مباحث به نظر من همچنان زنده و مطرح است حالا شاید باز احتیاج به زمان داشته باشد، ولی هر چه زمان می‌گذرد به نظر می‌رسد رسوب آن بیشتر می‌شود، نشست آن در اذهان بیشتر می‌شود به جای این‌که مدام تضعیف و کمرنگ شود نه به عکس مدام تقویت می‌شود. به هر حال این چیزی است که باید بیشتر روی آن کار شود.

کتاب مسائل جدید کلامی و فلسفه‌ی دین آقای خسروپناهی راجع به هرمونوتیک

کتاب مسائل جدید کلامی و فلسفه‌ی دین که اثر جناب آقای خسرو پناه (حفظه الله) است، از اساتید و فضلای حوزه‌ی علمیه قم است که الآن هم رئیس انجمن حکمت و فلسفه‌ی کشور بعد از آقای اعوانی شدند. این کتاب در سه جلد توسّط جامعه المصطفی منتشر و چاپ شده است و به نظرم خیلی کامل است یعنی اوّل بحث عرض کردم ما در کلام جدید مباحث متنوّع و متعدّدی داریم ایشان سعی کرده است انواع مباحث را بیاورد و روی آن‌ها صحبت کند هر چند شما بعضی از آن‌ها را نگاه کنید ممکن است بگویید این بیشتر به کلام قدیم می‌خورد، امّا به دلیل همان رویکرد و به خاطر شبهات جدیدی که عرض کردم ایشان این‌جا آورده است. در کتاب ایشان که مسائل جدید کلامی است جلد دوم در چند درس مباحث هرمونوتیک را مطرح کرده است. سه درس ایشان راجع به هرمونوتیک است از تاریخچه شروع می‌کند تا متفکّرین هرمونوتیک، تا وضعیّت کشور سروش و امثال این‌ها. تقریباً درس، درس است کتاب خیلی مناسبی است و ای کاش این کتاب‌ها جزو کتاب درسی حوزه‌ها می‌شد. هم زمان هم با این کتاب و هم شخصیّت‌ها آشنا می‌شوید.

کتاب آقای هادی صادقی به نام درآمدی بر کلام جدید

کتاب بعدی کتاب درآمدی بر کلام جدید اثر جناب آقای هادی صادقی است. ایشان هم مثل آقای خسروپناه از فضلای حوزه‌ی علمیه قم است که در این مباحث کلام جدید مفصّل کار کردند و آثار خوبی هم ارائه کردند. بخش اوّل معرفت‌شناسی دینی، رابطه‌ی انسان و خدا، دین، پیامبری، اخلاق و امثال این مباحث را در این کتاب مطرح می‌کنند که حالا در قسمت بحث ما یک مقدار مجمل‌تر ظاهراً بحث کردند یا من ندیدم، ولی بحث هرمونوتیک در این کتاب خیلی برجسته نیست ولی سایر مباحث مربوط به کلام جدید را خوب بحث کردند. البتّه یک بحثی هم به نام شریعت، صامت یا ناطق که به همین مباحث هرمونوتیک و قرائت‌های مختلف برمی‌گردد.

مباحثی در کلام جدید کتاب آقای علی شیروانی

کتاب دیگری به نام مباحثی در کلام جدید است که جناب آقای علی شیروانی کار کردند. آقای شیروانی هم از فضلای حوزه‌ی علمیّه‌ی قم است شاید با آثار ایشان هم آشنا هستید. ایشان از کتاب‌های درسی حوزه شرح و ترجمه کردند، ایشان هم فاضلی است در مباحث فلسفه و کلام جدید هم تا حدودی کار کرده است. منتها کتاب ایشان مجموعه‌ای از مقالات نویسندگان مختلف، در موضوعات مختلف کلام جدید است. یک بحثی راجع به چیستی و گستره‌ی کلام جدید خود ایشان دارد، تعریف دین که خیلی از مباحث داغ کلام جدید را خود ایشان دارد. بحث خاستگاه دین را دیگری دارد، بحث تاریخمندی فهم متون دینی و مباحث هرمونوتیک را از شخصی به نام علی مأموری دارد که من ایشان را نمی‌شناسم، ولی این‌جا بحث زبان دین آمده است که تا حدودی نزدیک به بحث هرمونوتیک را ایشان دارد، علم و دین که توسّط آقای جلالی حسینی است. بحث معنویت مدرن و دین که این هم از بحث‌های بسیار داغ و بحث‌های روز در این کتاب است و مباحث دیگری از این قبیل. بحث کثرت‌گرایی که همان پلورالیسم است را هم دارد.

‌-‌ چنین مقالاتی را دیگران به اسم خودشان چاپ می‌کنند؟

-‌ نخیر. دکتر شیروانی و همکاران نوشته است.

کتاب باورها و پرسش‌ها، جستارهایی در کلام جدید از آقای هادوی تهرانی

 مباحثی از مجموعه مقالات است. کتاب دیگری به نام باورها و پرسش‌ها، جستارهایی در کلام جدید از جناب استاد هادوی تهرانی است، از فضلای برجسته‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم هستند البتّه ایشان یک کتابی دارد که من قبلاً داشتم که سال‌ها پیش به کتابخانه هدیه کرده بود که قبل از زمان آقای طباطبایی بود، نمی‌دانم الآن هست یا نه به نام مبانی کلامی اجتهاد. ایشان در آن کتاب مفصّل مباحث هرمونوتیک را مطرح کرده است. ایشان تقریباً این بحث‌ها را در این کتاب دارد، حالا همان‌طور که اسم کتاب جستارهایی در کلام جدید است که مختصر راجع به بعضی از مباحث کلام جدید دارد، امّا یک نوشتاری آخر به نام فهم کتاب و سنّت دارد که زمینه‌ی فهم و نظریه‌ی قبض و بسط تئوریک شریعت، ارزیابی نظریه‌ی قبض و بسط است. خیلی مختصر و مجمل از این‌ قسمت کتاب این بحث را مطرح کرده است.

-‌ یعنی همان دوره‌ی قبض و بسط است؟

– بله تقریباً برای همان دوره است. خود ایشان هم انتشارات در قم دارند و در انتشارات خودشان چاپ کردند. کتاب دیگری مستقلاً تحت عنوان هرمونوتیک است که اثر آیت الله جعفر سبحانی است که از مراجع معظّم تقلید هستند. می‌دانید آقای سبحانی (حفظه الله) از مراجعی هستند که فیلسوف و کلامی هستند و مؤسّسه‌ی امام صادق که دارند شاید بشود گفت به لحاظ کلاسیک قدیمی‌ترین مرکز در قم است که مباحث کلامی را کار می‌کنند. آیت الله مکارم شیرازی هم کلامی هستند امّا فیلسوف نیستند، ولی آقای سبحانی فیلسوف هستند، کلامی هم هستند و در مباحث کلام جدید هم شاید بشود گفت در میان مراجع فعلی ما بیش از دیگران کار کردند و همان‌طور هم که می‌بینید الآن کتاب مستقلی از ایشان در دست است که راجع به بحث هرمونوتیک است، مختصر هم است. حالا کتاب‌های دیگری هم است این‌ها چیزهایی بود که در دسترس بود.

کتابی به نام هرمونوتویک از آقای احمد واعظی

یک کتاب دیگری که کتاب خوبی است، من هم سال‌ها پیش روی آن بررسی داشتم، اسم آن هرمونوتیک است که از آقای احمد واعظی است که فکر می‌کنم رئیس دفتر تبلیغات قم در سال‌های اخیر شده بود. ایشان هم شخصیّت بسیار فاضلی است مخصوصاً در همین مباحث کلام جدید این اسم‌ها را به ذهن مبارک بسپارید و بشناسید که این‌ها افرادی در کلام جدید هستند که کار کردند، فردا اگر اثر دیگری دیدید در جریان باشید. آن‌جا یک کتاب قطوری است و فقط راجع به هرمونوتیک است یعنی اگر کسی خواسته باشد مفصّل و مستقل راجع به هرمونوتیک و تاریخچه و همه‌ی نظریات فلاسفه و دانشمندان را ببینید شاید آن کتاب از همه مفصّل‌تر و کامل‌تر و جامع‌تر بحث کرده است.

آقای مجتهدی شبستری و آقای سروش پرچمدار هرمونوتیک در کشور

مجموعه‌ا‌ی از گفتارها و سخنرانی‌های آقای مصباح بود؛ چون بحثی شد و خیلی صدا کرد و در واقع توسعه پیدا کرد شخصیّت‌های مختلف به شکل‌های مختلف به آن پرداختند. حالا سخنرانی‌ها، مقالات، همایش‌ها به شکل‌های مختلفی این مباحث مطرح شد. ولی من همچنان معتقد هستم مهمترین پرچمدار هرمونوتیک در کشور ما به لحاظ علمی آقای مجتهدی شبستری است، هر چند آقای سروش به لحاظ نوع ادبیاتی که به کار می‌بُرد و نوع فعّالیّت و عملکردی که در کشور داشت و دانشگاه‌های مختلف می‌رفت و می‌آمد بله مخاطب عام‌تری پیدا کرد و مباحث آن خیلی نفوذ پیدا کرد ولی به لحاظ علمی این آقا به نظر بنده قوی‌تر کار کرده است.

-‌ مصطفی ملکیان چطور؟

– مصطفی ملکیان بیشتر در حوزه‌ی مباحث مربوط به نسبت اخلاق و دین کار کرده است، آن‌ها بحث قرائت‌ها را پیش فرض گرفتند.

-‌ در این زمینه تأثیرگذار نبود؟

– تأثیرگذاری همان چیزی است که عرض کردم یعنی پیش‌فرض گرفتند پرچمداران بحث آن‌هایی است که عرض شد یعنی یکی مجتهد شبستری است، یکی هم سروش است منتها ملکیان قبول دارند که قرائت‌ها مختلف است، همان چیزی که اشاره کردم روشنفکران ما این را پیش فرض گرفتند این هم پیش فرض است، ولی این‌که بخواهد مستقل روی این بحث کند شاید بعضی از نشست‌ها داشته باشد ولی من کتاب مستقلی از ایشان ندیدم یا مثلاً آقای فنایی اشکوری همه نسبت دین و اخلاق را بحث می‌کنند و البتّه که پیش‌فرض آن‌ها تکثّر و قرائت‌ها است یعنی این را به رسمیّت شناختند و حالا روی آن بحث می‌کنند. چون اگر شما قرائت‌های مختلف را نپذیرید، نمی‌توانید وارد بحث نسبت اخلاق و دین شوید.

-‌ شهید سروش که اوایل انقلاب جزو پرچمدار خود تفکّر انقلاب اسلامی است چه می‌شود که به این سمت می‌رود؟

-‌ این اتّفاقی است که برای خیلی از افراد افتاده است.

– جریان خاصّی بود؟

– من در مورد ایشان مسئله‌ی خاصّی را سراغ ندارم. نه تنها اوایل انقلاب بلکه ایشان همان اوایل دهه‌ی ۷۰ در همین مسجد امام جعفر صادق علیه السلام که ابتدای اراج است بحث شرح خطبه‌ی متّقین را داشت که کتاب هم به نام اوصاف پارسایان شد و انتشارات صراط کتاب‌های ایشان را چاپ می‌کند. آن‌جا شما آن بحث‌ها را نگاه کنید بحث خطبه‌ی متّقین و اوصاف پارسایان است که از زبان نهج البلاغه، زبان امیر المؤمنین است که بسیار گیرا و بسیار جذّاب و پرمخاطب است و بسیاری از بچّه مذهبی‌های این منطقه و شمران پای جلسات ایشان می‌نشستند و استفاده می‌کردند، مباحث ایشان را رادیو پخش می‌کرد، خود من به یاد دارم. امّا چطور این اتّفاق می‌افتد کلاس‌های دیگری را می‌طلبد.

-‌ کتاب آقای علّامه یا شهید ثانی چطور، ایشان هم یک نقدی نوشتند؟

– بله ایشان هم نوشت، من خیلی آن کتاب را به لحاظ علمی وزن نکردم که ببینم چگونه است. منتها با توجّه به این‌که ایشان خیلی اهل مباحث فلسفه‌ی غرب و کلام جدید نبود، برداشت من این بود که خیلی قوی نباشد شاید اشتباه کنم، شاید کتاب ایشان قوی باشد ولی این کتاب خیلی مشهور نشد. آن کتابی که بیشتر مشهور شد یکی کتاب آقای جوادی آملی بود، یکی هم کتاب شیخ صادق که مشهور شد. امّا مقالاتی که در مجلات مختلف تخصّصی نوشته می‌شد آن‌ها هم خیلی مورد توجّه بودند. مثلاً کتاب نقدی که مجموعه‌ی آقای رشاد منتشر می‌کرد مقالات بسیار خوبی در این قسمت چاپ کرد. یا مثلاً کتاب نقد که برای خود دفتر تبلیغات است ولی مصطفی ملکیان از آن‌جا مصطفی ملکیان شد یعنی این‌که از آن‌جا می‌گویم به لحاظ شناخته شدن و مطبوعاتی شدن و رسانه‌ای شدن بحث شد، طرفین، مخالف و موافق زیاد در موضوعات مختلف کلامی بحث کردند.

هرمونوتیک چیست؟

ببینیم هرمونوتیک چیست؟ یعنی ما در واقع گفتیم یک گرفتاری داریم، یک بحثی داریم، یک مسئله‌ای تحت عنوان قرائت‌ها داریم که قبل‌تر از آن و مقدّم بر آن بحث هرمونوتیک است. خود واژه‌ی هرمونوتیک یک واژه‌ی یونانی است مثل دموکراسی که می‌گوییم اصل آن یک واژه‌ی یونانی است، این هم یک واژه‌ای است که در واقع در یونان باستان، در زمان فلاسفه‌ی بزرگ یونان مثل افلاطون و ارسطو واژه حضور داشته است یعنی واژه واژه‌ی مستحدث و جدیدی نیست.

نقل قول آقای خسروپناه در کتاب خود

در همان زمان تقریباً به همین معنای تفسیر به کار می‌رفت و حتّی آقای خسروپناه در کتاب خودش می‌گوید: ارسطو کتابی به نام ارغنون دارد، در قسمتی از آن یک بخشی به نام هرمونوتیک است و این هرمونوتیک همان مباحث قواعد فهم را بحث کرده است منتها خیلی سنّتی. یک عدّه هم معتقد هستند که واژه‌ی هرمونوتیک متأخذ از واژه‌ی هرمس است، انتشارات هرمس را هم می‌شناسید که بیشتر کتاب‌های دانشگاهی چاپ می‌کند. بعضی متأخذ از آن می‌دانند که هرمس در واقع شارح آموزه‌های الهی برای یونانیان باستان شناخته می‌شد یعنی به نوعی مفسّر بود و می‌گویند الآن هرمونوتیک هم از همان هرمس گرفته شده است. حالا این‌ها نظریه‌هایی در مورد لغت به لحاظ کلاسیک لازم است که در مباحث مطرح شود.

پیدایش بحث هرمونوتیک

منتها بحث ما راجع به این نیست یعنی آن لفظ هرمونوتیک محل بحث ما نیست، ما با اصطلاح هرمونوتیک کار داریم. می‌گوییم هرمونوتیک در معنای جدید خود یعنی در معنای اصطلاحی خود برای دوره‌های اخیر دنیای غرب است و واژه و اصطلاح و مفهوم، تاریخچه، مبانی و معانی آن هم کلاً برای دنیای غرب است. در واقع در قرون ۱۶، ۱۷ میلادی در غرب متولّد شد. عمدتاً هم زادگاه آن در آلمان و فرانسه بود و قبل از فرانسه هم باز در آلمان بود که فیلسوفانی و نویسندگانی در آلمان پیدا شدند و این مباحث را خیلی جدّی مطرح کردند. یعنی در واقع برای دنیای مدرن است بعد از رفرمیسم مذهبی است، بعد از دوره‌های رنسانس است. آن چیزی که در یونان باستان بود فقط واژه‌ بود مثل دموکراسی که عرض کردم واژه بود ولی آن اصطلاحی که امروز از دموکراسی است چیز دیگری است. بنابراین ما هرمونوتیک را بیشتر یک اصطلاحی متولّد از دوره‌های جدید غرب و برآمده از فلسفه‌ی غرب می‌دانیم.

مشکلات زیاد بر سر تألیف اصطلاح هرمونوتیک

سر تألیف این اصطلاح هم مشکلات زیادی وجود دارد، چون دانشمندان و فیلسوفان متعدّدی با زوایای نگاه خود این را تعریف کردند یعنی به عبارتی خود هرمونوتیک هم دستخوش هرمونوتیک شده است. پس ما به لحاظ لفظی می‌گوییم هرمونوتیک در واقع همان تفسیر متن در معنای سنّتی خودش است.

معنای اصطلاحی هرمونوتیک از زبان ریچارد پالمر

امّا در معنای اصطلاحی یک تعریفی که جناب آقای خسروپناه جمع کرده است یک چیزی ایشان از ریچارد پالمر آورده است، می‌گوید: سنّت تأمّل فلسفی آلمان- من این تعریف را به این جهت پسندیدیم که هم تعریف است و هم ناظر به تاریخچه است- و اخیراً فرانسه در باب ماهیت فهم که از طریق شلایر ماخر، دیلتای و هایدگر گسترش یافته است و اخیراً ریکور آن را ارائه می‌کند.

مراحل مختلف هرمونوتیک

این در واقع یک تعریف جدیدی است یعنی تعریف جدید که می‌گویم یعنی ناظر به وضع جدید هرمونوتیک است، امّا این عباراتی که عرض می‌کنم در واقع مراحل مختلف هرمونوتیک را در خودش جا داده است. هنر تفسیر کتاب مقدّس، هنر تفسیر متون به کمک قواعد فهم، روش جلوگیری از بدفهمی-این قسمت برای شلایر ماخر است که بیشتر روی بحث بد فهمی اصرار داشت- روش‌شناسی علوم انسانی و تبیین ماهیت فهم.

تبیین ماهیت فهم، تعریف اخیر و معاصر هرمونوتیک

تبیین ماهیت فهم در واقع تعریف اخیر و اصطلاح اخیر و معاصر هرمونوتیک این است. یعنی آن چیزی که الآن مسئله‌ی کلام جدید ما است این است. چون خیلی از حرف‌هایی که آن‌ها می‌زدند مثلاً فرض کنید دانشمندان و فیلسوفانی مثل آگوست ولف بوده یا جان مارتین کلادنیوس بوده یا دیلتای بوده است، معمولاً وقتی شما حرف‌های آن‌ها را نگاه می‌کنید شاید بعضاً خیلی با حرف‌های ما فاصله نداشته باشد، امّا آن چیزی که یک تحوّلی پیدا کرده و یک نوع افراطی شده و در فضای گفتمان کشور ما افتاد آن حرف‌هایی است که هایدگر بیشتر مطرح کردند که به آن می‌رسیم.

قواعد فهم نقطه‌ی تمرکز فیلسوفان روی هرمونوتیک

بنابراین عمدتاً تمرکز آن‌ها روی قواعد فهم بود که می‌گفتند شما باید تلاش کنید تا نسبت به این عبارت فهم پیدا کنید. منتها اوّل کار بیشتر به طور طبیعی دغدغه این بود که ما چه چیزی را از مراد گوینده یا نویسنده بفهمیم، آرام آرام به این سمت آمد که چه کار به آن نویسنده یا گوینده داریم، خود عبارت برای ما موضوعیّت دارد، این عبارت کشش چه معانی را دارد؟ در واقع با همین مباحث کلامی که ما داریم فاصله ایجاد می‌شود؛ چون ما معتقد هستیم باید دنبال مراد گوینده و نویسنده باشیم، فعلاً در مقام نقد نیستیم، در مقام تبیین هستیم.

هدف از کلام انتقال معانی و مقصود

 لکن آن چیزی که غرض از کلام است اصلاً انتقال معانی است، انتقال مقصود است من می‌خواهم یک مطلبی را به شما انتقال بدهم لکن از عباراتی استفاده می‌کنم. حالا عبارت هم ممکن است کشش معانی دیگری را داشته باشد منتها اصلاً فلسفه‌ی هرمونوتیک معاصر -نه در سنّتی-  متوقّف بر این است که شما کأنّ آن گوینده یا نویسنده را کنار می‌گذارید و با او کاری ندارید، می‌گویید خود این عبارت قابلیّت‌هایی دارد و من با آن قابلیّت‌ها کار دارم. حالا هر کدام از فیلسوفان روی نکته‌ای بیشتر دست می‌گذارند مثلاً شرایط روانشناختی خود آن مفسّر برای آن‌ها خیلی مهم است که این آدم در چه فضای گفتمانی، در چه فضای محیطی، در چه فضای اجتماعی این متن را تفسیر می‌کند. در حالی که بعضی از همین فیلسوفان هرمونوتیک که به تفکّرات اصولی ما، همین دانش اصول فقه ما خیلی نزدیک است.

منتقل شدن تمرکز از نویسنده و متکلّم به شارح و مفسّر

آن‌ها می‌گویند شما فضای محیطی گوینده و نویسنده را باید به دست بیاورید نه فضای محیطی مفسّر را. این‌که بیشتر تمرکز شما روی مفسّر باشد یا تمرکز شما روی گوینده و القا کننده‌ی متن باشد، این در واقع چیزی است که در سیر تحوّل و تاریخی بحث هرمونوتیک به شدّت‌ دستخوش تغییر شده است و اصلاً بیشتر تمرکز از متکلّم و نویسنده روی شارح و مفسّر منتقل شده است، این است که الآن موضوعیّت پیدا کرده است.

هدف اصلی هرمونوتیک، تدوین روشی برای به دست آوردن علوم انسانی

ایشان می‌گوید: از زمان دیلتای هدف اصلی هرمونوتیک تدوین روشی برای به دست آوردن علوم انسانی معتبر شده است. در تمام این مراحل کشف مراد متکلّم یا مؤلّف مهم تلقّی می‌شد. تا زمانی که تمرکز شما در بحث هرمونوتیک روی متکلّم و مؤلّف است، مشکل زیادی پیش نمی‌آید، می‌گویید می‌خواهم بفهمم که این آقا چه می‌گوید، حتّی ممکن است این آقا با شما قرار داد کند و لفظی را در معنای معکوس خودش به کار ببرد. یعنی لفظ این باشد که من آب می‌خواهم ولی بگوید من هر موقع به تو گفتم آب می‌خواهم یعنی آب نیاور. این اشکالی پیدا نمی‌کند اگر شما بگویید آن چیزی که در واقع موضوعیّت دارد مراد متکلّم و گوینده است، منتها اگر آن متکلّم و گوینده کنار رفت، خود این متن یک موضوعیّتی پیدا کرد، وقتی این متن موضوعیّت پیدا می‌کند دیگر شما با آن کاری ندارید که بگویید بله باید ببینیم متن کشش چه چیزی را دارد. حالا یک قسمت از عبارات آقای سروش را ایشان آورده است، همین بحثی که عرض کردم را دارد، هم این‌که گفتم ادبیات او گیرا و جذّاب بوده است، نمونه‌ی آن را هم ببینید بد نیست.

عبارات آقای سروش در کتاب قبض و بسط

عبارت آقای سروش در کتاب قبض و بسط او است، می‌گوید: عبارات نه آبستن که گرسنه‌ی معانی هستند. شما مثلاً بحث فلسفی مطرح می‌کنید، با یک ادبیات خیلی ساده و خیلی جذّاب مطرح می‌کند. می‌گوید: عبارات نه آبستن که گرسنه‌ی معانی هستند این یعنی اصلاً کل فلسفه‌ی کلام را کلام نه کلام اصطلاحی- فلسفه‌ی گفتار را کنار می‌گذارد. چون ما معتقد هستیم عبارات آبستن معانی هستند، اصلاً این پیش‌فرض ما است، می‌گوییم چه چیزی گفت؟ چون می‌خواهیم ببینیم منظور او چه بود، دنبال چه چیزی بود که ما هم دنبال همان را بگیریم. امّا ایشان می‌گوید آن معانی را رها کن، آن چیزی که آن آقا می‌خواست اراده کند، شما دنبال این لفظ باشید و ببین او می‌خواهد چه بگوید.

حکیم آن‌ها را -یعنی همان عبارات را- چون دهان‌هایی باز می‌بیند نه چون شکم‌هایی پر. یعنی می‌گوید توی قاری و توی مفسّر که می‌خواهی قرائت کنی، تو باید به آن معنا القا کنی. و بعد دوباره تکرار می‌کند که عبارات گرسنه‌ی معانی هستند نه آبستن.

معانی عبارات گرسنه‌ی معانی هستند نه آبستن آن‌ها از دید آقای سروش

باز ایشان در جای دیگری می‌گوید: فهمیدن زبان هر عصر در گرو فهمیدن تئوری‌های علمی و فلسفی آن عصر است و بدین لحاظ ثبات الفاظ و عبارات به هیچ روی تضمین کننده‌ی ثبات معانی نیست؛ زیرا تغییر تئوری‌های اهل عصر در تن الفاظ ثابت، روح معانی مختلف می‌دمد و این است معنای آن‌که عبارات گرسنه‌ی معانی هستند نه آبستن آن‌ها. یعنی شما در هر عصری این عبارات کأنّ خنثی هستند، آن جمله‌ای هم که ایشان دارد می‌گوید دین مثل هوا است، هیچ اقتضایی ندارد. شما در هر شرایطی می‌توانید هوا را تنفس کنید، این خنثی بودن و بلا حکم بودن ریشه‌ی آن به لحاظ فلسفی خودش این‌جا است که می‌گوید: این عبارات هیچ پیامی ندارند یعنی شما حتّی عبارات صریح دین را بیاورید و بگویید فرض کنید این دین می‌گوید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ»[۲] یا «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»[۳] می‌گوید گفته که گفته است. این یک عبارتی است که تو آن‌طور که بخواهی پر می‌کنی، آن چیزی برای تو ندارد که تو را اسیر خودش کند و تو را متعهّد و ملتزم به آن کند. تو هستی که می‌خواهی به آن معنا اشراف کنی و امثال این‌ها.

-‌ (نامفهوم ۴۵:۱۶؟؟)

-‌ بله اصلاً کاری به این‌ها ندارند. می‌گوید شما هستید که می‌خواهید تفسیر کنید منتها تفسیر که می‌کنید، در تفسیر شما ممکن است سر استعمال به آن سخت بگیرید. می‌گویید بالاخره می‌خواهید با چه چیزی تفسیر کنید؟ استعمال برای شما مهم است یا نیست؟ ولی آن‌ها در این قسمت دامنه را خیلی باز می‌بینند.

نتیجه‌ی هرمونوتیک چیست؟

نتیجه آن‌که هرمونوتیک دو مرحله یکی هرمونوتیک روش‌شناختی و دیگری هرمونوتیک فلسفی داشته است.

هرمونوتیک روش‌شناختی چیست؟

هرمونوتیک روش‌شناختی دامنه‌های مختلفی را گذرانده است به این صورت که در ابتدای راه متون مقدّس در میانه‌ی راه مطلق متون و در انتهای راه مطلق علوم انسانی را پوشش داده است. هرمونوتیک روش‌شناختی آن است که به مبانی ما نزدیک‌تر است. یعنی صرفاً به چشم یک روش به آن نگاه می‌کنند. این‌که شما بخواهید چیزی را بفهمید از چه متدی باید پیروی کنید؟ ما الآن در مباحث اصول فقه خود، در بحث الفاظ همین بحث‌ها را داریم. مثلاً می‌گوییم آیا امر ظهور در وجود دارد یا ندارد؟ ظهور در فور دارد یا ندارد؟ ترافی دارد یا ندارد؟ نهی هم همین‌طور آیا مفاهیم حجّت هستند یا نیستند؟ همه‌ی مباحث مربوط به این است.

بحث مفصّل راجع به هرمونوتیک در نزد فضلا

لذا فضلای جدیدی مثل جناب آقای صادق لاریجانی یا همین آقای هادوی تهرانی در مباحث اصولی خود وقتی به بحث الفاظ می‌رسند اخیراً خیلی مفصّل راجع به بحث هرمونوتیک صحبت و بحث دارند یعنی آقای صادق لاریجانی آن موقع که قم بودند قبل از مسئولیّت قوه‌ی قضاییه مفصّل مدّت‌ها بحث اصولی ایشان به بحث هرمونوتیک رسید و رسماً هرمونوتیک را بحث می‌کردند. آقای هادوی هم که ما به جلسات ایشان می‌رفتیم ایشان هم به بحث هرمونوتیک رسیدند و مفصّل راجع به آن بحث کردند. چرا؟ چون این بحث را بحث بیگانه‌ای با مباحث اصول نمی‌دانند، جزوی از همان مباحث الفاظ می‌دانند.

هرمونوتیک فلسفی در چه موردی بحث می‌کند؟

غرض این‌که حالا این مباحث هرمونوتیک و روش‌شناختی می‌تواند به مباحث ما نزدیک باشد منتها آن هرمونوتیک فلسفی است که هرمونوتیک فلسفی به مقوله‌ی فهم می‌پردازد، این‌که می‌شود طور دیگری هم فهمید و این‌که چه اتّفاقاتی می‌افتد که مفسّر چیز دیگری می‌فهمد روی همین‌ها بحث می‌کند. خیلی هم ناظر به درستی یا غلطی آن فهم نیست، کاری به این ندارد صرفاً این‌که می‌شود طور دیگری هم فهمید. به محض این‌که می‌گوییم چطور؟ می‌گوید این هم شاهد آن، او فصّه را طور دیگری فهمیده است.

بیشتر بودن دایره‌ی شمول هرمونوتیک فلسفی از هرمونوتیک روش‌شناختی

دایره‌ی شمول هرمونوتیک فلسفی از هرمونوتیک روش‌شناختی هم بیشتر است، چرا که شامل تمام معارف بشری، متون نوشتاری، گفتاری و متون تجسّمی و تمام پدیدارها می‌شود. آن موقع در کتاب قبض و بسط آقای سروش همان سال‌هایی که منتشر شده بود دیده بودم، الآن ریز آن را به یاد ندارم.

تمثیل آقای سروش در مورد نتیجه‌گیری از قرائت‌های مختلف

  به یک تمثیلی استشهاد می‌کند که مولوی دارد، می‌گوید در واقع دست یک کسی در تاریکی به پای فیلی خورد، فکر کرد یک ستونی این‌جا است، بعد دست او به خرطوم او خورد یک چیز دیگری فکر کرد. از همین قرائت‌های مختلفی را نتیجه می‌گرفت یعنی بستگی دارد که شما از چه زاویه‌ای با این پدیده‌ی مورد مطالعه یا با این سوژه بخواهید مواجه شوید.

متفاوت بودن برداشت هر کس از آثار هنری

در آثار هنری همین‌طور مثلاً بعضی از تابلوهای هنری را مثال می‌زنند، می‌گویند این تابلو را هر کسی نگاه کند یک چیزی از آن می‌فهمد. تابلوهای نقاشی مدرنی که در دوره‌های اخیر است می‌گویند این حالت را دارد که از این نقاشی هر کسی یک چیزی می‌فهمد. الآن بحث‌های کاریکاتور هم همین‌طور. مثلاً در مباحث قانون و مطبوعات این یکی از مشکلات است. مثلاً شما دست می‌گذارید و می‌گویید منظور این کاریکاتور این بود، می‌گوید نه منظور من این نبود. می‌گوید این لفظ یا این عبارت یا این شکل کشش برداشت‌های دیگری را هم دارد.

وسیع بودن دامنه‌ی هرمونوتیک

در نتیجه می‌خواهند بگویند هرمونوتیک از متون مقدّس شروع شد امّا به آن اختصاص پیدا نکرد و دامنه‌ی وسیع‌تری پیدا کرد. دایره‌ی شمول هرمونوتیک فلسفی از هرمونوتیک روش‌شناختی هم بیشتر است؛ چرا که شامل تمام معارف بشری، متون نوشتاری، گفتاری، متون تجسّمی و تمام پدیدارها می‌شود؛ در حالی که هرمونوتیک دیلتای یعنی تا زمان دیلتای این‌طور بود قبل از او شمایر ماخر همین‌طور بودند تنها علوم انسانی و هرمونوتیک شمایر ماخر متون ادبی و هرمونوتیک کلادنیوس متون مقدّس دینی را در بر می‌گیرند. یعنی یک سری از آن‌ها فقط متون مقدّس را کار می‌کردند، یک سری متون ادبی کار می‌کردند، یک سری متون کلاسیک خاصّی را مطرح می‌کردند امّا الآن وقتی هرمونوتیک گفته می‌شود همه‌ی این متون را دربر می‌گیرد غیر از مقوله‌های تجربی که هر چند آن را هم اخیراً ممکن است مطرح کنند که حتّی دامنه‌ی علوم تجربی را هم می‌گیرد. به این خاطر که فردا ممکن است یک فیزیک‌دانی بیاید و یک تحلیل جدیدی از وضعیّت فیزیک عالم ارائه کند یا حتّی بخواهند مسئله‌ی مولکول‌ها را بررسی کنند و فرمول‌های جدیدی را متوجّه شوند، وجود اتمی را متوجّه شوند که قبلاً شناخته شده نبوده است. به هر حال این را هم به نوعی توسعه‌ای برای هرمونوتیک می‌دانند ولی فعلاً این خیلی مطرح نیست، عمدتاً در همین حوزه‌های علوم نظری و علوم انسانی و همه‌ی شاخه‌ها اعم از علوم دینی، متون مقدس، تاریخ، آثار هنری، آثار ادبی و امثال‌ این‌ها را شامل می‌شود.


 

[۱]– عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص ۲۶۱٫

[۲]– سوره‌ی انفال، آیه ۶۰٫

[۳]– سوره‌ی نساء، آیه ۱۴۱٫