جمعبندی مباحث موضوع شناسی

  1. غنای لغوی که در زبان اصیل عرب و برای اعراب بدوی مطرح بوده هر صوت زیبایی بودکه با مد و حدی از ترجیع همراه بوده و برای ایجاد لذت و نشاط و آرامش خوانده می شده است.
  2. اعراب بدوی این غنا را روی اشتران در سفرها و در جلو منازل خود می خوانده و با چنین آوازهایی بسیار مانوس بوده اند. حداء و رکبانی از اقسام آن بوده است.
  3. بتدریج در دوران فتوحات و با ورود کنیزان مغنیه و آوازخوان از کشورهای دیگر در بین مسلمانان در حجاز و مرکز اسلامی غنای پیشرفته با آهنگ های جدید و تازه گسترش یافت و مجالس تغنی باحضور این مغنیان در حجاز به شدت رونق گرفت. و با تغییر ذائقۀ غنایی، غنای اولیه جای خود را به این تغنی های نوظهور داد. در این غنا ابزار موسیقی صوتی و تاری بکار می رفته است.
  4. غنایی که توسط مغنیان حرفه ای و تعلیم دیده در عصر صادقین ع و پس از ایشان عرضه می شد ومحافل آن به درباریان فاسد اختصاص نداشت بلکه همه مردم و بخصوص اهل تمول را که امکان داشتن بردگان مغنی و کنیزان مغنیه(قیان و قینات) برایشان فراهم بود شامل می شد. و حتی در بین افراد خوشنام و اهل تدین هم کاملا شایع و متداول بوده است. از این رو، همراهی غالب این تغنی ها با گناهانی مثل شرب خمر و سایر مفاسد نادرست است و محافل تغنی فساد انگیز به دربار و یا محافل خاص اختصاص داشته است. حتی نشانی از رواج رقص و پایکوبی کنیزان در محافل مربوط به عامه مردم دیده نمی شود و آلات موسیقی بجای دف و .. به انواع تارها و نی ها محدود بوده است.
  5. ویژگی غنای این دوره استفاده از آوازه خوان های حرفه ای بوده که گاه و یا غالبا با آلات موسیقی همراه بوده است. این گونه غنادر این دوره گاه در مجالس و محافل برگزار می شده و صاحب مجلس با دعوت از دوستان خود با غنای کنیزان مغنیه خود مجلس می آراسته است و یا کنیز مغنی برای صاحب خود در مجلس خصوصی برایش تغنی می کرده است. اما تغنی افراد برای خود به صورت سنتی که در بین اعراب بدوی رایج بوده در روایات و اسناد کمتر مورد توجه و سوال قرار گرفته است.
  6. در روایات صادقین و امامان بعد موضع گیری شدیدی علیه این گونه تغنی حرفه ای که مغنیان در مجالس و محافل عمومی برگزار می کرده اند دیده می شود. در موارد متعدد امامان ع شیعیان را از شرکت در این مجالس نهی کرده اند. از آنجا که در این روایات نشانی از این که مجالسی که شیعیان شرکت می کرده اند با محرماتی مثل شرب خمر همراه بوده دیده نمی شود می توان به روشنی نتیجه گرفت که نهی ائمه از حضور در محافل تغنی به جهت ممنوعیت تغنی ها بوده است نه به جهت همراهی با گناهان آن گونه که مرحوم فیض مطرح فرموده است.
  7. در مورد تغنی هایی که توسط کنیزان برای صاحبانشان به صورت خصوصی برگزار می شده نهی اندکی وارد شده است. شایددر تنها مورد آن مُلهی بودن تغنی مطرح شده است.
  8. می توان گفت رواج مجالس لهو و سرگرمی در میان مسلمانان و حتی افراد موجه و صاحب دیانت امامان ع را به شدت از این که شیعیان نیز به همین مجالس آلوده شوند نگران ساخته و با نهی های اکید آنان را از شرکت دراین مجالس بازداشتند و کسانی را که در این محافل حاضر می شدند را مورد نکوهش شدید قرار می دادند. ولی چنین موضع گیری از امامان ع علیه استماع تغنی کنیزان توسط صاحبان آنها و یا تغنی فرد برای خودش به صراحت دیده نمی شود.