پاتک بود. نیروهای دشمن نزدیک به هفت تیپ ما را مورد حمله قرار داده بودند و به دستور شهید کاوه، همه کف کانال نشسته بودیم تا آتش خوب نزدیک شود. گفتم:

برادر کاوه، این قدر نباید منتظر بشویم، آتش را شروع کن. در جواب با آرامش کم‌نظیر خود من را به سکوت و حفظ آرامش دعوت کرد.

در حالی که کاملاً بی‌تاب شده بودم و دشمن به شش متری ما رسیده بود، کاوه دستور آتش داد و در دقایق اوّل تعداد زیادی از افراد دشمن به هلاکت رسیده و بقیه زمین‌گیر شدند.

با صدای بلند به کاوه گفتم این هم معجزه‌ای دیگر از معجزات الهی است و برادر محمود با اطمینان و آرامش مخصوص خودش گفت:

«اگر با خدا باشی، احدی نمی‌تواند پشتت را به زمین برساند.»


رسم خوبان ۲۴ – توکّل و اعتماد به خدا، ص ۹۴٫/ منزلگه عشق، ص ۸۴٫